واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: پول زور وده!
رفتم سراغش، ديدم چشماش قرمزه. كاملا معلوم بود كه گريه كرده. هر چي پرسيدم، گفت هيچي نشده. باباش هم هرچي باهاش حرف زد، جواب نداد.
محمود قوچاني - «هفته پيش با فرزندم كه كلاس اوله رفتيم و براش يه جامدادي جديد خريدم؛ يه مدل جديد كه از خيلي وقت پيش قول داده بودم كه وقتي نوشتن اسم خودش رو ياد بگيره براش ميخرم. ولي فرداي روز خريد كه از مدرسه اومد، رفت توي اتاق. صداش كه زدم، بيرون نيومد.
رفتم سراغش، ديدم چشماش قرمزه. كاملا معلوم بود كه گريه كرده. هر چي پرسيدم، گفت هيچي نشده. باباش هم هرچي باهاش حرف زد، جواب نداد. آخر سر هم، زد زير گريه كه دست از سر من بردارين. شب كه داشتم كيفشرو چك ميكردم، ديدم جامدادي جديدش نيست و به جاش يه جامدادي كهنهست.» «ديروز دخترم كه از مدرسه رسيد، هنوز لباسهاشرو درنياورده بود كه زد زير گريه. اولش از شدت گريه حتي نميتونست حرف بزنه. بعد از ۱۰دقيقه كه آروم شد، بهام گفت كه امروز زنگ تفريح بچهها توي بازي راهش ندادن. همهش هم زير سر يكي از همكلاسيهاش به اسم ترنمه كه از دختر من خوشاش نميياد. ترنم به بچهها گفته كه حق ندارن دختر منرو تو بازي راه بدن.» قلدريكردن، قربانيشدن و شاهد ماجرايي غمانگيز بودن، وضعيتهايي هستند كه ميتوانند تجربه تلخ و عوارض پايداري به همراه داشته باشند. البته ممكن است تا صحبت از قلدري ميشود، تصاويري خاص براي شما تداعي شود. اما واقعا منظور از قلدري چيست؟
امان از شوخيهاي گريهدار در فيلمها زماني كه ميخواهند بچه قلدري را در مدرسه نشان دهند، قلدري فيزيكي را نمايش ميدهند؛ كودكي كه به زور از همكلاسيهاي خود پول ميگيرد. بايد توجه داشت كه اين نوع قلدري موارد ديگري را نيز شامل ميشود، از جمله: بهزورگرفتن و تصاحب وسايل از همكلاسيها يا كتكزدنشان. البته منظور از كتكزدن اين نيست كه كودك قرباني لزوما با صورتي كبود به خانه ميرود. گاه كبوديهاي جزئي بر اثر نيشگونگرفتن يا سرخيهايي در پشت كودك، ميتواند تنها نشانههاي اين ماجراي ناراحتكننده باشد.
البته بعضي وقتها مثل زماني كه دختري موي همكلاسي خود را ميكشد تا او را وادار به انجام كاري كند، اين نشانههاي جسمي غيرقابل رؤيت هستند. شايد در بسياري مواقع آغاز قلدري عاطفي با شوخي باشد؛ مثل زماني كه براي خنده و شوخي، بچهها اسامي يا القابي را به هم نسبت ميدهند و اين سرآغازي است براي داستاني كه هميشه پاياني غمانگيز دارد. موارد ديگري كه در اين طبقه قرار ميگيرند عبارتند از: نگاههاي تند، مسخرهكردن، در گوشي درمورد ديگـري حـرفزدن، تـكه انداختن و غيبتكردن. قلدري اجتماعي سختترين بخش براي تشخيص است. زماني كه يكي از بچهها همه همكلاسيهاي خود به جز يك نفر را به جشن تولدش دعوت ميكند، در واقع اينجا نيز ما با يك قرباني قلدري روبهرو هستيم.
از موارد ديگر اين دسته، خارج كردن يكي از بچهها از گروه يا بازي و به نوعي قرنطينهكردن اوست. قرباني تلافي ميكند معمولا نابرابري در خانه يا زورگويي يكي از والدين يا خواهر و برادري بزرگتر ميتواند يكي از اصليترين دلايل قلدري بچهها در مدرسه و در مقابل ديگر بچهها شود. البته اين تنها علت نيست چون گاهي اوقات بچهاي كه در خانه قدرت زيادي دارد و در خانه حرف، حرف اوست نيز مستعد اين نابهنجاري است.
به اين فهرست، عصبانيت از والدين و ناتواني در بيان آن به دليل ترس يا ديگر دلايل را نيز اضافه كنيد. بايد توجه داشت كه در مورد قلدري، چرخهاي وجود دارد كه متاسفانه در اكثر مواقع نيز تكرار ميشود؛ قربانيان قلدري، خود در جايي ديگر - زماني كه فرصتي مييابند ديگران را قرباني ميكنند. بايد توجه داشت كه هرچه زودتر اين چرخه شكسته شود، بهتر است.
البته ممكن است با خود فكر كنيد كه كودكاني را ميشناسيد كه در خانه مورد ظلم و زورگويي قرار ميگيرند اما در محيط مدرسه نه تنها كودكاني آراماند كه حتي در رابطه با ديگر كودكان، به قول معروف توسريخور نيز هستند. در اين رابطه بايد توجه داشت كودكي كه داراي قدرت فيزيكي نسبي، هوش اجتماعي بالا و بهويژه قدرت بالا در روابط بين فردي است، بيشتر احتمال دارد كه دست به زورگويي و قلدري در مدرسه بزند.
نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت، اين است كه اثرات چنين تجربياتي تا دوران بزرگسالي نيز ادامه پيدا كرده و در روابط بعدي زندگي مثل زناشويي، ارتباط با والدين يا در محيطهاي كاري، خود را نشان ميدهد. فرشتههاي كوچك، قلدران بزرگ قلدريكردن ميتواند در فرد زورگو نوعي عزت نفس كاذب ايجاد كند. احساس قدرت و مهمبودن، عاملي است كه ميتواند بچهها را تشويق به ادامه اين كار كند.
از طرف ديگر، قلدريكردن هميشه و هميشه نياز به تماشاچي دارد؛ تماشاچياني كه اين احساس عزت نفس كاذب را تقويت ميكنند. از طرف ديگر، بعضي قلدران به دلايلي خاص دچار كمبود همدلي يا مهرباني هستند؛ براي همين فكر ميكنند كه اين اتفاقات در هر حال بر سر قربانيان آنها ميآمده و در نتيجه همين طرز تفكر، چندان دچار احساس گناه نميشوند. نكند كودك من هم يك قلدر باشد؟ البته تشخيص اين موضوع خيلي آسان نيست، پس بايد دقت كنيم. در صورتي كه فرزند شما تعدادي از علائم زير را داشته باشد، كمي جاي نگراني دارد:
▪ اگر فرزندتان عادت دارد از ديگران انتقادات تندي كند، تا جايي كه گاه اين انتقادات تند تبديل به دعوا ميشود.
▪ فرزندتان نسبت به دستورات بزرگترها بيتوجه است و اين بيتوجهي توام با بياحترامي يا به نوعي تحقير بزرگترها همراه است.
▪ كودك شما نسبت به احساسات ديگران بياحساس است يا خيلي توجه نشان نميدهد؛ مثلا در زمان ديدن فيلمهاي غمانگيز، احساس ناراحتي نميكند يا ديدن گريه كودكي كوچك يا زمين خوردن فردي، تنها ميتواند باعث خنده او شود.
▪ فرزندتان مدام با ديگران و به ويژه بچهها دعوا ميكند و هميشه نيز اعتقاد دارد كه طرف مقابل اوست كه مقصر است و به ديگران اتهامهاي زيادي ميزند. ▪ فرزند شما در مقابل بديها و اشتباهات ديگران خيلي سريع دست به انتقام ميزند و اين را حقي براي خود ميداند؛ حتي اگر شكلي تندتر از رفتار اشتباه اوليه پيدا كند.
▪ كودكتان نسبت به حيوانات خشونت نشان ميدهد و از آزاردادن آنها لذت ميبرد.
▪ فرزندتان از مدرسه وسايلي را با خود به خانه ميآورد و ميگويد كه آنها را از دوستاناش هديه گرفته است و اين مسئله بسيار تكرار ميشود، يا بدون مناسبت و بيدليل صورت ميگيرد. بايد توجه داشته باشيد كه قلدري، هميشه واضح نيست و تشخيص آن، گاه بسيار مشكل است؛ چون بچههايي كه قلدري ميكنند خيلي زود ياد ميگيرند كه كي اين كار را انجام دهند تا بزرگتري خبردار نشود و او را بازخواست نكند.
البته بين دختران و پسران در اين زمينه تفاوت وجود دارد؛ معمولا پسران قلدر اين كار را به شكل فيزيكي و كلامي نشان ميدهند ولي دختران به صورت مسخرهكردن، توهينكردن، غيبت و درگوشيصحبتكردن در مورد ديگري و مانع فعاليت او شدن، نشان ميدهند. كجاست قرباني؟ بايد توجه داشته باشيد كه هرچه فرزند شما بزرگتر باشد، احتمال اينكه خودش در مورد مشكلش با شما صحبت كند، كمتر ميشود؛ به همين دليل نيز لازم است كه به نشانههاي كمكي توجه كافي داشته باشيد:
▪ اگر كودكتان در گذشته از طرف دوستاناش به مهماني دعوت ميشده اما چند وقتي است كه ديگر از دعوت خبري نيست.
▪ فرزندتان شكاياتي در مورد مسائل جسمي دارد؛ مثل سردردهاي تكرارشونده يا ناراحتيهاي گوارشي - مثل معدهدرد - كه دكتر تشخيصي براي آن نداشته است.
▪ كودكتان دچار بيخوابي شده يا بيشتر از گذشته و بدون دليل ميخوابد. در رابطه با تغييرات خواب، توجه داشته باشيد كه سرنخ خيلي معتبري نيست؛ چرا كه بهعنوان مثال، تغييرات بلوغ نيز ميتواند چنين نتيجهاي را بهوجود بياورد. پس در اين مورد، با احتياط قضاوت كنيد.
▪ فرزندتان مدتي است كه نسبت به مدرسه رفتن علاقه نشان نميدهد و با بهانههاي مختلف، ميخواهد از رفتن به مدرسه شانه خالي كند.
▪ كودكتان با سر و وضعي آشفته از مدرسه به خانه ميآيد و سعي در كوچك يا پنهانكردن دليل آن دارد.
▪ فرزندتان با چشماني قرمز كه نشان ميدهد گريه كرده، به خانه ميآيد يا در اتاقش، حمام و يا در زمان خواب، مخفيانه گريه ميكند و به هيچ عنوان، حاضر نيست قبول كند كه گريه ميكرده و در صورت قبول آن نيز دليلش را به شما نميگويد.
▪ فرزندتان با وجود اينكه براي او غذا يا خوراكي تهيه ميكنيد، بسيار گرسنه به خانه ميآيد.
▪ كودكتان وسايلش را در مدرسه زياد گم ميكند و اين گمشدن، بيشتر شامل حال وسايل نو و جديد او ميشود. بد نيست بدانيد كه تشخيص قلدريكردن يا قرباني آن شدن، نيازمند دقتي خاص است. البته اين مرحله اول كار است.
عوارض اين مسائل، نوع و ميزان مداخله والدين و البته راههاي پيشگيري، مسائلي است كه در شماره بعدي به آنها خواهيم پرداخت. همراه ما باشيد.
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]