واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
افغانستان به دليل قرار گرفتن در ميان چهار قدرت چين، روسيه، هند و ايران كه از رقباي مهم آمريكا براي تداوم جهان تكقطبي هستند از موقعيت ژئوپلتيكي بسيار حساسي براي آمريكا برخوردار است و همين موضوع ميتواند توجيهگر افزايش 17 هزار نفري نظاميان آمريكا در افغانستان باشد. افغانستان به دليل قرار گرفتن در ميان چهار قدرت چين، روسيه، هند و ايران از موقعيت ژئوپلتيكي بسيار حساسي براي آمريكا برخوردار است. آمريكا طالبان را براي ضربه زدن به چين، روسيه، هند و ايران در افغانستان مستقر كرد. سپس براي دفاع از طالبان در برابر حملات چهار قدرت ياد شده، به بهانه دستگيري بن لادن و سركوب طالبان وارد افغانستان شد و باوجود داشتن ارتش و سازمان اطلاعاتي قوي، وانمود ميكند كه نميتواند القاعده و طالبان را نابود كند. اگر آمريكا وارد افغانستان نميشد چين، روسيه، هند و ايران خودشان طالبان را نابود ميكردند. در واقع آمريكا با ورود به افغانستان در عمل مانع از اقدام اين چهار قدرت براي نابودي طالبان و القاعده شد. از سوي ديگر اشاره به اين نكته ضروري است كه يكي از ابزارهاي آمريكا براي سازمان دهي و هدايت فعاليت سلفيها در ايغورستان و آسياي مركزي تركيه است. در تركيه شعاري هست كه ميگويد Nerede türk varsa orada türkiye varder (هرجا ترك باشد در آنجا تركيه حضور دارد). تركيه به واسطه پيوندهاي نژادي، زباني و مذهبي كه با ايغورها و ملل ترك نژاد آسياي مركزي دارد، همواره از آنها بر عليه چين و روسيه استفاده ميكند. در واقع تركيه با كارت مجاهدان ايغور و آسياي مركزي براي نفوذ و كسب امتياز از چين و روسيه بازي ميكند. تركيه با همين سياست توانسته است امتيازات تجاري و اقتصادي عمدهاي از روسيه بگيرد. علاوه بر اين نظاميان تركيه در مسائل متعدد ديگري نيز با آمريكا و انگليس اتفاق نظر دارند از جمله مسائل بالكان و كوزوو، حمايت از گرجستان، خدشه وارد كردن به محور فرانسه و آلمان در اتحاديه اروپا و .... ميتوان نظاميان تركيه را از گذشته تاكنون متحد طبيعي و سنتي آمريكا، اسرائيل در اين منطقه و برخي مناطق ديگر دانست. بنابر اين مشخص است كه تركيه يكي از ابزارهاي آمريكا در عملي كردن استراتژي مهار چهار گانه است. در اين ميان اسرائيل هم از وجود طالبان و القاعده كه حتي يك عمليات عليه اسرائيل انجام ندادهاند سود ميبرد چرا كه با وجود درگيريهاي اسلامي در افغانستان و صدور آن به كشورهاي همجوار، توجه و افكار عمومي مسلمانان از مسئله فلسطين به نزاع سلفيها و القاعده در افغانستان و كشورهاي حاشيه آن متمركز ميشود. با اين اوصاف آمريكا علاقهمند به استقرار طولاني مدت در افغانستان است. ايالات متحده براي اينكار با طالبان همكاري ميكند و افغانهاي بسياري را در دانشگاههاي خود آموزش دهد تا در آينده افغانستان جاي پا داشته باشد. افغانستان داراي موقعيت نظامي مهمي است كه ميتواند بر همه رقباي قدرتمند خويش در آينده فشار وارد كند. ** مزاياي موقعيت ژئوپلتيكي افغانستان * همسايگي با چين: از افغانستان به ايغورستان چين راه زميني وجود دارد كه به علت كوهستاني و صعب العبور بودن براي فعاليتهاي چريكي بسيار مناسب است، سرزمين وسيع ايغور در اصل متعلق به چين نيست بلكه ميراث امپراتوري مغولهاست كه به چين رسيده است. چينيها با ايغورهاي ترك نژاد مشكلاتي دارند، ايغورها بر خلاف تبتيها، قومي مسلمان و سلحشور هستند. به عبارتي تبتيها هرگز به جنگ با چينيها اقدام نخواهند كرد ولي ايغورها ممكن است وارد اين كار زار شوند. از افغانستان ميتوان به جنگجويان ايغور كمك مالي و نظامي كرد و چين را تحت فشار قرار داد و گناه آن را به گردن افراطيون و مجاهدان افغاني انداخت. ضربه زدن به چين براي آمريكا بسيار اهميت دارد به طوري كه هانتينگتون در ياداشتي كه ترجمه آن در ماهنامه اطلاعات سياسي و اقتصادي منتشر شد، چين را خطرناكترين رقيب بالقوه آمريكا دانسته است كه مسائل بسياري با آن دارد. تجارت، حقوق بشر، فروش اسلحه، گسترش سلاحهاي كشتار جمعي، تبت، تايوان و ... از جمله مواردي است كه هانتينگتون در يادداشت خود از آن به عنوان مسائل موجود در روابط آمريكا و چين ياد كرده است. * همسايگي با هند بعنوان يكي ديگر از رقباي بينالمللي آمريكا: علاوه بر چين در مقاله هانتينگتون به هند و برخي ديگر از قدرتهاي منطقه اي نيز به عنوان اهدافي كه طمع و حس اعمال قدرت و برتري آمريكا را بر ميانگيزد اشاره شده است. هانتينگتون اين عقيده را بيان ميكند كه نگاه هنديها و ديگر قدرتهاي منطقهاي به آمريكا نگاهي پر از تهديد و بي اعتمادي است. با اين وجود بايد به اين مسئله هم اشاره كرد كه افغانستان در مجاورت كشمير است. هنديها با كشميريها مشكلاتي دارند. هند به لحاظ قومي منسجم نيست. از اقوامي كه حاضر به كارزار با نيروهاي دولتي هند باشند تنها مسلمانان هستند؛ بنابر اين اگر به جنگ جويان كشميري كمك مالي و نظامي شود بحران هميشگي در منطقه شبه قاره هند به وجود ميآيد، با اين روش نظامي- سياسي، هند زير فشار قرار ميگيرد. افغانستان بهتر از پاكستان ميتواند عهده دار اين نقش باشد چرا كه پاكستان خود را در معرض تهديدها و انتقام جويي هند ميبيند و داراي محدوديت است ولي نيروهاي كشميري ميتوانند در افغانستان پايگاه داشته باشند و از حمايت مجاهدان افغاني برخوردار باشند. * افغانستان منشا بحرانآفريني براي روسيه: افغانستان مسيري به سوي آسياي مركزي و جمهوريهاي مسلمان روسيه دارد و اگر در روسيه قومي يافت شوند كه حاضر به كارزار با روسيه باشند به طور حتم مسلمانان هستند چرا كه ميتوان با استفاده از تبعيضهاي نژادي و سياسي نسبت به مسلمانان در روسيه، زمينه سوء تفاهمها را بين مسلمانان و قدرت حاكمه فراهم كرد و به اغتشاشهايي پايان ناپذير دامن زد. افغانستان پايگاه آموزش نيروهاي تروريستي و پشتيباني مالي و تسهيلاتي آنها خواهد بود و به دولت روسيه فشار وارد خواهد كرد. اگر اين برنامه خوب پياده شود ميتواند به تجزيه روسيه منجر شود كه اين نتيجه استراتژي گاليوري آمريكا در روسيه را محقق ميكند؛ بنابراين براي آمريكا بسيار مطلوب خواهد بود. * همسايگي افغانستان با ايران: از طرف ديگر، افغانستان با ايران همسايه است و از نظر آمريكا ايران نبايد نماينده جهان اسلام و مدافع منافع كشورهاي اسلامي بخصوص خاورميانه باشد، جنگجويان طالبان ميتوانند با فشاري كه به شيعيان وارد ميكنند ايران را به درگيريهاي قومي و مذهبي در افغانستان و پاكستان و حتي داخل ايران بكشانند و اين كشور را از تعقيب آرمان مصالح جهان اسلام باز دارند و در اين صورت تقصير تروريسم و آدمكشي به گردن مسلمانان خواهد افتاد و با اين روش آمريكا با موج گسترده گرايش به اسلام در جهان مقابله خواهد كرد. آمريكا به وسيله امثال طالبان نه تنها خود را از اين جنايات مبرا ميكند بلكه خود را به عنوان كشوري پيشتاز در مبارزه با پديده تروريسم كور، مطرح ميكند. اهميت افغانستان در تحقق استراتژي مهار چهارگانه براي آمريكا به قدري زياد است كه اوباما با آن همه كوبيدن بر طبل تغيير، اعلام ميكند از عراق خارج ميشويم اما از افغانستان نه تنها خارج نميشويم بلكه نيروهاي خود را آن كشور افزايش هم ميدهيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]