تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):از ما نیست آن که دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترک گوید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850034156




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زبان ها و گویش های ایرانی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: bb29-07-2006, 06:03 PMدر اسناد تاریخی در آثار مورخان و جغرافیا نویسان اسلامی ، گذشته از فارسی دری که زبان رسمی و اداری کشور ایران بوده است و پهلوی جنوبی (پارسیک) که تا سه - چهار قرن بعد از اسلام زبان دینی ایرانیانی شمرده می­شد که به آئین زرتشتی (زردشتی) باقی مانده بودند ؛ از چندین گویش دیگر که در نقاط مختلف این سرزمین پهناور متداول بوده ، ذکری آمده و گاهی نمونه­های کوتاه ، یا به نسبت بلندتر، از بعضی آن­ها ثبت شده است. در این کتب که از اواخر قرن سوم تا قرن دهم هجری تألیف یافته به بیش از چهل گویش ایرانی اشاره شده است که فهرست آن­ها را در زیر می آوریم: 1. ارانی : گویش ناحیه اران و بردع در قفقاز بوده است. اصطخری و مقدسی از آن یاد کرده­اند. مقدسی درباره آن می­نویسد: « در اران سخن می­گویند و فارسی ایشان قابل فهم است و در حروف به خراسانی نزدیک است.» 2. مراغی : حمدالله مستوفی می­نویسد: « تومان مراغه چهار شهر است : مراغه و بسوی (؟) و خوارقان و لیلان ... مردمش سفید چهره و ترک وش می­باشند ... و زبانشان پهلوی مغیر است. » در نسخه دیگر « پهلوی معرب » ثبت شده و محتمل است که در این عبارت کلمه­ی معرب تصحیف مغرب باشد ، یعنی گویش پهلوی مغربی . زیرا که در غالب آثار نویسندگان بعد از اسلام همه­ی گویش­های محلی را که با زبان فارسی دری متفاوت بوده به لفظ عام پهلوی یا فهلوی می­خواندند. 3. همدانی و زنجانی : مقدسی درباره­ی گویش این ناحیه تنها دو کلمه زیر را ثبت کرده است: « واتم » و « واتوا ». شمس قیس رازی یک دو بیتی را در بحث از وزن فهلویات آورده و آن را از زبان « مردم زنگان و همدان » می­شمارد. حمدالله مستوفی درباره مردم زنجان می­نویسد : زبانشان پهلوی راست است. 4. کردی : یاقوت حموی قصیده­ای ملمع از یک شاعر کُرد به نام « نوشروان بغدادی » معروف به « شیطان العراق » در کتاب خود آورده است. 5. خوزی : گویش مردم خوزستان که در روایات حمزه اصفهانی و ابن الندیم نیز از جمله زبان­های متداول در ایران ساسانی شمرده شده است. اصطخری درباره­ی گویش این ناحیه می­نویسد : « عامه­ی ایشان به فارسی و عربی سخن می­گویند ، جز آنکه زبان دیگری دارند که نه عبرانی و نه سریانی و نه فارسی است. » و ظاهرا مرادش گویش ایرانی آن سرزمین است. مقدسی نیز درباره­ی گویش مردم خوزستان نکاتی را ذکر می­کند که گویا مربوط به فارسی متداول در خوزستان است ، نه گویش خاص محلی. 6. دیلمی : اصطخری درباره­ی این ناحیه می­نویسد: « زبانشان یکتاست و غیر از فارسی و عربی است » مقدسی نیز می­گوید : « زبان ناحیه­ی دیلم متفاوت و دشوار است.» 7. گیلی یا گیلکی : ظاهرا گویشی جداگانه از دیلمی بوده است. اصطخری می­نویسد : « در قسمتی از گیلان (جیل) تا آنجا که من دریافته­ام طایفه­ای از ایشان هستند که زبانشان با زبان جیل و دیلم متفاوت است. » و مقدسی می­گوید : « گیلکان حرف خاء ( یا حاء ) به کار می­برند.» 8. طبری یا (مازندرانی) : این گویش دارای ادبیات قابل توجهی بوده است. می­دانیم که کتاب « مرزبان نامه » به گویش طبری تألیف شده بود و از آن زبان به فارسی دری ترجمه شده است. ابن اسفندیار دیوان شعری را به زبان طبری با عنوان « نیکی نامه » ذکر می­کند و آن را به « اسپهبد مرزبان بن رستم بن شروین » مؤلف « مرزبان نامه » نسبت می­دهد. در « قابوس نامه » نیز دو بیت به گویش طبری از مؤلف ثبت است. ابن اسفندیار از بعضی شاعران این سرزمین که به گویش طبری شعر می­گفته­اند یاد کرده و نمونه­ای از اشعار ایشان را آورده است. در « تاریخ رویان » اولیاء الله آملی نیز ابیاتی از شاعران مازندرانی به گویش طبری ضبط شده است. اخیرا چند نسخه­ی خطی از ترجمه­ی ادبیات عرب به گویش طبری و نسخه­هایی از ترجمه و تفسیر قرآن به این گویش یافت شده که از روی آن­ها می­توان دریافت که گویش طبری در قرن­های نخستین بعد از اسلام دارای ادبیات وسیعی بوده است. مجموعه­ای از دو بیتی­های طبری که به « امیری » معروف و به شاعری موسوم به « امیر پازواری » منسوب است ، در مازندران وجود داشته که « برنهارد درن » خاور شناس روسی نسخه آن­ها را به دست آورده و زیر عنوان « کنزالاسرار » در سن پطرز بورگ (یا - سن پطرز بورغ) با ترجمه­ی فارسی چاپ کرده است. مقدسی می­نویسد که زبان طبرستان به زبان ولایت قومس و جرجان نزدیک است ، جز آنکه در آن شتابزدگی هست. 9. گشتاسف : درباره­ی مردم این ناحیه (در قفقاز کنار دریای خزر میان رودهای ارس و کر) حمدالله مستوفی می­نویسد : « زبانشان پهلوی به جیلانی باز بسته است.» 10. قومس و جرجان (گرگان) : مقدسی در ذکر زبان مردم این دو ناحیه می­نویسد : « زبانشان به هم نزدیک است. می­گویند « هاده » و « هاکن » و شیرینی­ای در آن هست.» 11. رازی : مقدسی درباره­ی اهل اقلیم الجبال می­نویسد : زبان­های گوناگون دارند. اما در ری حرف « راء » را به کار می­برند. می­گویند: « راده »و « راکن». از زبان رازی در جاهای دیگر نیز اطلاعاتی داده­اند. شاعری به نام « بندار رازی » اشعاری به زبان مردم این شهر دارد که از آن جمله چند بیتی در « المعجم » ثبت است. 12. رامهرمزی : درباره­ی زبان مردم این ناحیه ، مقدسی تنها اشاره می­کند که : « زبانی دارند که فهمیده نمی­شود.» 13. فارسی : اصطخری درباره­ی یکی از سه زبان متداول در استان فارس می­نویسد : « فارسی زبانی است که به آن گفتگو می­کنند ، و همه­ی مردمان فارس به یک زبان سخن می­گویند ، که همه آن را می­فهمند ، مگر چند لفظ که متفاوت است و برای دیگران دریافتی نیست.» 14. فهلوی یا پهلوی : بنابر نوشته اصطخری « زبان نوشتن عجم - ظاهرا یعنی ایرانیان غیر مسلمان - و وقایع و نامه نویسی زرتشتیان (زردشتیان) با یکدیگر پهلوی بوده که برای دریافتن عامه به تفسیر احتیاج داشته است.» و گمان می­رود مراد او همان زبان است که در حدود اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری چند کتاب دینی زرتشتی مانند « دینکرد » و « بندهش » را به آن تألیف کرده­اند. 15. کرمانی : مقدسی می­نویسد که : « زبان مردم این سرزمین قابل فهم است و به خراسانی نزدیک است.» اصطخری آورده است که: « زبان مردم کرمان همان زبان فارسی است.» 16. مکری : بر حسب نوشته­ی اصطخری زبان مردم مکران ، فارسی و مکری بوده است. مقدسی نوشته است که : « زبان مردم مکران وحشی است.» 17. بلوچی : اصطخری نوشته است که : « بلوچان و اهل بارز جز فارسی زبان دیگری نیز دارند.» 18. کوچی یا قفصی : طائفه قفص یا کوچ که ذکر ایشان در بیشتر موارد و منابع با بلوچان یک جا می­آید ، بر حسب نوشته­ی اصطخری بجز فارسی زبان دیگری نیز داشته­اند که « قفصی » خوانده شده است. مقدسی درباره طوایف « کوچ و بلوچ » می­نویسد: « زبانشان نامفهوم است و به سِندی شبیه است.» 19. نیشابوری : بر حسب نوشته­ی مقدسی ، زبان مردم نیشابور فصیح و قابل فهم بوده است ، جز آنکه آغاز کلمات را کسره می­دادند و « یائی » بر آن می­افزودند. مانند: « بیگو » ، « بیشو » ، و « سین » ای بی­فایده (به بعضی صیغه­های فعل) علاوه می­کردند. مانند: « بخردستی » ، « بگفتستس » ، « بخفتستی » و آنچه به این می­ماند. و در آن سستی و لجاجی بوده است. و می­نویسد که: « این زبان برای خواهش مناسب است.» 20. هروی : مسعودی می­نویسد که : « بهرام همه­ی زبان­ها را می­دانست و در خشم به عربی ، در جنگ به ترکی ، و در مجلس عام به زبان دری و با زنان به زبان هروی سخن می­گفت. مقدسی می­نویسد : « زبان مردم هرات وحشی است و در همه­ی اقالیم وحشی­تر از زبان هرات نیست.» و این زبان را زشت شمرده و برای طویله مناسب دانسته است. 21. بخارایی : زبان بخارایی بنابر نوشته­ی اصطخری ، همان زبان سغدی بوده است با اندک اختلافی ، و می­نویسد که زبان « دری » نیز داشته­اند. مقدسی می­نویسد که : « در زبان ایشان تکرار فراوان است.» مثلا می­گویند « یکی مردی دیدم » یا « یکی ادرمی دادم » ؛ و در میان گفتار کلمه « دانستی » را بیهوده مکرر می­کنند.» سپس می­گوید که زبان ایشان « دری » است و هر چه از آن جنس باشد دری نامیده می­شود زیرا که آن زبانی است که بدان نامه­ی سلطنتی را می­نویسند و عریضه و شکایت به این زبان نوشته می­شود ؛ و اشتقاق این لفظ از « در » است یعنی زبانی که در « دربار » به آن گفتگو می­کنند. 22. مروی : مقدسی می­نویسد که در زبان ایشان سنگینی و درازی و کششی در آخرهای کلمات هست و مثال می­آورد که : « مردم نیشابور می­گویند « برای این » و مرویان می­گویند « بترای این » و یک حرف می­افزایند ، و اگر دقت کنی از این­گونه بسیار می­یابی.» و جای دیگر می­نویسد : « این زبان برای وزارت مناسب است.» یاقوت در کلمه­ی « ماشان » که نام نهری است می­نویسد : « مردمان مرو آن را با جیم بجای شین ادا می­کنند.» 23. خوارزمی : اصطخری می­نویسد : « زبان مردم خوارزم یکتاست و در خراسان هیچ شهری نیست که مردمانش به زبان ایشان سخن بگویند.» یاقوت در ذکر قصبه « نوزکاث » می­نویسد : « شهرکی است نزدیک جرجانیه­ی خوارزم و « نوز» به زبان خوارزمی به معنی جدید است ، و آن­جا شهری است که نامش « کاث » است ، و این را یک « کاث جدید » خوانده­اند. ابوعلی سینا در رساله­ی « مخارج الحروف » تلفظ حرفی را که « سین زائی » خوانده از مختصات حروف ملفوظ زبان خوارزمی ذکر می­کند. 24. سمرقندی : مقدسی می­نویسد : « مردم سمرقند را که میان کاف و قاف است به کار می­برند و می­گویند « بکردک(ق)م » ، « بگفتک(ق)م » و مانند این ، و در زبانشان سردی­ای هست.» 25. صُغدی (سُغدی) : مقدسی می­نویسد : « مردم ولایت صغد زبانی جداگانه دارند که با زبان­های روستاهای بخارا نزدیک است ، اما بکلی جداست ، اگر چه زبان یکدیگر را می­فهمند.» 26. بامیانی و طخارستانی : به نوشته­ی مقدسی با زبان بلخی نزدیک بوده ، اما پیچیدگی و دشواری داشته است. 27. بلخی : زبان مردم بلخ در نظر مقدسی زیباترین ِزبان­ها بوده اما بعضی کلمات زشت در آن وجود داشته است و می­نویسد که : « این زبان برای پیام آوری مناسب است.» 28. جوزجانی : به نوشته­ی مقدسی زبان این ناحیه ، میانه­ی زبان مروزی و بلخی بوده است. 29. بستی : همینقدر نوشته­اند که زبانی زیبا بوده است. 30. طوسی و نسایی : نزدیک به زبان نیشابوری بوده است. 31. سجستانی : مقدسی نوشته است که : « در زبان ایشان ستیزه جویی و دشمنی وجود دارد. صوت­ها را از سینه بیرون می­آورند و آواز را بلند می­کنند.» و می­گوید : « این زبان برای جنگ خوب است.» 32. غوری : شاید زبان این ناحیه همان بوده باشد که اکنون « پشتو » خوانده می­شود. در هر حال با فارسی دری متفاوت بوده است. بیهقی می­نویسد : « امیر ... دانشمندی را به رسولی آنجا فرستاد ، با دو مرد غوری از آن بوالحسن خلف و شیروان تا ترجمانی کنند.» 33. چاچی (شاشی) : مقدسی نوشته است که : « زبان این ناحیه زیباترین زبان هیطل است.» و از این نکته درست معلوم نیست که رابطه­ی آن با زبان­های ایرانی چه بوده است؟ 34. قزوینی : درباره­ی زبان مردم این شهر تنها این نکته را ذکر کرده­اند که قاف به کار می­برند و بیشتر ایشان برای معنی جید ( = خوب) می­گویند « بخ ». 35. گویش­های روستائی خراسان : مقدسی می­نویسد : « کوچک­ترین شهری از خراسان نیست مگر آنکه روستاهای آن زبان دیگری داشته باشند.» 36. شیرازی : در گلستان سعدی بیتی هست که در بعضی نسخه­ها در عنوان آن نوشته اند « ترکیه » و گاهی « شیرازیه » و در هر حال به گویش محلی شیراز است. در کلیات سعدی نیز یک مثنوی ملمع با عنوان « مثلثات » به عربی و فارسی و شیرازی باقی است. در دیوان حافظ هم غزل ملمعی متضمن بعضی مصراع­ها به گویش شیرازی ثبت است. چندی پس از زمان حافظ ، شاعری از مردم شیراز به نام « شاه داعی » منظومه­هایی به این زبان سروده است. 37. نیریزی : در یک جنگ خطی مکتوب در قرن هشتم اشعاری با عنوان « نیریزیات » ثبت شده است و در همین جنگ فصلی دیگر با عنوان « فهلویات » آمده که شاید به گویش شیرازی باشد. 38. اصفهانی : اوحدی اصفهانی چند غزل به گویش محلی اصفهان سروده است که در دیوانش ثبت است. عبارتی به گویش اصفهانی نیز در لطایف عبید زاکانی آمده است. 39. آذری : یکی از گویش­های ایرانی که تا اواخر قرن دهم هجری در آذربایجان متداول بوده است. ابن حوقل زبان مردم آن سرزمین را فارسی می­خواند که مراد از آن ، یکی از گویش­های ایرانی است و به تعدد این گویش­ها نیز اشاره می­کند. مسعودی (قرن چهارم) پس از آنکه همه زبان­های ایرانیان را فارسی خوانده به اختلاف گویش­ها اشاره کرده و نام گویش « آذری » را در ردیف پهلوی و دری آورده است. یاقوت حموی نیز زبان مردم آذربایجان را یکجا « آذریه » و جای دیگر « آذربیه » نوشته است و می­گوید که جز خودشان کسی آنرا نمی­فهمد. همام تبریزی غزلی به