تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):چه چيزى مانع توست كه زندگى پسنديده و مرگ با سعادت را داشته باشى، چرا كه من براى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828677347




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اقتصاد جز لاینفک هنر است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > زم، محمدعلی  - من علاقه زیادی به فعالیت در حوزه فیلمسازی دارم و از همان دوران نوجوانی و جوانی،یعنی در سالهای دهه 50 در عرصه فیلم کوتاه فعالیت داشتم و پس از انقلاب اسلامی هم به طور مستمر از سال های 59 تا82 در عرصه فیلمسازی،نگارش فیلمنامه و در جهت خدمت به توسعه سینمای ملی کهسینمای است دینی،فرهنگی و مردم دار کار کرده ام و بعد از 4-5 سال توقف،بحمدالله شرایط تولید "دموکراسی تو روز روشن" در موسسه ایرانیان برایم فراهم شد. گرایش به فیلمسازی جدای از علاقه شخصی،ادامه تجربیات و سابقه کاری من است.من سینمای ملی را به آرمان های ملت متعهد می دانم و معتقدم بدون رعایت این آرمان ها ،سینما نمی تواند در زمینه اجتماعی و فرهنگی تاثیر مثبتی بر جامعه بگذارد.در راس آرمان ها هم پاسداشت و نگهداشت بنیادهای اخلاقی خانوادگی و اجتماعی است که من به شدت نگران ضعیف شدن آنها هستم. به نظر من سینمای ما دچار بحران هویتی ،فرهنگی و اقتصادی است.این جریان از ابتدای دهه 70 آغاز شد و در نتیجه آن،جمعیت 30-40 میلیونی مخاطبان سینما به تدریج به نقطه کنونی رسید.نتیجه این روند سقوط 80 درصدی مخاطبان سینماست.در یک سینمای ضعیف نمی توان توقع داشت فیلم هایی با قبول ریسک بالا ساخته شوند.از این رو جای موضوعات جدی در سینمای شوخی همیشه خالی است،مگر اینکه به ضرب و زور پول دولتی هر سال یکی دو کار فرهنگی تولید شود. محصولات فکری و فرهنگی هرکس،مولود اوست و اهمیتش برای وی همچون فرزند اوست. فیلم"دموکراسی تو روز روشن"کودکی بود که به آن علاقه مند شدم و سعی کردم آن را پرورش بدهم. در مراحل بازنویسی رشد کرد و در تولید هم از خطرهایی که قرار بود سر راهش قرار بگیرد حفاظت شد. در همه مراتب اجرای مدام نگران چگونگی تولید،آماده سازی و حتی اکران آن بوده و هستم. البته من از دیرباز به سینمای تهیه کننده معتقد بوده ام و فکر می کنم یکی از دلایل عقب ماندن ما از سینمای جدی،دوری ام از سینمای تهیه کننده است. تا زمانی که تهیه کننده محور،مدیر،مسئول و پاسخگوی اجرا و همه اجزای یک فیلم نباشد، این عقب ماندگی روز به روز بیشتر خواهد شد. این که سینما در جهان سوم متولد نمی شود یا اگر می شود ناقص الخلقه است و جان نمی گیرد، ناشی از همین نگاه کلان به سینماست. سینمای کارگردان، سینمای شخصی است. در سینمای ما حتی سینمای کارگردانی که تهیه کننده است با سینمای کارگردان متفاوت است. متاسفانه انبوهی از تولیدات سینمای ایران ،سینمای کارگردان است. به هر حال این بحث مفصلی است که در فرصت دیگری باید به آن پرداخت. فیلمنامه "دموکراسی تو روز روشن"همان متنی بود که 3-4 سال،دست به دست در سینمای ایران می گشت و تهیه کنندگان و کارگردان هایی که آن را خوانده بودند، از ساخت آن پرهیز داشتند و حتی برخی از آنها پس از انتخاب متن توسط من از سر دلسوزی مرا از انجام این کار بر حذر می داشتند. کارگردانهایی که کار را خوانده بودند،کار را کار سختی می دانستند و تهیه کنندها هم که به دلیل عدم تسلط شان بر اجزای سینمای تهیه کننده ،از خروجی کار نگران بودند. صاحب اصلی این اثر سینمایی ،مردم هستند و مردم ما به ارزش های فرهنگی بسیار علاقه مندند. با توجه به استقبال از اکران،احساس می کنم مردم این اثر را پذیرفته اند وبا آن ارتباط برقرار کرده اند و من از نتیجه خوشحالم.امیدوارم اعتماد مردم نسبت به اینکه متعلق به خودشان است و برای آنها ساخته شده، روز به روز افزایش بیابد تا اعتماد ایشان سبب دقت بیشتر ما در کارهای بعدی شود. هر فیلم سینمایی باید دارای سه عنصر برجسته باشد:1.قدرت انتقال پیام،قدرت جذب مخاطب و قدرت بازگرداندن سرمایه و سودآوری متناسب با حجم سرمایه گذاری. بنابراین جنبه اقتصادی در یک فیلم بسیار مهم است و رعایت اقتصاد یک فیلم یعنی باور جریان و انتقال خون سالم در یک کالبد و این اصلا حرف بدی نیست که سالیانی است عده ای از آن گریزانند و فکر می کنند فیلم خوب و ارزشی، یعنی فیلمی که مردم به آن توجه  نکنند و از مسائل اقتصادی بری باشد. نان و آب که اصلی ترین نعمت و برکت خداوندی برای انسان است ، کمیت و کیفیت مصرف و مدار وجودشان اقتصاد است. اقتصاد در سینما یعنی اتکا به گیشه و تماشاچی . اگر فیلمی بدون توجه به عنصر اقتصاد(تعداد مخاطب)ساخته شود،به اعتقاد من ، فاقد اصلی ترین عنصر سینمایی است. سینمایی که تنها از آن کارکرد یک جانبه تبلیغاتی،رسانه ای و... انتظار می رود سینما نیست. ما باید میان تولید فیلم با یک اثر سینمایی تفاوت قائل شویم. فیلم سینمایی اثری است که مخاطب برای دیدن آن به سینما اشتیاق نشان می دهد. سرما،گرما و راه دور را تحمل می کند ، هزینه می کند تا فیلمی را روی پرده سینما ببیند و هر فیلمی ، سینمایی نیست ، در حالی که سینما نیازمند فیلم است. فیلم های بدون این ویژگی، سینما نیست. می توان گونه های دیگری از فیلمسازی غیرسینمایی داشت. با این توضیح نخستین مسئله در تولید "دموکراسی توروز روشن"حال و فهم و جذب مخاطب است. از سوی دیگر مفاهیمی که فیلم در پی ارائه آنها بود، باید توسط افراد و چهره های محبوب منتقل می شد و با پیشینه ذهنی که من از این بازیگران داشتم، به نظرم می رسید که بتوان با حضور آنان مفاهیم مورد انتظار فیلم را به مخاطبان منتقل کرد. مثلا در فرهنگ،سنت و ذهنیت جامعه ما مرگ چیز بدی است و همه از آن فرار می کنند و هیچ کس حاضر نیست آن را بپذیرد. وقتی خبر مرگ کسی را می دهیم ، می گوییم "بیچاره مرد"! اما در نگاه من مرگ نه تنها به بیچارگی فرد منجر نمی شود که قطار انتقال آدمی از شهری دودگرفته و غبارزده به شهری پاک و امن با سکونت دائمی است. مرگ انسان را بیچاره نمی کند، بلکه خود درمان بیچارگی است، دستگیره انتقال انسان به زندگی و درجات بالاتر بعد از زندگی است. چیزی که ما را از یک قفس در بسته بیرون می برد و به باغ و جنت می رساند که عامل بیچارگی نیست. عامل فراغت و خلاصی انسان است. انسان در زندگی گرفتار انواع  بیهودگی ها، رنج ها ،دلهره ها و سختی هاست و مرگ نخستین گام رهایی انسان از این همه تعلقات آزاردهنده است.اگر قرار باشد این مرگ منجی، مهربان و زیبا در یک فیلم سینمایی نماش داده شود، باید از چه چهره و شخصیتی استفاده شود که ذهنیت مردم پذیرای زیبا بودن آن باشد؟ مردم باید حضرت عزرائیل امین را زیبا، متین، دوست داشتنی و محبوب ببینند تا بتوانند در حیات و زندگیشان با او پیوند و دوستی برقرار کنند.معمولا در انتخاب یک بازیگر برای نقش های حساس ،عوامل گوناگونی در نظر گرفته می شود. در این فیلم عزرائیل را کسان دیگری هم می توانستند بازی کنند. اما به نظر گروه ما چنین آمد اگر آقای محمدرضا گلزار این نقش را ایفا کند، بهتر و تاثیرگذارتر و باورپذیرتر خواهد شد. مردم از نظر فطرت و روانشناسی دوست دارند مرگ را زیبا ببینند تا بتوانند با او کنار بیایند. بالاخره نهاد هرکسی به طورناخودآگاه مرگ را چون شتری که در خانه او هم خواهد خوابید، می داند. از این رو مردم دوست دارند در زندگی با چم و خم کنار آمدن با این موجود الهی آشنا شوند و با او ارتباط برقرار کنند تا در هنگام ملاقات با او بتوانند از مزیت حضورش استفاده کنند. از نظر تربیتی و روانشناسی، انسان از کسی که او راپذیرفته و دوستش دارد، بیشتر و بهتر تاثیر می پذیرد تا کسی که از او می ترسد و از دست او فرار می کند. مرگ باید آنقدر زیبا باشد تا در زندگی انسان حضوری واقع گرایانه و ملموس داشته باشد. در روایات هم این مضمون را فراوان داریم که فقط یاد مرگ برای زیست سالم و درست انسان کافی است. در خصوص پرورش نیروهای جوان هم من فکر می کنم گرایش خود را در "دموکراسی تو روز روشن"نشان داده ام. معمولا تهیه کننده ها با وجود هزینه های گزاف و ریسک های یک فیلم به سراغ افراد فیلم اولی نمی روند. انتخاب کارگردانی که کارهای سینمایی موفقی داشته باشد، جزء اصول کار تهیه کننده است. از سویی سوپراستارها هم معمولا با کارگردان اول و دوم کار نمی کنند، اما در "دموکراسی..."خوشبختانه همه اینها با گرایش و اعتماد اتفاق افتاد. البته این نشانه آن نیست که من همیشه ملزم به چنین انتخاب هایی هستم، اما گرایش عمده من ،کار با جوان هاست. عوامل زیلدی در رشد و باروری فرهنگی دخالت دارند و همگی منوط به انتخاب نیروی جوان نیستند. اتفاقا گاهی انتخاب نیروی جوان برای اقتصاد سینما ضرر دارد. بسیاری می خواستند در "دموکراسی تو روز روشن" شریک من باشند، اما از ترس انتخاب کارگردان "فیلم اولی"،خود را کنار کشیدند. حتی زمانی که متوجه شدند هزینه های فیلم بالا رفته،دلسوزانه می گفتند خطا کرده ای و این خطا را با پرداخت دستمزد بالا به بازیگران ، در کنار هزینه جلوه های ویژه و صحنه های جنگی خیلی قطعی می دانستند، البته آنها براساس رویه جاری حاکم بر سینما کاملا درست فهمیده بودند، اما امداد الهی در مواردی خلاف رویه ها نتیجه می دهد. به هر حال اقتصاد رکن رکین هنر است. در حوزه هنری که بودم، به شعرا و نویسندگان می گفتم اگر شعر و قصه شما نتواند هزینه زندگی تان را تامین کند، نمی تواند آزادی و استقلال را برای جامعه به ارمغان بیاورد. شعر باید رو پای خود بایستد، یک موسیقی تا زمانی که صاحب اثر را زنده نکند، نمی تواند بر دیگران تاثیر داشته باشد. به نظر من اقتصاد جزء لاینفک فرهنگ و سینماست و اگر اقتصاد هنر نادیده انگاشته شود،هنرمند، نویسنده، شاعرو... نزد حکومت و جامعه به مثابه افراد ناتوان باید تحت پوشش بهزیستی و امداد تلقی شوند. در حالی که هنرمند دارای یک سرمایه ذاتی است و نباید سرمایه او در معرض فقر و تباهی قرار گیرد. از سویی دولت باید در سینما، رادیو، تلویزیون، رسانه و... پول هایش را خرج زیرساخت ها بکند که متاسفانه دولت ها تا کنون کمتر به این مسئله توجه کرده اند. به جای انکه منابع را تبدیل به سرمایه گذاری کنند، صرف هزینه های جاری کرده اند. هنر با افزایش هزینه های جاری ارتقا نمی یابد. ما برای رسیدن به یک اقتدار سینمایی نیازمند احداث حداقل سه هزار سینما در کشور هستیم. خوب دولت به جای اینکه همه ساله از سر عادت 20-30 میلیارد تومان در امور سینما هزینه جاری کند، باید این پول را ظرف دو سه سال خرج زیرساخت های سینما کند تا با راه اندازی زیرساخت ها ، سرمایه گذاری برای بانک ها و بخش خصوصی در ساخت این سه هزارسینما توجیه اقتصادی پیدا کند. در این صورت هیچ وقت لازم نیست دولت در سینما هزینه های سنتی و جاری داشته باشد. این نگاه،یعنی نگاه سرمایه گذاری را جایگذین هزینه امدادی کردن. اگر می خواهیم در این سینما فیلم های خوب ساخته شود ، باید سینما رفتن برای مردم قابل دسترس شود. اگر سه هزار سالن سینما داشت باشیم، آثار سینمایی فرصت پیدا می کنند به جای چهار هفته ،چهل هفته و به جای 40 سینما در 400 سینما اکران عمومی داشته باشند. اگر در محلات مسکونی این تعداد سینما داشته باشیم،سینما رفتن برای مردم در حد و اندازه نانوایی و سوپرمارکت رفتن کم هزینه خواهد شد و تهیه کننده با این شرایط می تواند هزینه ساخت خود را برگرداند. از آنجا که وضع کنونی ما غیر از این است، تهیه کننده که محور اصلی سینماست ، دائما و در همه مراحل تولید خود دچار ناامنی،استرس و اضطراب است و هیچ کس پولش را خرج یک سینمای متزلزل نمی کند. با ایجاد شرایط مطلوب هزاران نیروی حرفه ای و هنرمند معمولی از بیکاری نجات پیدا می کنند. فکر،فیلمنامه نویسی، تولید و... رونق می گیرد و سینما جدی می شود. متاسفانه ما از مهمترین رکن یعنی خروجی سینما غافل مانده ایم و نهایت کار دولت در سالهای اخیر هزینه کردن سالانه 10-20 میلیارد تومان برای تعمیر سالن های سینماست. این یعنی دلخوش کنک. ژاپنی ها ضرب المثلی دارند که من بارها آن را گفته ام:"به جای آنکه به آدم گرسنه ماهی بدهی،پول ماهی دادن را خرج یاد دادن ماهیگیری به او کن."زمانی که سینما اقتصادی شد، در پی آن تمام رشته های هنری هم اقتصادی می شوند. یک اثر سینمایی نیاز به قصه ، شعر، نقاشی، گرافیک و... دارد . آنکه شعر می گوید پول شعرش را می گیرد، آهنگسازی که روی شعر آهنگ می سازد پول آهنگش را می گیرد، نوازنده می نوازد و خواننده می خواند و هر کس درآمدش را خواهد داشت. این چرخه در تمام رشته های هنری می چرخد و نیروهای غیر فعال جامعه به فعالیت هدفمند کشانده می شوند. متاسفانه وصعیت کنونی اکران شبیه این است که بخواهیم یک نان رابین 15 نفر تقسیم کنیم، در حالی که با یک نان نمی توان این همه آدم را سیر کرد و حرص و ولع آدمها هر روز به داشتن سهم بیشتر، زیادتر می شود. ناگزیریم هر روز برای تقسیم این یک عدد نان، مقررات جدیدی وضع کنیم و قانون تراشی کنیم. از نظر من وصعیت اکران به کلی ناگوار است. برنامه، مقصد و هدف اکران در شرایط سخت، به نفع هیچ کس از جمله تهیه کننده ، دفتر پخش و مردم نیست. فقط دلال ها آن هم با شیوه های رمالی می توانند از پس اکران فیلم خود برآیند و باشلوغ کردن این وسط چیزی ببرند. خروجی سینما که مهمترین کار فرهنگی است، در برخی موارد دست افراد بی سواد، سوءاستفاده گر و حقه باز افتاده؛ کار فیلم به این مرحله که می رسد، دچار سقط یا سزارین می شود. در غیر این صورت تهیه کنده بیچاره فیلم باید از اصول اخلاقی اش دست بردارد و به تدریج به رنگ دیگران در آید.   




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن