واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تلویزیون - در حالی که حدود نیم قرن از تأسیس تلویزیون در ایران میگذرد، زندگی امروز ما چه به لحاظ فرهنگی چه در زمینههای دیگر تحت تأثیر تلویزیون، شکل دیگری به خود گرفته است. آذر مهاجر: از آن سالهایی که مردم توی کافهها جمع میشدند و اولین برنامههای تنها شبکه تلویزیونی ایران را تماشا میکردند، خیلی دور نشدهایم اما انگار خیلی چیزها عوض شده و بخش قابلتوجهی از این عوض شدن زیر سر همین تلویزیون است. زندگی امروز ما چه به لحاظ فرهنگی چه در زمینههای دیگر تحت تأثیر تلویزیون، شکل دیگری به خود گرفته در حالی که فقط 51 سال از تأسیس تلویزیون در ایران میگذرد و البته تا سالهای سال هم یک شبکه بیشتر نداشت. اولین تلویزیون ایراناولین شبکه تلویزیونی ایران یک تلویزیون خصوصی بود. ساعت پنج عصر روز جمعه یازدهم مهرماه سال 1337 حبیبالله ثابتپاسال و پیشنهاد تأسیس یک ایستگاه فرستنده تلویزیونی را به ثمر رساند. این در حالی بود که دولت از مدتی پیش خودش را برای تأسیس تلویزیون آماده میکرد اما پاسال که از معتمدین دربار بود و البته امکانات و توانایی تأسیس چنین شبکهای را هم داشت پیشنهادش را تیرماه سال 1337 به تصویب مجلس شورای ملی رساند و بر اساس طرحی با چهارماده توانست یک فرستنده تلویزیونی زیر پوشش وزارت پست و تلگراف و تلفن در تهران ایجاد کند.این فرستنده تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف بود و تمامی برنامههای آن بایستی از مقررات اداره کل انتشارات آن زمان پیروی کند. این فرستنده که «تلویزیون ایران» نام داشت، هر روز از ساعت 6 عصر تا 10 شب برنامه داشت و درآمدش از آگهی تأمین میشد. بعد از آن پاسال، دو فرستنده دیگر هم تأسیس کرد. سال 1340 فرستندهای در آبادان و یک فرستنده تقویتی در اهواز و همین رونق کار تلویزیون باعث شد تا حکومت هم دست به کار شد و سازمان برنامه و بودجه یک گروه فرانسوی را در سال 1343 به کار گرفت تا طرح یک مرکز تلویزیونی را تهیه کنند. سرانجام پس از تصویب طرح ایجاد «تلویزیون ملی ایران»، یک ایستگاه کوچک به وجود آمد و با امکاناتی ساده پخش برنامههای آزمایشی را از سال 1345 آغاز کرد. مدتی کمتر از دو سال از تأسیس تلویزیون ملی نمیگذشت که در 17 مرداد 1347 نخستین مرکز شهرستانی تلویزیون ملی در ارومیه افتتاح شد و کمی بعد مرکز تلویزیونی بندرعباس به کار افتاد. مراکز تلویزیونی به تدریج یکی بعد از دیگری در شهرهای مختلف شروع به فعالیت کردند. بعد از انقلاب اسلامی تلویزیون ملی ایران شد سیمای جمهوری اسلامی ایران و با دو شبکه به کارش ادامه داد. در دهه هفتاد بالاخره یک شبکه دیگر هم به صداوسیما افزوده شد و این مقدمهای شد برای تأسیس شبکههایی که حالا تعدادشان از ده هم گذشته است. تلویزیون با ما چه کردخیلی راحت میشود حدس زد که اخبار از اولین برنامههایی بوده که در تلویزیون ایران به نمایش در آمده است اما جالب است که از همان سالهای اولیه سریالسازی هم در دستور کار مدیران تلویزیون ایران قرار گرفت. امیرارسلان نامدار از جمله اولین سریالهای تلویزیونی در ایران بود و بعدها هم انواع سریالها و مستندهای مختلف با توجه به شرایط روز جامعه تولید و پخش شدند. هر چند که تا سالها تلویزیون کشورما وابسته به تولیدات خارجی بود اما برنامهسازی و سریالسازی هم در آن ادامه داشت تا امروز که تلویزیون میتواند به مقدار مورد نیازش برنامه تولید کند. این همان روندی بود که به اعتقاد بسیاری فرهنگ ما ایرانیها را تحت تأثیر خود قرار داد. دکتر الستی درباره تأثیر مثبت و منفی تلویزیون بر فرهنگ ما به خبر چنین میگوید: «از جمله تأثیرات مثبت تلویزیون میتوان به نقش آن در ایجاد همبستگی ملی اشاره کرد. تلویزیون علقههای ملی را تقویت کرده، ما را با فرهنگ اقوام مختلف آشنا کرده و نکات بسیاری درباره قومیتها، زبان، لهجه و زندگی آنها به ما آموخته است. همین ارتباط و همگرایی وحدت ملی را تقویت کرده است. همچنین تلویزیون به آگاهیهای اجتماعی و مدنی ما افزوده و سطح اطلاعات عمومی ما را هم بالا برده است. اما این همه تأثیری نیست که تلویزیون بر فرهنگ ما گذاشته است، متأسفانه تلویزیون به همراه رادیو فرصت رشد فرهنگ کتبی به ایران را گرفته است و مانع ارتقای عادت به مطالعه شده است.» دکتر الستی معتقد است که شفاهی بودن فرهنگ ما ایرانیها از اینجا ناشی میشود که دستگاه چاپ دیر به ایران وارد شد. وقتی که بسیاری از کشورهای دنیا داشتند به کمک صنعت چاپ فرهنگ مکتوبش را غنا میبخشیدند ما در ایران از این امکان بهره نگرفتیم اما در عوض بعد از اختراع رادیو و تلویزیون، خیلی طول نکشید تا وارد ایران بشوند بنابراین هنوز مطالعه و فرهنگ مکتوب در ایران شکل نگرفته بود که رادیو و تلویزیون فرهنگ ما را مخاطب قرار دادند. به اعتقاد دکتر الستی تلویزیون با جذابیتهای بصری و آب و رنگی که دارد نه تنها فرهنگ مکتوب ما را مخدوش کرد بلکه خلاقیت و تخیل را هم از مردم ما گرفت. تلویزیون در آیندهدر این سالها که بر تلویزیون ما گذشته، بارها و بارها عملکرد این رسانه هم عوض شده و حتی در دورههای مختلف شکل و ساختار کنترلی و مدیریتی آن هم متنوع بوده است. تلویزیون چند سال اول خصوصی بود و مبتنی به درآمدهای خصوصی، بعد دولتی شد و بهرهمند از بودجه دولتی و در نهایت پس از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی از هر دو روش درآمدزایی بهرهمند است اما همچنان دولتی محسوب میشود. تلویزیون در این سالها به لحاظ محتوایی هم دورههای مختلفی داشته است. این رسانه تا سی سال اول، چند کانال محدود داشته و تعداد ساعات اندکی که عموم برنامههایش خبری و وارداتی بود. اما بعدها هم تعداد شبکهها افزایش یافت و هم ساعات برنامهها و در نتیجه تأثیر عملکرد تلویزیون هم برزندگی ما عوض شد.دکتر افخمی استاد دانشگاه علامه درباره تأثیرات فرهنگی تلویزیون به خبر میگوید: «تلویزیون به دلیل ویژگیهایی که دارد میتواند برهمه اقشار جامعه تأثیر بگذارد و با توسعه فیزیکی و پوشش بیشتر تأثیرات آن هم بیشتر و سریعتر شده است. این رسانه میتواند به لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر مخاطبش تأثیر بگذارد و همین کار را هم کرده است اما حقیقتی درباره تلویزیون وجود دارد که باید به آن توجه شود. تلویزیون طی این سالها رشد کرده و باعث رشد مخاطب هم شده است. اما از زمانی که رسانههای جدید وارد میدان شدهاند، نتوانسته خود را با شرایط موجود تطبیق بدهد و از این رو آرام آرام به سمت انزوا خواهد رفت. همانطور که تلویزیون در زمان جنگ با انتخاب بهترین استراتژی در تودهوار کردن مردم و ایجاد تهییج نقش مثبتی ایفا کرد باید بتواند در دوران صلح هم به چند صداییها توجه کند.» دکتر افخمی معتقد است که تلویزیون باید در چارچوب منافع ملی، همه جامعه را مخاطب قرار دهد و برای همه سهمی در نظر بگیرد. او میگوید که شکل اجرایی این دستورالعمل، زمانبر است اما نشدنی نیست. دکتر افخمی توضیح میدهد: «همانطور که منوپل بودن تلویزیون و شبکههای تلویزیونی خوب نیست، تجاری یا به اصطلاح عامه، خصوصی کردن آن هم نمیتواند تنها راه درست باشد. آنچه تلویزیون به آن نیاز دارد تعدد نیست بلکه تکثر است و این با خصوصی کردن تفاوت دارد چرا که الزاماً با تجاری کردن تکثر ایجاد نمیشود. نمونه این تجربهها را میشود در دیگر کشورهای دنیا دید.» آنچه دکتر افخمی برآن تأکید دارد تلویزیونی است که با همین ساختار فعلی اما با در نظر گرفتن کثرتها فعالیت میکند. او میگوید: «اگر مردم سهم خود را در تلویزیون ببینند حتماً در مواجهه با رسانههای مختلف و شبکههای مختلف ماهوارهای، تلویزیون ایران را ترجیح خواهند داد و با رضایت خود بقای این رسانه را تضمین خواهند کرد. تلویزیون ما در حال حاضر هم بودجه دولتی دارد و هم از آگهیهای تجاری کسب درآمد میکند بنابراین مهم بالابردن سهم مشارکت مردم، اعتمادسازی و برخورد استدلالی و نه تهییجی است.» تلویزیون خصوصیاگر چه بسیاری از سیاسیون از تأسیس تلویزیون خصوصی خبر دادهاند و بسیاری کارشناسان هم بر آن تأکید کردهاند اما در اصل 175 قانون اساسی آمده است: «در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد. نصب و عزل رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی (هر کدام دو نفر) نظارت بر این سازمان خواهند داشت. خط مشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معین میکند.» اصل سابق: در رسانههای گروهی (رادیو و تلویزیون) آزادی انتشارات و تبلیغات طبق موازین اسلامی باید تأمین شود. این رسانهها زیر نظر مشترک قوای سه گانه قضائیه (شورای عالی قضائی)، مقننه و مجریه اداره خواهد شد. ترتیب آن را قانون معین میکند.» البته درباره این اصل قانون اساسی تفسیرهای مختلفی هم ارائه شده و برخی کارشناسان و حقوقدانان معتقدند این به معنای غیرقانونی بودن تأسیس شبکههای خصوصی نیست. اما برخی حقوقدانان از جمله ناصر فکوهی هم معتقدند تلویزیون خواه یا ناخواه به سمتی خواهد رفت که بخشهایی از آن در زیرمجموعه ساختار فعلی به بخش خصوصی سپرده شود. این نکته شاید شکل عملیاتی همان تعریفی باشد که دکتر افخمی از تکثر در رسانه میگوید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 549]