واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: زندگی مشترک و ضایعات دوران جدید در این مطلب به شما می گوییم چرا پیوندهای زناشویی ناپایدار شده و برای تداوم عشق چه باید کرد پس از این که جنیفر آنیستون در اوایل سال 2005 تصمیم به جدایی از برادپیت گرفت، این ستاره سینما رابطه خود را با همسرش چنین بیان کرد: «من می دانم که اگر ازدواجی به نتیجه نرسد همه، آن را کاری اشتباه ارزیابی می کنند. اما در کل من خودم را موفق می دانم چون «جنیفر» تا حد زیادی بر روی زندگی من تاثیرگذار بود. آشنایی ما هفت سال طول کشید که پنج سال از آن را زن و شوهر بودیم و این پنج سال بیشتر از ارتباط من با هر کس دیگری بود.» در سال های گذشته اگر کسی زندگی زناشویی پنج ساله اش را موفق می نماید همه به او می خندیدند. بیشتر پیوندهای زن و شوهری تنها چند سال طول می کشد. دکتر scat M.stanley از مدیران مرکز مطالعات زوجی و فامیلی در دانشگاه دنور و نویسنده کتاب نیروی تعهد می گوید: «زوج هایی که از هم جدا می شوند، بیشتر تمایل دارند که این اتفاق قبل از پنجمین سالگرد ازدواجشان صورت گیرد.» در این جا قصد داریم علت این که چرا برخی از ازدواج های جدید از هم می پاشند را بررسی کنیم. 1- تند باد مهلک اول: زیر بنای ضعیف در زمان های گذشته، زوج ها به دلایلی غیر از عشق گرفتار هم می شدند و برایشان رمانتیک نبودن شرایط مهم نبود. آن وقت ها دلایل زیادی غیر از عشق وجود داشت که می توانست منجر به ازدواج شود. برای مثال از آنجایی که برای زنان به دست آوردن یک شغل مستقل بسیار سخت بود، بسیاری به خاطر داشتن امنیت مالی به شوهرانشان تکیه می کردند. از آنجا که زنان در خانه می ماندند، رایج بود که در همان اوایل ازدواج صاحب فرزند یا فرزندانی شوند و این چه خوب و چه بد موجب مقید شدن زن و شوهر می شد. اما واضح است که زمانه تغییر کرده... آن هم خیلی زیاد. زنان در حال حاضر قسمت اعظمی از نیروی کار هستند و پس از ازدواج زمان بیشتری طول می کشد تا بچه دار شوند. Dian solee پایه گذار و مدیر یک سایت ازدواج موفق می گوید: «ما قصد نداریم به گذشته بازگردیم تا ببینیم این مسائل چگونه بوده، اما حقیقتی که باید به آن توجه کنیم این است که با کم شدن وابستگی زن به مرد، برخی از پیوندهایی که موجب استحکام ازدواج ها می شد، از بین رفته است.» بر این اساس، این موضوع قابل پیش بینی است که خیلی از ازدواج ها مانند گذشته ابدی نباشد. بیایید صادق باشیم، شرایط مانند گذشته نیست و خیلی چیزها دور از دسترس است. اما یکی از بزرگترین عوامل شانه خالی کردن از ازدواج چیست؟ بسیاری از زوج های امروزی پیش از ازدواج دوران آشنایی طولانی تری دارند. نزدیک به 70 درصد که در 40 سال قبل این میزان 5 درصد بوده است. آشنایی طولانی مدت در اصل بد نیست، چنان که خیلی از پیوندهای موفق نتیجه همین آشنایی ها بوده است، اما تحقیقات نشان می دهد که زوج هایی که قبل از ازدواج زمانی طولانی را گذرانده اند نسبت به زوج هایی که قبل از ازدواج آشنایی زیادی نداشته اند 50 درصد بیشتر طلاق می گیرند. Stanley توضیح می دهد: «وقتی شما با هم آشنا می شوید، ازدواج کردن اغلب گام منطقی و قانونی بعدی محسوب می شود. چرا که نامزدهایی که مدت ها با هم می مانند اغلب نه تنها خانه ای مدنظر دارند، بلکه به یک ماشین مشترک، سفرهای خانوادگی و حساب بانکی مشترک نیز فکر می کنند. این دورانی است که شما عملاً زندگی مشترکی را تجربه می کنید.» 2- تند باد مهلک دوم: رفتن به قصر رویاها برخی از عقاید مدرن درباره روابط نیز ازدواج را از پایه خراب می کند. solee می گوید: جوانان در میان وب سایت های دوست یابی به دنبال همدمی برای روح خود می گردند و بسیاری بر این عقیده هستند که پیدا کردن یک همسر افسانه ای که بتواند کلیه نیازهای عاطفی و فکری آنها را بر طرف کند، کلید جادویی عشق جاویدان است. اما حقیقت این است که هر کدام از ما شریکانی در زندگی پیدا می کنیم که اگر چه با آنها همساز هستیم اما هیچ کدام از آنها کامل نیستند. Stanley می گوید: «توقعات غیر واقع گرایانه همیشه یک گره کور ایجاد می کند. وقتی شما در مورد همسرتان ایده آل های عجیب و غریبی داشته باشید، مطمئناً این مکان وجود دارد که بیشتر نا امید شوید.» رسانه ها نیز به این گرایش غیر منطقی دامن می زنند. Pamela paul نویسنده کتاب «آغازگر ازدواج» می گوید: «روزنامه ها خبر ازدواج های پر سر و صدای ستاره ها را منتشر می کنند، مثل زندگی تام کروز که به یک مشاجره تبدیل شد، به این ترتیب دختران زیادی به زیبایی ها و جذابیت های یک مراسم عروسی بزرگ سفید علاقه مند می شوند و در خیال خود را شاهزاده ای می بینند که معنی دقیق ازدواج را از خاطر برده است.» اما مساله این است که آنها خیلی زود بیدار می شوند و تصمیم می گیرند که قید زندگی مشترک را بزنند. Stanley می گوید: «مردم خیلی زود به هیجان ها و جذابیت های یک عشق خو می گیرند و به دنبال تازگی ها ثابت می گردند.» 