واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نقد تربیتی بركنوانسیون حقوق كودك ( بخش اول )
جنبشهایاجتماعی ، كنوانسیونها ، سمینارها و دیگر فعالیتها در ایران و یا در سطح جهانی همیشه نكات مثبت و منفی بیشماری را در پی داشته است. به عنوان مثال كنوانسیون رفع تبعیض و یا كنوانسیون حقوق كودك، در اینجا قصد داریم كه در چند بخش به نقد تربیتی در رابطه با كنوانسیون حقوق كودك بپردازیم . در سال 1372 دولت جمهوری اسلامی ایران به این كنوانسیون ملحق شد. مشروط بر اینكه مفاد كنوانسیون در هر مورد ، و هر زمان، در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی نباشد و یا اینگونه موارد از طرف جمهوری اسلامی لازم العاریه نباشد ." قصد ما بر این است كه با توجه به شرایط فرهنگی و حقوقی حاكم بر كشور خودمان ، به نقد و تحلیل منصفانه برآییم . در این مقاله به نقد تربیتی مفاد كنوانسیون پرداخته و امید خدا در مقاله های بعد به نقد ساختاری فقهی و حقوقی می پردازیم .نقد تربیتی :به طور كلی اعلامیه جهانی حقوق كودك و كنوانسیون حقوق كودك گامی مثبت در توجه به كودك . نیازمندیهای وی برداشته است . این معاهده مشتمل بر نكات ارزشمندی از جهت تربیتی ا ست كه برخی مستقیما تعلیم و تربیت كودك را مد نظر قرار داده ، برخی موانع تربیت را گوشزد نموده و هشدارداده و بعضی دیگربهداشت روانی كودك را به عنوان مقدمه ضروری و مورد تاكید قرار داده است.از جهت تربیتی محورهای ژیر در كنوانسیون قابل ملاحظه است . - توجه به لزوم مراقبتهای ویژه در دوران كودكی ( مقدمه ) - رشد كامل و متعادل شخصیت كودك در محیط خانواده مملو از خوشبختی ، محبت و تفاهم ( ماده 6) - توجه به ایده آلهای بشری درپرورش كودك از قبیل صلح، احترام ، بردباری، آزادی، برابری و اتحاد ( ماده 6) - عنایت به ارزشهای سنتی و فرهنگی هر ملت در تعلیم و تربیت ( ماده6) - حفظ هویت شخصی كودك از جمله داشتن نام و تابعیت یك مملكت ( مواد 7و 8) - مسئولیت مشترك والدین در رشد و پیشرفت كودك ( مواد 17 و18 ) - احترام به مسئولیتها و حقوق والدین ( ماده 5) - مقابله با اشكال كودك آزاری ( ماده 19) - توجه به انواع آموزش و پرورش در سطوح مختلف ( ماده 28) - مقابله با انواع سوء استفاده و استثماردر كودكان ( مواد 33، 34، 36) - تخفیف و تعدیل مجازات در كودكان ( ماده 37)البته همین آموزه ها دردین مبین اسلام كه به عنوان ی ك مكتب تربیتی دغدغه پرورش و هدایت انسانها را سر لوحه تعالیم خود قرارداده در چهار چوبی جامعتر پرداخته شده است كه به برخی از آنها اشاره می شود.
الف) لزوم حمایت از كودك: امام علی به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) می نویسد :" تو را قسمتی از وجود خودم بلكه همه وجود خودم یافتم ، تا آنجا كه اگر چیزی به تو اصابت كند ، گویا به من اصابت كرده ، اگر مرگ به سراغ تو آید گویا به سراغ من آمده است "ب) احترام و تكریم كودك :. پیامبر اكرم همیشه به كودكان سلام می كردند . پیامبر اكرم درباره صدا زدن كودكان با لقب نیكو می فرماید " قبل از اینكه دیگران به فرزندان شماالقاب زشت بدهند به آنها كنیه ( نیكو) بدهید.ج) پرهیز از خشونت و بد رفتاری با كودكان : ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب و دایه امام حسین(ع) می گوید : پیامبر (ص) ، حسین (ع) را در زمان شیر خوارگی از من گرفت و در آغوش كشید ، حسین ( ع) لباس پیامبر (ص) را خیس كرد و من او را با خشونت از پیامبر گرفتم به گونه ای كه گریه افتاد پیامبر (ص) فرمود: ام الفضل آرام باش این آلودگی با آب پاك می شود اما چه چیزی میتواند كدورتی را كه از ناحیه تو برقلب حسین نشسته است برطرف سازد. امام صادق (ع) فرمود خدا رحمت كند كسی را كه فرزندش را در نیكی ها كمك كند. راوی پرسید : چگونه او را در نیكی ها كمك كند؟امام فرمود آنچه در توان اوست و انجام می دهد ، بپذیرد و از آنچه در توان او نیست و انجام نداده است ، در گذرد و او را برای كارهایی كه در توانش نیست ، وادار نسازد و سخت نگیرد . "د) رعایت عدل و پرهیز از تبعیض :پیامبر ( ص) مردی را مشاهده نمودند كه دو پسر داشت، یكی را بوسید و یكی را نبوسید . پیامبر فرمود : چرا بین آن دو مساوات را رعایت نكردی ؟ همچنین فرمودند : " اعدلوا بین ابناكم كما تحبون ان تعدلوا بینكم فی البرو اللطف "بین فرزندان به عدالت رفتار كنید ، همانطور كه دوست دارید با نیكی و محبت شما به عدالت رفتار كنند . این موارد ، نمونه هایی از جامعیت آموزه های دین اسلام است . البته این نوشتارپیش از آنكه در صدد اثبات جامعیت مبانی تربیتی دین اسلام بر آید ، خواهان تبیین مواردی از كنوانسیون است ، كه با مبانی تربیتی اسلامی در تضاد است . و از سوی دیگر با روانشناسی جدید نیز همخوانی ندارد . زیرا هر برنامه ریزی تربیتی مستلزم شناخت جامع از ابعاد و ساختهای انسان و پیچیدگی های تو در توی آن می باشد كه این امر جز به مدد وحی میسر نمی شود ، چون هیچكس به قدر خالق آدم ، به تمام زوایای وجودی انسان شناخت و معرفت ندارد . به همین جهت صورت بندیها و تدوینهای فارغ از جهان وحی ناقص و نارسا خواهد بود . خداوند متعال در این رابطه می فرماید:" پس آیا كسی را كه می آفریند چون كسی است كه نمی آفریند ؟ آیا متذكر نمی شوید ؟ "" پس آیا كسی كه به سوی حق رهبری كند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا كسی كه راه نمی نماید مگر آنكه ( خود) هدایت شود ؟ شما را چه شد ؟ چگونه داوری می كنید ؟ " بنابراین احتمال كاستیها و ناراستیها در مجموعه كنونسیوان حقوق كودك نه تنها اجتناب ناپذیراست بلكه انتظار جامعیت و ادعای آن نیز ناصواب می باشد . مهم، توجه به این نكته و عدم تغافل از آن است كه خلل های موجود ما را به بیراهه نكشاند .
