واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > سلامت - جام جم نوشت: همه کچل شدهاند و آنهایی که زودتر شروع کردهاند کچلتر، فکر میکنند به پدرهایشان رفتهاند، اما پسر 17 ساله که کچل نمیشود. از یک طرف مشت مشت قرص و آمپول میخرند و از طرف دیگر یک پایشان در عطاریهاست و مورد و سدر و حنا میخرند تا جلوی کچلی را بگیرند، اما علف که زورش به استروئیدها نمیرسد. حمید خودش جوانی قلمی است و برای اینکه قند خونش پایین بیاید ورزش میکند، میگوید نه دارو میخورد نه چیزی تزریق میکند. «نمیخواهم خودم را گول بزنم، عضله الکی که عضله نمیشود، ولی بچههای باشگاهها این را نمیفهمند، اصلا پرورش اندامیها همهشان دیوانهاند.» رضا هم قبول دارد دیوانه است، پشیمان است اما خجالت نمیکشد بگوید چند سال پیش قبل از شرکت در مسابقه برای زنش چند فیگور گرفته و وقتی او نفهمیده که کول رضا چند سانت بزرگ شده سرش فریاد زده و دعوا راه انداخته است. او از اول یکجور احساس حقارت داشته و خواسته با گنده شدن عضلاتش خودش را بزرگ کند. قد کوتاهها بیشتر دنبال پرورش اندام میروند چون میخواهند جذاب باشند و سرخوردگیهایشان را با کلفت کردن بازو جبران کنند، فکر میکنند وقتی در خیابان راه میروند همه منتظرند آنها بیایند و هرکول را تماشا کنند، اما نمیدانند مشغله مردم آنقدر زیاد است که حتی آنها را نمیبینند. رضا چند سال پیش آمپولهای تستوسترون میزد، میخواست عضلاتش پیچ در پیچ شود. «درست مثل کلمپیچ، اما ناراحتی قلبی گرفتم، زود به داد خودم رسیدم وگرنه الان داخل قبر بودم.» رضا را مربیاش نجات داد. محمدعلی 19 سال است مربی باشگاههای بدنسازی است، بازوهایش کلفت است، عضلات سینه و سرشانههایش هم همینطور، موی سرش را بوکسوری تراشیده و عکسهای بدنسازیاش را روی دیوار خانهاش آویزان کرده، اما قسم میخورد در تمام این سالها نه یک دانه قرص و آمپول مصرف کرده و نه برای شاگردانش این چیزها را تجویز کرده. «جوانها برای خوشهیکل شدن نمیخواهند زحمت بکشند، اصلا وقتی آسانسور باشد، چه کسی از پله بالا میرود، داروها آسانسورند، سالهاست تبلیغ کردهاند اگر بدن زیبایی داشته باشی زنها بیشتر جذبتان میشوند، جوانهای ما عکسهای تبلیغاتی قهرمانان بدنسازی دنیا را با انواع داروها میبینند و فکر میکنند اگر «شان رای» این داروها را تبلیغ میکند، پس چیز خوبی است، اما اینها تبلیغ مرگ است .» پرورش اندام زحمت میخواهد، باید جان بکنی تا عضلاتت رشد کند، اما جوانها با دارو میانبر میزنند. در باشگاهها به بچهها اکسی متالون میدهند، متالون آب را در سلولها جمع میکند و آدم را پف کرده نشان میدهد، بچهها دستشویی نمیروند تا عضلاتشان نخوابد، عضلات آنها پر از آب است. افت بدن در پرورش اندام زیاد است، برای همین بیماریهای روانی هم بین پرورش اندامیها زیاد است، آنها هیسترند وزود عصبانی میشوند، اصلا منطق ندارند و فورا مشتهایشان را گره میکنند تا به چانه کسی بکوبند، آنهایی که دارو مصرف میکنند نارسیسیم هم دارند، آنها شیفته خودشان میشوند، اگر احساس کنند دیگر مورد توجه دیگران نیستند، افسرده میشوند و چون گرفتار توهم کوچک شدن عضلههایشان میشوند، افسردگی میگیرند و دوز داروهایشان را بالا میبرند، آنها که با دارو سر پا ماندهاند زورگو و پرخاشگرند، برای همین اگر دارو گیرشان نیاید، خانواده را اذیت میکنند تا از آنها پول بگیرند و وقتی هم پول دستشان رسید، سریع دارو میخرند؛ فرامرز از آن مربیهای بدنسازی که به خاطر اعتراض به اتفاقات درون باشگاهها مربیگری را کنار گذاشته. او 20 سال در باشگاههای منطقه تهرانپارس مربی بوده و هنوز پاسخ این سوالش را نگرفته که چرا اگر در آمریکا در جیب کسی تستوسترون پیدا کنند، مثل یک فروشنده مواد مخدر با او برخورد میکنند، اما اینجا دست هر بچهای تستوسترون پیدا میشود. «دوستم 6 سال است بچهدار نمیشود، میگویند به خاطر داروهای بدنسازی اسپرم ندارد، یکی دیگر هم بود که دیگر اسپرم نداشت ـ قهرمان آسیا بود ـ اما با دوا و درمان بچهدار شد، ولی بچهاش دست ندارد .» دیانابول، بولدورون، پریموبولان، اتیل استرنیول، هورمون هاشجیاچ اینها بدن ورزشکارها را پوک میکند، آنها خودشان نمیدانند، معتادند هرچند وقتی داروهای معمول دیگر جواب نداد خودشان خود به خود مخدر مصرف میکنند، میشوند یک معتاد حرفهای، اینها زیاد هم عمر نمیکنند. فرامرز داستان زندگی نفر سوم پرورش اندام جهان را هم میداند. «همسایهمان بود شب که میشد زنش میدوید داخل حیاط و کمک میخواست میگفت شوهرش از حال رفته، همسایهها اورژانس خبر میکردند تا به هوشش بیاورند، به خاطر رژیمهای سخت غذایی کارش به اینجا کشیده بود درست مثل بن عزیز مصری که از بیآبی مرد، وقتی میخواست روی سکو برود و فیگور بگیرد تا چند مدت آب نمیخورد تا بدنش تکهتکه شود .» پشت دیوارهای باشگاههای بدنسازی تنها چیزی که ساخته نمیشود بدن آدمهاست، وقتی میشود با پودر و آمپول چاق شد و عضله آورد یا با کراک و شیشه وزن کم کرد، چرا باید وزنه زد و عرق ریخت و تلاش کرد. فرامرز و محمدعلی میگویند اگر سری به کوچه مروی تهران بزنم، داروفروشها را میبینم و اگر کمی بیشتر کنجکاوی کنم، آنهایی را که پلمب قوطیهای خارجی را باز میکنند و قرصهای دگزامتازون پودر شده را به محتویات قوطی اضافه میکنند و درش را دوباره پلمب میکنند، خواهم دید. ولی رفتن به کوچه مروی بیفایده است، آنجا خلافکارها نمیگذارند چیزی به چشم آدمی مثل من بیاید، آنجا همه کارهای متقلبانه مخفیانه است، اما در باشگاهها همه چیز عیان است، فرامرز میگوید اگر بیشتر باشگاهها دارو نفروشند، ورشکست میشوند و باید بساطشان را جمع کنند، پس برای اینکه این اتفاق نیفتد حتی اگر قرار باشد راه کسی را بروند که 11 سال پیش خاک اره و شیر خشک را باهم قاطی کرد و به جای پودر کرش به جوانها فروخت و 60 میلیون تومان سود کرد، این کار را میکنند. پشت دیوار بیشتر باشگاههای بدنسازی تنها چیزی که ساخته نمیشود، بدن است، آنجا عدهای با هزار ترفند عضلات پوشالی به مردم میفروشند. 301
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6251]