تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812696494




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازخواني منشور روحانيت ـ1امام‌خميني(ره) بزرگترين اصلاحگر حوزه‌هاي علميه


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بازخواني منشور روحانيت ـ1امام‌خميني(ره) بزرگترين اصلاحگر حوزه‌هاي علميه
گروه سياسي: امام‌خميني(ره) يكي از اصلاحگران بزرگ حوزه‌هاي علميه و بلكه بزرگترين آنها بايد دانست و در كردار و گفتار مصلحانه او درباب حوزه‌ها و روحانيون تعمقي به شگرفيِ هرچه‌بيشتر نمود.
آسيب‌شناسي نهاد روحانيت تنها در ارتباط با انقلاب اسلامي مطرح نشده‌است، بلكه مي‌توان گفت از زمان شكل‌گيري طبقه‌اي موسوم به روحانيون يا علماي شيعي در ابتداي دوران غيبت كبري، بحث تامل در راستي و درستي افراد و دستگاه‌هاي مربوط به تحقيق، تعليم و تبليغ علوم ديني مطرح بوده‌است. پيدايش احياگران بزرگي چون شيخ طوسي، وحيد بهبهاني و شيخ‌مرتضي انصاري نيز در راستاي درست‌نگاه‌داشتن مشي اهالي علوم دين مورد توجه قرار مي‌گيرد.

اما در دوره‌هاي اخير، جنبش تنباكو به رهبري ميرزاي‌بزرگ، پاي روحانيت را به عرصه قدرت سياسي كشانده و پس از قرن‌ها تقيه و تعطيل، اصلاحات بزرگ اجتماعي و سياسي را در سرلوحه وظايف روحانيون شيعه قرار داد. از همين‌جا بود كه قدرت سياسي نامكشوف در مرجعيت و روحانيت شيعه، بر قدرت‌هاي استبدادي و استعماري آشكار گشت و حوزه‌هاي ديني مورد دسيسه آنها قرار گرفت. وقوع انقلاب مشروطيت موضوع روحانيت سياسي شيعه را براي استعمارگران جدي‌تر ساخت و آنها را به هزارگونه نامردمي وادار نمود تا ضربه خود را بر اين نهاد كارساز و ريشه‌دار وارد سازند كه البته در اين راه موفق بودند و علاوه بر شهيد، مسموم و منزوي‌كردن زعماي بزرگ ديني، شور اصلاحگري و مجاهده را در ميان روحانيون خاموش كرده و حوزه‌ها را به متاركه و انزوا كشاندند. اما انقلاب اسلامي كه مقدمات بسياري براي تحقق آن صورت گرفته بود، جبران همه صدمات و لطمات پيشين بود و به قول حضرت امام(ره) فلسفه عملي تمامي فقه يعني حكومت را براي روحانيون فراهم كرد.

روحانيت شيعه با تحمل سال‌هايي مرارت‌بار و پر از رنج و محنت و پريشاني، موفق به براندازي كامل و نهائي نظام ستم‌پيشه و وابسته شاهنشاهي گرديد و با تكيه بر مبارزه عمومي مردم، نظام سياسي مبتني بر ديانت و فقاهت را پي‌افكند و اكنون سومين دهه از روزگار حكومت ارزشمند اسلامي را پشت سر مي‌گذارد.

ولي فتنه‌ها و دسيسه‌ها، كژروي‌ها و كژانديشي‌ها، سايه به سايه انقلاب و پديد‌آورندگان آن، پيش آمده و تا هم‌اكنون نيز پيرامون آن را فراگرفته است و راحتي خيال در عصر زمامداري بيم آن را به وجود آورده‌است كه اي‌بسا فرصتي براي دشمنان ايجاد كند تا ضربه‌اي فرود آورند. در عالم ورزش، قدرت با سلامت عجين است اما در دنياي سياست قدرت با تباهي همزاد و همراه مي‌باشد و هر لحظه ممكن است كه با ايجاد نخوت راه تباهي را بر زمامداران و اقتداريافتگان بگشايد.

از همين منظر است كه امام‌خميني(ره) را يكي از اصلاحگران بزرگ حوزه‌هاي علميه و بلكه بزرگترين آنها بايد دانست و در كردار و گفتار مصلحانه او درباب حوزه‌ها و روحانيون تعمقي به شگرفيِ هرچه‌بيشتر نمود. منشور روحانيت كه پيامي طولاني به روحانيون سراسر كشور از سوي حضرت امام در واپسين ماه‌هاي زندگاني ايشان است، يكي از مهمترين پيام‌هاي ايشان و نيز از مهمترين منشورهاي چندساله انقلاب به شمار مي‌آيد كه به‌نوعي بايد آن را فصل‌الخطاب آسيب‌شناسي حوزه‌هاي ديني دانست. مقاله حاضر به تشريح و تبيين اين پيام تاريخي و شگفت‌ مي‌پردازد.

