واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: مقدمه: در طول حاملگي طبيعي، دستگاه گوارش و ضمائم آن دچار تغييرات آناتوميك، فيزيولوژيك و عملكردي ميشوند. اين تغييرات به طور قابل توجهي معيارهاي تشخيص و درمان تعدادي از اختلالات را تغيير ميدهند. به عنوان مثال: تهوع و استفراغ در اوايل حاملگي طبيعي، شايع هستند، ولي اگر اين تغييرات به طور نادرست به تغييرات طبيعي فيزيولوژيك نسبت داده شوند، ممكن است اختلالي كه نياز به جراحي دارد ناديده گرفته شود. در مقابل، تهوع و استفراغ پايدار در اواخر حاملگي، همواره نياز به بررسي فوري علت پاتولوژيك زمينهاي دارد. در مثال ديگر درد اپيگاته (سردل) يا ربع فوقاني راست شكم ممكن است علامت شومي از پرهاكلاچي شديد (فشارخون شديد حاملگي يا مسموميت حاملگي) باشد. با پيشرفت حاملگي، ارزيابي علائم دستگاه گوارش مشكلتر ميشود، چون رحم بزرگ، اعضاي داخل شكم را جابجا ميكند و محل و شدت درد و حساسيت را تغيير ميدهد و اين مسئله اغلب باعث مبهم شدن يافتههاي باليني ميشود. تكنيكهاي تشخيصي مشكلات گوارشي: تجهيزات آندوسكوپيك فيبراپتيك، تشخيص و درمان اكثر بيماريهاي گوارشي را متحول كردهاند. اين تجهيزات، بخصوص در دوران حاملگي قابل استفاده هستند. آندوسكپي در زنان حامله، امكان ارزيابي مري، معده، دوازدهه، را فراهم ميكند. كاربرد كولونوسكپي (بررسي مشكلات رودهي بزرگ) در حاملگي محدود ميباشد و كاربرد توموگرافي كامپيوتري (CT) در حاملگي به دليل تماس با اشعه، محدود است. در دوران حاملگي براي ارزيابي شكم و فضاي خلف صفاتي به طور معمول به جاي CT از تصويربرداري بارزونانس مغناطيسي (MRI) استفاده ميشود. لاپاراتومي و لاپاراسكوپي در حاملگي: ممكن است كه در برخي اختلالات دستگاه گوارش (كه آپانديسيت حاد شايعترين آنهاست)، جراحي شكمي (لاپاراتومي) نجاتبخش باشد. در بررسيهاي انجام شده: آپانديسيت حاد، تودههاي تخمداني، كليستيت (التهاب كيسه صفرا) انديكاسيونهاي شايعتر جراحي در حاملگي بودهاند. در طول دههي گذشته، لاپاراسكوپي نيز با شيوع بيشتري در طي دوران حاملگي انجام شده است. اعمال لاپاراسكپي، اغلب قبل از هفتهي 20 حاملگي انجام شده و تكنيك بيخطري گزارش شده است. استفراغ شديد حاملگي (ويار حاملگي)= Hyperemesis Gravidarun : تهوع و استفراغ با شدت متوسط، بخصوص تا حدود هفته 16 حاملگي شايع هستند. در برخي از زنان، تهوع و استفراغ شديد است و به اصلاحات سادهي تغذيهاي و داروهاي ضداستفراغ پاسخ نميدهد و به حدي شديد است كه سبب كاهش وزن، دزهيدراتاسيون (كاهش آب بدن)، اسيدوز (ناشي از گرسنگي) و آلكالوز (ناشي از دفع اسيد هيدروكلريك در مادهي استفراغي) و هيپوكالمي (كاهش پتاسيم خون) ميشود. در برخي از زنان اختلال گذراي عملكرد كبدي ايجاد ميشود. موارد استفراغ شديد حاملگي منجر به بستري شدن بيمار در بيمارستان ميگردد. چنين به نظر ميرسد كه استفراغ شديد حاملگي با ميزان زياد يا افزايش سريع HCG (گنادوتروپين كوريوني)، استروژنها و يا هر دو در سرم، ارتباط دارد. احتمال دختر بودن جنين در زنان دچار تهوع و استفراغ شديد، 5/1برابر بيشتر است و اين يافته از فرضيهي استروژن حمايت ميكند. در موارد بسيار شديد ويار حاملگي، ممكن است عوامل مداخلهگر سايكولوژيك (رواني) نيز وجود داشته باشند. استفراغ حاملگي ممكن است طولاي مدت، مكرر و شديد باشد درجات متغير نارسايي حاد كليه كه ناشي از علل پيش كليوي (پرهرنال) است ديده ميشود. ساير عوارض تهديدگر حيات كه از اق زدن مداوم ناشي ميشوند، شامل: پارگي مخاط مري (سندروم مالوريوپس) /پارگي مري/پنوموتوراكس و پنومومدياستن هستند. حداقل دو نوع كمبود ويتاميني در ارتباط با استفراغ شديد حاملگي گزارش شدهاند كه وخيم بودن آنها به اثبات رسيده است: 1- كمبود ويتامين B2 (تيامين) كه منجر به آنسفالوپاتي ورنيكه ميشود كه با علائم درگيري سيستم عصبي مركزي (CMS) از جمله كنفوزيون و علائم بينائي، آتاكسي ونيستاگموس همراه است و معمولا يافتههايي در MRI ديده ميشوند و عوارض آن شامل: نابينايي، اغماء (كوما) و تشنج هستند. 2- كمبود ويتامين K كه ميتواند منجر به اختلال انعقادي همراه با اپيستاكسي (خونريزي از بيني) شود. تدابير درماني در ويار حاملگي: درمان تهوع و استفراغ حاملگي با ويتامين B6 در طي حاملگي بيخطر و موثر است و بايستي به عنوان اولين خطر درمان دارويي در نظر گرفته شود و در صورتي كه موثر نباشد، محلولهاي كريستالوئيد وريدي تجويز ميشوند تا دزهيدراتاسيون، كتونمي، كمبودهاي الكتروليتي و عدم تعادل اسيد و باز اصلاح شوند. 100 ميليگرم تيامين (ويتامين B2) به اولين ليتر محلول وريدي اضافه ميشود و تجويز محلولهاي داخل وريدي تا كنترل استفراغ ادامه مييابد. بعد از دهيدراسيون، اكثر زنان مرخص ميشوند، اما اگر استفراغ مقاوم باشد، به طور معمول در بيمارستان بستري ميشوند و داروهاي ضداستفراغي مثل پرومتازين، پروكلرپرازين و كلرپرومازين يا متوكلرپرآميد (پلازيل) به صورت تزريقي تجويز ميشوند. شواهد كمي در مورد تاثير درمان با كورتيكوستروئيدها (دگزامتازون) وجود دارد. در گروهي از بيماران كه كورتون تجويز شده بود، ميزان بستري شدن مجدد به طور قابل توجهي كمتر بود. در صورت وجود استفراغهاي پابرجات، بايستي اقدامات مناسبي براي تشخيص و درمان بيماريهاي زمينهاي احتمالي مثل گاستروآتريت، كلهسيسيت، پانكراتيت، هپاتيت، زخم پتپيك، پيلونفريت و كبد چرب حاملگي انجام شوند. تيروتوكسيكوز باليني (پركاري تيروئيد) نيز به عنوان يكي از علل استفراغ شديد حاملگي بيان شده است. اغلب موربيلاتي رواني هم، همراه با استفراغ شديد حاملگي وجود دارد. اگر عوامل اجتماعي و رواني هم در ايجاد بيماري نقش داشته باشند، معمولا بعد از بستري شدن، بهبود قابل توجهي در بيماري ايجاد ميشود و بيماري فقط بعد از مرخص شدن، دوباره عود مينمايد. بنابراين، مساعدت در جهت رفع مشكلات رواني – اجتماعي بيمار سودمندتر خواهد بود. آپانديسيت حاد در حاملگي: آپانديسيت مشكوك، از انديكاسيونهاي بسيار شايع تجسس شكم با جراحي در دوران حاملگي است. حاملگي به علل زير تشخيص آپانديسيت را دشوارتر ميسازد: 1- بياشتهايي، تهوع و استفراغ كه در حاملگي طبيعي ديده ميشوند، از اعلائم شايع آپانديسيت هم هستند. 2- با بزرگ شدن رحم، آپانديس معمولا به طرف بالا و خارج به سمت پهلو جابجا ميشود، به نحوي كه درد و حساسيت در لمس، ممكن است در ربع تحتاني راست شكم آشكار نباشد. 3- درجاتي از لكوسيتوز (افزايش گلبولهاي سفيد خون) كه در آپانديسيت حاد وجود دارد، در حاملگي طبيعي نيز همواره ديده ميشود. 4- آپانديسيت ممكن است با موارد زير اشتباه گردد: زايمان زودرس (پرهترم ليبر)، پيلونفريت، كوليك كليوي، دكولمان جفت و دژنرسانس فيبروم رحمي. 5- زنان حامله، بخصوص در اواخر حاملگي، بكرات فاقد علائمي هستند كه به عنوان علائم تيپيك آپانديسيت در نظر گرفته ميشود. همچنان كه آپانديس توسط رحم در حال رشد به طور پيشرونده به سمت بالا رانده ميشود، احتمال محدود شدن عفونت توسط اومنتوم به طور فزايندهاي كمتر ميشود و پارگي آپانديس و پريتونيت ژنراليزه (عفونت منتشر در شكم) در اواخر حاملگي شايعتر است. خطر پارگي آپانديس در سه ماهه سوم حاملگي بيشتر از سه ماهه دوم و در سه ماهه دوم بيشتر از سه ماهه اول حاملگي است. تشخيص آپانديسيت حاد: درد مداوم شكمي و حساسيت در لمس شكم، از يافتههاي بسيار ثابت و شايع هستند، هر چند اكثر محققان گزارش نمودهاند كه با جابجا شدن آپانديس به دنبال بزرگي رحم حامله، درد به طرف بالا منتقل ميشود، پس تشخيص باليني است. تدابير درماني: در صورت شك به آپانديسيت، درمان شامل تجسس فوري با عمل جراحي شكمي (لاپاراتومي اورژانس) است. هر چند گاها خطاهاي تشخيصي ممكن است منجر به خارج نمودن آپانديس طبيعي شوند، ولي اين كار بهتر از اين است كه مداخله به تاخير افتاده و آپانديس پرفوره (پاره) شود و پرتيونيت ژنراليزه (عفونت منتشر شكمي) ايجاد گردد. دقت تشخيصي به طور معكوس با سن حاملگي ارتباط دارد، به طوري كه در مطالعهاي كه انجام شده، مشاهده گرديده است كه 77 درصد تشخيصها در سه ماهه اول صحيح بودند ولي در سه ماهه دوم و سوم فقط 57 درصد تشخيصها درست بوده و تاييد شده بودند، نكته مهم اين است كه هر چه تشخيص دشوارتر باشد، جراحي بيشتر به تاخير ميافتد و خطر سوراخشدگي بيشتر ميشود. قبل از جراحي، درمان داخل وريدي ضدميكروبي معمولا با يكي از داروهاي نسل سوم، پنيسيلينها آغاز ميشود و اگر گانگرن، پرفوراسيون يا فلگمون دورآپانديس وجود نداشته باشد، معمولا ميتوان درمان ضدميكروبي را بعد از جراحي قطع كرد. پيشاگهي در صورت فقدان پرتيونيت ژنراليزه كاملا خوب است. در موارد نادر، زايمان سزارين در هنگام آپاندكتومي انديكاسيون پيدا ميكند. آثار آپانديسيت بر حاملگي: آپانديسيت، احتمال سقط يا ليبرپرهترم را بخصوص در صورت وجود پريتونيت، افزايش ميدهد. احتمال كلي سقط جنين حدود 15 درصد است. در بررسيها ديده شده است كه احتمال ليبر خود به خودي به دنبال آپاندكتومي، در صورتي كه آپاندكتومي بعد از هفتهي 23 انجام شود بيشتر است. مجله تخصصی دنیای تغذیه و سلامت پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6210]