واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آیا با توجه به نامگذاری امسال با عنوان اصلاح الگوی مصرف، وقت آن نرسیده که رسانه انقلاب ما از خواب زمستانی خود بیدارشود و آگاه باشد که نگاه مردم به الگوهایی است که از همین فیلمها و تبلیغات معرفی میگردند؟! آیا زمان آن نرسیده که مسؤولین صدا و سیما به خود بیایند و در برنامههای خود تجدیدنظر بفرمایند؟ نامگذاری امسال با عنوان سال اصلاح الگوی مصرف باعث گردید تا در این مطلب نگاهی اجمالی به وضعیت الگوپذیری مصرف در جامعه ایران بیندازم. واقعیت آن است که در سالهای حاكميت دولت سازندگی و بعد از آن مصرفگرایی به شدت در جامعه ترویج شد. وضعیت و فشار اقتصادی موجود در زندگی مردم در طول 8 سال جنگ تحمیلی مشوق اصلی دولت جهت تولید و عرضه انواع و اقسام اقلام به بازار بود . متاسفانه در جامعه، علیرغم پیشرفت در عرصههای گوناگون، در زمینه اعتدال در مصرف و کاهش هزینهها، الگوی مناسبی وجود ندارد. در حالی که اگر اصلاح الگوی مصرف به درستی مورد توجه قرار گیرد میتواند زیربنای حل بسیاری از مشکلات جامعه باشد. هر چند تحقق اصلاح الگوی مصرف نیازمند همکاری همه اقشار جامعه است، اما بار اصلی این مهم بر دوش صدا و سیما و در واقع رسانه ملی است، چرا که شکل بخشیدن به هویت واقعی افراد و الگوسازی مناسب و در یک کلام فرهنگسازی در جامعه بیش از دیگر ارگانها بر عهده رسانه ملی است. با نگاه به وضعیت رسانه ملی در سالهای اخیر باید گفت که در واقع، رسانه ملی نتوانسته به درستی این وظیفه خطیر را انجام دهد. رسانه ملی خود به یکی از بزرگترین عوامل ترویج مصرفگرایی در جامعه تبديل شده است، چرا که رسانه ملی تبلیغ کالا نمیکند، در واقع تبلیغ مصرف کرده و میکند. پیامهای پخششده توسط رسانه با نمایش امتیازات جامعه مصرفی در ایجاد اشکال در نظامهای هنجاری نقش مهمی بازی میکند. رسانه ملی با پخش روزانه صدها پیام بازرگانی که به نوعی بیشتر مصرفگرایی و تجملات را تبلیغ میکند تا خود کالا را، و اين گونه گرایش روز افزونی به تقلید از سبک زندگی غربی به وجود میآورد. اینجاست که ارزشهای واقعي جامعه تا حد زیادی بیاعتبار میگردد. میزان این فرهنگپذیری آنچنان بالا است که در اکثر موارد در پیامهایی که توسط رسانهها انتقال مییابد، ارزشها معادل عقبافتادگی و زندگي مصرفي معادل رشد میشود! با وجود اینکه امسال را مقام معظم رهبری، سال اصلاح الگوی مصرف نامیدهاند و با اهمیت این مسأله که رسانه ملی یکی از مهمترین ابزارآلات فرهنگسازی برای مردم است، شاهد موج تبلیغ کالاهای جدید و تشویق به خرید برای مردم هستیم. تبلیغ کالاهای لوکس در خانههای مجلل که فقط در نقاط محدودی از کشور شاهد آن هستیم و در حالی که اکثریت مردم ایران در چنین وضعیت اقتصادی زندگی نمیکنند، نشان از تشویق مصرفگرایی و موج تجددخواهی و در واقع پاسخ مثبت دادن به همان پدیده ناتوی فرهنگی است . مقوله دیگر پخش فیلمها و سریالها در رسانه به ظاهر اسلامی و انقلابی است. تا آن زمان که در فیلمها و سریالهای ما شخصت انسان را به مارک لباسشان میشناسند و آنزمان که ملاک تمدن، بیحجابی و مدپرستی است و کارگردانان ما چادر را بر سر زنان مناطق جنوبشهر و زاغهنشین میکنند و چادر نماد تحجر است و آن زمان که نماد یک خانواده مسلمان ایرانی لیدی و جنتلمنی هستند که در یک ویلای مجلل و شیک زندگی میکنند، ما انتظار کدام اصلاح را در الگوی مصرف زندگی داشته باشیم. در حالی که مقام معظم رهبری توصیه اکید داشتند که به جای مصرف بیش از اندازه، تولید کنید که هم به نفع خود و هم به نفع کشور است، رسانه ملی همچنان مشغول پخش فیلمها و تبلیغاتی است که مردم را تشویق میکند تا همان راهی را بروند که غرب بعد از انقلاب صنعتی رفت. راهی که همچون گاو در پوستين انسان، آنقدر بخورند و بالا بیاورند تا دوباره لذتخوردن را بچشند و آنقدر به دنبال مصرفگرایی و کالاپرستی و مدپرستی بروند که توان تحصیل عظمت و افتخار برای کشور را نداشته باشند. آیا با توجه به نامگذاری امسال با عنوان اصلاح الگوی مصرف، وقت آن نرسیده که رسانه انقلاب ما از خواب زمستانی خود بیدارشود و آگاه باشد که نگاه مردم به الگوهایی است که از همین فیلمها و تبلیغات معرفی میگردند؟! آیا زمان آن نرسیده که مسؤولین صدا و سیما به خود بیایند و در برنامههای خود تجدیدنظر بفرمایند؟! آیا این وظیفه یک رسانه انقلابی نیست که به این هدف بزرگ توجه داشته باشد؟! /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]