كاستیها و ناراستیها در كنوانسیون :تفاوت در هدف :بهره گیری از زبان وحی در شناخت هدف زندگی انسان ، چشم اندازی وسیع تری از آنچه در پندار ماست پیش روی ما می نهد ، زیرا شناخت ویژگیهای انسان چنانكه باید در توان خالق یكتاست . از نظر قرآن انسانی سعادتمند است كه خدا را عبادت كند و به او نزدیك شود . یعنی تمام جلوه ها ، قوای فكری و استعدادهای نهفته انسان در بهره گیری از دنیا باید یك هدف را مد نظر قرار دهند و آن خداست . پس هدف زندگی از دیدگاه آموزه های اسلام ، عبودیت و در نهایت قرب الی الله است .اهداف تربیتی اسلام در خصوص انواع ارتباطات انسان كه شامل ارتباط با خود ، خداوند ، با دیگران و طبیعت می باشد به صورت اهداف غایی و واسطه ای ترسیم شده و نقطه مشترك همه آنها كه در غایت و قصوای تمامی مساعی و كوششهای فكری ، عاطفی و رفتاری انسان ظهور دارد، همانا خداوند متعال می باشد . او بی نهایت و كامل است و می تواند محور تمام افعال انسان گیرد . به عبارت دیگر هدف نهایی در مسیر زندگی چیزی جز استمرار حضور و احساس خدا نیست . این هدف حقیقتی است كه تمتم كمالاتی به او باز می گردد. نزدیكی به خدا، علم به خدا، ایمان به او، و غیر اینها ، همگی ناظر بر یك حقیقت كه همان خداست می باشد . تجلی این حركت و صیروریت آن در زندگی ما بصورت حیات طیبه نمودار می گردد. این زندگانی پاكیزه، علاوه بر طهارت روح و روان ، از پلیدیهای درونی و باطنی نیز خلاصی می یابد و آرامش حقیقی را در آغوش می گیرد .و این چیزی جز خوشبختی و نیكبختی نیست. بنابراین در تربیت كودك و ترسیم زندگی وی نیز ، بر مبنای تعالیم همه ادیان الهی بویژه اسلام این هدف و غایت باید مد نظر قرار گیرد . اما در قسمتهای مختلف كنوانسیون این هدف مورد غفلت قرار گرفته و حتی در برخی مواد مغایر با این هدف دینی است كه به آنها اشاره می شود:الف) مقدمه: " با توجه به اینكه كودك می بایست آمادگی كامل برای زندگی فردی در جامعه داشته باشد و در سایه ایده آلهایی كه در منشور سازمان ملل اعلام شده خصوصا صلح، احترام، بردباری، آزادی ، برابری، برادری و اتحاد بزرگ شود"مشاهده می شود كه در این بیانیه اهداف معنوی و دینی مورد غفلت قرار گرفته است.ب) ماده سه، بند یك " در تمام اقدامات مربوط به كودكان كه توسط مؤسسات رفاه اجتماعی عمومی یا خصوصی ، دادگاهها ، مقامات اجرایی یا ارگانهای حقوقی انجام می شود ، منافع كودك از اهم ملاحظات می باشد ."از كلمه " منافع كودك " آنچه معمولا به ذهن متبادر می شود منافع مادی و دنیوی است كه شامل مصالح عالی كودك بویژه غایات معنوی نمی شود . بطور مثال در صورتیكه مصالح عالی و معنوی یا اخلاقی كودك مستلزم ادامه زندگی در وطن و منافع عاجل وی ، قرین با ترك وطن باشد، مطابق این ماده و ماده 10 ، بند دو مصالح عالی وی نادیده گرفته می شود .ج) ماده بیست و هفت ، بند یك كشورهای طرف كنوانسیون موافقت می نمایند كه موارد ذیل باید جزء آموزش و پرورش كودكان باشد. پیشرفت كامل شخصیت ، استعداد و توانایهای ذهنی و جسمی كودكان و.. این ماده كه اهداف برنامه های آموزش و پرورش را در پنج عنوان بیان نموده است. از پرورش و ارتقاء ارزشهای اخلاقی و باورهای دینی هیچگونه ذكری به میان نیاورده است .د) صرفا در ماده سی ودو بند یك ، اشاره ای به بعد روحی و معنوی شده " كشورهای طرف كنوانسیون ، حق كودك جهت مورد حمایت قرار گرفتن در مورد استثمار اقتصادی وانجام هر گونه كاری كه زیان بار بوده و یا توفقی در آموزش ایجاد كند و یا برای بهداشت جسمی ، روحی ، معنوی ویا پیشرفت اجتماعی كودك مضر باشد را به رسمیت می شناسند ."دراین ماده هم بیشتر این ابعاد به صورت سلبی ، حمایت در برابر كارهایی كه مضر به كودك باشد، توجه شده ، نه به صورت ایجابی كه تلاشی برای تحقق آنها به نحوی عملی صورت گیرد.پژوهشی از بخش كارشناسی شورای فرهنگی اجتماعی زنانادامه دارد ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1027]