واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بسم الله الرحمن الرحيم «قال ربّ اشرح لي صدري و يسّر لي امري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي» راجع به حضرت امام خميني قدس سرّه الشّريف اگر از همه مناقب و فضائل ايشان منصرف شويم و فقط بگوئيم بنيانگذار اين جمهوري اسلامي است، بس است که ايشان را بي نظير بدانيم. تشکيل حکومت اسلامي هدف همه انبياء و اولياء و ائمه طاهرين عليهم السلام بوده است. حتي پيغمبر اکرم(ص) تشکيل حکومت دادند، امّا اين حکومت در مدينه بود و در آخر کار در مکّه و بعد حجاز را فراگرفت ولي موانع اجازه نداد به خارج از مرزهاي حجاز صادر شود. اگر آن شور و هيجان زمان پيامبر اکرم(ص) و روحيه مسلمانان صدر اسلام در جنگ هاي آن دوران، پس از رحلت پيامبر هم ادامه پيدا کرده بود، الان همه دنيا مسلمان بودند. ولي افسوس که پس از رحلت آن حضرت مسير اسلام را تغيير دادند. اميرالمؤمنين علي(ع) هم پس از بيست و پنج سال خانه نشيني بالاخره پنج سال حکومت اسلامي داشتند. ولي دشمنان اجازه ندادند اهداف و برنامه هاي آن حضرت جامه عمل بپوشد. پس از آن دوران نيز نوبت به امامت سائر ائمه اطهار عليهم السلام رسيد و امام حسن(ع)، امام حسين(ع) تا حضرت ولي عصر(عج) يکي پس از ديگري به امامت رسيدند ولي تبعيدها، زندان ها و سائر موانع اجازه تشکيل حکومت اسلامي به آن ذوات مقدس نداد. و نهايتاً تلاش آن بزرگواران در راستاي نيل به اين هدف موجب شهادت آنان و غيبت امام دوازدهم شد. فرصت کمي براي دو امام بزرگوار امام پنجم و امام ششم عليهماالسلام پيش آمد، بناي مستحکمي از کار فرهنگي پايه ريزي کردند و مقدمات تشکيل حکومت را ايجاد نمودند، امّا تشکيل حکومت که مورد نظر آنان بود، عملي نشد. پس از دوران امامت ائمه هدي و از ابتداي غيبت صغري، علماي اسلامي تمام تلاش خود را در راستاي تشکيل حکومت اسلامي مبذول داشتند امّا نتوانستند کار کنند، در حالي که هميشه در صدد اين امر بودند. و عده اي از آنان نيز در اين مسير به شهادت رسيدند. علامه اميني -صاحب الغدير- در اين باره کتابي نوشته است و شهدائي که فداي حکومت اسلامي شده اند را معرفي مينمايد.بزرگاني مثل شيخ مفيد، شيخ مرتضي و ساير فقهاي سلف زمزمه تشکيل حکومت داشتند، امّا نشد. يعني موانع نگذاشت. پس از آنان کساني مثل علّامه حلّي و خواجه نصيرالدين طوسي ميخواستند تسکيل حکومت دهند، اما نشد و بالاخره فقهاي بزرگ مسئله حکومت اسلامي و ولايت فقيه را در کتب فقهي آورده اند. چه در قدما چه در ميان متأخّرين، ولايت فقيه در کتابها آمده است. مرحوم صاحب جواهر در مورد ولايت فقيه در چند بخش صحبت ميکند. در يکي از مباحث ميفرمايد که اگر كسي قائل به ولايت فقيه نباشد، اصلاً ذوق فقاهت ندارد. مگر مي شود يك مجتهد نداند كه بايد تشكيل حكومت داد؟ مگر مي شود يك مجتهد نداند كه ولايت فقيه بايد در راس حكومت باشد؟ اما صاحب جواهر را هم نگذاشتند حکومت تشکيل دهد. علماي بزرگي مي خواستند اين كار را در زمان صفويه انجام دهند. نظير علامه مجلسي، ميرداماد، شيخ بهايي و ديگران. هدف همه آنان همين بود اما نشد. بعد از صفويه هم علما واقعاً تلاش خود را کردند و تشيع را در ايران منتشر كردند. و سعي کردند حکومت اسلامي را پايه ريزي كنند، تا بالاخره خداوند متعال خواست بواسطه زحمات آنان و به پشتوانه تلاش مردم که هميشه با ذوق و نابغه بوده اند، اين معجزه در زمان حاضر به وقوع بپيوندد. اگر بخواهيم نبوغ را معني بكنيم بايد بگوئيم ايراني. زيرا در آن لاي و گل هاي بني اميه و بني عباس و در آن تاريكي هاي ظلم آنان، ايراني ها توانستند نور اهل بيت عليهم السلام را پيدا كنند و اين نبوغ بزرگي است. درّ گرانبهاي تشيّع را پيدا كردند و شيعه شدند. و همين مردم در نسل حاضر به رهبري حضرت امام(ره) بعد از زحمات زياد، بعد خون جگرهاي فراوان توانستند تشكيل حكومت بدهند به نام جمهوري اسلامي. اين نظام عزيز همان نظام اسلامي است كه پيغمبر اکرم (ص) و ائمه معصومين(ع) و فقهاي عظام مي خواستند پياده کنند و موانع اجازه نداد. تا اينكه اين توفيق نصيب حضرت امام(ره) شد. و اين افتخار بزرگي براي ايشان بود. امام (ره)از ديانت و تقوا و درايت خاصي برخوردار بود و به خوبي ميتوانست راهنما و محور باشد. به همين جهت حکومت به محوريّت ايشان که مصداق بارز وليّ فقيه بودند و به پشتوانه ملّت تشکيل شد و مردم به اندازهاي استقبال کردند که در تاريخ انتخابات، نظير اين استقبال را نداريم. همه به صحنه آمدند و گفتند ما پشتوانه اين نظام هستيم و انضافاً تا الان به پشتيباني خود ادامه داده اند و بعد از اين هم پشتوانه نظام خواهند بود. از همان روزهاي پس از پيروزي انقلاب، دشمنيها شروع شد. به عبارت ديگر دشمن بيدار شد و ديد عجب اشتباهي کردهاست. دشمنان اين مردم تازه فهميدند رفتن شاه يعني برچيدن حکومت استکبار جهاني در ايران. لذا جنگ هشت ساله را به ما تحميل کردند. دنيا با امکاناتشان با ايران بدون امکانات جنگيدند و آن همه صدمات و لطمات را به اين کشور وارد کردند. ولي با رشادت بسيجيها و مردم و با محوريّت ولايت فقيه و درايت و رهبري مدبرانه امام خميني(ره)، هيچ کاري نتوانستند بکنند. البته جوانان عزيزي که از ما گرفتند هر کدام از آنها به دنيا ميارزيدند، ولي مهم اين است که به هدف خود يعني براندازي اين حکومت اسلامي که همان اسلام عزيز است نائل نشدند. ما شهيد داديم امّا توانستيم حکومت اسلامي را حفظ کنيم. و بحمدالله الان جمهوري اسلامي در دنيا درخشندگي دارد و از نظر ريشهداري و محبوبيّت بينظير است. اين ملّت در اين سي سال خيلي زحمت کشيدند. خيلي خون جگر خوردند. خيلي صبر و استقامت کردند. ما اميدواريم خداي متعال در همين دنيا به ملّت عزيز پاداش دهد. اين گرانيها، اين بيکاريها، اين فساد اداري و اخلاقي، به غير از زحمت و سختي براي مردم ارمغاني نداشته است. اما ملّت ميفهمد که اين مشقّتها و رنجها را براي ماندگاري حکومت جمهوري اسلامي متحمّل ميشود. اميدواريم پاداش بالاتر از اينها نصيب مردم شود. انشاءالله پاداش آنان درک زمان ظهور حضرت وليعصر(عج) خواهد بود. ما اميدواريم به دست جوانها به دست کساني که انتظار واقعي براي فرج دارند، به رهبري امام زمان(روحي فداه) پرچم اسلام روي کرهزمين افراشته شود و جمهوري اسلامي با قانون قرآن و با محوريّت ولايت حضرت مهدي(عج)، جهاني شود. همين جا هم يك تقاضا مخصوصاً از جوان ها دارم و آن اينكه قدر حضرت امام را بدانيد. و اگر مي خواهيد قدر ايشان را بدانيد، بايد به تقدس هاي حضرت امام اهميت بدهيد. موضوعاتي نظير ولايت فقيه، مجلس خبرگان، مجلس شوراي اسلامي و روحانيت، نزد حضرت امام مقدس بود و ايشان خيلي پا فشاري روي آن مي كردند و روي آن حساسيت داشتند. ما بايد به اين ارزشهاي حضرت امام اهميت دهيم. اين اهميت لااقل بايد به اندازه اي باشد كه قانون اساسي مي گويد. اگر همه ما زن و مرد، پير و جوان، دانشگاهي و روحاني، با سواد و بي سواد به اندازه قانون اساسي كه منشور اين حكومت است و اساس اين حكومت است به همان اندازه حرف حضرت امام را بشنويم و تابع حضرت امام باشيم، تابع قانون اساسي باشيم، تمام مشکلات حل مي شود. تقاضاي ديگر راجع به وصيت نامه حضرت امام است. وصيت نامه ايشان يك منشور الهي سياسي است. و اين منشور بايد در نظر ما باشد. در حوزه و دانشگاه تدريس شود. مهمتر آنکه به آن عمل شود. در وصيت نامه هم به ارزشهاي مورد نظر امام اشاره شده است. امام خميني(ره) در وصيتنامه مي فرمايد: من با دلي آرام ، قلبي مطمئن و ضميري اميدوار به رحمت الهي از ميان شما مي روم. فرمايش ايشان دو معنا دارد. معناي اول مربوط به اهل دل و شاگردان حضرت امام است که خود امام آنان را تربيت کرده است. و آن معنا اين است که ايشان مصداق آيه شريفه: «يا ايتها النّفس المطمئنّه ارجعي الي ربک راضيةً مرضيةً» مي باشد. دم مرگ به حضرت امام خطاب ميشود که اي کسي که من از تو راضي هستم و تو از من راضي هستي، بيا، جاي تو نزد خود من است. معناي ديگر که به همه ملت مي گويد اين است که:ميروم در حالي که توانستم نظام مقدس اسلامي را پياده کنم. ميروم در حالي که اميد دارم پروردگار عالم يار و ياور اين نظام باشد. و مطمئن هستم هيچ چيزي هيچ کسي نميتواند ضربه به اين نظام بزند و اين نظام بالأخره به دست حضرت ولي عصر(عج) جهاني ميشود. حضرت امام(ره) از نظر مقام معنوي فردي بود خود ساخته که دين را هضم کرده بود، درخت رذالت را از دل کنده بود و درخت فضيلت را در دل غرس کرده بود. ايشان در هر فرصتي و در ميان دروس و در مجالس متفرقه مطالب اخلاقي ميگفتند و بيانات اخلاقي ايشان طلاب علوم ديني را احيا مي کرد. از نظر تسلط بر علوم اسلامي کم نظير بودند. ايشان فقط فقيه و مرجع تقليد نبودند، بلکه فيلسوفي بودند که در مقابل صدرالمتألهين نظريه داشتند. در عرفان نظري در رقابت با امثال ابن عربي هستند. در عرفان عملي هم دوش به دوش صدرالمتألهين مقامات عاليه عرفان را طي کرده بودند. از نظر تفسيري شخصيتي بودند کم نظير. همان تفسير سوره حمد ايشان به ما ميفهماند که مفسري بودند که تسلط بر قرآن داشتند. حضرت امام به خوبي برداشت از قرآن داشتند. در زمان ما دو استاد گرامي بودند که اينگونه برداشت از قرآن داشتند. يکي علامه طباطبائي(ره) و ديگري حضرت امام(ره). و بالأخره شما نميتوانيد يک علمي از علوم اسلامي نام ببريد که حضرت امام(ره) عالم به آن علم نباشند. از همه اين موارد مهمتر اينکه ايشان معلم اخلاق بودند. چنين شخصيتي با اين جامعيت علمي و اخلاقي، محوريّت اين نظام مقدس را بر عهده گرفت و الحمدلله اين نظام الهي ريشهدار شد. امروز هم الحمدلله مردم با اين همه زحمات و فشارهاي اقتصادي و فرهنگي، ذرهاي راجع به اصل نظام کوتاهي و عقب نشيني نکردهاند. و مي دانند که هنوز هم دشمن دست از براندازي نظام بر نداشته است. ولي بواسطه همين پايداري مردم و با محوريت ولايت فقيه، بالأخره دشمنان به اين نتيجه رسيدهاند که براندازي نظام غير ممکن است. اگر آمريکا و صهيونيسم يک روز احساس کنند که ميتوانند براندازي کنند، همان ساعت حمله ميکنند. ولي ميدانند که نميشود. از همين جهت پس از يأس و نااميدي از براندازي نظامي، قضيه تهاجم فرهنگي را طراحي کردند. و متأسفانه در اين زمينه تا حدودي موفق بودهاند. و در اين طراحي موزيانه از دو جبهه، تهاجم را آغاز کردهاند: جبهه اول: فساد اداري حاکم بر برخي ادارهها نظير بدکاري، بيکاري و گره انداختن در کارهاي مردم و تأخير در حل معضلات اداري مردم. و اين فساد ادري نظير يک موريانه دارد نظام مقدس جمهوري اسلامي را از درون ميپوساند. جبهه دوم: فساد اخلاقي حاکم بر جامعه و رواج بيبند و باري در ميان جوانها است که از اين راه مي خواهند ضربه به تقدس جمهوري اسلامي بزنند. و اين همه يک موريانه براي پوساندن جمهوري اسلامي است. از اين دو موضوع که بگذريم، معضلات معيشتي و اقتصادي که فعلاً حاکم بر کشور و مردم شده است، از اين دو موريانه بدتر است. متاسفانه ازدواج جوانان مشکل شده است. زيرا توقعات اقتصادي بالا رفته است. و توان مالي جوانان کاهش پيدا کرده است. خدا نکند حضرت امام (ره)از دست اين وضعيت ما و نظام ناراضي نباشد و نگاه غضب آلودي به ما بکند. اين ملّتي که اين نظام را پيروز کرده و از نظام پشتيباني ميکند، الان در مضيقه است. حضرت امام مسلماً از اين موضوع رنج ميبرد. اگر اقتصاد اسلامي به خوبي پياده شود، اين معضلات معيشتي رفع مي شود و مردم در رفاه و آسايش خواهند بود. قبل از انقلاب چند جلد کتاب به نام «مقايسه بين سيستمهاي اقتصادي» از اينجانب به چاپ رسيد. در آن کتاب اين موضوع اثبات شده است که اقتصاد اسلامي قادر است پاسخگوي همه نيازهاي اقتصادي و معيشتي باشد. حاکميت اقتصاد اسلام، موجب ريشه کني فقر مي شود. در پايان سخن از همه مخصوصاً جوانها تقاضا دارم مراقب باشيد شيطان حلم شما را نبرد. تقاضا دارم اگر ناراحتي و مشکلي داريد، اين موضوع را تقصير اصل نظام نگذاريد. تقصير روحانيت و مراجع تقليد نگذاريد. مراقب باشيد اختلاف نداشته باشيد که اختلاف يکي از شعبات فساد اخلاقي است. همه بايد با هم متحد شويم و دست به دست همديگر تلاش کنيم مشکلي که پيش آمده است را حل نمائيم. نه اينکه شايعه پراکني کنيم و تقصير را به گردن همديگر بيندازيم. مراقب باشيد شيطان کلامي در دهان شما نگذارد که با گفتن آن يک گناه نابخشودني در پرونده اعمال شما ثبت گردد. «والسلام»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]