واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: گاهی تمایز آنچه «ناسازگاری زناشویی» نامیده می شود. از «ناتوانی نشی از کمبود میل زناشویی» اساسا ممکن نیست. به این دلیل در بسیاری از موارد این دو با یکدیگر اشتباه می شوند. با وجود این که کاهش دفعات مقاربت از علائم هر دو بیماری است، ولی در مورد ناسازگاریها، به زمینه های «بیزاری بخش» (Repugnance) و «هراس انگیز (Phobia) می بایست توجه داشت. در سابقه بیمارانی که از ناسازگاری زناشویی رنج می برندف همواره وقایع دردناک، شنیع و آسیب رسان را می توان جستجو کرد، 3/1 قربانیان حرکات و رفتارهای ناپسند اجتماعی معمولا به ناسازگاری زناشویی مبتلا می شند. در این قربانیان پس نوردهای پیچیده روحی، روانی تکوین یافته، و کم کم در ضمائر ناخودآگاه ایشان عقده های پرفشار و آزار بخشی شکل می گیرند. ادامه مستمر این فرآیند مخرب به ناسازگاری خواهد انجامید. درمان حضور، همدردی، موضع متفاهم و شکیبایی همسر بیمار مبتلا نه تنها در مورد بیماری «فقدان انزال» الزامی و غیر قابل انکار است؛ بلکه اصولا می بایست در تمام اقدامات درمانی لازم در ناتوانی زناشویی، در مدنظر آید. این نکته نمی بایست فراموش شود، که اصولا ناتوانی زناشویی مشکل مشترک بوده، که زندگی دو انسان را صرف نظر از زناشوییت تحت الشعاع قرار می دهد. اهمیت حضور همسر بیمار به قدری حیاتی و تعیین کننده است که در صورت عدم وجود آن هرگز نمی توان به درمان امیدی بست. هدفی که در درمان بیماری فقدان انزال می بایست ترویج شده و باروز گردد. القاء باور «دادن و گرفتن» (Give & Take) است. در صورتی که بتوان با برنامه های درمانی اصولی و روشنگر زوجین را به اهمیت زندگی مشترک و الزام حضور و موضع ایثارگرانه از سوی دو طرف آگاه ساخت، این هدف تحصیل شده است. در غیر این صورت درمان چندان موفق نخواهد بود. ماسترز و جانسن روش درمان بیماری «فقدان انزال» را به طریق ذیل تشریح می کنند: اگر مرد مبتلا با خود تحریکی به انزال می رسد، می بایست در لحظات خاصی که انزال را غیر قابل اجتناب می یابد، مبادرت به مقاربت کرده تا در جریان فرآیند اصلاح گر و حساسیت زدایی، تجارب و عقاید ناروای خویش را از این عمل کم رنگ کرده و بالاخره زایل سازد. در زندگی مشترک زوجینی که سالها از بیماری فقدان انزال رنج برده اند، وقوع اولین مقاربت کامل، لحظه تعیین کننده و پربهایی است. زین پس، در صورت شکوفاتر شدن تفاهمات بین زن و شوهر، می توان به درمان بیمار امیدوارانه نگریست. بسیاری از بیماران مبتلا به فقدان انزال در اثر بروز پس نوردهای بازدارنده دچار ناتوانی ثانویه می شوند. پرواضح است؛ که درمان این دسته از بیماران می بایست در آغاز در جهت اعاده قوای زناشویی فرد بوده. تا در شرایط جدید مشکل اصلی و زمینه ای بیمار حل گردد. در پایان می بایست به نقش «روان درمانی» در ارتقاء میزان پذیرش بیمار نیز اشاره شود. در روان درمانی به زوجین به صورت واحد نگریسته می شود. بهتر است جلسات درمانی را در فواصل منظم هفتگی ترتیب داد. تعداد این جلسات بسیار متغیر بوده و تابع شرایط زوجین و نیازهای درمانی آنهاست. یعنی از 6 تا 30 بار در هفته متغیر است. اهدافی که در این گونه درمانها پیگیری می شود، عبارتند از: برقراری حس مسوولیت دو جانبه، به منظور کسب رضایت. در واقع بسیاری از ناتوانی ها بیماری مشترک زوجین است؛ و به این دلیل تفاهمات دو جانبه را نیز می طلبد. اصلاح عقاید کاذب و پاکسازی اطلاعات غلط سازماندهی سازگار و اصولی اشکالات روانی بیمار مبتلا به ناتوانی زناشویی، به مدد روان درمانی امکان پذیر است. شناخت عقاید کاذب و ریشه های آنها از اهم اهدافی است که روان درمانی دنبال می کند. در مرحله بعد عقاید کاذب را می بایست اصلاح کرده و سازمان داد. ارتباط زوجین بسیار اهمیت دارد؛ گاهی تنها به دلیل عدم وجود ارتباط مقبول زوجین، سوء تفاهمات، پنهان کاریها و در نتیجه و خامت شرایط پیش می آید که همگی در صورت وجود ارتباط معقول قابل پیشگیری هستند. می بایست سطح آگاهی زوجین را از برخوردهای زناشویی بالا برده و در صورتی که نشریات و دانستنیهایی در این زمینه در دسترس می باشند، می بایست به کار گرفته شوند. پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2517]