واضح آرشیو وب فارسی:مهر: آسيبشناسي فلسفه اسلامي (6)فلسفه اسلامي نيازمند تحول در روش براي پاسخ به نيازهاي روز است
مدير گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ وانديشه اسلامي معتقد است: فلسفه اسلامي موجود بدون تحول در عرصه روششناسي نميتواند به تبيين مباني مختلف عرصههاي زندگي بپردازد به همين جهت اين فلسفه اگر بخواهد امتداد سياسي ، اجتماعي و دنيوي داشته باشد بايد در زمينه روششناسي بهگونهاي تحول يابد.
دكتر عبدالحسين خسرو پناه پيرامون مسئله بحران در فلسفه اسلامي در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: وقتي سخن از آسيبشناسي ميشود ، پيشفرض اين است كه آن مسئله لازم و ضروري است اما بايد آسيبزدائي شود، بنابراين آسيبشناسي خود بيانگر ضرورت است.
وي سپس افزود: پيرامون فلسفه اسلامي بايد ببينيم انتظار و توقع ما از آن چيست. اگر غايت فلسفه اسلامي شناخت هستي و جهان و انسان است يعني به تعبيرفلاسفه بحث از موجود به ماهو موجود است، فلسفه اسلامي دچار بحران نيست چون بهخوبي از اين مباحث بحث كرده است. فلسفه اسلامي در تأمين اين هدف موفق بوده است و مثل فلسفههاي تجربي گرفتار شكاكيت و نسبيگرائي نشده است و مسير تكاملي خود را از كندي تا علامه طباطبائي طي كرده است.
خسرو پناه در ادامه خاطر نشان كرد: اما اگر انتظار ما از فلسفه اسلامي دخالت در عرصههاي مختلف زندگي باشد و اينكه مباني فلسفي چگونه زيستن را در همه عرصهها از آن بخواهيم ، در اين صورت گرفتار بحران است، يعني به بيان بهتر از ابتدا به دنبال اين مسئله نبوده است. البته شخصيتهايي چون فارابي ، ابن سينا ، ابوريحان بيروني و خواجه نصير الدين طوسي به حكمت عملي توجه داشتهاند اما اين مقدار كافي نبوده و كم كم تمام نگاهها به حكمت نظري معطوف شده است و دغدغه چگونه زيستن مطرح نبوده است.
اين پژوهشگر فلسفه گفت: در طول تاريخ هرگاه مكاتبي پرسشها و چالشهاي در زمينههاي هستي شناسي، معرفتشناسي، جهانشناسي، انسانشناسي و دينشناسي مطرح كردهاند، فلسفه اسلامي با قوت به مقابله پرداخته است . به عنوان مثال در برابر ماركسيستها يا فيلسوفان الحادي، فلسفه اسلامي به چالشها پاسخ داده است اما امروزه با مسائلي چون رسانه، تكنولوژي و دغدغههاي انسان معاصر مواجهيم كه فلسفه اسلامي بايد به مباني اين امور بپردازد، اما چون تا حالا اين دغدغه وجود نداشته است شاهد اين امر نيستيم.
خسرو پناه در پاسخ به اين سئوال كه آيا فلسفه اسلامي قابليت دارد تا با مسائل روز ارتباط برقرار كند گفت: فلسفه اسلامي اگر بخواهد علاوه بر كاركرد گذشته اش كاركردي در آينده هم پيدا كند بايد هم در زمينه تعريف وهم در زمينه ساختار و قلمرو و از همه مهمتر در روششناسي تحول اساسي پيدا كند، يعني فلسفه اسلامي موجود بدون تحول در عرصه روششناسي نميتواند به تبيين مباني مختلف عرصههاي زندگي بپردازد به همين جهت اگر بخواهد امتداد سياسي، اجتماعي و دنيوي داشته باشد بايد در زمينه روش بهگونهاي تحول يابد.
وي در خصوص چرايي دشواري كتب فلسفه اسلامي اظهار داشت: اين مسئله مختص فلسفه اسلامي نيست، تقريباً اكثر كتب فلسفي از اين آسيب رنج ميبرند و بحث پيچيدگي محتواي فلسفه اسلامي يكي از نمادهاي اين امر است. اما از همه مهمتر عدم استفاده از تكنولوژي آموزشي در تدريس فلسفه اسلامي است. ما ميبينيم در غرب آثار كانت ، هگل وهايدگر را بهگونهاي مينويسند كه حتي براي كودكان نيز قابل استفاده است.
حجتالاسلام خسرو پناه در پايان درباره وضعيت آموزش فلسفه در دانشگاهها گفت : در حال حاضر آموزش فلسفه اسلاني به چند دليل مساعد نيست. اول اينكه درس فلسفه درسي نيست كه صرفاً با چند واحد دانشگاهي بتواند كاملاً انتقال پيدا كند، دوم اينكه كتابهاي درسي اين رشته دچار مشكل هستند ، سوم اينكه به علت نداشتن ابعاد كاربري براي دانشجويان، دانشجويان فلسفه اسلامي آنطور كه بايد و شايد با اين رشته ارتباط برقرار نميكنند و چهارم اينكه تعداد اساتيدي كه كاملاً بر مسائل فلسفه اسلامي مسلط باشند كافي نيست.
شنبه 25 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]