واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگاهی به عملکرد برخی از مسئولان و جابجایی هایی صورت گرفته در این حوزه در کابینه دوم خاتمی نشان می دهد که حباب قیمت ها صرفاٌ یک پدیده نبوده وسیاستی بکار گرفته شده توسط برخی از مدیران ایشان می باشد. ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از روی کارآمدن صفدر حسینی در دولت بعنوان وزیر اقتصاد، ترکیب هیات مدیره بورس تغییر کرد بطوریکه مصطفی تاج زاده با گرایشها و فعالیتهای شدید سیاسی به همراه رجبعلی مزروعی نویسنده روزنامه های زنجیره ای جایگزین افراد تحصیل کرده در بورس تهران شدند. در همین زمان صفایی فراهانی نیز در سمت معاونت وزیر اقتصاد منصوب شد ، سمتی که فراهانی را به همه چیز رساند. اوج عملیات اسرائیلی طراحی شده توسط این افراد را می توان در مرداد ماه 82 بورس تهران مشاهده کرد. اکثریت سهامداران بورس تهران آنروزها را به خوبی درخاطر دارند. روزهایی که شاخص کل بورس بصورت حبابی در محدوده 14000 الی 15000 واحد بود و هر روز قیمت یک یا چند شرکت چنان دستخوش تغییر می شد که بسیاری از افراد یک شبه به ثروتهای هنگفتی می رسیدند و در مقابل عده ای هم بخش عظیمی از سرمایه خود را از دست رفته می دیدند. عملیات در این زمینه و افزایش قیمت سهام شرکتها از چند صد تومان به چندین هزار تومان به جایی رسید که عبده تبریزی دبیرکل وقت بورس که در ظاهر نمی توانست جلوی این آقایان را بگیرد یک هفته بورس تهران را تعطیل کرد تا بتواند این روند را بنحوی کنترل کند اما پس از یک هفته تعطیلی نیز حتی با اعمال سقف قیمت و حجم مبنا روند به همان شکل قبلی ادامه پیدا کرد. نسبت P/E برای خیلی از شرکتها به محدوده 20 و بالاتر رسید بطوریکه قیمت هر سهم این شرکتها معادل 20 برابر سود آنها شد. متاسفانه هنوز هم بعلت عدم حضور اکثریت افراد جامعه در بازار سرمایه مردم از اقدامات این افراد در بورس تهران بی اطلاعند. پس از این دوره چون ماموریت آقایان به پایان رسیده بود و سهام شرکتهایی که با قیمت ارزان خریده بودند و در اختیار داشتند را به چندین برابر قیمت به مردم عادی فروخته بودند، قیمتها روبه افول گذاشت و پس از مدتی به همان قیمتهای واقعی سالهای قبل و حتی کمتر از آن رسید. در طول این مدت اکثر شرکتهایی که این آقایان و مدیران هماهنگ با آنها در آنجا حضور داشتند در سالهای 83 و 84 به زیان رسیدند و پوچ بودن فعالیت تولیدی آنها به اثبات رسید. این همان کاری بود که سرمایه گذاران اسرائیلی در بورسهای کشورهای آسیای جنوب شرقی انجام دادند تا پولهای خود را چندین برابر کرده و فضای اقتصادی این کشورها را نا امن سازند. دولت اصلاحات در این زمینه حتی به خود نیز رحم نکرد و به نوعی به خودزنی اقتصادی دست زد. این خودزنی اقتصادی با فروش بلوکی سهام شرکت صدرا (صنعتی دریایی ایران) به سرمایه گذاری بانک ملی در قیمتهای 23000 ریال به ازای هر سهم صورت گرفت و پس از گذشت چند ماه سهام این شرکت روبه افول گذاشت تا جاییکه سرمایه گذاری بانک ملی کل سهام خود را در این شرکت در سال 1388 به قیمت هرسهم فقط 1000 ریال به فروش رساند و بزرگترین زیان را در تاریخ سرمایه گذاری در بورس تهران نصیب خود کرد. در آن زمان این گروه با ترغیب و تشویق کارمندان وزارتخانه ها و سازمانها به حضور در بازار سرمایه و خرید و فروش سهام، سهام شرکتها را با قیمت گزاف به آنها فروختند و هنوز شمار کثیری از مردم عادی و کارمندان این سهامها را در اختیار دارند اما ارزش آنها به کمتر از 10% رسیده است. بسیاری از کارمندان وزارتخانه ها از جمله وزارت صنایع هنوز برگه سهام شرکتهای مختلفی همچون ایران خودرو و سایپا را با قیمتهای 20000 الی 24000 ریال در اختیار دارند در حالیکه درحال حاضر قیمت سهام این شرکتها در محدوده قیمتی کمتر از 2000 ریال می باشد. با ایجاد چنین فضایی در بورس تهران اعتماد سرمایه گذاران به شدت تضعیف شد و همین آقایان پس از روی کار آمدن دولت نهم باز هم به تخریب این فضا پرداختند بگونه ای که علیرغم تلاش دولت در ارائه سهام شرکتهای صدر و ذیل اصل 44 در بورس تهران به تشکیک در ارائه این سهام پرداختند. نمونه بارز در این زمینه عرضه سهام شرکت مخابرات ایران در بورس بود چراکه هنوز هم روزنامه های طرفدار آنها اصرار بر ضرر ده بودن این شرکت دارند درحالیکه خود ایشان از درآمد سرشار حوزه های مخابرات و فناوری اطلاعات آگاهند. این شرکت بلافاصله پس از برگزاری مجمع سالانه خود اقدام به پرداخت سود سهامداران به ازای هر سهم 130 ریال نمود درحالیکه بسیاری از شرکتهای حاضر در بورس از توانایی پرداخت سود با این سرعت برخوردار نیستند. اما شایعه پراکنی و تخریب افکار عمومی سبب شد تا مردم عادی از حضور در این بازار با توجه به پیشینه موجود از دولت اصلاحات پرهیز کنند. شاید امروز اکثریت جامعه درک کنند که اصرار بیش از حد دولت اصلاحات در زمینه توسعه سیاسی فریبی بیش نبوده است تا افکار عمومی از حوزه های اقتصادی چون بازار سرمایه غافل شوند و این حوزه ها عملا به حیاط خلوت مدیران اصلاحات تبدیل شوند. امروز همانهایی که بانکهای خصوصی را با P/E معادل 6 الی 10 در بازار عرضه می کردند و به فاصله چند ماه این نسبت را به 20 رساندند در عرضه سهام بانکهای دولتی توسط دولت نهم با نسبت P/E معادل 5 از گرانفروشی دولت حرف می زنند. آنهاییکه سهام شرکتها را با قیمت گزاف به مردم می فروختند در مقابل ارائه سهام شرکتهای ارزشمند ملی با قیمت پایین در قالب سهام عدالت آنهم نه بخاطر ریختن پول به جیب دولت بلکه با هدف نهادینه کردن مالکیت ثروت کشور برای مردم که همانا صاحبان اصلی کشور هستند ایستاده اند و به تخریب و تمسخر دولت می پردازند. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]