3- تند باد مهلک سوم: آسان گیری جدایی Saranardo که محقق یک انجمن ارزش های فرهنگی است، می گوید: «گاهی این منطقی به نظر می رسد که از خودمان بپرسیم وقتی می توانم یک چیز جدید بخرم چه دلیلی دارد که آنچه را خراب شده تعمیر کنم؟ اما ما این مساله را به ازدواج نیز تعمیم می دهیم، وقتی می توانم به زندگی جدیدی فکر کنم چرا باید به زندگی قبلی ادامه بدهم یا برای بهتر شدن آن بکوشم؟ این مساله تقریباً زمانی اتفاق می افتد که ازدواج صحنه اختلافات می شود.» Paul می گوید: زمانی که شما خانمی را می بینید و احساس می کنید می خواهید او را به دست آورید، ازدواج بیشتر جنبه شخصی پیدا می کند تا رابطه دو نفره و متقابل. و این باعث ضعیف شدن ارتباط شما در زندگی زناشویی می شود. یک اعتقاد دیگر این است که داشتن دو تفکر متفاوت موجب می شود که همه چیز به دست آورید در حالی که این تفکر در واقع غلط است. بسیاری از زوج ها نمی دانند توجه به بسیاری ازمسائل جزئی و درگیری بر سر آنها به این خاطر است که آنها رابطه مستحکمی با هم ندارند، مثل همسرانی که مدت زیادی از ازدواجشان می گذرد اما حتی یک دوستی معمولی هم ندارند. بنابراین آنها سعی می کنند روی این مساله تمرکز کنند که چه کمبود در زندگی شان هست و چه کار کنند تا همه چیز بهتر شود و این مدام به کشف اختلاف نظرها دامن می زند. تفاوت خطوط فکری در مسئولیت پذیری شخصی باعث می شود که زوج ها خیلی راحت تر یکدیگر را رها کنند. Paul می گوید: مطمئن باشید از هم پاشیدن یک ازدواج هنوز هم همان قدر دردناک و فاجعه است که سال ها قبل بوده. اما به نظر بسیاری این گونه می رسد که این آسان ترین راه است، زمانی که نمی توانید بر سر مسائل تفاهم داشته باشید، بهتر است رابطه را تمام کنید و بروید: «یک اشتباه مرگبار دیگر پس از اشتباهات مرگبار مداومی که داشته اید.» به مثال بردپیت و جنیفر آنیستون باز گردیم (که متاسفانه بهترین مثال است.) از حدود یک سال و نیم پیش از جدا شدن، آنها با هم رابطه خوبی نداشتند. همان زمان ها پیتر در یک مصاحبه گفت: زمانی که احساس می کنید دیگر نمی توانید به رابطه عاطفی تان ادامه دهید، باید راه دیگری انتخاب کنید. تصور اینکه زوجی آنچنان خوشبت، چنین مشکلی پیدا کنند بسیار سخت است. اما جنیفر می گوید: «روابط در زندگی زناشویی بسیار پیچیده است... من فکر نمی کنم هیچ کسی در یک ازدواج به طور صد در صد احساس خوشبختی کند. تجربه اش را داشته ایم!» 4- تند باد مهلک چهارم: احساس آزادی کامل آشنایی بلند مدت قبل از ازدواج، دور ریختن عقاید گذشته و ... همه این فاکتورها افراد را به سمت شروع کردن یک پیوند مشترک پیش می برد. پیوندی پنج ساله یا کمتر که به گفته paul برای بسیاری از زوج ها پیش از بچه دار شدن به پایان می رسد. David popenoe مدیر پروژه ازدواج ملی در دانشگاه راتگرز می گوید: «امروزه در ایالات متحده چهل درصد از ازدواج ها به طلاق ختم می شود. در صورتی که در دهه 60 این میزان 20 درصد بوده است.» بسیاری از زوج ها حتی پیش از اینکه جوهر امضای عقد پیوند ازدواجشان خشک شود، تصمیم می گیرند از هم جدا شوند. برای آنها این پنج سال تنها پنج ماه است. Stanley می گوید: «ما در دنیایی زندگی می کنیم که میل به آزادی را می ستاید، بنابراین باید آنچه را که درست می دانیم امتحان کنیم و اختیار داشته باشیم. باید ایمان داشته باشیم که با انتخابمان به رضایت کامل می رسیم و اگر این طور نشد، می توانیم انتخاب دیگری داشته باشیم. اما این ها تفکراتی نیست که در مورد ازدواج صدق کند. برای آغاز زندگی مشترک ما باید سختگیرتر عمل کنیم و خود را این همه مختار و آزاد احساس نکنیم.» منبع: خانواده ما پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 469]