تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836788286
زبانهای ایران باستان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : زبانهای ایران باستان ميناب4th November 2010, 11:43 PMبا سلام و احترام خدمت مدیران و دوستان عزیز می خواستم اطلاعاتی در باره ی زبان های ایران باستان بدست بیارم اینکه در ابتدا مردم به چه زبانی صحبت می کردند ،درچه مناطقی بوده وتاکدام دوره ادامه پیدا کرده وچیزهای دیگری که بتونه اطلاعاتم رو کامل تر بکنه خوشحال می شم که راهنماییم کنید :) سپاسگذارم:rolleyes: pareparvaz515th November 2010, 10:38 AMدوست گرامي فعلا" ميتونيد به تاپيك تاريخچه پيدايش خط و الفبا و ريشه ي كلمات (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) مراجعه كنيد بعضي پستها ميتونه بهتون كمك كنه . ميناب6th November 2010, 02:03 AMدوست گرامي فعلا" ميتونيد به تاپيك تاريخچه پيدايش خط و الفبا و ريشه ي كلمات (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) مراجعه كنيد بعضي پستها ميتونه بهتون كمك كنه . خوب این تاپیکی که شما معرفی فرمودید مربوط به خط میشه من می خوام در مورد زبان و نوع گویش در اون زمان بدونم ممنون می شم اگر اطلاعاتی در اختیارم بزارید pareparvaz516th November 2010, 01:45 PMتطورات زبان فارسي در ضمن 29 قرن به قلم محمد تقي بهار (ملک الشعرا) ما بايد بدانيم که از نژاد يک ملت متمدني بوده و هستيم، و يکي از آثار تمدن ما زبان ماست. متاسفم که هنوز لغات فارسي که در کتب و اشعار و در نزد صنعتگران و پيشه وران و برزگران ايران امانت مانده است، جمع نشده و فرهنگ خوبي فراهم نيامده است. و همچنين در صرف و نحو و ساير قواعد اين زبان شيرين و کهن سال و وسيع، کتابي که نتيجه زحمات يک عده فضلاي مسلم باشد تدوين نگرديده است. از اين سبب مي گويند که زبان فارسي از زبان هاي غير مستغني و درجه دوم دنياست، و من مدعيم که اگر داد زبان فارسي را بدهند و همان زحماتي که در آرايش و گردآوري زبان عربي و فرانسه و غيره کشيده شده، درباره زبان فارسي کشيده شود، يکي از السنه ي درجه ي اول عالم خواهد بود. اين سخن بگذار تا وقت دگر. فعلاً مقصود آن است که قدري از تاريخ زبان فارسي، تا حدي که براي خوانندگان مفيد تصور شود، بحث نماييم. بايد دانست که سلسله لغاتي که به زبان فارسي معروف شده است، در حقيقت زبان فارسي نيست، بلکه يک شاخه از تنه ي السنه ي آريايي است که در نتيجه ي تبادلات و تغييرات سياسي و اجتماعي که در مملکت ايران روي داده است به تدريج ساخته شده و به شکل فعلي درآمده است. قديمي ترين آثار ادبي که از زبان مردم ايران در دست است، ظاهراً گاتاهاي زردشت مي باشد که با قديمي ترين آثار سانسکريت که در کتب اربعه ي ويداي هند ديده مي شود قرابت نزديک دارد و در واقع مانند دو لهجه ي نزديک از يک زبان محسوب مي گردد. بعد از گاتاها که کهنه ترين يادگار زبان ايراني است، به زبان دوره ي بعد که زبان «فرس قديم» باشد مي رسيم. اين زبان به توسط شاهنشاهان هخامنشي از روي کتيبه هاي بيستون و پاسارگاد تخت جمشيد و شوش و الوند و غيره به ما رسيده است. زبان فارسي، که ما آن را امروزه «فرس قديم» ناميده ايم، علي التحقيق در ضمن سومين تطور زبان گاتاها به وجود آمده و مي توان فرض کرد که دومين تطور آن مربوط به ادوار دولت مادي باشد و اولين تطور مربوط به زبان اوستايي مي باشد. از زبان مادي ها که قهراً به زمان قديمي ترين مربوط بوده است، نشاني باقي نمانده که از چگونگي آن ما را آگاه سازد، مگر بعدها کتيبه هايي از آن پادشاهان و قوم بزرگ به دست آيد. تنها هرودوت به ما گفته است که نام دايه و مرضعه ي کورش کبير در مملکت مدي، «اسپاکو» بوده و بعد مي گويد که اسپاکو به زبان مادي « سگ ماده» است. در همان زمان که زبان فرس قديم در ايران رايج بوده است، زبان هاي ديگري از قبيل خوارزمي، سغدي، سکزي، هراتي، خوزي، و غيره موجود بوده است که همه شاخه هايي از تنه ي زبان قديم تري شمرده مي شده، که شايد همان زبان گاتاها، يا سانسکريت، يا پدر آن دو زبان بوده است. به هر صورت بعد از دو زبان اوستي و فارسي قديم، لطمه بزرگي به اين مملکت وارد شد و آن فتنه اسکندر ملعون بود. و بعد از آنکه يونانيان از ايران رانده شدند و مملکت به دست دولت پهلويان (پرثويها) افتاد يک زبان ديگري شروع به نمود و رشد نهاد، و آن زبان «فارسي ميانه» بود که امروز ما آن را زبان پهلوي مي گوييم. شکي نيست که زبان پهلوي از زبان هاي مملکت «پرث» بوده، و آن سرزميني است که خراسان امروزه، يعني از حدود صحراي ترکمان تا سرخس و تربت و دامغان، که مجموعه ولايات بجنورد و قوچان و نيشابور و مشهد و هرات سرخس و تربت و سبزوار و تون و طبس و تا حدودي سيستان را شامل بوده، و حد غربي آن تا قاموس (دامغان حاليه) مي کشيده، يادگار آن مي باشد. اين مردم، ايران را به دست گرفتند و بعدها ، ري و اصفهان و همدان و فارس و دينور مرکز مملکت آنها شد، و هفت شهر وسط ايران به شهرهاي پهلوي ناميده گرديد و زبان پهلوي که مبدء آن از خراسان بود، به مردم اصفهان و همدان و ري و زنجان و نهاوند تعلق گرفت. اين قسمت از ايران به مملکت پهلوي معروف شد. اصفهان به « پهله» ملقب گرديد، ترانه ها و دو بيتي هايي که در اين شهرها گفته مي شد به قول شمس قيس رازي به «فهلويات» موسوم شد. و زبان پهلوي زبان خاص مردم وسط ايران شد. و خط پهلوي نيز خط علمي فضلاي اين قسمت از ايران و خط مخصوص کتيبه ها وسکه هاي اشکانيان و ساسانيان گرديد. پس مي توان گفت چهارمين تطوري که ما از زبان ايراني مشاهده مي کنيم، زبان پهلوي است بعد از اوستي، مادي، فارسي قديم، براي بار چهارم زبان پهلوي پا به عرصه بروز مي گذارد. و آغاز رسميت آن هم چنانکه اشاره شد، از اوقاتي است که اشکانيان (پهلويان) يونانيان را از ايران رانده و پايتخت خود را به وسط ايران آورده و آنجا را مرکزيت دادند، و اين حوادث از دو قرن قبل از ميلاد مسيح شروع شده و در دو قرن بعد از ميلاد که نزديک طلوع دولت ساسانيان باشد، نضج گرفته و به صورت يک تطور و تکامل صحيحي بيرون آمد. ادبيات ايران از سنوات اوليه ميلاد تا اواخر دولت ساسانيان، شکي نيست که در اين تطور چهارمين که به زبان پهلوي ناميده شده است نوشته مي شده، چه، کتبي که از آن ادوار باقي مانده و کتيبه هايي که از ساسانيان خوانده شده، و سکه هاي اشکاني و ساساني همه اين معني را تأييد مي کنند. اگر چه در خط پهلوي اشکال مختلفه ديده مي شود، ليکن گمان نداريم که در زبان مزبور اختلاف زيادي باشد، و حتي کشفياتي که از «تورفان» واقع در ترکستان چين و ملک ختا به دست آمده، و مربوط به ايرانيان مانوي کيش عصر ساسانيان است، با وجود تفاوتي که در خط آنها هست، در زبان تفاوت بسيار فاحشي با زبان فارسي و پهلوي آن زمان ها در آن ديده نمي شود. معلوم مي شود اين تطور خيلي قوي بوده و در تمام قلمرو استقلال و اقتدار ساسانيان نشر و سرايت کرده است. اينجاست که زبان امروزه ي ايران که ما آن را زبان فارسي مي گوييم و در هند و افغان و همه جاي دنيا هم به همين اسم معروف مي باشد، ولي في الحقيقه زبان دري است، در حال ايجاد شدن است. تطور پنجم که پيداشدن زبان «دري» باشد از دوره ساسانيان ظاهراً شروع مي شود. مي گويند زبان «دري» زباني است که در دربار بهمن اسفنديار به وجود آمد، ولي اين قول بنياد استواري ندارد، چه اگر اين طور باشد، بايد ما زبان کتيبه هاي هخامنشي را زبان دري بدانيم، و اگر چنين عقيده اي پيدا کرديم بايد معتقد شويم که زبان دري امروز يا زبان دري صدر اسلام، که اتفاقاً تفاوت فاحشي باه هم ندارند، غير از زبان دري اول بوده، چه بين زبان فردوسي و کتيبه هاي هخامنشي – جز درصدي ده – ديگر هيچ شباهتي نيست. و باز نتيجه اي خواهد شد که بگوييم زبان دري که در زمان بهمن به وجود آمده، بعد از حمله اسکندر و آمدن اشکانيان از ميان رفته است. آن وقت باز بايد براي ايجاد زبان «دري» که زبان فردوسي باشد،ابتدا و آغازي قائل شويم و آن را در ميان سال هاي پادشاهي ساسانيان تجسس نماييم. لذا براي اينکه کار منظمي کرده باشيم قائل مي شويم که پيدا شدن زبان «دري» در عهد اشکانيان يا قريب تر به صحت در دربار ساسانيان نطفه اش بسته شده و در بين سنوات (200 – 600 بعد از مسيح) آغاز تطور نموده، و به شعرا و نويسندگان عصر اسلامي به ميراث رسيده است. مگر آنکه بهمن اسفنديار را از هخامنشيان ندانسته و بر طبق تواريخ و روايات خودمان او را پادشاه بلخ و نبيره پادشاهي بلخ پنداريم، و اين هم قدري دشوار است. خلاصه ، تطور پنجم زبان فارسي، تطور زبان دري است. ولي معلوم مي شود که اين زبان دوره ي نضج و رسيدنش بعد از اسلام بوده، و براي اثبات اين معني بايد مقاله مستقلي نوشت (مختصري از آن در مقاله اي که اينجانب در فردوسي نامه مهر نوشته است ملاحظه شود.) آثار پهلوي: از زبان پهلوي چند کتيبه، يک سلسله سکه، يک دوره کتاب و رساله و چند دوبيتي موجود است. علاوه بر کتبي که از «ماني» به دست آمده که اگر آنها را در رديف ادبيات فارسي ميانه (پهلوي) بشماريم، بايد بر اين سلسله چند شعر و يک دو کتاب و اوراق ديني نيز افزوده گردد. اما زبان دري: آنچه علماي اسلامي از قبيل ابن مقفع، حمزه اصفهاني، و غير نوشته اند، زبان دري لهجه اي بوده است از زبان ايراني که در دربار پادشاهان ساساني رايج بوده ودر آن لغات مشرق ايران – خاصه مردم بلخ – غلبه داشته است. نظر به آنکه کتيبه ها و سکه ها و کتب موجود از عهد ساساني، چنانکه گفتيم به زبان پهلوي است، پس زبان دري، زبان ادبي و علمي ساسانيان نبوده و فقط زباني بوده است که در دربار با آن صحبت مي کرده اند، لهذا تحقيقي که اينجانب کرده ام درست درمي آيد که رواج و نشر اين زبان مرهون ايرانيان بعد از اسلام است. و آنها مردم خراسانند کهدر عصر صفاريان و سامانيان و غزنويان ابتدا به استقلال ملي نايل شده، سپس به استقلال ادبي پرداختند؛ و چون به زبان پهلوي آشنا نبودند و زبان مادري آنها برخلاف مردم ديگر ايران، همان زبان دري بوده است که از بلخ به ساير جاها سرايت نموده بود، و در ايجاد ادب ملي و تهيه ي کتب و نوشتن شعر، همان زبان مادري خود را اختيار کردند و رفته رفته زبان دري از خراسان به ساير نقاط ايران سرايت کرده، و نوشتن کتب به زبان پهلوي مختص زردشتيان شد، و گفتن شعر به زبان پهلوي به معدودي قليل انحصار يافته، و ساير فضلا به تقليد فضلاي خراسان، کتب و اشعار خود را به زبان دري نوشته و اين زبان بعد از اختلاط با زبان عربي،تطور ششگانه زبان ايراني را به وجود آورد. دلايل و براهين بر اثبات اين مدعي بسيار است، که به برخي از آن اشاره شد، و اينک که داخل نمونه هاي قديم زبان دري مي شويم، چند دليل ديگر هم براي ما تهيه مي شود. در کتب تواريخ عربي، قديمي ترين جملات فارسي گاه به گاه به نظر مي رسد. و در رأس همه ي آن تواريخ، تاريخ طبري است. در اين تاريخ و ساير تواريخ، جملاتي ديده مي شود که قليلي از آنها پهلوي و بيشتر دري است، زيرا غالب آن جملات نقل قول مردم خراسان است. لهجه هاي ديگر که بعد از اسلام رايج بوده است چيست؟ نتيجه چنين گرفتيم که زبان دري از خراسان به ايران سرايت کرده، و بعد از اسلام زبان علمي و ادبي شده است، و قبل از اسلام زبان علمي و ادبي زبان پهلوي بوده است و اما زبان پهلوي بعد از اسلام محور نشد و مختص به مردم نواحي وسط و غرب و جنوب ايران، بود، و بعضي مدعيند که در آذربايجان هم زبان خاصي به نام زبان «آذري» بوده است، و اشاراتي هم از اين لهجه در کتب قدمات ديده شده است. ابوريحان، در آثار الباقيه، يک دسته لغات از خوارزمي و سغدي – که زبان اخير متعلق به مردم سمرقند و بخارا بوده – ذکر مي کند که با ساير لهجه هاي پهلوي و دري و اوستايي و فرس قديم متفاوت است و شايد تا به حال آثاري از زبان سغدي در دره هاي سمرقند و تاجيکستان باقي باشد، چنانکه از پهلوي و لهجه هاي ديگر، هنوز در دره هاي عراق و اصفهان و نطنز و فارس باقي است. اما زبان رسمي و علمي ايران و افغانستان و هند، زبان دري است که اصل آن زبان مردم بلخ يا مخلوط با لغات مردم بلخ بوده است. خوشبختانه زبان دري، از برکت فردوسي و ساير اساتيد قديم، در تطور ششم زبان ايران لطمه زيادي نخورد . اصول آن تا امروز هم برقرار مانده و نادر زباني است که در عرض هزار و دويست يا سيصدسال اين طور سالم و صحيح باقي مانده باشد، ولي ناچاريم بگوييم که از مغول به بعد، تطور ششم که چه با بطؤ و کندي به وجود آمده اما جنبه ي علمي زبان و لطافت و صحت اداي لغات و اصوات، کلمات را از بين برده و زباني به وجود آورد که آن را «لفظ قديم» بايد ناميد نه دري پاک و حقيقي... آري در حقيقت زبان امروزه ايران را نمي توان زبان دري ناميد، بلکه آن را در مرحله ششمين تطور لساني است، بايد «لفظ قلم» خواند. لفظ قلم اگر چه صورة باز زبان فارسي يکي است، و ما بدان افتخار مي کنيم و مي گوييم، که الحمدالله زبان ما کمتر از هر زباني از برکت اشعار و سخنان فصحا دست خورده است. اما حقيقت امر چنين نيست، زيرا اگر چه لفظ قلم در روي کتاب مثل زبان دري است، اما در معني بي اندازه با آن متفاوت است، به حدي که اگر امروز فردوسي زنده شود و في المثل اين شعر خود را: “به کرياي گفت اي سراي اميد خُـنُک روز کاندر تو بد جمشيد" از زبان ما بشنود، معني آن را نخواهد فهميد... تحقيق در اين معني محتاج به مقالات ديگري است... برگرفته از: بهار، محمد تقي – سبک شناسي زبان و شعر فارسي pareparvaz516th November 2010, 01:46 PMآگاهيهايي از خط و زبان در ايران باستان آگاهيهايي از خط و زبان در ايران باستانزبانهايي كه در ايران از قديمترين روزگاران تاكنون متداول بودهاست، از نظر ويژگيهاي زباني، وجوه مشتركي دارند. اين مجموعه زبانها را «زبانهاي ايراني» مينامند كه خود منشعب از زباني فرضي به نام «هندو ايراني» است. از نظر تاريخي، زبانهاي ايراني را به سه دسته عمده تقسيم ميكنند: زبانهاي دوره باستان زبانهاي دوره ميانه زبانهاي دوره نو دوره باستان: از اين دوره دو زبان با آثار مكتوب برجاي مانده است: يكي زبان «اوستايي» كه كتاب اوستا بدان نوشتهشده و ديگري زبان «فارسي باستان» كه كتيبههاي شاهان هخامنشي از اين زبان برجاي ماندهاست دوره ميانه: از زبانهاي اين دوره را به دو گروه زبانهاي ايراني ميانه غربي و ايراني ميانه شرقي تقسيم ميكنند. از گروه زبانهاي ايراني ميانه غربي از دو زبان آثار عمدهاي در دست است: زبان پارتي و فارسي ميانه كه به پهلوي نيز مشهور است. دوره نو: زبانهاي اين دوره شامل زبان فارسي و لهجهها و زبانهاي ايراني فراواني است كه در ايران و خارج از ايران رايج بودهاست و از ميان رفتهاند يا آنهايي كه هماكنون بدانها سخن ميگويند. خط ميخي«فارسي باستان» نياي فارسي امروز به شمار ميرود و زباني است كه در دوره هخامنشيان در پارس بدان سخن ميگفتند.الفباي فارسي باستان، الفبايي است هجايي كه كتيبههاي هخامنشيان بدان نوشته شدهاست. چون اين خط به شكل ميخهاي عمودي و افقي در سنگ كنده و نقر شدهاست، به خط ميخي مشهور شدهاست و به اين عنوان ناميده ميشود. خط ميخي از چپ به راست نوشته ميشود. خط اوستايي كتاب ديني ما زرتشتيان «اوستا» نام دارد و بدين جهت زباني را كه اين كتاب بدان نوشته شدهاست «اوستايي» ناميدهاند. جز كتاب اوستا و آثار وابسته به آن هيچ اثر ديگري به اين زبان در دست نيست.حروف الفباي اين زبان داراي نشانههاي صدا دار كوتاه نشانههاي صدادار كشيده و نشانههاي بي صدا است. الفباي پهلوي دانشمندان اصطلاح «پهلوي» را بيشتر براي آثار فارسي ميانه زرتشتي كه به خط پهلوي نوشته شدهاست، و «فارسي ميانه» را براي آثار مانوي به اين زبان و به خط مانوي، به كار ميبرند.از ويژگيهاي نگارش پهلوي، پيوستگي واژگان با يكديگر است، كه سبب دگرگوني شكل واژگان ميشود.اعداد به دو گونه در پهلوي به نگارش در همي آيند، به گونه اعداد (3-2-1)، و به گونه حروف (يك، دو، سه) pareparvaz516th November 2010, 01:47 PMزبانها و گویشهای کهن ایرانی زبانهای ایرانی از نظر تاریخی به سه دسته تقسیم میشوند: 1. زبانهای ایرانی باستان 2. زبانهای ایرانی میانه 3. زبانهای ایرانی نو زبانهای ایرانی نو زبانهای ایرانی نو به دو دسته بخش میشوند: 1. شرقی 2. غربی زبانهای ایرانی نو با این که اساساً در ایران، افغانستان و تاجیکستان متمرکز شدهاند اما حقیقتاً گستره جغرافیایی بسیار وسیع تری را در بر میگیرند شامل مناطقی در قفقاز، آسیای میانه، ترکستان چین، پامیر، ترکیه، سوریه، عراق و شبه قاره هند.در قسمت زبان ها و گویش های معاصر ایران به این زبانها می پردازیم. زبانهای ایرانیتبار شرقی نمونه زبانهای شرقی ایرانی تبار اینها هستند: پشتو، آسی، زبانهای پامیری، پاشایی، یغنابی زبانهای ایرانیتبار غربی زبانهای ایرانی تبار غربی به دو گروه دسته بندی میشوند: • غربی شمالی • غربی جنوبی نمونههای غربی شمالی زبان آذری، تالشی، تاتی، تبری، گیلکی، دیلمی، سمنانی، سنگسری، زبانهای کردیتبار (سورانی، کرمانجی، کلهری، لکی)، بلوچی، زازا- گورانی، زبانهای ایران مرکزی نمونههای غربی جنوبی فارسی، لری، لارستانی، بشاکردی، کومزاری زیرشاخه فارسی به سه دسته عمده بخش میشود: فارسی (ایران)، فارسی دری (افغانستان)، فارسی تاجیکی (تاجیکستان).زیر شاخه لری هم شاخههایی دارد که عمدهترین آنها لرستانی، و بختیاری میباشند.کومزاری در شبه جزیره مسندام عمان صحبت میشود و تاتی آران در پیرامون باکو.تاتی آران را نباید با زبانهای تاتی تبار شمال غربی ایران اشتباه گرفت. زیرا آن زبانها از تبار زبان مادی هستند، ولی تاتی آران از تبار فارسی است و تنها همانند نامگذاری دارند. فارسی باستان این زبان که فرس قدیم و فرس هخامنشی نیز خوانده شده، زبان رسمی آریاییان در دورۀ هخامنشیان بود، و با سنسکریت و اوستایی ارتباط نزدیکي دارد. مهمترین مدارکی که از زبان فارسی باستان در دست است، کتیبههای شاهنشاهان هخامنشی است که قدیم ترین آنها متعلق به «اریارمنه» پدر جد داریوش بزرگ ( حدود 610 ـ 580 قبل از میلاد، یعنی دو هزار و ششصد و هفده سال قبل از امروز) و جديد ترين آنها از ارد شیر سوم ( 358 ـ 338 ق.م.) است. مهمترین و بزرگترین اثر از زبان فارسی باستان کتیبه غستان (بیستون) است که بامر داریوش بر صخره بیستون (سرراه همدان به کرمانشاه) بنا كرده است.این کتیبه ها به خط میخی نوشته شده و از مجموع آنها قریب 500 لغت به زبان فارسی باستان استخراج می شود. زبان اوستائي زبان يکي از نواحي شرقي ايران بوده است، ولي به درستي معلوم نيست کدام ناحيه، و نيز روشن نيست که اين زبان در چه زمان از رواج يافته است.تنها اثري که از اين زبان در دست است اوستا کتاب مقدس زرتشتيان است. سروده هاي خود زرتشت گاثاها که کهن ترين قسمت اوستاست حاکي از لهجۀ قديمي تري از اين زبان است.دور ترين زمانی که برای پیدایش زرتشت ميتوان قرار داد قرن ششم قبل از ميلاد است.بنابراين زبان گاثاها تازه تر ازاين زمان نيست ولي ميتواند بسیار قديمتر باشد.اوستا به خطي نوشته شده که به خط اوستائي مشهور است و ظاهراً به اواخر دورۀ ساساني در حدود قرن ششم ميلادي برمي گردد.به همين منظور از روي خط پهلوي اختراع گرديده و به خلاف خط پهلوي خطي روشن و ساده و وافي به مقصود است. اوستا، کتاب دینی - تاریخی زرتشتیان در يک زمان نوشته نشده‚ بلکه چنانکه از چگونگي زبان و مضمون قسمتهاي مختلفش پيداست در دورههاي مختلف انشاء گرديده است.کتاب اوستا به مرور زمان توسط موبدان مختلف گردآوری و تهیه شده است و مرجع اصلی دینی زرتشتیان گاتها است.از زبانهاي کهن ديگر اثر مستقلي هنوز به دست نيفتاده، ولي از وجود بعضي از آنها به وسيله کلماتي که در زبانهاي ديگر به جا مانده و يا ذکري که مورخان کرده اند و يا به وسيله صورت ميانه اين زبانها، آگاهيم. از اين جمله يکي زبان مادي کهن ایران است که زبان شاهان سلسله ماد و مردم مغرب و مرکز ايران بوده است.در کتيبه هاي شاهان آشور از مردم ماد نام برده شده.کلماتي از اين زبان در زبانهاي يوناني و لاتيني باقي مانده، ولي منبع عمدۀ اطلاع ما از اين زبان، کلمات و عباراتي است که درکتيبه هاي شاهان هخامنشي که جانشين شاهان مادي بودند به جاي مانده است. ديگر زبانهاي سغدي و خوارزمي و سکائي و پارتي است که از صورت ميانه آنها مدارک کتبي در دست است و همه به نواحي شرقي فلات ايران تعلق دارند.در کتيبه هاي داريوش بزرگ نام شهرهایی که اين زبانها در آنهارايج بوده ياد شده: سغد، خوارزم، سکا و پارت.همچنين از شهرهای ديگري چون هرات و رخج و بلخ نام برده شده که زبان جداگانه داشته اند.در مآخذ ديگر نيز به نام زبانهاي بلخي و رخجي و هروي و مروزي و سگزي و کرماني برميخوريم که به تدريج از ميان رفته اند. زبانهاي ايراني کهن با زبانهاي کهن هندوستان به خصوص زباني که در سرودهاي ودا، که قديمي ترين اثر زبانهاي آريائي است، به کاررفته نزديکي و شباهت بسيار دارند.غالب افعال و پيشوندها و پسوندها و لغات اصولا يکي است.اما افعال و کلماتي نيز هست که مخصوص يکي از دو دسته است، مانند گفتن و سال و برف که تنها درزبانهاي ايراني ديده مي شود.براي دريافتن شباهت اساسي اين زبانها ميتوان به ده عدد اول زبان سانسکريت و اوستائي توجه نمود: در اصوات و قواعد صرفي نيز اصولا زبانهاي کهن هند و ايراني مشترک اند‚ولي چنانکه از مقايسه ده عدد اول نيز برميآيد بعض تفاوتهاي اصلي دراصوات ميان دو زبان وجود دارد که ميتوان آنها را به عنوان ميزان تشخيص به کار برد. زبان ایرانی میانه زبانهاي ميانه، فاصل بين زبانهاي کهن و زبانهاي کنوني ايران اند.دشوار است بگوئيم زبانهاي ميانه از چه تاريخي آغاز ميشود.اگر در نظربياوريم که سير و تحول زبان از صورتي به صورتي ديگر تدريجي است، اين نکته نيز به دست ميآيد که تصور حد قاطعي ميان زبان سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 591]
-
گوناگون
پربازدیدترینها