تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس غمى از غم‏هاى دنيا را از مسلمانى برطرف نمايد، خداوند غمى از غم‏هاى روز قي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799464773




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام صادق علیه السلام و اندیشه‏هاى انحرافى


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امام صادق علیه السلام و اندیشه‏هاى انحرافى
امام صادق علیه السلام، بقیع
واژه زنادقه جمع زندیق است. این كلمه ریشه فارسى دارد و در اصل‏«زند دین‏» زن دین بود. مزدكیان (1) خود را زند دین ‏مى‏نامیدند. طریحى در مجمع البحرین مى‏نویسد: زنادقه گروهى از مجوسیان بودند. سپس این كلمه بر هر ملحدى در دین استعمال‏ گردید. (2) در بین مردم چنین شهرت یافته كه زندیق كسى است كه به هیچ دینى ‏پاى‎بند نیست و قائل به دهر است. و در حدیث آمده است: زنادقه ‏همان دهریه هستند كه مى‏گویند: نه خدایى وجود دارد و نه بهشت و جهنمى. دهر است كه ما را مى‏میراند. (3) از گفت و گوى امام ‏موسى کاظم علیه السلام با هارون الرشید بر مى‏آید كه زندیق به كسى‏ گفته مى‏شود كه خدا و رسولش را رد كند و به جنگ با آنها بپردازد. (4) اولین كسى كه ملحد گشته و زندیق شد ابلیس بود. (5) ملحدین و دهریان مناظرات و گفت‏وگوهایى با پیامبر اسلام داشتند كه علامه طبرسى در كتاب الاحتجاج (6) به بخشى از آنها اشاره كرده است: امام صادق علیه السلام مناظراتى طولانى و گفت‏وگوهاى بسیارى با ابن‏ابى‏العوجاء، ابوشاكر دیصانى، زندیق مصرى و برخى دیگر از سران ‏زنادقه داشت و به عقاید انحرافى آنها پاسخ مى‏داد. پیش از آن كه‏ به برخى از گفت‏وگوهاى آن حضرت با زنادقه اشاره كنیم، نگاهى به‏ افكار دو نفر از سران زنادقه مى‏افكنیم:  رهبران زنادقه یكى از رهبران زنادقه، عبدالكریم بن ابى‏العوجاء است. وى از شاگردان حسن بن ابى الحسن بصرى بود و بر اثر افكار انحرافى كه ‏داشت، از دین و توحید منحرف شد. (7) ابن ابى‏العوجاء با چند نفر از دهریون در مكه پیمان بست تا با قرآن معارضه كنند. او در یكى از سفرهاى خود به مكه، هنگامى كه‏ با عظمت امام صادق علیه السلام در بین مردم مواجه مى‏شود، از روى كینه و حسد داوطلب مى‏شود تا به نمایندگى از ابن طالوت، ابن الاعمى و ابن المقفع؛ امام را در نزد مردم شرمنده كند اما با پاسخ ‏كوبنده امام صادق علیه السلام مواجه و سرافكنده مى‏شود و مفتضحانه به نزد دوستان خود برمى‏گردد. وى سرانجام به دستور منصور، توسط فرماندار كوفه محمد بن سلیمان به زندان افتاد. گروهى نزد منصور رفتند و به شفاعت او برآمدند. منصور به درخواست آنها پاسخ مثبت داد و در نامه‏اى به فرماندار، دستور آزادى ابن‏ابى‏العوجاء را صادر كرد. پیش از آن كه نامه به كوفه برسد، منصور دستور داد تا ابن ابى‏العوجاء را گردن بزنند. ابن‏ابى‏العوجاء هنگام مرگ گفت: اكنون بیمى از كشته شدن ندارم، زیرا من چهار هزار حدیث جعل و حلال را حرام و حرام را حلال نموده‏ام و در ماه رمضان شما را به روزه خوارى كشانده‏ام و در روز عید فطر وادار به روزه گرفتن كرده‏ام. (8) ابوشاكر یكى دیگر از رهبران زنادقه است كه افكار انحرافى‏اش‏ بسیارى از مسلمانان را دچار شبهه و شك و تردید كرد. وى قائل به ‏خداى نور و خداى ظلمت‏ بود.ابوشاكر گفت‏وگوهاى بسیارى با یاران امام صادق علیه السلام داشت. او در مدینه با امام صادق علیه‎السلام مناظره و گفت‏وگو كرد كه نتیجه‏اش شكست‏ علمى و رسوایى بود. (9)  مناظره هشام با ابوشاكر دیصانى هشام بن الحكم مى‏گوید: روزى ابوشاكر دیصانى به من گفت: آیه‏اى ‏در قرآن است كه باعث تقویت نظر و اندیشه ماست. گفتم: این آیه ‏كدام هست؟ ابوشاكر گفت: (هو الذى فى‏السماء اله و فى ‏الارض ‏اله) (10) ؛ اوست كه در آسمان خداست و در زمین خدا. هشام‏ مى‏گوید: متحیر ماندم كه در جواب او چه پاسخى بدهم. ایام حج فرارسید و روانه خانه خدا شدم. با امام صادق علیه السلام ملاقات و عرض كردم‏كه ابوشاكر چنین مى‏گوید و برداشت او را از آیه بیان كردم. امام‏صادق علیه السلام فرمود: این سخن، سخن زندیق است. هرگاه نزد او رفتى، از او بپرس: نامت در كوفه چیست؟ او خواهد گفت: فلان. بگو: نامت در بصره چیست؟ باز هم همان نام را تكرار مى‏كند. بگو: خداى ما نیز چنین است. خداى ما هم در آسمان «اله‏» است و هم در زمین ‏«اله‏». هشام مى‏گوید: (به كوفه) برگشتم و بدون هیچ توقفى، نزد ابوشاكر رفتم. آنچه امام صادق علیه‎السلام به من گفته بود، از او پرسیدم. ابوشاكر كه درمانده شده بود و جوابى نداشت، گفت: این سخن (طرز استدلال) از حجاز به این جا آمده است. (11)  مناظره امام صادق علیه السلام با ابوشاكر دیصانى هشام بن الحكم مى‏گوید: روزى ابو شاكر دیصانى نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت: اى جعفر بن محمد! مرا بر معبودم راهنمایى و دلالت ‏كن. امام صادق علیه السلام فرمودند: بنشین! در این هنگام كودك خردسالى‏ پیش آمد كه در دستش تخم پرنده‏اى بود. كودك با تخم بازى مى‏كرد. امام صادق علیه السلام تخم پرنده را از بچه گرفت. سپس با اشاره به تخم ‏پرنده، به دیصانى فرمود: این دژى است پوشیده كه پوست ضخیمى‏ دارد. در زیر این پوست ضخیم، پوست نازكى وجود دارد و زیر آن ‏پوست نازك، مایعى طلایى و مایعى نقره‏اى در كنار هم، بدون این كه ‏با هم مخلوط شوند، وجود دارد ... كسى نمى‏داند كه آن تخم پرنده ‏براى آفرینش نر خلقت‏ شده است‏ یا براى آفرینش ماده. هنگام شكسته ‏شدن تخم پرنده صورت‏هاى فراوان، چون: طاووس، كبوتر و خروس از آن‏ بیرون مى‏آید. آیا فكر نمى‏كنى كه براى این آفرینش مدبرى هست؟!
امام صادق علیه السلام، بقیع
هشام مى‏گوید: دیصانى مدتى سرش را به زیر انداخت و در فكر فرو رفت. سپس سر برداشت و گفت: «اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریك ‏له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و انك امام و حجة من الله على ‏خلقه و انا تائب مما كنت فیه‏» (12) ؛ شهادت مى‏دهم كه معبودى جز خدا نیست، خداوند یكتاست و شریك ‏ندارد و شهادت مى‏دهم كه محمد بنده خدا و فرستاده خداست و تو رهبر و حجت از سوى خداوند براى بندگان هستى و من از گذشته خود بازگشت مى‏كنم.  مناظره امام صادق علیه السلام با ابن ابى‏العوجاء عبدالكریم بن ابى‏العوجاء بارها درباره مسائل گوناگون با امام ‏صادق علیه السلام گفت‏وگو كرد. مرحوم كلینى برخى از مناظرات وى با امام صادق علیه السلام را نقل كرده‏است. اینك یكى از مناظرات را ذكر مى‏كنیم: راوى گوید: روز دیگر ابن ابى‏العوجاء برگشت و در مجلس امام‏ صادق علیه السلام خاموش نشست و دم نمى‏زد. امام فرمود: گویا آمده‏اى كه ‏بعضى از مطالبى را كه در میان داشتیم تعقیب كنى. گفت: همین را خواستم. اى پسر پیغمبر! امام به او فرمود: تعجب است از این كه ‏تو خدا را منكرى و به این كه من پسر رسول خدایم گواهى دهى!! گفت: عادت مرا به این جمله وادار مى‏كند؟ امام فرمود: پس چرا سخن نمى‏گویى؟ عرض كرد: از جلال و هیبت ‏شما است كه در برابرتان ‏زبانم به سخن نیاید. من دانشمندان را دیده و با متكلمین مباحثه‏كرده‏ام؛ ولى مانند هیبتى كه از شما به من دست دهد، هرگز به من ‏روى نداده است. فرمود: چنین باشد ولى من در پرسش را به رویت ‏باز مى‏كنم. سپس به او توجه كرد و فرمود: تو مصنوعى یا غیرمصنوع؟ عبدالكریم بن ابى‏العوجاء گفت: ساخته نشده‏ام. امام ‏فرمود: براى من بیان كن كه اگر ساخته شده شده بودى، چگونه ‏مى‏بودى؟ عبدالكریم مدتى سر به گریبان شده، پاسخ نمى‏داد و با چوبى كه در مقابلش بود ور مى‏رفت و مى‏گفت: دروازه پهن، گود، كوتاه، متحرك و ساكن همه اینها صفت مخلوق است. امام فرمود: اگر براى مصنوع صفتى جز این‏ها ندانى باید خودت را هم مصنوع بدانى؛ زیرا در خود از این امور حادث شده مى‏یابى. عبدالكریم گفت: از من چیزى پرسیدى كه هیچ كس پیش از تو نپرسیده و كسى بعد از تو هم ‏نخواهد پرسید. امام فرمود: فرضا بدانى در گذشته از تو نپرسیده‏اند، از كجا مى‏دانى كه در آینده نمى‏پرسند؟ علاوه بر این،سخن و گفتار خود را نقض كردى، زیرا تو معتقدى كه همه چیز از روز اول مساوى و برابر است، پس چگونه چیزى را مقدم و چیزى را موخر مى‏دارى؟ اى عبدالكریم! توضیح بیشترى برایت دهم: بگو بدانم ‏اگر تو كیسه جواهرى داشته باشى و كسى به تو گوید: در این كیسه‏ اشرفى هست و تو بگویى نیست. او به تو بگوید: اشرفى را براى من‏ تعریف كن. و تو اوصاف آن را ندانى، آیا تو مى‏توانى ندانسته ‏بگویى اشرفى در كیسه نیست؟ گفت: نه. امام فرمود: جهان هستى كه‏ درازا و پهنایش از كیسه جواهر بزرگتر است. شاید در این جهان‏ مصنوعى باشد زیرا كه تو صفت مصنوع را از غیر مصنوع تشخیص ‏نمى‏دهى. عبدالكریم درماند ... . سال بعد، بار دیگر با امام در حرم مكى برخورد. یكى از شیعیان به حضرت عرض كرد: ابن‏ ابى ‏العوجاء مسلمان شده؟ امام فرمود: او نسبت ‏به اسلام كور دل ‏است، مسلمان نشود. چون ابن ابى‏العوجاء چشمش به امام افتاد، گفت: اى آقا و مولاى من! امام فرمود: براى چه این‏جا آمدى؟ گفت: براى عادت تن و سنت میهن و براى این كه دیوانگى و سر تراشى و سنگ‎پرانى مردم را ببینم. امام فرمود: اى عبدالكریم! تو هنوز بر سركشى و گمراهیت پا برجایى؟ عبدالكریم رفت ‏سخنى بگوید كه ‏امام فرمود: در حج مجادله روا نیست و عبایش را تكان داد و فرمود: اگر حقیقت چنان باشد كه تو گویى كه چنان نخواهد بود. ما و تو رستگاریم و اگر حقیقت چنان باشد كه ما مى‏گوییم، ما رستگاریم و تو در هلاكت. (13)  مناظره امام صادق علیه السلام با زندیق مصرى هشام بن الحكم مى‏گوید: زندیقى از مصر به قصد دیدار با امام ‏صادق علیه السلام رهسپار مدینه شد. زندیق وقتى به مدینه رسید كه آن حضرت ‏مدینه را به قصد مكه ترك كرده بود. زندیق كه در مصر آوازه علم ‏و اخلاق امام صادق علیه السلام را شنیده بود، شیفته دیدار آن حضرت بود. بدین خاطر با این كه خسته بود، لحظه‏اى درنگ نكرد و روانه مكه ‏شد. هشام مى‏گوید: امام صادق علیه السلام در حال طواف بود كه زندیق مصرى ‏نزد آن حضرت آمد. من همراه امام صادق علیه السلام بودم. زندیق مصرى سلام ‏كرد. حضرت فرمود: نام تو چیست؟ زندیق گفت: عبدالملك. امام ‏پرسید: كنیه‏ات چیست؟ گفت: ابو عبدالله. امام فرمود: این كدام‏ ملك و پادشاه است كه تو بنده او هستى؟ آیا از پادشاهان زمین ‏است ‏یا از پادشاهان آسمان؟ پسرت بنده خداى آسمان است ‏یا بنده ‏خداى زمین؟ هشام مى‏گوید: مرد مصرى سكوت كرد. امام فرمود: حرف ‏بزن. باز هم او سكوت اختیار كرد. امام فرمود: هرگاه از طواف ‏فارغ شدم، نزد ما بیا. طواف امام پایان یافت. زندیق نزد حضرت آمد و در مقابل امام ‏نشست. امام به او فرمود: آیا مى‏دانى كه زمین زیر و رویى دارد؟زندیق گفت: آرى. امام فرمود: تاكنون به زیر زمین رفته‏اى؟ زندیق‏گفت: نه. امام فرمود: آیا مى‏دانى در زیر زمین چیست؟ زندیق گفت: نمى‏دانم. گمان مى‏كنم چیزى زیر زمین نیست. امام فرمود: گمان ‏چیزى جز عجز و درماندگى است... آیا به سوى آسمان بالا رفته‏اى؟ او گفت: نه. امام فرمود: آیا مى‏دانى در آن‏جا چیست؟ او گفت: نمى‏دانم. امام فرمود: آیا به سوى مشرق و مغرب رفته‏اى و ماوراى ‏آنها را زیر نگاهت قرار داده‏اى؟ زندیق گفت: نه. امام فرمود: بسى ‏جاى تعجب است كه نه به مشرق رفته‏اى، نه به مغرب، نه به درون‏ زمین، نه به آسمان بالا و نه خبرى از آن‏جا دارى تا بدانى در آنجا چیست؟ و در عین حال، تو منكر آن چه كه در این مكان‏هاست‏ هستى؟! آیا هیچ عاقلى چیزى را كه نمى‏داند منكر مى‏شود؟! زندیق ‏مصرى گفت: تاكنون هیچ كس با من این گونه سخن نگفته است. امام ‏فرمود: پس تو از این جهت در شك و تردید هستى؟! زندیق گفت: شاید چنین باشد. امام فرمود: اى مرد! بدان! هیچگاه ‏آن كه نمى‏داند بر آن كه مى‏داند حجت و دلیلى ندارد. هرگز جاهل ‏حجتى بر عالم ندارد. اى برادر مصرى! گوش كن كه با تو چه مى‏گویم! آیا نمى‏بینى كه آفتاب، ماه، شب و روز به افق درآیند؟ اما یكى ‏بر دیگرى سبقت نمى‏گیرد. آنها مى‏روند و بر مى‏گردند، و در این ‏رفت و آمد مجبور و مضطر هستند؛ زیرا جایى جز جاى خودشان‏ ندارند. آنها اگر مى‏توانستند كه برنگردند چرا برمى‏گردند؟ اگر مضطر نبودند چرا شب، روز نمى‏گردد و روز، شب نمى‏شود؟ به خدا سوگند! اى برادر مصرى! آنچه را كه شما به آن عقیده دارید و دهر مى‏نامید اگر آنها را مى‏برد پس چرا برمى‏گرداند و اگر آنها برمى‏گرداند پس چرا آنها را مى‏برد؟! آیا نمى‏بینى كه آسمان ‏برافراشته شده و زمین نهاده شده است، به گونه‏اى كه نه آسمان به‏ زمین مى‏افتد و نه زمین بر روى كرات زیرین خود سرازیر مى‏شود؟ به ‏خدا سوگند، خالق و مدبر آنها خداست. زندیق مصرى تحت تاثیر استدلال‏هاى امام صادق علیه السلام قرار گرفت و مسلمان شد. امام صادق علیه السلام به هشام دستور داد تا تعالیم اسلام را به او بیاموزد. (14)  مناظره‏اى دیگر هشام مى‏گوید: زندیقى نزد امام صادق علیه السلام آمد و با آن حضرت مناظره ‏كرد. قسمتى از سخنان امام صادق علیه السلام به زندیق این بود: این كه مى‏گویى خدا دوتاست، از دو حال خارج نیست: یا هر دو قدیم ‏و قویند و یا هر دو ضعیفند و یا یكى نیرومند و دیگرى ضعیف است. اگر هر دو نیرومندند پس چرا یكى از آنها دیگرى را دفع نمى‏كند تا در اداره جهان هستى تنها باشد. قدرت خدا باید برتر از همه ‏قدرت‏ها باشد. اگر قدرتى در برابر خداوند یافت ‏شود، نشانه عجز و ناتوانى خداوند است، و اگر یكى را قوى و دیگرى را ضعیف پندارى، گفتار ما ثابت ‏شود كه خدا یكى است، به علت ناتوانى و ضعفى كه‏ در دیگرى آشكار است. اگر بگویى كه خدا دو تاست، از دو حال خارج‏ نیست: یا هر دو در تمام جهات برابرند و یا از تمام جهات مختلف و متمایزند، چون ما امر خلقت را منظم مى‏بینیم و فلك را در گردش و تدبیر جهان را یكسان؛ و شب و روز و خورشید و ماه را مرتب. درستى‏ كار و تدبیر و هماهنگى آن، دلالت كند كه ناظم یكى است. علاوه‏ بر آن، لازم است میانه‏اى بین دو خدا قائل شوى تا تمایز بین آنها مشخص شود. بنابراین خداى سومى باید وجود داشته باشد. و اگر ادعا كنى كه سه خدا وجود دارد، بر تو لازم مى‏شود كه خدایان پنج‏گانه ملتزم شوى، چون بین خدایان سه‎گانه باید تمایز باشد. بدین ‏ترتیب شماره خدایان بالا مى‏رود و به بى‏نهایت مى‏رسد. (15) زنادقه همانند دیگر گروه‏هاى كژاندیش درباره توحید و خداشناسى‏ شبهه افكنى مى‏كردند و در سست كردن عقاید دینى مردم و رواج فساد و بى‏دینى در امت اسلامى سعى مى‏نمودند. آنان همواره با عكس‏العمل ‏شدید امام صادق علیه السلام و پاسخ كوبنده‏اش رو به ‏رو مى‏گشتند.  پى‏نوشت‎ها: 1- مزدك در ایام پادشاهى قباد مى‏زیست و كتاب مزدا اثر اوست.(سفینه‏البحار، ج 1، ص‏559.) 2-مجمع البحرین، ص 248. 3- سفینة البحار، ج 1، ص‏559.4- تحف العقول، ص 428. 5- همان. 6- احتجاج، ج 1، ص 25. 7- مجمع البحرین، ص 162. 8- سفینة البحار، ج 2، ص 285. 9- همان، ج 1، ص 474. 10- سوره زخرف، آیه 84. 11- تفسیر المیزان، ج 18، ص 128/ سفینة ‏البحار، ج 1، ص 474. 12- احتجاج، ج 2، ص 71. 13- الكافى، ج 1، ص‏97. 14- احتجاج، طبرسى، ج 2، ص 75. 15- كافى، ج 1، ص 1005.  منبع:ماهنامه كوثر، ش 40 ، عمادالدین مروج زنادقه .  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 410]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن