تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827588063




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تئاتر - آميختن و آزمودن


واضح آرشیو وب فارسی:ایران اسپورت: تئاتر - آميختن و آزمودن


تئاتر - آميختن و آزمودن

صادق سرمدي: گروه تئاتر تجربه ايران اين روزها نمايش روياي نيمه شب پاييز را با كارگرداني كيومرث مرادي در سالن قشقايي مجموعه تئاتر شهر روي صحنه برده است. آنچه در پي مي‌آيد نگاه دو منتقد بر كيفيت كارگرداني، نمايشنامه‌نويسي و طراحي صحنه در اين اجراست. پيش از اين هم اجراهاي كيومرث مرادي را از نمايشنامه‌هاي نغمه ثميني ديده‌ايم. اصولا براي داوري در باب هر نمايشي قدرت هيچ يك آن آثار پيشين گروه به ياري آخرين محصول نخواهد آمد، حال و روز اجرا وقتي وخيم مي‌شود كه گروه در گذشته هم كار چشمگيري نداشته باشد، اما اين نكته براي گروه مورد بحث ما چندان مصداقي ندارد، چون هر از گاه نشان داده كه به اصطلاح مي‌تواند و اما ماجراي داوري كاملا اخلاقي در باب نمايش بامسماي شكسپيري «روياي نيمه شب تابستان» ببخشيد صحيح آن «روياي نيمه شب پاييز» است. ذكر اين نكته ضروري به نظر مي‌آيد كه موضع نقد به اين نمايش از داوري اخلاقي بهره مي‌گيرد و اين حاصل غور نگارنده در تاريخ نقد براي يافتن ارتجاعي و دگماتيستي‌ترين نقد ممكن است. جناب آقاي شيلر عزيز در جايي گفته: «هنر نمايش نقادي جامعه است و نقادي نمايش كنشي است اخلاقي». ما در اين سرسراي اميد هر چه دست و پا بزنيم تا از اين كنش اخلاقي بگريزيم باز به كنشي ديگر مي‌افتيم كه اخلاق حاكم بر آن پز غير اخلاقي گرفتن است. پس بهتر است از اين محتوم نگريزيم و صادقانه بپذيريم كه اوضاع نقد ما بدتر از اوضاع نابسامان تئاتر ماست، حال در اين ميان نقد هرمنوتيك نوشتن و تحليل ساختاري اثر و نگره اسطوره‌اي و مابقي ماجراهاي مودبانه چندان به كار نمي‌آيد، بايد خس و خاشاك كنار آبريزگاه را رها كرد و خود را به امواج خروشان اين باريكه آبراه سپرد تا رها شد از اين خير مطلق! اين مقدمه‌اي بود كلي و ارتباطي به نمايش «روياي نيمه شب پاييز» ندارد. البته اگر اسم نمايش را درست گفته باشم، چون به هر حال حافظه تاريخي و فرهنگي ما ضعيف است و بر عكس كاراكترهاي اين نمايش كه گذشته خود را زنده در برابر خود مي‌بينند، و اين زندگي گذشته خود در حال را از بركت حافظه خود دارند، فراموش كردن نام يك نمايش خود سنتي دير پا بوده و از آن گريزي نيست. براي پريدن به زين و در توجيه اينكه چرا داوري اخلاقي مي‌كنيم، بهتر بود كمي از متدولوژي اين نوشته بگوييم كه گفتيم. اما براي پرداختن به اصل ماجرا ضرورت دارد كه كمي به گذشته برويم و از حافظه خود ياري بگيريم و يا دست‌كم از حافظه كساني بهره بگيريم كه اين حس را در خود تقويت كرده‌اند.

چند سال پيش در خانه كوچك نمايش اداره تئاتر، اين ساختمان جنبان، كه جنبندگي آن يا در آينده توريست‌هاي منارجنبان اصفهان را خواهد ربود يا با خساراتي مالي و جاني فرو خواهد ريخت، تلاش مي‌كرد تا پذيراي نمايش‌هايي از كارگردانان جوان باشد؛ كارگرداني به نام علي اصغر دشتي كه آن روزها جوان بود، (البته چند روز پيش عكس او را در همين روزنامه ديدم و دريافتم او هم با گردش ايام پا به سن گذاشته است) نمايشي روي صحنه برد به نام «كافي شاپ- داخلي- شب». تا شما اينجا را به خاطر بياوريد كمي‌توضيح واضحات مي‌دهم كه اگر به خاطر داشته باشيد، اولين لحظه آغاز آن نمايش را در ذهن مجسم كنيد. نمايش «روياي نيمه شب يكي از فصول سال» با تك‌گويي مردي در برابر تماشاگران شروع مي‌شود. او پالتوي كرم رنگي پوشيده، چتر به دست دارد و مضمون حرف او خستگي، ملال، سيگار خريدن، سيگار كشيدن، و غير قابل تحمل وضعيت موجود خود است. اين ميزانسن ساده‌ترين ميزانسني است كه مي‌توان براي انتقال اين مفاهيم به تماشاگران در نظر گرفت. يك نفر روي صحنه چتري به دست بگيرد، رو به روي تماشاگر باشد، صدايي كه از پيش ضبط شده در سالن پخش شود و از ملال و غم و سيگار و تكراري بودن همه چيز ناله سر دهد. بعد هم برود. همه مشكلات در اينجا حل خواهد شد و كارگردان مي‌تواند با طيب خاطر مابقي نمايش خود را كارگرداني كند، اصولا شروع نمايش هم كار دشواري است، در كل استارت هر چيز سخت است و ما بيشتر علاقه داريم كه كارها را روي غلتك اندازيم و خودمان گوشه‌اي استراحت كنيم و بگذاريم كه در سراشيبي زوال به هر جا كه مي‌خواهد برود. به هرحال اين نمايش هم اين طور شروع مي‌شود و نيازي نيست كه توضيح بدهيم در ميانه راه تلاش مي‌كند تا از متد غلتك استفاده نكند، هر چند كه امير جعفري مدام با خلاقيت فردي خود خود سعي در روي غلتك انداختن اجرا است. حال به لحظه شروع آن نمايشي كه ذكرخيرش بود، بپردازيم: اجراي «كافي شاپ- داخلي- شب» با تك‌گويي مردي در برابر تماشاگران شروع مي‌شد. او پالتوي كرم رنگي پوشيده چتر به دست داشت و مضمون حرف او خستگي، ملال، سيگار خريدن، سيگار كشيدن، و غير قابل تحمل وضعيت موجود خود بود. تنها تفاوت لحظه آغاز آن اجرا با نمايش «روياي نيمه شب پاييز» در اين بود كه در نمايش «كافي شاپ- داخلي- شب» بازيگري ناشي با بازي بسيار بدي اين صحنه را اجرا كرد، طوري كه آن بازيگر كه بويي از هنر بازيگري نبرده با بازيگر اين نمايش قابل قياس نباشد. شبي كه من به اجراي آن نمايش رفتم، سالني كوچك تقريبا خالي بود، مثل آن نمايش چندان اقبالي هم نداشت و كسي آن را نديد، اما آن ميزانسن با آن مضمون و با آن شباهت نعل به نعل پس از گذشت سال‌ها احيا شد. به هر حال هدف از اين نوشته اخلاقي اين نيست كه بگوييم اين از آن تقليد كرده، به هر حال از اين اتفاقات و اين شباهت‌ها در عالم هنر طبيعي است، هزار نفر ديگر هم ممكن است بدون ديدن اين دو اثر، آغاز نمايش خود را در آينده‌اي نزديك با همين ميزانسن شروع كنند، اين نقد نيست، بلكه همانطور كه در آغاز گفتم داوري اخلاقي در باب نمايش «روياي نيمه شب پاييز» است. اگر نه اين شباهت نقدي كاري به پيكر اثر وارد نخواهد كرد. اين موضوع به نمايشنامه مربوط است كه با نوشته شدن آن امكان خلاقيت را از كارگردان سلب كرده و يا به عبارت بهتر راه فرار را براي گريز كارگردان از اين ميزانسن كسالت‌بار مي‌بندد. حال اگر بخواهيد براي اين صحنه تدبير ديگري انديشه كنيد، چه خواهيد كرد، شايد تنها چاره شما اين باشد كه يك پالتو سبز تن بازيگر كنيد و اگر باز هم منتقدي در مطبوعات ناله كرد، پالتوي قرمزي را براي گل روي منتقد تن بازيگر خود كنيد تا به نوعي نظر او را هم محترم داشته باشيد.
البته راه‌هاي ديگري چون تغيير رنگ چتر و كشيدن ريل راه‌آهن و حتي خود قطار هم روي چتر هست تا كانسپچوال آن ديدني‌تر باشد. خلاصه كلام اينكه چنين آغازي را از اين ميزانسن گريزي نيست. حال چه منتقدي از بد حادثه شما را با نمايش ديگري مقايسه كند يا كسي در اين سراي اميد به اين موضوع نپردازد، به هر حال كسي مجرم نيست و اين نكته كه نمايش «روياي نيمه شب پاييز» از نمايش «كافي‌شاپ- داخلي- شب» تقليد نكرده كمي بي‌انصافي به نظر مي‌رسد.
البته نوشتن در روزنامه را هم گريزي از غلط تايپي نيست و همين اشتباهات كوچك به سوء‌تفاهمي به شدت كامويي مي‌انجامد كه منظور منتقد اين بوده كه اين نمايش از آن تقليد كرده است، حاشا و كلا! در صورتي كه وجود غلط تايپي در روزنامه‌ها طبيعي است و اين احتمال هست كه با افزودن يك نون به واسطه يك غلط تايپي، در مجموع وارونه حرفي را به مخاطب منتقل كرد، اين ناگزيري هميشه در همه شباهت‌ها هست، همانطور كه نمايشنامه‌اي ناگزير ميزانسني را به كارگردان پيشنهاد مي‌كند كه طبيعي خواهد بود اگر كه شبيه نمايشي ديگر باشد، نمايش «كافي‌شاپ- داخلي- شب» هم امكان گريز كارگردان از اين ميزانسن را سلب كرده است، شايد به همين دليل چندي پيش كه عكس او را ديدم ديريافتم كه گردش ايام آن جوان روزهاي پيش را اين طور پير كرده است. در اينجا به نظر مي‌رسد كه همه چيز عادلانه پيش مي‌رود. اما متن اين نمايش به جز آغازي كه مناقشه اين داوري اخلاقي بود و نگارنده هم كمي به طنز درباره آن نوشت (البته با اين فرض كه شوخي، كار بدي نيست) در كار آزمودن تجربياتي تازه‌ است. آميخته شدن درام امروزي با نسخه تعزيه به جاي خود فعلي خلاقانه در نگارش نمايشنامه است، كارگرداني اين نمايشنامه هم بر حسب امكاني كه متن در اختيار آن گذاشته به خوبي نوع ميزانسن‌ها را در دو سطح صحنه تفكيك كرده و اين از ويژگي‌هاي ديدني اين نمايش است كه مي‌توان بدون احساس ملال آن را تا پايان تماشا كرد. ناگفته نماند كه نگارنده از نبود غلط تايپي در اين سطور پاياني اطمينان حاصل كرده است.
 شنبه 18 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایران اسپورت]
[مشاهده در: www.iransport.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن