واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: گشايش دروازههاي غرب به روي مسكو
* اشاره:
روسيه از ويرانههاي عصر كمونيسم فروپاشيده برخاسته و خود را براي ورود به چالشهاي جهاني با مفاهيم جديد روابط بينالملل آماده كرده است.
ترديدي وجود ندارد كه ظهور ولاديمير پوتين در صحنه سياسي روسيه و اقتدارگرايي توام با شكلي از ليبراليسم اقتصادي كه وي آن را در كشورش پياده كرد، تأثير عميقي بر شرايط رو به شكوفايي روسيه گذاشته است. مطلب حاضر با اشاره به نخستين سفر اروپايي پوتين به عنوان نخست وزير روسيه، به بررسي گرايشهاي سياسي - اقتصادي روسيه و اروپا در صحنه رقابت جهاني و تعامل نگرشهاي اين دو قدرت با استراتژي آمريكا ميپردازد:
***
سفر پوتين به فرانسه
سفر ولاديمير پوتين نخست وزير جديد روسيه به فرانسه نيز از خبرهاي مهم ديپلماسي جهاني بود.
پوتين كه در پايان دوره رياست جمهوري، خود را به پست نخستوزيري منتقل كرد، اولين سفر رسمي خود به خارج از كشور در اين سمت را با فرانسه آغاز كرد.
اين سفر با استقبال رسانههاي فرانسه مواجه شد و بيشتر نشريات و رسانههاي اين كشور از وي به عنوان نخستوزيري در هيئت رئيس جمهور يا به عكس ياد كردند. مقامهاي فرانسه از جمله ساركوزي نيز براي وي تشريفاتي بيش از مقام كنوني او و در سطح رياست جمهوري قائل شدند.
روابط روسيه و فرانسه
تاريخ روابط روسيه و فرانسه كهن و طولاني است، بخشي از اين روابط را بايد در درون مجموعه روابط اروپاي غربي و سازمان نظامي آتلانتيك با شوروي سابق جست و جو كرد و بخش ديگري از آن ناشي از سياستهاي خاص پاريس با مسكو است كه در دورههاي مختلف تاريخي رنگ و بوي متفاوتي ميگيرد.
شايد يكي از حساس ترين دورههاي اين روابط، دوره حاكميت ولاديمير پوتين بر روسيه باشد.
دورهاي كه در آن، هم از يك سو غربيها از ايجاد ثبات در كشوري مهم و بزرگ اطمينان يافتند و هم از سوي ديگر نميتوانستند با سياستهاي تمركزگرا و اقتدار طلب پوتين بركشوري كه ميرفت تا دروازههاي غرب را بر روي خود بگشايد، كنار بيايند.
پوتين در ديدار با مقامهاي فرانسه، كشوري كه از هم اينك بايد آن را (هر چند براي مدتي كوتاه) در قامت رياست اتحاديه اروپا ديد، درپي برقراري فرصتهاي اقتصادي نويني است كه ميتواند روسيه را از صادر كننده مواد خام به تامين كننده توليداتي صنعتي با ارزش افزوده بدل كند.
روابط فرانسه و روسيه در سالهاي رياست پوتين، رشد قابل توجهي داشت، به گونهاي كه تنها ظرف پنج سال گذشته اين رشد به سه برابر رسيد.
مشاركت فرانسه در اكتشاف منابع نفتي روسيه در دريا از جمله طرحهاي ميان دو كشور است و نخست وزير فرانسه براي ادامه همين همكاريها بارديگر پوتين را در سيزدهمين نشست مشترك فرانسه و روسيه در ماه سپتامبر در روسيه ملاقات خواهد كرد.
علاوه بر اين، فيون از مشاركت يك بانك روسي در سازمان صنايع هوا فضاي فرانسه (او.آ.د.اس) خبر داده است. اين خبر در حالي منتشر ميشود كه پوتين در اين سفر بر مبادلات تجاري دو طرف بر سر فناوريهاي پيشرفته و پيچيدهتر تاكيد كرد.
پوتين ميخواست نفوذ روسيه در خاورميانه را نيز به رخ شريك فرانسوي خود بكشد. شايد بتوان گفت كه نفوذ سالهاي پيش روسيه در خاورميانه به مراتب بيش از امروز بود و پوتين به ويژه با حمله آمريكا به افغانستان و عراق، متوجه تضعيف موقعيت و نفوذ كشور خود در خاورميانه شد.
با اين همه، طرف فرانسوي ميخواهد از ظرفيتهاي طرف روسي در مهار بحرانهاي منطقهاي از جمله لبنان، فلسطين، پاكستان، افغانستان، كوزوو يا چاد، سود برده و با توان طرف روس برسر موضوع اتمي ايران نيز بازي كند. چيزي كه موضعگيريهاي اخير و اظهارات امروز پوتين به لوموند نشان داد پاريس در اين زمينه توفيقي نداشته است.
فرانسه امروز نيز با يك رهبري عملگرا در روسيه روبرو است كه ميخواهد نشان دهد مايل است با همه بازيگران عمده بينالمللي طرف معامله باشد.
ساركوزي نشان داده است بيش از اندازه متمايل به آمريكا است و پوتين نيز از اين امر و چرخشهاي جديد ديپلماسي فرانسه به خوبي آگاه است.
در اين شرايط، پوتين كه از مخالفت فرانسه با ورود گرجستان و اوكراين به ناتو خرسند است در زماني مناسب از نفوذ فرانسه براي مخالفت با حضور نظامي آمريكا در حاشيه مرزهاي خود بهره ميگيرد.
گرايش آمريكايي امروز اليزه در ميزان نزديكي و دوري روسيه به اتحاديه اروپا ميتواند بسيار موثر باشد و اين مساله ممكن است در زمان رياست فرانسه بر اتحاديه اروپا تشديد هم بشود.
پوتين با علم به اين تحولات است كه تلاش ميكند با نزديكي خود به فرانسه از ظرفيتهاي آن كشور براي كاستن از گسترش نفوذ نظامي آمريكا در پيرامون خود استفاده كند.
پوتين در عصر مدودف
غربيها دريافتهاند كه هرچند مدودف ساكن جديد كاخ كرملين است، ولي آنان نميتوانند از نقش اصلي و اول پوتين غافل باشند. او هنوز تصميمگير اول اين كشور پهناور و مهم است.
از سوي ديگر، او نخست وزيري با اختيارات تام است و هر روز را به بازديد و افتتاح مراكز صنعتي، خدماتي و توليدي ميگذراند تا علاوه بر اقتدار سياسي كسب شده، چهرهاي اجرايي و سازنده در سطح نهادهاي اجرايي كشور از خود بجاي بگذارد.
اين نوع از صدارت در روسيه از سوي رسانههاي غربي به تداوم اقتدار تعبير شده است.
قانون اساسي روسيه تصريح دارد كه ديپلماسي اين كشور دستگاهي است كه در اختيار شخص رئيس جمهوري است، ولي دوستي 17 ساله مدودف با پوتين و نيز تلاش رئيس جمهوري سابق براي به قدرت رساندن اين چهره جوان كرملين، به مدودف اجازه مخالفت با تصميمگيريهاي پوتين را نميدهد.
با وجود اينكه قانون اساسي روسيه حق مطلقي براي رئيس جمهوري در حوزه سياست خارجي و مسائل دفاعي فراهم ديده است، ولي سفر و اظهارات مدودف در چين نشان داد كه پوتين در اين زمينهها از اختيارات كافي برخوردار است.
مدودف در آن سفر جاي مناسبي را براي پوتين باز كرد و اطرافيان او گفتهاند كه ولاديمير پوتين در زمان برگزاري بازيهاي المپيك چين با رئيس جمهوري آمريكا، جرج بوش نيز ديدار خواهد كرد.
ضمن آنكه حزب پوتين و مدودف در روسيه چنان تصويري از پوتين ساخته است كه در اندازههاي بزرگترين رهبر ملي اين كشور و فراتر از رياست جمهوري است.
پوتين با همين پشتوانه ملي است كه براي فرانسويها در باغ سبز از روسيهاي نشان داده است كه مراحل رشد و ترقي را ميگذراند و او در تلاش است تا اين كشور را در سالهاي آينده به كشوري دمكراتيك، پيشرفته، قوي و با ثبات تبديل كند.
پوتين و حقوق بشر
سياستهاي داخلي پوتين كه با ويترين حقوق بشر غرب نميتوانست همخواني داشته باشد پيش از اين از سوي شركاي اروپايي و آمريكايي مسكو مدام مورد اعتراض بود.
مسائل چچن، محدوديت روزنامهنگاران روس و قتلهاي سياسي، همه دست به دست هم ميداد و صداي غرب را براي تامين حقوق بشر در كشوري كه سابقه حكومت مقتدر مركزي آن جزئي از تاريخ سدههاي اخير جهان است، بلند ميكرد.
... از نگاه داخلي، پوتين حركتي مخالف با اصلاح طلبان پيش از خود آغاز كرد و با برداشتن گامهايي در راه ايجاد انسجام ملي و اقتدار نظامي - سياسي، روسيه را به تجديد سازمان شوروي سابق پيش راند.
با اين همه، اين تحركات براي روسيه، ثبات به ارمغان آورد و پوتين را بيش از پيش به مردم روسيه شناساند و محبوب كرد.
مشكل غربيها با روسيه در اين شرايط، نميتوانست چندان در داخل اين كشور مشتري داشته باشد، چرا كه مردمان روسيه پس از سالها آشفتگي و فقر و ناامني، امروز طعم ثبات و استقرار دولتي را ميچشيدند كه وعده تأمين غرور ملي و شكوه بينالمللي گذشته را به آنان ميداد.
پوتين براي روسها نمادي ازمليت و غرور تجديد سازمانيافته بود و بهبود وضع اقتصادي كشور نيز به آنان نويد ميداد كه اوضاع بهتر از اين كه هست خواهد شد.
بنابراين پوتين با بي اعتنايي تمام به آنچه كه غربيها ميگفتند، راه خود را ميرفت و از آنجا كه نميخواست شائبه ادامه سلطه فردي براي او بدبيني ملي به ارمغان آورد، تدبيري فراهم آورد تا يار نزديك او، مدودف جوان، بتواند پس از او سكان كرملين را بدست گيرد و خود او در مقام نخست وزيري همچنان ادامه رهبري دهد.
تغيير جايگاه
پوتين به تعبير برخي رسانهها در سفر به فرانسه از سوي طرفداران حقوق بشر مورد بمباران پرسشهاي تند قرار گرفت، ولي بهانه نخست وزيري و مسئوليت اجرايي كشور، مفر مناسبي نيز در اختيار وي قرار داد.
اين تغيير جايگاه به پوتين اجازه داده است كه در برابر سؤال خبرنگاراني كه از وي درباره وضع حقوق بشر در روسيه پرسش ميكردند زيركانه بگويد كه از اين پس اين مساله در حوزه اختيارات او نيست و او به عنوان نخست وزير وظايف ديگري را دنبال ميكند.
پوتين ادعاي غربيها درباره وضع حقوق بشر در روسيه را گزافهگويي و مبالغه خواند و بروز اين گونه مسائل را در كشورش طبيعي جلوه داد.
وي طرفهاي فرانسوي را به وضع بد زندانهاي فرانسه ارجاع داد كه زندانيان در آن از شرايط نامناسبي رنج ميبرند.
عفو بينالمللي اندكي قبل از سفر پوتين به فرانسه، با انتشار بيانيهاي، از شرايط موجود در روسيه و بياعتنايي سران آن كشور به حقوق بشر گلايه كرده بود.
روابط با اتحاديه اروپا و ناتو
اقتدار پوتين در حوزه بين المللي براي كشور او بهرههاي مفيدي داشت.
روابط اقتصادي وسياسي دوره او فراتر از حوزه سنتي اروپاي شرقي بود و شركت رهبر روسيه در نشستهاي بينالمللي سبب شد تا او هرچه بيشتر به عنوان چهرهاي موثر در آينده و سرنوشت روسيه و جهان نقشآفرين شود.
اين زمينه، پوتين را قانع كرده بود تا آينده را نيز براي تداوم همين ديپلماسي در چنگ خود نگاه دارد. زمينهاي كه براي غرب دورهاي پر افت و خيز را نويد ميدهد و روسيه در دوره صدراعظمي پوتين نيز چنانكه نشان داده است كشوري نخواهد بود كه غربيها بتوانند با آن هر نوع آرزويي را برآورده كنند.
طي ماههاي اخير دو مساله مهم، پوتين را در چالشي حساس با غرب از جمله فرانسه قرار داده است. اين دو مسأله، عضويت اوكراين و گرجستان در سازمان نظامي ناتو و نزديكي آنها به غرب و دوم، مسأله استقرار سپر موشكي آمريكا در كشورهاي اروپاي شرقي است.
سفر پوتين به فرانسه كه بلافاصله پس از انتخاب او به نخستوزيري انجام گرفت با هدف سامان دادن به اين دو دغدغه اصلي ميان روسيه و غرب است كه در آن وحدت نظري نيز برقرار نيست. به عنوان مثال ميتوان از مواضع آلمان و فرانسه در برابر آمريكا بهره جست. علاوه بر اين دو موضوع، رياست آينده فرانسه براتحاديه اروپا نيز مهمترين عاملي است كه پوتين را در انتخاب پاريس بعنوان نخستين مقصد خارجي مصمم كرده است. از سوي ديگر جايگاه روسيه به عنوان اولين دارنده منابع گازي و دومين دارنده ذخاير نفتي جهان، اهميت خاصي به اين كشور در حوزه انرژي داده است.
غرب، كه امروز بابحران انرژي روبروست، نگران آينده است و در پي ايجاد راههاي تامين نيازهاي انرژي خود از منابع سبز و غيرفسيلي، نميتواند چشم خود را بر روسيه ببندد، هرچند كه به ظاهر چهره پوتين چندان براي غربيها جذاب نباشد.
پوتين كه دراين سفر با رئيس جديد اتحاديه اروپا و سران كشورهاي قدرتمند اين اتحاديه ديدار كرد، در پي برقراري توازني است تا در برابر وعده تامين صادرات سوخت، از آنها امتيازاتي در حوزههاي راهبردي ديگر بگيرد.
با اين همه، وي نسبت به مسئوليتهاي جديد خود بسيار هوشيار است و زماني كه نظر او در باره افزايش بي سابقه قيمت نفت پرسش ميشود، روسيه را در اين امر بي تقصير ميداند و ميگويد كه اين روسيه نيست كه قيمت نفت را در بازار جهاني تعيين ميكند.
روابط روسيه با اتحاديه اروپا چندان تعريفي ندارد. پس از دو سال كشمكش و سردي روابط، چند ماه است كه از انقضاي قرارداد همكاريهاي متقابل روسيه با اتحاديه اروپا ميگذرد و اين قرارداد از آن زمان هنوز تمديد نشده است. روسيه كه از دخالتهاي حقوق بشري اتحاديه اروپا در امور خود راضي نيست با سفر پوتين به فرانسه تلاش كرد تا اين قراردادها را اين بار از راه فرانسه به عنوان رئيس جديد اتحاديه اروپا تجديد و احيا كند. پوتين در حالي از اين فرصت بهره ميگيرد كه نشست آتي اتحاديه اروپا با روسيه (به رياست فرانسه) در روزهاي 26 و 27 ژوئن در سيبري غربي برگزار خواهد شد و مسكو قصد دارد تا در آن از طرفهاي اروپايي براي صدور ويزا، تسهيلاتي طلب كند.
فرانسوا فيون، نخست وزير و ديگر سران فرانسه اميدوارند تاروابط سردروسيه با اتحاديه اروپا را كه بر اثر كارشكني يا سنگاندازي برخي از كشورهاي بلوك شرق سابق همچون ليتواني و يا لهستان دچار مشكل شده، دوباره راه انداخته و تحرك بخشند.
مساله ورود كشورهاي حاشيه روسيه به پيمان ناتو كه با تحريك آمريكا صورت ميگيرد، مسالهاي نيست كه روسيه را آرام بگذارد. اين مساله با امنيت روسيه گره خورده است و سران كنوني روسيه به تحركات زيركانه واشنگتن كه در قالب پيمانها و پروتكلهاي رسمي و غير رسمي با همسايگان مسكو صورت ميگيرد، بدبيناند.
عادي شدن روابط روسيه با اتحاديه اروپا هنوز راه زيادي در پيش رو دارد و دوره پوتين، گرچه ميتواند دريچهاي به دنياي روسيه نو باشد، ولي نميتواند به طور كامل بدبينيها را از ميان بردارد.
اهميت اين مساله وقتي بيشتر آشكار ميشود كه سنگاندازي كشورهاي حوزه نفوذشوروي سابق را درنظر بگيريم كه امروزه گويي براي باز كردن پاي آمريكا به بخش شرقي اروپا و نزديك كردن خود به كشورهاي صنعتيتر غرب چون فرانسه، از برادر بزرگ ديروز خود انتقام ميگيرند.
اگر صدراعظم پوتين نتواند مسائل خودرا با كشورهايي چون گرجستان و اوكراين حل كند، شرايط كنوني به سود او نخواهد بود و غربيها به ويژه آمريكا، از موقعيت كنوني براي حضور بيشتر در منطقه، كمال استفاده را خواهند برد.
سفر پوتين به فرانسه با ديدار خصوصي وي با دوست و همكار سابقش ژاك شيراك و نويسنده فرانسوي روسيتبار پايان يافت.
خبر ديدار او با ساركوزي در رسانههاي فرانسه بازتاب نيافت و علت آن نيز فاش نشد.
پوتين در همين سفر، مواضع صريح خود در حمايت از برنامه هستهاي صلحآميز ايران را نيز اعلام كرد.
پنجشنبه 23 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]