محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830919292
دانش - موج سبز اينترنتي
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: دانش - موج سبز اينترنتي
دانش - موج سبز اينترنتي
مژگان جمشيدي: سرانجام همان گونه كه انتظار ميرفت، همزمان با 5 ژوئن ( 16 خرداد ماه ) روز جهاني محيط زيست، موج سبز وبلاگنويسان طرفدار محيطزيست سراسر فضاي مجازي را فرا گرفت. تلاش وبلاگنويسان فارسي زبان كه اين روزها در غياب رسانه ملي و مطبوعات، خود دست به كار شده و به انتشار وقايع زيست محيطي ايران ميپردازند، در چند روز گذشته به نحوي ستودني و شايسته جلوه كرد. شايد در نخستين روزهايي كه دبير انجمن حمايت از حيوانات اصفهان، پيشنهاد ايجاد اين موج سبز را داده بود هيچ كس باورش نميشد تا در روز جهاني محيط زيست آن در هم در ايران، دهها وبلاگ پر بيننده با مخاطبان سياسي و فرهنگي و علمي و زيستمحيطي دست به انتشار يادداشتهاي زيست محيطي بزنند اما اين ايده كه با راهاندازي يك سايت مستقل به نام سايت «روز سبز» همراه بود، امروز به نحوي به ثمر نشسته است. شايد در برابر سه ميليون نفر وبلاگنويس فارسي زبان، سبزشدن بيش از يكصد وبلاگ در هفته محيط زيست رقم چندان چشمگيري نباشد اما آنچه در اين ميان اهميت دارد و طرفداران محيط زيست در ايران را به ادامه راه سبزي كه در پيش گرفتهاند اميدوارتر ميكند، اين است كه امروز بسياري از اين وبلاگهاي سبز مخاطبان خود را در فضاي مجازي پيدا كردهاند و موفق شدهاند در جلب توجه كاربران اينترنتي به منظور حمايت هر چه بيشتر از محيط زيست و ارتقاي آگاهيهاي زيست محيطي جامعه به نتايج قابل قبولي برسند.
از سوي ديگر رشد روز افزون وبلاگهاي زيست محيطي در دو سال اخير مويد اين مطلب است كه روند تخريب طبيعت در ايران شدت گرفته و نگراني از تداوم اين روند باعث شده تا فضاي مجازي به محلي براي نشر آموزهها و رخدادهاي زيست محيطي بدل شود. اين تلاشي است كه انتظار ميرفت سازمان محيط زيست ايران نيز سهمي كوچك و ناچيز در نشر عمومي آن در جامعه داشته باشد اما متاسفانه اين سازمان نه تنها اينگونه عمل نكرده كه خود امروز به بزرگترين چالش محيط زيست ايران بدل شده است. سازماني كه دانش و تخصص عمومي مديرانش در حوزه محيط زيست به اندازه يك دانشجوي ترم 2 رشته محيط زيست هم نميرسد و از ثبات مديريتي برخوردار نيست و مديرانش كوچكترين اعتقادي به حفظ محيط زيست ندارند، در نتيجه بيش از آنكه در مقام مدافع طبيعت ظاهر شود، نقش وكيل مدافع دستگاههاي متولي توسعه را به خود گرفته است بهطوريكه در برابر تمامي طرحهاي راهسازي و جادهسازي و طرحهاي نفت و پتروشيمي و... كه حيات تالابها و جنگلها و رودخانهها و... را هدف قرار گرفته است، بعضا مشاهده ميشود كه مديران سازمان به جاي آنكه لب به انتقاد باز كنند، دست به حمايت از وزراي نفت و راه و نيرو و صنايع و... ميزنند. امروز سازمان محيط زيست تنها به يك تماشاچي تبديل شده و بهرغم تمامي وظايف قانوني كه بر دوش اين سازمان است تنها نظارهگر تخريبهاي افسار گسيختهاي است كه توسط دستگاههاي اجرايي در حريم امن پاركهاي ملي و مناطق حفاظت شده ايران رقم ميخورد. بنابراين ديگر نميتوان به توليگري اين سازمان بر عرصههاي طبيعي كشور چندان اميدوار بود. از اين رو تلاش وبلاگنويسان محيط زيست بر اين حوزه متمركز شده تا در غياب مسووليتپذيري سازمان محيط زيست و در غياب فعاليت رسانه ملي و مطبوعات در حوزه محيط زيست موج سبزي را در فضاي مجازي ايجاد كنند كه هفته محيط زيست بهانهاي شد براي نشر اين موج سبز. اين موج سبز تنها محدود به يك هفته و يك مناسبت خاص نيست و قرار است با پيگيري مستمر تا حصول نتيجه همچنان ادامه يابد.
