واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > جهان - گزارش نیویورک تایمز درباره اینکه ادامه رکود اقتصادی، باعث افزایش نرخ رشد نرخ خودکشی میشود در هفتههای اخیر، تعداد بسیار زیادی از افراد ثروتمند دنیا خودکشی کردهاند. جسد کارخانهدار بیلیونر آلمانی، آدولف مرکل بعد از ضررهای مالی سنگین و از بین رفتن سرمایهگذاریهایی که امپراتوری تجارت خانوادگیش را تهدید میکرد، روی ریل قطار پیدا شد. استیون گود، فرد بزرگ و بانفوذی که دارای املاک و ساختمانهای زیادی در شیکاگو بود، بعد از شکست در مزایده املاکش، با شلیک گلولهای خود را در خودروی جگوارش کشت. همچنین یکی دیگر از سرمایهداران به خاطر از دست دادن 4/1 بیلیون دلار، در محل کارش، رگ دستش را برید و قرص خواب خورد. وقوع چنین مرگهایی دو سوال ایجاد کرده است: آیا این وضعیت ممکن است بر روند رشد بحران اقتصادی تاثیر بگذارد؟ و آیا بین آمریکاییها گسترش پیدا خواهد کرد؟ پاسخ به هر کدام از این سوالها به بحث و گفتگو نیاز دارد. اما آیا واقعا خودکشی به صورت یک اپیدمی در والاستریت (مرکز بانکها و سرمایهداران نیویورک) درآمده است یا خیر. در بخش بلاگنویسی این مجله «گرینزپن»- که بعد از رئیس سابق بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، کسی که بسیاری از مردم عمدتا او را در بحران اقتصادی فعلی مقصر میدانند، نامبرده میشود- پیشنهاد داده است تعداد افراد یا وابستههای نزدیک آنان را که به خاطر فشارهای اقتصادی خودکشی کردهاند، شمارش شود که در حال حاضر بیش از 72 نفر بوده است. روانشناسان میگویند پیشبینیهای غمافزای مالی میتواند نقش بهسزایی بر افزایش آمار خودکشی سال آینده داشته باشد. پائولا کلایتون، رئیس موسسه آمریکایی پیشگیری از خودکشی میگوید: «آمار خودکشی در حال حاضر افزایش یافته و میترسم که این تعداد کاهش نیابد. سوابقی وجود دارد که رابطه بین بیکاری و خودکشی را تایید میکند.» هنوز هم سخت میتوان آمار خودکشی را، به خصوص در کوتاهمدت، تفسیر کرد. بنا به گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده آمریکا، در سال 2005، که آخرین آمار ملی منتشر شد، نشان داد که از هر صد هزار نفر 11 نفر دست به خودکشی زدهاند که در مقایسه با آمار 7/10 که در سال 2000 گزارش شده بود، افزایش اندکی داشت. آمار ملی سال 2008 تا دو سال دیگر مشخص میشود. متخصصان علم پزشکی همچنین هشدار دادهاند که عوامل دیگری غیر از بیکار شدن، باعث ترغیب فرد به خودکشی میشود. کلایتون در این باره میگوید: ضربه آخر مهم نیست، 90 درصد مردمی که خودشان را میکشند، در زمان مرگشان دچار یک اختلال روانی هستند. اما از دست دادن شغل و سهام میتواند به ترکیب مرگباری از شرم، سوءمصرف مواد و از دست دادن خویشتنشناسی تبدیل شود که افراد شکننده را به آنسوی لبه پرتگاه بکشاند. استیون کرگ، یک درمانگر در بیرمنگام (در ایالت میشیگان آمریکا) میگوید: در دنیای ما، مواردی مثل ثروت و مقام، میتواند با شخصیت فرد کاملا در هم پیچیده شود. وقتی چنین شخصیت و هویتی از دست میرود و احساس ناامیدی و شرم میکنند، ضربهای که به آنها وارد میشود به قدری شدید است که احساس میکنند دیگر توانایی برگشت به حالت اولشان را ندارند. «مرکل» و «گود» هر دو، تجارت خانوادگیشان را اداره میکردند و حس یاس و ناامیدیشان به خاطر شرم از مایوس کردن نیاکانشان بیشتر شده و نتوانستند شکست خود را بپذیرند. تی.بیرام ماراسو، رئیس روانپزشکی دانشکده پزشکی آلبرت انیشتین در دانشگاه یشیوا معتقد است، احتمال تاثیر مصیبتهای مالی و شکست بورس سهام و ارز بر کارمندان طبقه متوسط کمتر است: «احتمال خودکشی مردم طبقه متوسط به خاطر مشکلات مالی کمتر است چراکه سود و زیانها چندان بیتناسب نیستند؛ روابط خانوادگی آنها صمیمیتر، عمیقتر و وسیعتر بوده و اعتقادات دینی آنها قویتر است که نقش عمدهای در جلوگیری از بروز احساس ناامیدی در آنها بازی میکند.» با اینحال در برخی مواقع، اعضای طبقه متوسط در صورتیکه شغل خود را از دست دهند، خودکشی میکنند و با افزایش نرخ بیکاری، میزان خودکشی نیز افزایش مییابد. کرگ میگوید: «در سطوح پایینتر اقتصادی، مردم نگران شغل خود هستند. هویت آنها متعلق به ثروتشان نیست اما به نانآور خانواده بودنشان وابسته است.» در دیترویت، جایی که کرگ تجربههای زیادی کسب کرده، شاهد سطوح بالایی از نگرانی و تشویش در بین بیمارانش است: «اگر وضعیت اقتصاد بدتر شود یا به همین بدی باقی بماند، باید منتظر میزان بیشتری از افسردگی شدید و افزایش خودکشی باشیم.» در بزرگترین دوره رکود اقتصادی آمریکا در دهه 1930، این طبقه کارگر بودند که باعث افزایش میزان خودکشی شده بودند. دقیقا به دنبال ورشکستگی بورس سهام و ارز در سال 1929، نرخ خودکشی برای حدود 2 ماه، حتی در نیویورک کاهش یافت (و بجز خودکشی تعداد کمی از سرمایهگذاران، بانکداران هرگز برای پایین پریدن از پنجرههای والاستریت صف نکشیدند؛ آنها ترجیح دادند با استفاده از گاز، سم یا شلیک گلوله خود را بکشند). اما در سالهای آشفتهای که به دنبال این پدیده آمد، نرخ خودکشی از 14 مرگ در صد هزار نفر در سال 1929، به 17 مرگ در هر صد هزار نفر در سال 1930 رسید. در همین زمان، نرخ بیکاری با سرعت فزایندهای از 2/3 درصد به 9/24 درصد رسید. برای بیشتر مردم، اخبار بحران اقتصادی، به خودی خود، مخرب است اما منجر به خودکشی نمیشوند، بلکه آثاری مثل: افزایش تنشهای خانوادگی، پرخوری، مصرف بیش از حد الکل و انزوای اجتماعی دارند و درمانگران شاهد افزایش چنین رفتارهایی هستند. روزالین دورلن، یک درمانگر خبره، که هم مشتریان والاستریت و هم بیمارانی را مشاهده کرده است که هیچ رابطهای با صنایع مالی ندارند، اما در هر دو صورت شاهد سوءاستفاده از نوشیدنیهای الکلی در میان کسانی بوده است که قبلا هرگز دائمالخمر نبودهاند. برخی از بیماران که برای مشکلات نامربوطی مانند موضوعهای زناشویی یا تربیت فرزند به سراغ او میآیند، خیلی سریع به سراغ حرفهایی در مورد اقتصاد، بورس سهام و شغلشان میروند. برای مبارزه با افسردگی مالی، کارشناسان پیشنهاد میکنند از نسخههای جدید دانشی معروف به «شمارش نعمتهایمان» استفاده شود. همچنین، مردمی که احساس میکنند به اجتماعی وسیعتر مرتبطند و آنهایی که روابط خانوادگی خوبی دارند و از وقتگذرانی با دوست و همسایه لذت میبرند، راحتتر میتوانند با فشارهای اقتصادی و مالی کنار بیایند. کرگ میگوید: «ابعاد خودتان را مشخص کنید و اگر در موارد مالی، احساسهای خودکشیگرایانه دارید، به کمک نیاز دارید؛ اولین قدم، مشاوره و کمک گرفتن از مرکز ملی پیشگیری از خودکشی است.» مردمی که در مورد پول نگران هستند، میتوانند با یادداشت کردن راهحلهایی برای برطرف کردن مشکلات مالی خود، راحتتر با این ترسها کنار بیایند: فروش ملک، شغل دوم، فروش خودرو، مسافرت نرفتن و کم کردن سایر هزینهها. تنها نگاه کردن به فهرستی از راهحلهای ممکن برای خلاصی از فشارهای مالی میتواند بار روانی فرد را کاهش دهد، حتی اگر فرد هیچ کدام از کارهایی را که در فهرستش نوشته، انجام ندهد. دنبال نکردن گزارش ساعت به ساعت بازار بورس سهام کمک خوبی است. حتی در این میان، تاثیر ورزش کردن را نباید نادیده گرفت؛ ورزش میتواند از راه بنیادی- بیوشیمیایی با افسردگی بجنگد. همچنین میتوان فهرستی از افرادی تهیه کرد که فرد همیشه آنها را تحسین میکرده و در این میان تعداد کسانی را که هوش اقتصادی خوبی داشتهاند، مشخص کنید. کارگرانی که از کار بیکار شدهاند یا میترسند که شغلشان را از دست بدهند، میتوانند با گذراندن کلاسهای آموزشی متخصصان، در زمان پیشرفت اقتصادی، فرصتهای بهتری کسب کنند. ترجمه: ستاره سمائی - نیویورک تایمز - 14 ژانویه 2009
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 526]