واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با منيژه محامدي، كارگردان تئاتر تئاتر آمريكا در دست مافياست
جام جم آنلاين: منيژه محامدي، متولد تهران در سال 1323، تحصيلات دبيرستاني خود را در انگلستان به پايان رساند. او سپس به آمريكا نقل مكان كرد و در دانشگاههاي آن كشور تئاتر خواند و مدرك دكتري تئاتر درماني را از دانشگاه سانفرانسيسكو گرفت.
محامدي اولين نمايش خود را سال 1344 در آمريكا روي صحنه برد و پس از انقلاب بود كه نمايش كتيبه را در خانه نمايش اداره تئاتر به سال 1358 اجرا كرد. پس از آن اين كارگردان به طور متناوب نمايشهايي را در ايران و آمريكا روي صحنه برده است كه تعداد آنها به 100 ميرسد. از اين ميان ميتوان به نمايشهاي دادگاه نورنبرگ، مسافر بيتوشه، سووشون، دايره بسته، چشماندازي از پل و كوري اشاره كرد.
«تبرئه شدگان» آخرين كار محامدي است كه اين روزها نقد و نظرهاي متفاوتي را در ميان منتقدان و علاقهمندان تئاتر برانگيخته است. با اين كارگردان كه در عرصههاي ترجمه، پژوهش و تدريس در دانشگاهها نيز فعال است، درباره تجربههايش در ايران و آمريكا و آخرين اثرش گفتگو كردهايم.
در چند سال گذشته به طور متناوب در ايران و آمريكا نمايشهايي را روي صحنه بردهايد. كار كردن در آنجا چه تفاوتهايي با ايران دارد؟
نميشود اين دو جا را با هم مقايسه كرد. نمايشهايي را كه در آمريكا روي صحنه ميبريم، تماشاگران محدود و اندكي دارد. مثلا در ايران وقتي در سالن اصلي تئاترشهر اجرا داريم، شاهد 600 تماشاگر خواهيم بود كه در ايالات متحده چنين اتفاقي نميافتد.
اما آمار تماشاگران در جايي مثل برادوي نيويورك، خلاف اين ادعا را نشان ميدهد.
منظورم اين سالنهاي نمايشي نبود. علاوه بر نيويورك، در ديگر ايالتهاي آمريكا نيز سالنهاي تئاتر بزرگي مثل برادوي وجود دارد كه ورود به آنها بسيار مشكل است.
چرا؟
در آمريكا، يك مافياي تئاتري وجود دارد كه امكان حضور به ديگران را نميدهند؛ البته اگر بتواني از شركتهاي مختلف تجاري و صنعتي كمك مالي بگيري، ميتواني هزينهها را تامين كني و تئاتر خودت را روي صحنه ببري.
... كه شما موفق نشديد چنين كاري بكنيد؟
من اصلا به دنبال اين كار نرفتم. خيلي از هنرمندان ديگر هم مثل من عقيده ندارند كه به سمت آنها بروند. بيشتر ما به سراغ سالنهاي كوچكتر و مخاطبان خاصتر ميرويم. تئاتر در آمريكا بجز در مورد آثار موزيكال و عامهپسند، چندان تماشاگر ندارد. اگر گروهي در آنجا بتواند چند شب روي صحنه بماند، كار مهمي انجام داده است. آنها كه در آمريكا در اين حوزه فعاليت ميكنند، در واقع تئاتر شغل دوم آنها محسوب ميشود. آنجا كسي استخدام نميشود تا براي مدتي طولاني كار تئاتر بكند.
پس در ايران خيلي راحتتر ميتوانيد نمايشي را روي صحنه ببريد؟
قطعا. در آمريكا پول درآوردن از تئاتر خيلي سخت است. اما اينجا به دليل آنكه دولت كمك ميكند و در حقيقت تمام هزينهها را ميپردازد يك مقدار راحتتر ميتوانيم با شرايط كنار بياييم و كار بكنيم.
متوني كه براي اجرا در ايران يا آمريكا انتخاب ميكنيد، چه تفاوتهايي با هم دارند؟
فرقي با هم ندارند. مشكلات آدمها مثل هم است و اينجا و آمريكا ندارد؛ البته شرايط شايد كمي فرق كند، اما دغدغههاي انساني، جهاني است و اين دغدغهها براي من اهميت دارد.
آيا تنها اين نويسندگان خارجي هستند كه در آثار خود به دغدغههاي انساني ميپردازند؟
منظور شما را متوجه نميشوم.
ميخواستم بدانم چرا از ميان نمايشهايي كه در ايران و آمريكا روي صحنه بردهايد، تعداد اندكي از آنها متن ايراني دارد؟
مساله من هيچگاه اين نبوده كه يك نمايشنامه فرنگي است يا ايراني.
مساله اين است كه چه متني ميتواند براي من به عنوان يك كارگردان جذابيت داشته باشد و من را علاقهمند كند كه آن را اجرا كنم. براي مثال، نمايشهايي چون حلاج، كتيبه اخوان، شبدرشب و ضيافت را براساس متون ايراني روي صحنه بردهام.
اما از ميان 100 نمايشي كه روي صحنه بردهايد، تنها در حدود 10 تاي آنها نمايشنامه ايراني دارند.
شايد چون تمام تحصيلات دانشگاهي خود را خارج از كشور انجام دادهام و تئاتر را به زبان انگليسي در آمريكا ياد گرفتهام، براي همين يك مقدار برايم راحتتر است كه به سراغ متون خارجي بروم؛ البته دوباره تاكيد ميكنم كه مهمترين ويژگي هر متن براي من، جذابيت آن است.
اما متن اين نمايش آخر شما، تبرئه شدگان هيچ جذابيتي ندارد.
برخلاف نظر شما اين متن براي من جذاب بود، چرا كه موضوع آن واقعي است و اتفاق مستندي را بر صحنه بازگو ميكند. اين 6 آدمي كه در نمايش از آنها ياد ميشود، واقعا وجود دارند و علاوه بر اين، متن بخوبي نشان ميدهد كه آدمها چگونه ميتوانند با قضاوت غلط درباره ديگران، زندگي آنها را نابود كنند.
اين قضاوت غلط قرار نيست حتما در چنين سطحي و حتما در دادگاه باشد؛براي مثال قضاوت شما هم حتي در اين مصاحبه ميتواند درباره من اشتباه باشد و مرا در ادامه كار نااميد كند. ميخواستم نگاهها و نظرها را به اين جلب كنم كه قبل از هر قضاوتي بايد دربارهاش فكر كنيم و فورا آن را بيان يا عمل نكنيم.
منظورم اين بود كه اين متن را نميتوان يك اثر دراماتيك دانست و به هيچوجه مناسب اجراي صحنهاي نيست.
فضاي دراماتيك كه نبايد هميشه متاثر از فضاي ارسطويي باشد. در اين نمايش، مستند بودن موضوع اصل است.
مستند بدون موضوع در دنياي درام مگر اهميتي دارد؟
چرا درام هميشه بايد مثل تجربههاي قبلي باشد؟ چرا درام نميتواند يك نوع ديگري اتفاق بيفتد؟ چرا در همه تئاترها بايد بازيگران با هم حرف بزنند تا مفاهيم خود را به مخاطب انتقال دهند؟ چرا يك بار نبايد بازيگران با تماشاگران حرف بزنند؟
اين به شرطي خوب است كه تماشاگر درگير اين گفتگو شود و با آنچه روي صحنه در جريان است، ارتباط برقرار كند. در حالي كه اين اتفاق در نمايش تبرئهشدگان رخ نميدهد.
تازه ما در اجرايمان يك مقدار روي متن كار كردهايم تا فضاهاي متفاوتتري را بهآن بدهيم. در بيشتر اجراهاي اين متن در خارج از كشور، تنها 6 صندلي گذاشتهاند و 6 نفر روي آن نشسته و براي مردم حرف زدهاند. در واقع اجراي ما خيلي نمايشي است و در جاهاي ديگر به هيچوجه به اين صورت نبوده است.
احساس ميكنم كه خيلي نظر ديگران و نقد منتقدان را بر نميتابيد.
به هيچوجه اينطور نيست. از ياد نبريم كه معني نقد، انتقاد نيست، بلكه بايد به من كارگردان چيز تازهاي را ياد بدهد و حاوي هشدار يا فكر جديدي باشد. متاسفانه در نقدهاي ايراني كمتر اين اتفاق افتاده و كمتر چنين تعاملي را با منتقدان داشتهام. بعضي از منتقدان ما آن سواد لازم را براي نقدنويسي ندارند و چيزي را به هنرمند ياد نميدهند.
فكر ميكنم اينجا شما در حال قضاوت نادرست درباره منتقدان هستيد و مضمون نمايش خودتان را نقض ميكنيد.
اگر نقد چيزي به من بياموزد، بسيار سپاسگزار آن منتقد خواهم بود؛ اما واقعيت اين است كه در ايران منتقدان بيشتر اعتراض ميكنند تا نقد.
تئاتر درماني
من پس از اتمام دوره كارشناسي تئاتر در دانشگاه ايالتي كاليفرنيا، رشته تخصصي تئاتردرماني را در دانشگاه سانفرانسيسكو گذراندم. اين رشته متاسفانه در ايران چندان شناخته شده نيست و برخلاف تعبير بسياري، به اين معني نيست كه تئاتري را روي صحنه ببريم تا مردم به عنوان يك درمان به تماشاي آن بنشينند.
تئاتردرماني يعني اين كه از طريق خلاقيتهاي نمايشي، اتودهاي تئاتري و فضاسازي و با مشاركت افراد در آن، بتوانيم مشكلات روحي آنها را رفع كنيم. در واقع عدهاي ميآيند پيش يك متخصص تئاتردرماني تا با بازي نمايشي، از گرفتاريهاي روزمره رها شوند. در تئاتردرماني از طريق ابزار و عناصر نمايشي، ميتوان افراد را تخليه هيجاني كرد و روح و روان انسانها را به آسايش رساند.
تئاتردرماني را بايد شاخهاي از روانشناسي به شمار آورد و نه زيرمجموعهاي از رشته هنرهاي نمايشي. در تئاتردرماني كساني بايد فعاليت كنند كه ابتدا روانشناس هستند و از تئاتر و شيوههاي آن هم اطلاع دارند. در غير اين صورت، روشهاي تئاتردرماني به هيچ وجه نميتواند تاثير مثبتي داشته باشد.
مهدي ياورمنش
شنبه 25 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]