سازماني كه خود چالش است !
بسياري از سايتها و وبلاگها به منظور جلب توجه عمومي دست به انتشار يادداشتهاي زيست محيطي و طرح يا عكسهاي مرتبط به محيط زيست زدهاند. در اين ميان تارنماي ايران نما، به مديريت دكتر شاهين سپنتا به بررسي مهمترين چالشهاي زيست محيطي ايران برخاسته است. وي كه يكي از اعضاي شوراي مركزي انجمن حمايت از حيوانات اصفهان است، در گام نخست به بررسي ديدگاه متخصصان در اين باره پرداخته است. دكتر اسماعيل كهرم، مدرس دانشگاه و متخصص محيط زيست، در گفتوگو با اين تارنما مهمترين چالش زيست محيطي ايران را سازمان حفاظت محيط زيست اعلام كرده و ميافزايد: مسئله عمده كشور ما در زمينه محيط زيست اين است كه دولت اصلا توجهي به مقوله محيط زيست ندارد و تمام امور ديگر را مقدم بر مسائل محيط زيست ميداند. به عنوان نمونه شوراي عالي محيطزيست كه رئيس آن هم خود آقاي رئيس جمهور بود منحل شد و به كميسيون زيربنايي صنعت و محيط زيست يعني يك شير بييال و دم، تبديل شد. امروز مسائل اقتصادي در سراسر ايران بر تمامي مسائل مربوط به محيط زيست اولويت دارد و مثلا پروژههاي نفت و پتروشيمي و راهسازي بدون اينكه در روند ساخت آنها كوچكترين توجهي به مسائل زيست محيطي بشود، احداث ميشوند. در ساحل شمالي خليج فارس كه متعلق به ايران است ملاحظه ميكنيد كه سانتيمتر به سانتيمتر از اين منطقه فداي نفت شده است. يا مثلا در استانهاي گيلان، مازندران و گلستان اكنون صحبت از احداث پتروشيمي است و استاندار گلستان گفته كه ما اينجا را تبديل به عسلويه ميكنيم! يعني توسعه مقطعي صنعتي بدون دورانديشي، مسئله مهمي به نام محيط زيست را تحتالشعاع قرار داده است. در سايه اين بيتوجهي ما ميبينيم كه يك سازمان عريض و طويل به نام سازمان حفاظت محيط زيست با حدود هفت هزار نفر پرسنل از محيطبان تا كارشناس عملا همان شير بييال و دم و اشكم است و نه تنها هيچ تاثيري ندارد بلكه در مقابل اين معضلات كاملا سكوت كرده و محيط زيست را واگذار كرده است.
دكتر كهرم خاطرنشان ميسازد: وقتي يك سازماني با اين وسعت به وجود ميآيد، مردم به آن اميد دارند و خود دولت هم فكر ميكند كه وظيفهاش را انجام داده است ولي وقتي آن سازمان افراد شايسته زيادي نداشته باشد و تعدد تعويض مديران مسئله جاري باشد و مديران هر 4ـ3 ماه يك بار عوض شوند و از ارگانهاي مختلف، بدون تخصص به اين سازمان آورده شوند، نتيجهاش اين ميشود كه سازمان حفاظت محيط زيست براي اينكه مردم را شاد كند ميرود سيرك برپا ميكند.
وي ميافزايد: سازمان حفاظت محيط زيست ايران با بيش از 40 سال سابقه، در گذشته يكي از سازمانهاي بسيار فعال و شناخته شده در صحنه بينالمللي و در بين كشورهاي در حال توسعه بود، ولي امروز ميبينيم كه كارهايي را كه درست ضد محيط زيست است، تصويب ميكنند و كاري را كه در اين سازمان بايد به صورت كارشناسي انجام شود توسط مدير و معاونان به صورت موافقتي انجام ميشود و هيچگونه پاسخي هم در مقابل آن نميدهند. نتيجه بيتوجهي دولت و غير فعال كردن سازمان حفاظت محيط زيست اين است كه ميبينيم از ميان جنگل «ابر» كه يك گنجينه بسيار زيبا و ارزشمند در دل كوير است، يك جاده ميكشند. در چنين مواردي سازمان محيط زيست در ابتدا ميگويد كه ما ميجنگيم و نميگذاريم ولي وقتي تصويب شد، كنار مينشينند و حتي يك مصاحبه انتقادي هم نميكنند و به راحتي تسليم ميشوند. نمونههاي ديگرش هم احداث جاده در جنگل گلستان، پارك ملي لار، خجير، سرخه حصار و... است. به اين ترتيب به نظر من در حال حاضر، سازمان حفاظت محيط زيست مهمترين مشكل محيط زيست مملكت ماست.
فقر فرهنگي و چالشهاي محيط زيست
محمد درويش، عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع و نخستين وبلاگنويس محيط زيست ايران نيز فقر فرهنگي را مهمترين چالش محيط زيست ايران عنوان كرده و خاطرنشان ميسازد: مهمترين مشكل محيط زيست ما فقر است؛ فقر فرهنگي و فقر اقتصادي. ما در كشوري زندگي ميكنيم كه مطابق آمار رسمي دست كم 15 ميليون نفر زير خط فقر مطلق اقتصادي زندگي ميكنند و آمار غير رسمي اين رقم را تا 35 ميليون نفر اعلام ميكند. از اين خطرناكتر و نگرانكنندهتر اين است كه ما در كشوري زندگي ميكنيم كه متوسط سواد جمعيت 70 ميليوني آن در حد كلاس دوم ابتدايي است. اين آماري است كه آقاي دكتر نادر قلي قورچيان رئيس دانشنامه فارسي منتشر كرده و ايشان كسي است كه پيشنويس اوليه سند چشم انداز 20 ساله كشور را نوشته است.
درويش ميافزايد: به هر حال ما در كشوري زندگي ميكنيم كه مردمش براي چاي خوردن و سيگار كشيدن، نسبت به مسائل فرهنگي هم وقت بيشتري ميگذارند و هم پول بيشتري خرج ميكنند. محيط زيست هم از آن مقولاتي است كه اگر قرار شود كه از آن دفاع شود و برايش انرژي صرف شود، حداقلي از دانستن را مردم آن كشور نياز دارند. به گمان من اگر مردم هر كشوري، ضرورت دفاع و پاسداري از محيط زيست را درك كنند بيگمان باعث خواهند شد كه دولتمردان به سمت حفاظت از اين مواهب طبيعي سوق يابند. اين تلقي كه ميگوييم دولت خيلي ضعيف عمل ميكند يا دولت خوب عمل نميكند يا دولت خودش طبيعت ستيز است، به نظر من شرايط فرهنگي است كه باعث ميشود چنين دولتي سر كار بيايد. مثلا در فرانسه در انتخابات رياست جمهوري بين ژاك شيراك و فرانسوا ميتران، همه نظرسنجيها حكايت از اين داشت كه با توجه به اينكه اردوگاه سوسياليستها در جايگاه ضعف ايستاده، اين احتمال كم بود كه سوسياليستها قدرت بگيرند ولي ديديم كه فرانسوا ميتران در برابر ژاك شيراك به پيروزي رسيد و دليل آن اين بود كه در آن يك ماه آخر رقابتهاي انتخاباتي سوسياليستها سندي را منتشر كردند كه نشان ميداد شيراك دستور قطع يك درخت را در محوطه شهرداري پاريس صادر كرده است و قطع اين درخت باعث شد كه مردم از او روي بگردانند، چون فكر ميكردند كه او فردي است كه به محيطزيست اهميت نميدهد. ولي شما ميبينيد كه با وجود انتقادات زيادي كه به عملكرد زيست محيطي شهردار وقت تهران و پيشتر استانداري اردبيل وارد بود، احمدينژاد، رئيسجمهور شد. پس مشكل اصلي محيط زيست ما، فقر فرهنگي و كمبود دانش مردم است.
اين محقق خاطرنشان ميسازد: در كشور ما نامزدهاي نمايندگي مجلس، هيچ وقت نميگويند كه به من راي بدهيد تا من مشكل فرسايش خاك را حل كنم، تا مشكل آلودگي هوا را حل كنم، تا مشكل افت آبهاي زيرزميني را حل كنم، تا بحران بيابانزايي را حل كنم. اما ميگويند به من راي بدهيد تا مشكل اقتصاد را حل كنم، تا مسكن را ارزان كنم، تا گراني را ريشهكن كنم! بنابراين دغدغههاي زيست محيطي از وزن سياسي در جامعه ما برخوردار نيست. وقتي وضعيت چنين است، دولتمردان به حمايت از مولفههاي زيست محيطي توجه نميكنند و بدين ترتيب روزنامههاي ما هم خودشان را مجاب نميكنند كه حتي يك صفحه را به مسائل محيط زيستي اختصاص دهند و همه اين مسائل دست به دست هم داده تا وضعيت كشور ما به اينجا كه اكنون هست، برسد. بنابراين اگر قرار است در زمينه حفظ محيط زيست در كشور ما كار ريشهاي بشود بايد از مهد كودكها و مدارس شروع شود و وارد دانشگاهها شود تا همان طور كه بچهها نسبت به شنيدن واژههايي همچون «دوست»، «مهرباني» و «عشق» سمپاتي دارند در برابر واژههايي مانند «درخت»، «طبيعت»، «سبزه» و... هم سمپاتي داشته باشند. به همين ترتيب لازم است يك كار دراز مدت فرهنگي انجام شود و در چنين كشوري يك عده آدم عاشق به عنوان مدرس، در عرصه محيط زيست بايد از يك سري منافع كوتاه مدت خودشان بگذرند تا محيط زيست ما به آن جايگاه مناسب خود برسد.
سپهر سليمي، دبير انجمن حمايت از حيوانات اصفهان نيز فقر اقتصادي را مهمترين چالش محيط زيست ايران عنوان ميكند و ميافزايد: تا وقتي كه مردم به يك شرايط رفاه نسبي نرسند و به عبارت سادهتر نتوانند شكم خود را سير كنند، نميتوان انتظار داشت كه به فكر نسلهاي آينده و محيط زيست باشند. اگر روزي چند دقيقه صفحه حوادث روزنامهها را مرور كنيم متوجه ميشويم كه بسياري از جرمها ريشه در فقر اقتصادي مجرمان دارد و در شرايطي كه فرد و افرادي براي چند ده هزار تومان آدم ميكشند بسيار سخت است كه از آنها بخواهيم كه منافع امروز خود را فداي فردا نكنند. ضمن اينكه فقر اقتصادي باعث شده كه مردم براي فرار از بيكاري و بيپولي از دولتمردان بخواهند كه تحت هر شرايطي صنايع، كارخانههاي مخرب و جادههاي ارتباطي را به منطقه زندگي آنها ببرند. ردپاي فقر و وضعيت بد اقتصادي را در بسياري از اتفاقات و بلاهايي كه بر سر محيطزيست ما ميآيد ميتوان جستوجو كرد؛ از شكارچياي كه توان خريد گوشت كيلويي 10 هزار تومان را ندارد و روستانشيني كه در زمستان گاز و برق ندارد و با چوب درختان جنگلي خانهاش را گرم ميكند تا آن كارشناسي كه رشوه ميگيرد و با احداث طرحي غير زيست محيطي موافقت ميكند، همه و همه به خاطر وضعيت بد معيشتي است. از سوي ديگر وقتي جامعهاي از نظر مالي تامين نباشد، سرانه مطالعه در آن كاهش مييابد، رسانهها به جاي توجه به محيط زيست به اقتصاد و صنعت ميپردازند و اعضاي جوامع مدني آنقدر مشغول كار و فعاليتهاي اقتصادي ميشوند كه جايي براي فرهنگ و محيط زيست نميماند و از اين رو در اين جوامع وقتي كسي صحبت از محيط زيست ميكند، متهم به بيدردي و شكم سيري ميشود. بنابراين نهادهاي مدني و رسانهها بايد بكوشند دانش زيست محيطي جامعه افزايش يابد تا ذرهاي از فقر فرهنگي موجود جبران شود.
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]
-
گوناگون
پربازدیدترینها