واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دوستی چیست ؟ ( قسمت دوم )
" برای خدا بودن" به چه معنا است؟ممكن است این سؤال را مطرح كنید كه در دوستی، " برای خدا بودن" به چه معنی است؟قبل از پاسخ دادن به این سؤال ، ابتدا باید دانست كه این سؤال برای چه كسی مطرح است؟ آیا سوال كننده فردی است معتقد به دین؟ آیا فانی بودن این جهان و انتقال به جهان آخرت را باور دارد یا نه بی اعتقاد به این امور است؟ اگر اعتقادی به دین و جهان آخرت ندارد از بحث فعلی ما خارج است ؛ اما اگر معتقد به دین بوده و دستورات دینی را باور كرده باشد، حتماً می داند كه هر گونه فعل و انفعالی در این جهان نتیجه اخروی دارد.در این صورت چنین انسانی در همه مسائل زندگی و از جمله دوستی و خصوصاً در دوران جوانی كه زمان شكل گیری شخصیت اوست با توجه به تأثیر حتمی آن در زندگی دنیایی و به تبع آن در جهان آخرت، پیمان رفاقت و دوستی با دیگران بسته ، و پایه معاشرت خود را با دیگران به گونه ای بنیاد خواهد گذاشت كه سعادت دنیا و آخرت را به دنبال داشته باشد. ما این نوع دوستی را دوستی برای خدا و مبتنی بر ملاك های الهی و انسانی می دانیم.ممكن است كسی به غلط تصور كند كه چنین دوستی هایی قهراً به معنای بی توجهی به مادیات و لذت های دنیایی است. اما این، تصور نادرستی است. در واقع باعنایت به همان انگیزه الهی كه در این نوع رفاقت وجود دارد، دوستان باید در جهت لذت های مشروع و رفاه اجتماعی دوستان خود كمك كنند و این خود یكی از وظایف و حقوق دوستی است كه در فصل حقوق دوستان به آن می پردازیم . اما عجالتاً در اینجا تأكید می كنیم كه دوستی های صحیح هم در راستای منافع مشروع دنیوی است و هم برای رسیدن به آخرتی بهتر و آبادتر، و اصولاً پایداری آن هم بدین جهت است. در مقابل این نوع " دوستی" كه برخوردار از معیار صحیح است، دوستی های خطرناك قرار دارند؛ دوستی هایی كه بر اساس هواهای نفسانی و آرزوهای زودگذر مادی وبعضاً با هدف استثمار و سوءاستفاده از دیگران شكل می گیرند. در این گونه دوستی ها افراد در تلاش اند با انواع فریب كاری دیگران را به دام انداخته و به منافع مادی خود برسند. یعنی این دوستی ها پل ارتباطی جهت رسیدن به اهداف آنها است و البته تا زمانی كه این پل ارتباطی لازم باشد، ممكن است شما رابرای چند روزی به بعضی خواهش های نفسانی برسانند ؛ اما مطمئن باشید كه این حالت موقتی است و دیر یا زود به محض این كه احساس كنند به شما نیاز ندارند، شما را به آسانی رها می كنند.نقش دوست در زندگیبدون شك عوامل مختلفی در ساختن شخصیت انسان مؤثر هستند كه از مهم ترین آنها مسئله همنشینی و دوستی و معاشرت است. این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است كه اسلام فرموده:المَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلْینْظُرْ أَحدُكُم مَنْ یُخالِل( بحارالانوار ، ج 74 ، ص 192 )آدمی بر دین و روش همنشین خود است پس باید ببیند كه باچه كسی دوست می شود.روشن است كه انسان خواه ناخواه از دیگران تأثیر می پذیرد و بخش مهمی از افكار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش كسب می كند. این مطلب هم از نظر عقل و هم از طریق تجربه به اثبات رسیده است. ما به وسیله مشاهدات حسی خود و نیز با بازنگری به تاریخ، در می یابیم كه چه بسیار افرادی كه از راه دوست به سعادت ابدی و یا شقاوت ابدی رسیده اند. نقش دوست در زندگی به قدری زیاد و برجسته است كه حضرت علی علیه السلام می فرماید:هر گاه وضع كسی برای شما نامعلوم بود و دین او را نشناختید، به دوستانش نظر كنید . پس اگر آنها اهل دین و آیین خدا باشند ، او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشند او نیز بهره ای از آیین حق ندارد.تو اول بگو با كیان زیستی پس آنگاه بگویم كه تو كیستیابن مسكویه دانشمند مشهور اسلامی و استاد بوعلی سینا گوید:" تمام سعادت انسان نزد دیگران و دوستان یافت می شود. سعادتمند كسی است كه دوستان واقعی برای خود به دست آورد و در دوستی با آنان از هیچ فداكاری و از خودگذشتگی دریغ ننماید تا هم او از آنان فضائل اخلاقی كسب كند و هم آنان از وی بهره اخلاقی برگیرند".یك روان شناس معروف می گوید: این جمله را در ذهن خود، به خود تلقین كنید: " نیك بختی من، شادی من، عواید من ، بستگی به هیچ چیز ندارد مگر به مهارتی كه در شیوه معاشرت با مردمان به كار می برم."آری انسان در سایه دوستان وفادار و صمیمی است كه می تواند پلكان ترقی و تعالی را یكی پس از دیگری طی نماید و این دوست است كه گاه بشر را تا اوج افتخار و عظمت رهنمون می شود و منشأ خیرات وبركات اجتماعی می گردد. همچنین در سایه همزیستی و همدلی است كه استعدادها شكوفا شده و بشر می تواند اختراعات و اكتشافات وآثار ماندگار از خود بر جای بگذارد كه جامعه از آنها سود ببرد.از سوی دیگر دوستان ناشایست و شرور هستند كه بشر را به منجلاب فساد انداخته و او را تا سر حد فنا و نیستی پیش می برند. سقراط گوید: " هر یك از مردم آرزویی دارد، یكی مال می خواهد، یكی جمال و دیگری افتخار؛ ولی به عقیده من یك دوست خوب از همه مهم تر است. "رسول گرامی اسلام، نقش دوست و اهمیت دوستی را چنین یادآور شده است:مؤمن چنان است كه با دیگران انس و الفت گرفته و دیگران با او انس دارند و كسی كه نه الفت پذیر است و نه الفت می گیرد در او خیری نیست.اگر تاریخ را ورق بزنید، خواهید دید كه نه تنها بیشتر اختراعات و اكتشافات، حاصل همكاری و همیاری بشر با دیگران بوده ، بلكه اكثر موفقیت های اجتماعی و پژوهش ها و تحقیقات علمی نیز در سایه همفكری و همیاری و روابط دوستانه صحیح انجام گرفته است؛ دوستانی كه با تلاش جمعی و با كمك فكر و اندیشه دیگران توانسته اند دستاوردهای بزرگ علمی را برای تاریخ به ارمغان آورند.نقل یك نمونه از حوادث تاریخ معاصر در اینجا خالی از لطف نیست :جرجی زیدان( متوفای 1332 ق) تاریخدان و ادب شناس بزرگ مصری كه بسیاری از آثارش از جمله رمان های تاریخی او، به زبان فارسی ترجمه شده، كتاب مفصلی درموضوع تاریخ ادبیات عرب نوشته و در بخشی از آن مدعی گردیده است كه شیعیان، آثار مكتوب قابل توجهی در تاریخ عرضه نكرده اند و نقش مؤثری در پیشرفت علوم اسلامی نداشته اند.در برابراین سخن نسنجیده و وهن آمیز، سه دوست جوان كه از دانش آموختگان حوزه علمیه نجف و تربیت یافته فرهنگ شیعه بودند و عمیقاً جریان فرهنگی شیعه را می شناختند و این ادعا را خلاف واقع می دانستند ، با یكدیگر هم پیمان شدند و تصمیم گرفتند تا هر كدام به گونه ای به آن پاسخ دهند و زیدان را متوجه خطای بزرگ تاریخی اش بنمایند.یكی از آن سه تن، علامه شیخ محمد حسن كاشف الغطاء ( 1374 ق) بود كه به نقد روش تحقیق این كتاب پرداخت و خطاهای متعدد آن را برشمرد و محصول كار خود را به صورت كتابی به نام " نقدها و پاسخ ها" منتشر ساخت و در طی آن پاسخ های خود را در كمال استحكام و وضوح مطرح نمود. این كتاب خیلی زود در محافل علمی جای خود را باز كرد و نشان داد كه چگونه كاری عالمانه می تواند ادعاهای نادرست و گزاف را بی اثر كند. دوست دیگر او علامه سید حسن صدر( 1364 ه. ق ) نقش شیعیان را در پایه گذاری علوم اسلامی نشان داد وثابت كرد كه بسیاری از این علوم بدون حضور شیعیان هیچ گاه شكل امروزین خود را نمی یافتند و به این ترتیب تأثیر شیعه در پیدایش آنها انكار ناپذیر است. این تحقیق به نام " شیعه وبنیانگذاری علوم اسلامی" منتشر شد و محققان را متوجه جنبه های ناگفته تاریخ علوم اسلامی نمود.اما سومین دوست كه علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی ( م 1389 ق) بود ، با كوششی بی مانند كتابخانه های سراسر كشورهای اسلامی را كاوید و از میان كتاب های آنها نزدیك به شصت هزار كتاب شیعی را شناسایی كرد و بدین ترتیب توانست كتابشناسی بزرگ شیعه را از آغاز تاریخ اسلام تا عصرخویش تدوین كند.این كتابشناسی كه نگاهی به هزار و سیصد سال فعالیت علمی شیعه دارد در حدود سی جلد و با عنوان " الذریعة الی تصانیف الشیعة" ( راهنمایی آثار مكتوب شیعه) است ، پاسخ محكمی بود به ادعای نابجای جرجی زیدان. این كتاب بعدها خود منشأ تحقیقات تازه ای در باب مكتوبات شیعه شد . به راستی این سه اثر گرانبها و ارزشمند و ماندگار كه در دفاع از حریم تشیع بر جای مانده وسالیان متمادی است كه مرجع اهل تحقیق و تدوین می باشد چگونه سامان یافته است؟ شك نیست كه این خدمت بزرگ به جامعه تشیع دراثر دوستی صمیمانه و همفكری و هم پیمانی این دوستان بوده است و این تنها یك نمونه از نقش مثبت و ارزشمند دوستی در جامعه است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6055]