واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: حوادث > داخلی - پسر 11 ساله و دوست 13 سالهاش باند سرقت موتورسیکلت راه انداخته بودند. روزنامه ایران در این باره نوشت:شاهین 11 ساله که جثه بسیار ریز و ضعیفی دارد و حاصل ازدواج نافرجام والدین خود و فرزند طلاق است، چندی قبل در جریان آخرین سرقتشان هنگامی که همراه دوستش اردلان - 13 ساله - موتورسیکلتی را از مقابل مغازهای در جنوب تهران دزدیدند، به دست صاحب موتورسیکلت به دام افتاد. اما دوستش با موتورسیکلت مسروقه موفق به فرار شد.مأموران کلانتری 172 حضرت عبدالعظیم پس از حضور در محل سرقت، متهم را بازداشت و با راهنماییهای او همدست فراریاش را هم دستگیر کردند. آنها در نخستین بازجوییها به سرقت پنج موتورسیکلت فقط با هدف تفریح اعتراف کردند. اما اردلان در تحقیقات بعدی راز سرقتهای دیگر «شاهین» را فاش کرد و گفت: من و شاهین دوست و همسایه هستیم. او یک سارق حرفهای است و تاکنون نیز دست کم 30 موتورسیکلت دزدیده و به یک موتورساز فروخته است. بابت هر موتورسیکلت نیز 10 هزار تومان گرفته است. چندی قبل هم او مرا تشویق به سرقت موتورسیکلت کرد که وسوسه شده و قبول کردم تا فقط برای تفریح همراهیاش کنم. بدین ترتیب در خیابانهای جنوب تهران پرسه زده و موتورسیکلتهای رهاشده در کنار خیابان را به راحتی سرقت میکردیم.بدین ترتیب هر دو متهم در حضور قاضی روحانی از شعبه 106 دادگاه اطفال شهرستان ری به سرقتها اعتراف کردند.پدر شاهین که از وضعیت پسرش به شدت ابراز تأسف میکرد درباره زندگی نابسامانشان گفت: پس از تولد «شاهین» مادرش سر ناسازگاری گذاشت و به بهانه دریافت مهریه و نفقه مرا 5 سال به زندان انداخت. این در حالی بود که همسرم از ابتدای زندگی یک فرد بیمار بود و رفتارهایش نیز تحت کنترلش نبود. اما من به خاطر رضای خدا و 2 فرزندمان همچنان حاضر به زندگی بودم. اما تحت تأثیر خانوادهاش پیوسته اذیتم میکرد و فرزندانمان را نیز کتک میزد.وقتی شاهین 3 ساله شد و من نیز همچنان در زندان بودم، همسرم دادخواست طلاق داد و دادگاه هم با درخواستش موافقت کرد. بعد هم او همراه دخترم به خانه پدرش رفت و نگهداری از شاهین را مادرم بر عهده گرفت. وقتی از زندان آزاد شدم، سعی کردم با کار و تلاش فراوان برای فرزندانم رفاه نسبی فراهم کنم. اما شاهین همیشه سراغ مادرش را میگرفت ولی مادرش حاضر به دیدن او نیست.با وجود این که شاهین از شاگردان نمونه مدرسهاش است اما به خاطر مشکلات زندگیمان چندین بار سرقت کرده که بلافاصله با پیگیریهایم و جلب رضایت شاکیها او را نجات دادم. اما افسوس که باز هم مرتکب سرقت شد. در حال حاضر شاهین و دوستش با دستور قضایی روانه کانون اصلاح و تربیت شدند و تحقیقات پلیسی از آنها همچنان ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]