واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: عطر شفابخش بهار در فضا مي پيچيد و اميد زندگي در جان موجودات جهان مي جوشيد، در آسمان مکه، ستاره مي شکفت و نبض کائنات از انتظاري مقدس، مي تپيد. در آن شب، باغبان آفرينش، بهترين گل هستي را برگزيد تا دنيا را سرمست عطر جانبخش آن سازد. باراني از طراوت باريد و خاک، بوي افلاک گرفت، دل ها وسعت يافت و چشم ها چشمه سار سرور شد. غارحرا تجلي گاه نور شد. جبرئيل امين، گل واژه هاي وحي را منتشر کرد. در آن شب، محمد(ص) بر سريري نشست که عرش نبوّت بود و چراغ خورشيد را آويخت تا راه ما را راهنما باشد. فرشته از طرف خدا، مامور شد، آياتي چند به عنوان طليعه و کتاب هدايت و سعادت، براي امين قريش بخواند تا او را به کسوت نبوت مفتخر سازد. آن فرشته جبرئيل و آن روز، روز مبعث بود. محمد به مرز چهل سالگي رسيده بود، او هر ساله، سه ماه رجب، شعبان و رمضان را در غار حرا ( کوهي در شمال مکه ) به عبادت مي گذرانيد. آن شب، شب بيست و هفتم رجب بود که محمد در غار حرا، مشغول راز و نياز با خالق محبوب بود، صداي خجسته و با صلابتي را شنيد که او را امر به خواندن کرد. بعد از سه مرتبه پيامبر نيز با او خواند ؛ «به نام خداوند بخشنده مهربان، بخوان به نام پروردگارت که آفريد. انسان را از علق. بخوان و پروردگارت کريم ترين کريمان است؛ همان که به وسيله قلم آموخت». آن روز که اعلان نبوت بود، روز مجد و شرف، روز طلوع سعادت و عزت، روزي بود که بزرگترين منجي عالم بشريت، محمد (ص) برانگيخته شد و با نور قرآن، عالم را نورافشاني کرد. آري چه شروع زيبا و کاملي؛ گويي باور خلقت اگر با علم و دانش عجين شود، انسان را به اوج آگاهي مي رساند. آن روز، روز سرافرازي انسان، روز برآمدن آوازهاي سپيد و روز بوسه زدن بر چهره خورشيد و روز ميلاد ارزش ها بود. در آن روز، بذر عشق و مهر ورزيدن و مهربان زيستن در دشت دل ها پاشيده شد و از آن، هزاران هزار گل عاطفه روييد. لبخند بر لب ها نشست، دست گرم نوازش بر سر يتيمان کشيده شد و سفره محبت آغوش گشود. نوع دوستي بنيان شد و کينه توزي جان باخت. از چشمها، چشمه هاي مهر جوشيد و در درياي سينه ها عشق خروشيد. روح خسته و فرسوده عالم، انتظار پيشوايي را مي کشيد؛ تا اينکه ندايي آسماني از مشرق کوه حرا بلند و در دنياي بشريت طنين انداز شد. اين آهنگ ملايم، طبع بشر بود و مردم جهان در انتظار چنين آهنگي بودند. در اين روز پيامبر الهي برانگيخته شد تا بشر غرق در ماديت را با لذت هاي معنوي آخرت آشنا سازد. وظايف او را به او يادآور کند تا در سايه تقوا، سعادت دنيا و آخرت رهاوردش باشد. روزي شريف تر ازآن نيست و حادثه اي بزرگ تراز بعثت رسول اکرم (ص) رخ نداده است. هنوز هم در اين روز، شکوه آن خاطره، جام زندگي ما را سرشار مي کند و شکوفه هاي شادي را در دلمان شکوفا ميسازد. از: فريبا بابائي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]