واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مرا با تشریفات نظامی دفن کنید " کورت ونه گات " نویسنده آمریکایی از دنیا رفت؛ در حالی که همچنان بسیاری کنجکاوند که درباره او و آثارش بیشتر بدانند. طبیعی است که هیچ چیز بهتر از شنیدن حقایق از زبان خود وی نیست. " کورت ونه گات " نویسنده آمریکایی از دنیا رفت؛ در حالی که همچنان بسیاری کنجکاوند که درباره او و آثارش بیشتر بدانند. طبیعی است که هیچ چیز بهتر از شنیدن حقایق از زبان خود وی نیست. او در مصاحبه آخر خود که با " پاریس ریویو " داشت، حس طنز و انسان دوستی خاصی را که در پشت آثارش نهفته بیان کرده است. چکیده ای از آخرین مصاحبه او از نظر می گذرد. خبرنگار: شما از کارکشتگان جنگ جهانی دوم هستید؟ ونه گات: درست است . می خواهم وقتی هم که مردم ، با تشریفات نظامی دفنم کنند. خبرنگار: مدتی هم دربند آلمانی ها بودید. چطور اسیر شدید؟ ونه گات: یک روز جایی بودیم که پر از برف بود. یکی گفت که احتمالا در لوکزامبورگ هستیم. غذا نداشتیم. آلمانی ها ما را دیدند و ما اسیر شدیم. خبرنگار: در میان خانواده تان از چه کسی بیشتر تاثیر گرفته اید؟ ونه گات: از مادرم. بعد از اینکه خانواده هست ونیست شان بر باد رفت، مادرم با امیدواری شروع به نوشتن در مجلات کرد و شبانه کلاس های داستان کوتاه داشت و مدام مجلات را مطالعه می کرد. او زنی فرهیخته و روشنفکر و نویسنده خوبی بود. خبرنگار: از زن هایی که در داستان هایتان هست صحبت کنید. ونه گات: زنی وجود ندارد. نه زن واقعی و نه عشقی. خبرنگار: لطف می کنید روشن تر توضیح دهید؟ ونه گات: این یک مساله مکانیکی است. بسیاری از اتفاقاتی که در داستان سرایی اتفاق می افتد مکانیکی هستند و به مسائل مکانیکی نحوه کار داستان مربوط می شود. داستان های پلیسی و کابویی با شلیک گلوله تمام می شود؛ چون قابل اعتمادترین مکانیزم پایان این نوع داستان هاست. بعد اینکه من در داستانم به عشق نمی پردازم، چون خواننده به مسائل دیگری جز همین توجه نمی کند. هر اتفاق مهم دیگری هم بیفتد بی خیال آن می شود. خبرنگار: آیا می توان نویسندگی خلاقانه را آموزش داد؟ ونه گات: آموزش خیلی موثر است. من از عهده آن به خوبی برآمده ام. فکر می کنم در دانشگاه یووا به مدت دو سال موفق عمل کردم. خیلی از نویسنده های خلاق فعلی شاگردان من در طول آن دو سال بودند. از آن موقع به بعد آثار خوبی منتشر کرده اند. اما در دانشگاه هاروارد ناموفق بودم، چون از همسرم جدا شده بودم و مشکلات دیگری هم گریبانگیرم شده بود. خبرنگار: نظرتان در مورد طنزپردازان چیست؟ ونه گات: باید بگویم که طنزپردازان در خانواده خود عموما کوچکترین فرزند هستند. وقتی که من بچه بودم تنها یک چیز وجود داشت که به آن توجه کنم و آن این بود که مسخره بازی در بیاورم. باید متفاوت از دیگران می شدم، به طنزهای رادیو گوش می دادم و خودم طنز می ساختم و همین علل در بزرگسالی عامل نوشته های من شدند. منبع: خبرگزاری مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]