گویش محلی تبریز داد که متن آن را عبید زاکانی در مثنوی « عشاقنامه »­ی خود درج کرده است. در دیوان شاه قاسم انوار تبریزی نیز چند غزل به این گویش وجود دارد و در رساله­ی روحی انارجانی فصل­هایی به زبان عامیانه­ی تبریز در قرن دهم ثبت است. 40. اردبیلی : ابن بزاز در « صفوةالصفا » جمله­هایی را از زبان شیخ صفی الدین با قید زبان اردبیلی نقل کرده و سپس دو بیتی­های متعددی را از شیخ آورده که به احتمال کلی به همان گویش اردبیل است. شاید با آذری متداول در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان تفاوتهایی جزئی داشته است. اما چنانکه از مطلب مذکور در فوق دریافته می­شود ، آگاهی ما از گویش­های متعددی که در قرون پیشین در سرزمین پهناور ایران رایج بوده است ، اجمالی است و غالبا تنها به نام آن­ها منحصر است. فقط گاهی جمله­های کوتاه یا مصراعی و بیتی از آن­ها قید کرده­اند و در موارد معدود نمونه گویش­های مزبور به یک تا چند صفحه می­رسد در زمان معاصر آنچه ذکر شد اشاراتی بود که در آثار مؤلفان بعد از اسلام درباره­ی نام یا بعضی خصوصیات گویش­های ایرانی آمده است. اما در روزگار ما گذشته از « فارسی دری » که « فارسی نو » نیز خوانده می­شود ، و زبان رسمی اداری و دولتی و فرهنگی کشور ایران از قرن چهارم هجری تا همین زمان است ؛ در این سرزمین پهناور هنوز گویش­های متعدد ایرانی رایج است که بعضی از آن­ها آثار مکتوب و ادبی نیز دارند ، و بسیاری دیگر تنها زبان محاوره اقوام بزرگ یا کوچکی است که در گوشه و کنار فلات ایران زندگی می­کنند. مهم­ترین زبان­ها و گویش­های ایرانی امروز از این قرار است : 1. تاجیکی : این زبان همان فارسی دری است با اندک تفاوتی در واژگان و چگونگی ادای بعضی از واک­ها. تاجیکی زبان ملی جمهوری تاجیکستان است و گذشته از این در بسیاری از نواحی جمهوری ازبکستان (دره فرغانه و دره زرافشان و ناحیه­ی کشکه دریا و مناطق مسیر رودهای سرخان دریا و چرچیک و غیره) و نزد انبوهی از مردم شهرهای بزرگ بخارا و سمرقند ، و گروهی از ساکنان جمهوری­های قرقیزستان (نواحی جلال آباد و اش) و قزاقستان متداول است. تاجیکان اصیل ، بازمانده­ی ایرانیانی هستند که از قدیم­ترین روزگار در آن سرزمین می­زیسته­اند و به تدریج در طی قرن­های دراز ، اقوام دیگر مشرق آسیا در سرزمین ایشان نفوذ کردند و جای گرفتند و اکنون قسمت­هایی از این ناحیه به صورت جزیره­هایی باقی مانده که مردم آن ، زبان و آداب ایرانی خود را حفظ کرده­اند. بعضی اقلیت­ها مانند یهودیان و کولیان و عرب­های آسیای میانه نیز به تاجیکی سخن می­گویند. شماره­ی تاجیک زبانان را به دو میلیون و نیم تخمین کرده­اند. قطع رابطه­ی اداری و حکومتی میان کشور ایران و سرزمین­های مزبور در چند قرن اخیر ، موجب شده است که زبان ادبی تاجیکی با فارسی دری اختلافاتی پیدا کند. عمده­ی این اختلاف­ها در لغات و کلماتی است که دسته­ای از گویش جاری مردم آن نواحی در زبان ادبی تاجیکی راه یافته است. دسته­ی دیگر از زبان­های تاتاری و ازبکی در آن زبان وارد شده ، و شماره­ی بسیاری از لغات علمی و فنی هم از روسی در این زبان نفوذ کرده است.با این حال آثار گویندگان و نویسندگان فارسی زبان قرن­های پیشین (که بعضی از ایشان خود از مردم همان نواحی بوده­اند) هنوز بخوبی برای مردم تاجیکستان دریافتنی است و جزء میراث فرهنگی ایشان شمرده می­شود. بعضی خصوصیات صرف و نحوی نیز زبان تاجیکی را از فارسی دری متمایز می­کند. این زبان را در اوایل تشکیل جمهوری تاجیکستان به الفبای لاتینی با تغییر چند حرف نوشتند و در آموزش و کتاب و روزنامه بکار بردند. اما پس از چندی الفبای روسی را برای نوشتن آن اختیار کردند و اکنون نیز همین خط در آن سرزمین متداول است. از نویسندگان بزرگ تاجیکستان در دوران اخیر « صدرالدین عینی » است که پدر ادبیات جدید تاجیکستان شمرده می­شود و رمان و داستان و شعر و مقالات تحقیقی فراوان دارد. 2. بختیاری و لری : در کوهستان بختیاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایل­های بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویش­هایی سخن می­گویند که با کردی خویشاوندی دارد ، اما با هیچ­یک از شعبه­های آن درست یکسان نیست ، و میان خود آن­ها نیز ویژگی­ها و دگرگونی­هایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فواصل آن­ها مشخص نشده است. اما معمول چنین است که همه گویش­های بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند. 3. کردی : نام کردی عاده به زبان مردمی اطلاق می­شود که در سرزمین کوهستانی واقع در مغرب فلات ایران زندگی می­کنند. قسمتی از این ناحیه اکنون جزء کشور ایران است و قسمتی در کشور ترکیه و قسمتی دیگر از جمله کشور عراق شمرده می­شود. در خارج از این منطقه نیز اقلیت­های کرد وجود دارند که از آن جمله گروهی در شمال خراسان و گروه­هایی در جمهوری­های ارمنستان ، گرجستان و آذربایجان و عده­ی کمی نیز در ترکمنستان به این گویش­ها سخن می­گویند. در سوریه نیز یک اقلیت کرد زبان از چند قرن پیش به وجود آمده است. زبان یا گویش کردی همه­ی این نواحی یکسان نیست. حتی تردید است در این کلمه « کرد » به قوم واحدی که دارای مختصات نژادی یا ایلی با گویش معینی باشند اطلاق شده باشد. در بسیاری از منابع تاریخی که به زبان عربی در قرن­های نخستین اسلام تألیف یافته ، این کلمه را معادل کلمه « شبان » و « چوپان » بکار برده­اند. ابن حوقل کوچ (قفص) کرمان را « صنف من الاکراد » می­داند و حال آنکه مقدسی (احسن التقاسیم) زبان ایشان را شبیه زبان مردم سند شمرده است. یاقوت حموی مردمان ساسون را « الاکراد السناسنه » می­خواند (معجم البلدان). حمزه اصفهانی می­نویسد : « کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان » (تاریخ سنی ملوک الارض) در کارنامه­ی اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی شبانان آمده است ، نه نام و نژاد یا قبیله. در گویش طبری امروز نیز کلمه­ی کرد به معنی چوپان و شبان است. (واژه نامه طبری، صادق کیا، ص 166). اما زبانی که کردی خوانده می­شود شامل گویش­های متعددی است که هنوز با همه مطالعاتی که انجام گرفته درباره­ی ساختمان و روابط آن­ها با یکدیگر تحقیق دقیق و قطعی به عمل نیامده است. بر حسب عادت این گویش­ها را به دو گروه اصلی تقسیم می­کنند : یکی کورمانجی که خود به دو شعبه تقسیم می­شود : شعبه شرقی یا مکری در سلیمانیه و سنه ؛ و شعبه غربی در دیار بکر و رضائیه و ایروان و ارزروم و شمال سوریه و شمال خراسان. گروه اصلی دیگر یا گروه جنوبی در منطقه کرمانشاه و بختیاری. از قرن­های پنجم و ششم هجری آثار ادبیات شفاهی و کتبی کردی در مآخذ تاریخی دیده می­شود. از آن جمله قصیده­ای ملمع از انوشیروان بغدادی معروف به شیطان العراق که در معجم البلدان آمده است. کردی دارای ادبیات شفاهی وسیعی است که قسمتی از آن توسط محققان اروپایی و ایرانی در زمان­های اخیر گرد آمده و ثبت شده است. در حال حاضر کردان عراق الفبای فارسی - عربی را با اندک تغییری در شیوه­ی خط برای نوشتن زبان خود بکار می­برند. کردان سوریه از الفبای لاتینی برای نوشتن گویش خود استفاده می­کنند و کردان ساکن جمهوری­های آسیای میانه الفبای روسی (سیریلیک) را بکار می­برند. شماره­ی متکلمان به گویش­های مختلف کردی را به شش تا هشت میلیون نفر تخمین کرده­اند. 4. دری افغانستان : دری نام یکی از دو زبان رسمی کشور افغانستان است. این کشور که قسمت عمده­ی آن گهواره­ی ادبیات گران­بهای فارسی بعد از اسلام بوده است ، بی شک یکی از شریکان بزرگ و وارثان بحق این فرهنگ وسیع و عمیق است و زبانی که بطور مطلق دری خوانده می­شود در حقیقت جز ادامه­ی همان فارسی دری نیست که « رابعه بنت کعب » و « دقیقی » و « عنصری بلخی » و « سنائی » و « سید حسن غزنوی » و « عبدالحی گردیزی » و « خواجه عبدالله انصاری هروی » و « ناصرخسرو قبادیانی » و ده­ها امثال ایشان با همکاری بزرگان دیگر این سرزمین پهناور بنیاد گذاشته و به کمال رسانیده­اند. زبان دری افغانستان با فارسی تفاوت­هایی جزئی دارد. بعضی از خصوصیات صرف و نحوی محلی در آن وارد شده و از این جهت از فارسی ادبی متداول در ایران متمایز شده است. این تفاوت­ها اندکی مربوط به چگونگی تلفظ و ادای واک­هاست که با تلفظ نواحی شرقی و شمال شرقی ایران در اکثر موارد همانند است. تفاوت­های دیگر از نظر لغات و اصطلاحات محلی است که در زبان ادبی افغانستان وارد شده است. دیگر آنکه بعضی از کلمات و اصطلاحات علمی و فنی دنیای امروز در فارسی ایران از زبان فرانسوی اخذ و اقتباس شده ، و همان­ها را در زبان دری افغانستان به سبب ارتباطی که در طی یکی دو قرن اخیر با هندوستان داشته است ، از زبان انگلیسی گرفته­اند. به این طریق در واژگان فارسی و دری اندک اختلافی وجود دارد. این اختلاف­ها با ارتباط فرهنگی میان دو ملت دوست و برادر و همنژاد و همزبان و همدین بتدریج کمتر می­شود. شمار مردمی که در کشور افغانستان به زبان فارسی دری متلکم هستند به موجب آمارهای اخیر ، در حدود 5 میلیون نفر است. اما همه­ی سکنه­ی آن سرزمین این زبان را می­دانند و بکار می­برند. در سال­های اخیر در افغانستان برای اصطلاحات جدید اداری و علمی و فنی الفاظی وضع کرده­اند که غالبا ریشه و ساخت آن­ها از زبان پشتو اخذ شده است. مانند کلمات { پوهنجی ، پوهنتون ، پوهاند ، پوهنوال } در مقابل اصطلاحات ایرانی { دانشکده ، دانشگاه ، استاد ، دانشیار } و غیره. 5. بلوچی : بلوچی از گویش­های ایرانی شمال غربی شمرده می­شود ، اما در زمان­های تاریخی نشانه­ی متکلمان به این گویش را در مشرق ایران می­بینیم. در شاهنامه ذکر مسکن این قوم در حدود شمال خراسان امروزی آمده است. در کتاب­های جغرافیائی از این ق� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن