واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مباني اخلاقي عرفان اسلامي
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: عرفا به صورت عام و عرفاي اسلامي به صورت خاص بر نكات مختلفي دست گذاشتهاند كه اين نكات اخلاق آنها را مشخص مينمايند: توبه، زهد، فقر، ترك دنيا، صبر، توكل، رضا، شكر، خوف، محبت، شوق، مراقبه ، ذكر مرگ، دوري از دشنام و تهمت و غيبت، خويشتنداري در برابر خوردن و آشاميدن، خرقهپوشي و اجتناب از ازدواج كردن پارهاي از ارزشهاي عرفاي اسلامي و اهل تصوف را نشان ميدهند.
عرفان مبتني بر گونهاي ارتباط انسان با هستي است. انسان براي شناخت خود، جهان و زندگي جمعياش از ابزارها و روشهاي زيادي استفاده ميكند. علم، فلسفه و دين همه روشهايي براي فهم بهتر وعميقتر جهان و انسان هستند. علم با ابزار تجربه سعي ميكند فهم ما را از جهان و همچنين خودمان افزايش دهد. دين نيز در صدد است فهم حكمي و معنوي ما را اضافه كند. در اين ميان فلسفه با استدلالهاي عقلي و تحليل مفهومي آگاهي ما را اضافه ميكند.
عرفان اما بيش و پيش از هر چيز بر تجربيات معنوي و دروني دست ميگذارد و معتقد است اين تجربيات نيز راهي براي وصول به حقيقت به حساب ميآيند. هنگامي كه عرفان را در ابتداي اين سخن ارتباط انسان با هستي تعريف كرديم به همين كاركردش يعني رسيدن به حقيقت و معرفت از طريق شهود دروني و معنوي توجه داشتيم. با اين همه اگر هم عرفان را مانند علم و فلسفه و دين معرفت در نظر بگيريم زبان اين معرفت با معارف ديگر متفاوت است.
به طور مثال زبان علم، زباني جهانشمول و عام است كه هركس بدان زبان سخن بگويد بقيۀ افراد از مضامين مطرح شده اطلاعي كسب ميكنند. همانطور كه فلسفه و دين هم مدعي هستند كه زباني به كار ميگيرند كه لااقل براي بخشي وسيع از انسانها قابل فهم است. در مورد عرفان اما مسئله تاحد زيادي متفاوت است. عرفان وادياي است كه زبانش متناسب با محتواتش رشد نكرده به اين معنا كه حتي بسياري از خود عرفا معتقد هستند موضوعاتي كه بدانها دست يافتهاند با زبان متعارف و رايج قابل طرح نيستند. به همين جهت است كه بسياي از آنها به شطحيات و يا تشبيه و تنزيه رو مي آورند.
وضعيت عرفان اسلامي در ميان نحلههاي مختلف عرفاني كه در تمدنها و فرهنگهاي گوناگون موجود بوده اند منحصر بفرد است. اين عرفان بجد با عرفانهاي شرقي متفاوت است و با عرفانهاي غربي نيز در مضامين مهمي اختلاف نظر دارد. از يك سو نظام نظري كه در عرفان اسلامي موجود است كمتر در عرفانهاي شرقي خودنمايي ميكند. به تعبير ديگر با تأثيرپذيري كه عرفاي اسلامي از فلسفه و تفكر نظري داشته اند در عرفان نيز دست به نظام سازي زده اند كه غزالي و ابن عربي دو نمونه مهم براي اين امر در عرفان اسلامي هستند. اين در حالي است كه عرفانهاي شرقي بسيار از نظام پردازي و نظام سازي فاصله ميگيرند و بيشتر در قالب اشعار و نصايح بيان ميشوند.
از سوي ديگر هرچند تفاوتهاي عرفان اسلامي با عرفان غربي به دلايل مختلف اندك هستند باز و باز نميتوان از اختلاف اين دو حوزه به خاطر تعاملات مختلفي كه عرفان با معارف متفاوت اين دو تمدن داشته بسادگي گذر كرد. تفاوتهاي ابنعربي و اكهارت كه پاره اي از پژوهشگران ايراني نيز بر آن دست گذاشته اند اين تمايز را بهتر عيان مي كند. گونه اي از همسرشتي كه در عرفانهاي مسيحي غربي ميان انسان و خدا وجود دارد در عرفان اسلامي محلي از اعراب ندارد. با اين همه نمي توان اين نكته مهم را ناديده گرفت كه همه گرايشهاي عرفاني در بنيادين ترين نكته؛ همينكه بسياري از حقايق را با شهود و تجربۀ معنوي و دروني بايد درك كرد و اين حقايق با زبان عادي قابل انتقال نيستند مشتركند.
يكي از پرمناقشهترين بحثها در باب عرفان اسلامي دست گذاشتن بر اخلاق عرفان است. عرفا به صورت عام و عرفاي اسلامي به صورت خاص بر نكات مختلفي دست گذاشتهاند كه اين نكات اخلاق آنها را مشخص مينمايند: توبه، زهد، فقر، ترك دنيا، صبر، توكل، رضا، شكر، خوف، محبت، شوق، مراقبه ، ذكر مرگ، دوري از دشنام و تهمت و غيبت، خويشتنداري در برابر خوردن و آشاميدن، خرقهپوشي و اجتناب از ازدواج كردن پارهاي از ارزشهاي عرفاي اسلامي و اهل تصوف را نشان ميدهند.
در اين زمينه نيز عرفان اسلامي با عرفان مسيحي و همچنين عرفان شرق اشتراكات زيادي را دارا است. با اين همه پارهاي از اين هنجارها چون دوري گزيدن از ازدواج يا تن دادن به رياضتهاي عجيب و غريب در تعارض آشكار با تعاليم اسلامي قرار دارند. يكي از دلايلي كه عرفا از جامعه طرد ميشدند همين افراط آنها در پرداختن به فضايل و ارزشها بود چراكه جامعه تاب پذيرش اين افراط و تفريطها را نداشت.
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]