گذشت زمان، بسياري از حوادث، ديدگاه‌ها و نظريات را كهنه و كمرنگ مي‌سازد و نگاهي به فراز و نشيب‌هاي تاريخي نشان مي‌دهد كه بخش بزرگي از رويدادها و تحولاتي كه در زمان خود از جايگاه موثر و دامنه گسترده‌اي برخوردار بودند، به‌تدريج از محل توجه و اعتبار ساقط گرديده و در زير غبار گذر زمانه، بي‌رنگ و بي‌اثر شده‌اند. با اين‌وجود، البته رويدادها و ديدگاه‌هايي نيز يافت مي‌شوند كه نه‌تنها چنين تاثري را از گذشت زمان نمي‌پذيرند، بلكه هر روز بيش‌ از پيش، نقش واقعي‌شان هويدا مي‌گردد و در محك تجربه نسل‌ها و عصرهاي بعد، جايگاه و اهميت آنها هرچه بيشتر تثبيت و روشني مي‌يابد. گذشته از پيام‌هاي آسماني و حقايق بلندي كه از طريق وحي در اختيار انسان‌ها قرار گرفته و پس از سده‌ها و هزاره‌ها، همچنان مخاطبان بيشتري ‌يافته ‌است، بوده‌اند فرزانگان برجسته بشري كه ديدگاه‌ها و آموزه‌هاي آنان نيز كم‌وبيش از غبار كهنگي مصون ‌مانده‌است. يكي از اين فرزانگان كه نسل ما از توفيق درك حضور او برخوردار شد و سرمشق‌هاي فراواني از او آموخت، حضرت امام‌خميني‌(ره) است. او پايه‌گذار چرخشي عميق و گسترده در جان و جهان ما بود و حجاب ضخيم ناشي از تحريف و تحجر را از چهره نوراني اسلام ناب برگرفت و ريشه‌هاي كهن ظلم و ظلمت را در پرتو احياء دين حق در جامعه ما بركند و پيام بعثت خاتم(ص) را براي جهان معاصر بازخواني كرد. حقيقتا برخي از پيام‌ها و آموزه‌هاي حضرت امام(ره)، چنان پرنكته و عميق است كه امروز، اعتبار و ارزش آنها اگر افزايش نيافته باشد، قطعا كاهش هم نيافته‌است. اما غفلت و عبور سطحي از اين پيام‌ها و آموزه‌ها و دچارآمدن نخبگان و انديشمندان به روزمرگي‌ها و هياهوهاي معمول و متداول، مجال تامل و درنگ در آنها را از جامعه سلب مي‌كند و اجازه نمي‌دهد كه حكمت الهي و چاره‌ساز آن فرزانه بي‌نظير معاصر، در متن ذهن و زندگي ما نهادينه و ريشه‌دار گردد. ازاين‌رو بازخواني و بازكاوي انديشه‌هاي امام راحل از خلال اين پيام‌ها و تحليل‌ها، امري ضروري به‌نظر مي‌رسد؛ چراكه زمانه ما سخت بدان نياز دارد و تلاش براي كاربردي‌‌‌كردن اين انديشه‌ها، مي‌تواند راه شكل‌گيري و بازآفريني تمدن نوين اسلامي را هموار سازد.

سوم اسفندماه سال1367، تاريخي است كه در ذيل يكي از پيام‌هاي مهم و پرنكته امام‌(ره) و در كنار امضاي ايشان مشاهده مي‌شود. به قطع نمي‌توان گفت كه صدور اين پيام در اين تاريخ معين، اتفاقي بوده يا حساب‌شده، اما به‌هرحال ولو اتفاقي هم بوده‌ باشد، اتفاق جالبي به‌نظر مي‌آيد؛ چراكه از سويي در سوم اسفند 1299.ش بود كه دور جديدي از دخالت‌هاي بيگانگان در سرنوشت جامعه و كشور ما رخ داد، كه با شيوه‌اي نو و در پوشش اقدام براي تامين امنيت و پيشرفت كشور، با طراحي دولت بريتانيا و كارگزاران داخلي آن در قالب يك كودتا شكل گرفت و به استقرار ديكتاتوري پهلوي‌ها و انزواي فرهنگ ملي و ارزش‌هاي الهي ما انجاميد و ازسوي‌ ديگر، محتواي اصلي اين پيام نيز به‌گونه‌ا‌ي عوامل و شرايط فكري، سياسي و اجتماعي‌اي را مورد بازكاوي و ريشه‌يابي قرار مي‌دهد كه درواقع زمينه‌ساز وقوع اين رويداد شوم در سوم اسفند سال (1299.ش) به شمار مي‌آيند. لذا مي‌توان گفت اين پيام، هشداري براي پيشگيري از تكرار چنان رويدادي در آينده دور يا نزديك اين مرز و بوم بوده‌است.

مخاطب اين پيام، «روحانيون، مراجع، مدرسين، طلاب و ائمه جمعه و جماعات»‌ هستند؛ يعني همان قشري از جامعه كه گرچه ريشه در تاريخ هزاروچهارصدساله پس از اسلام دارند، اما كناره‌گيريِ بخش عظيمي از آنها از عرصه سياست و جامعه و فقدان يا ضعف احساس وظيفه‌اي جدي دراين عرصه ــ در اندازه‌ها و سطوح متفاوت ــ ميدان را براي تاخت‌و‌تاز حاكمان قلدرمآب و نفوذ بيگانگان فراهم ساخت. حضرت امام(ره) پيام خود را در تاريخي صادر مي‌كردند كه حدود هفتادسال از آن توطئه شوم مي‌گذشت اما صرفا پس از سپري‌كردن دوران‌هاي سخت و دشوارِ خودسازي، تجربه‌ و تلاش مبارزاتي و اجتماعي بود كه حاكميت مردمي و دينيِ برخاسته از انقلاب در جامعه قابليت استقرار يافت و ريشه‌هاي استبداد داخلي و نفوذ استعماري بيگانه بركنده‌شد و لذا جهت‌گيري پيام امام بسيار حساب‌شده و آگاهانه مي‌نمايد؛ چراكه قشر مخاطب اين پيام و نيز جامعه، اگر به غفلت‌ها و آسيب‌هايي كه اين قشر در معرض آن هستند توجه نكنند، چه‌بسا بازهم زمينه‌هاي اجتماعي و فرهنگي توطئه‌هايي از نوع كودتاي سياه1299 فراهم شود و حاصل همه مجاهدت‌ها، شهادت‌ها و افتخارآفريني‌هاي روحانيت و حوزه‌ها، به مصادره ديگران درآيد و مسير استقلال، آزادي، مردم‌سالاري ديني و پيشرفت همه‌جانبه كشور، دچار تحريف و انحراف گردد. درواقع، بيان امام‌خميني(ره) كه تصريح مي‌كنند «حال بحث اين است كه براي جلوگيري از تكرار آن حوادث تلخ و رسيدن به اطمينان از قطع نفوذ بيگانگان در حوزه‌ها چه بايد كرد؟»، اين حدس را تقويت مي‌نمايد كه انتخاب سوم اسفند براي صدور اين پيام، چندان‌هم اتفاقي نبوده‌است.

امام در اين پيام آخرين توصيه‌ها و هشدارها را به نسل‌هاي آينده حوزه‌ها و روحانيت ابلاغ مي‌كند و حاصل تجربيات طولاني و دشوار خود را در برابر گرايش‌ها و لايه‌هاي انحرافي، وابسته، متحجر و مقدس‌نماي حوزه‌ها در اختيار آنان قرار مي‌دهد. در آن زمان هيچ تصور نمي‌شد كه در فاصله صد روز پس از صدور اين پيام، امام بزرگوار رحلت خواهد كرد و دشوارتر از آن، پيش‌بيني اين احتمال بود كه يك ماه پس از صدور اين پيام، قائم‌مقام رهبري عزل گردد. در حقيقت حضرت امام(ره) براي پيشگيري از وقوع آسيب‌هاي پيش‌بيني‌شده در اين پيام، اقدامِ به‌ظاهرتلخي را انجام مي‌دهد تا تضميني براي حفظ و سلامت آينده نظام و جهت‌گيري‌هاي اصولي و انقلابي آن باشد. ضمن آن‌كه در همان زمان نيز انتشار اين پيام بسيار مهم تلقي شد و همچون پيام امام به گورباچف و حكم امام درباره سلمان رشدي ــ كه در فاصله كوتاهي پيش از صدور اين پيام صادر شده بود ــ بازتاب گسترده‌اي يافت و مورد توجه و تحليل نخبگان و آگاهان جامعه قرار گرفت.

به‌نظر مي‌رسد جز بخش‌هايي از اين پيام كه ناظر به اهميت و نقش دفاع مقدس و دوران هشت‌ساله جنگ تحميلي است و در آن شرايط ذكر اين مسائل براي رفع ابهام‌ها و ازبين‌بردن برخي ترديدها و تشكيك‌ها درباره عملكرد نظام در اين عرصه ضرورت مي‌يافت، بخش مهم و اصلي پيام همان است كه هنوز به‌درستي و عميق خوانده نشده و مخاطبان اصلي آن، (روحانيون و حوزه) توجه بايسته‌اي را كه انتظار مي‌رود بدان مبذول نداشته‌اند.

مخاطب رسمي اين پيام، حوزه‌هاي علميه و روحانيت است ولي مراكز و دستگاه‌هاي فرهنگ‌ساز و رسانه‌هاي موثر ــ كه در آگاهي‌بخشيدن و ارتقاء قدرت تحليل اجتماعي و فرهنگي جامعه نقش بي‌بديلي ايفا مي‌كنند ــ نيز در شمار مخاطبان اين پيام‌ قرار مي‌گيرند؛ چراكه بدون تصحيح و تعميق نگرش جامعه نسبت به روحانيت و رشد باور و اطمينان توده‌هاي مردم، به ويژه نسل آينده، به اين پايگاه اصيل و استوارِ اسلام ناب و نيز بدون تقويت قدرت تشخيص سره از ناسره و روحاني اصيل از روحاني‌نما در آحاد جامعه، هرگز نمي‌توان زمينه‌هاي آسيب‌ها و نگراني‌هاي مذكور در اين پيام را از ميان برداشت. به تعبير امام(ره)، «گرچه كار مشكل است، ولي چاره چيست؟ بايد فكري كرد» و همه نهادها، دستگاه‌ها و شخصيت‌هايي كه موظف به چاره‌انديشي براي رفع كاستيها و آسيبها هستند، قاعدتا در شمار مخاطبان اين پيام‌ به حساب مي‌آيند.

نكات اصلي و محوري پيام

الف ــ جايگاه و نقش علمي و اجتماعي روحانيت:

يادآوري نقش برجسته حوزه‌هاي علميه و علماي متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع، نخستين محور مهم اين پيام مي‌باشد كه اين يادآوري، درواقع پاسخي است به يك پرسش مهم مبني بر اين‌كه ضرورت و كاركرد نهاد روحانيت و حوزه‌هاي علميه چيست و چه عوامل و دلايلي استمرار اين نهاد ديني را توجيه و تبيين مي‌كند؟ در اين راستا، حضرت امام (ره) به جايگاه و نقش بارز حوزه‌هاي علميه در عرصه علمي و اجتماعي ــ البته به اجمال و اختصار ــ اشاره مي‌كنند: «ترديدي نيست كه حوزه‌هاي علميه و علماء متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع، مهم‌ترين پايگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كجروي‌ها بوده‌اند. علماء بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده‌اند تا مسائل حلال و حرام الهي را بدون دخل و تصرف ترويج نمايند. اگر فقهاء عزيز نبودند معلوم نبود امروز چه علومي به‌عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل‌بيت عليهم‌السلام به خورد توده‌ها داده بودند. جمع‌آوري و نگهداري علوم قرآن و اسلام و آثار و احاديث پيامبر بزرگوار و سنت و سيره معصومين عليهم‌السلام و ثبت، تبويب و تنقيح آنان... كار آساني نبوده‌است.»

ايشان ضمن اشاره به دشواري‌هاي فراوان و امكانات اندكي كه براي اين مجاهدت و تلاش علمي فراهم بوده، شاخه‌هاي متعدد علمي، فقه، فلسفه، رياضيات، نجوم، اصول، كلام، حديث، رجال، تفسير، عرفان، ادبيات و... را كه حوزه‌هاي علميه و علماء متعهد بدان پرداخته‌اند نام مي‌برند و نتيجه مي‌گيرند كه طريقه علماي سلف براي بررسي عميق و همه‌جانبه علوم اسلامي بايد استمرار يابد.

جايگاه و نقش اجتماعي روحانيت مساله ديگري است كه حضرت امام(ره) به آن مي‌پردازند: «صدها سال است كه روحانيت اسلام تكيه‌گاه محرومان بوده است... آنان در هر عصري از اعصار براي دفاع از مقدسات ديني و ميهني خود مرارت‌ها و تلخي‌هايي متحمل شده‌اند و همراه با تحمل اسارتها و تبعيدها، زندانها و اذيت و آزارها و زخم‌زبانها، شهداء گرانقدري را به پيشگاه مقدس حق تقديم نموده‌اند... در هر نهضت و انقلاب الهي و مردمي علماي اسلام اولين كساني بوده‌اند كه بر تارك جبينشان خون و شهادت نقش بسته است... علماء اصيل اسلام هرگز زير بار سرمايه‌داران و پول‌پرستان و خوانين نرفته‌اند... روحانيتٍ متعهد، به خون سرمايه‌داران زالو‌صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتي نداشته و نخواهد داشت.»

باتوجه به همين نقش و جايگاه علمي و اجتماعي است كه به تعبير امام(ره): «راستي اگر كسي فكر كند كه استعمار، روحانيت را با اين‌همه مجد و عظمت و نفوذ، تعقيب نكرده و نمي‌كند، ساده‌انديشي نيست؟» ادامه دارد...

نويسنده: علي ذوعلم (منبع:باشگاه انديشه)
 چهارشنبه 22 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن