محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829618409
متن کامل سخنان مهم سيد حسن نصرالله
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
متن کامل سخنراني سيد حسن نصرالله به مناسبت هشتمين سالگرد پيروزي مقاومت و عقبنشيني اسراييل از جنوب لبنان به شرح زير است: در ابتدا به روح پاک شهداي مقاومت و تمامي شهداي ميهن و عباس موسوي، سيد شهداي مقاومت اسلامي و شيخ راغب حرب، شيخ شهداي مقاومت، روح حاج عماد مغنيه برادر عزيزمان که جايش امروز ميان ما خالي است احترام ميگذاريم.به همه شما در هشتمين عيد مقاومت و آزادسازي خوشامد ميگويم. شما که بار ديگر ميدانها را پر کردهايد و بار ديگر حقيقت خود را ثابت کردهايد که پاکترين و شرافتمندترين مردم هستيد.وعده ياري خدا، وعدهاي پايدار و دائمي است که اراده خود را بر قدرت گرفتن مستضعفان در زمين قرار داده و تقدير او شکست فرعون و تمامي اعوان و انصار او است.برادران و خواهران،هشتمين عيد ما، عيد پيروزي مقاومت و مردم و کشور است که امسال با شصتمين سالگرد «نکبت فلسطين» و برپايي کيان غاصب اسراييل مصادف است. اين تاريخ همچنين با سيامين سالگرد حمله اسراييل به جنوب لبنان در سال 1982 و برپايي نوار مرزي اشغالي مصادف است. اين مناسبت در حقيقت مناسبتي براي تجربهاندوزي در سطح لبنان و جهان اسلام و عرب است.من بدون مقدمه وارد موضوع ميشوم؛ چرا که موضوعات زيادي براي صحبت داريم. از لبنان و مساله مقاومت شروع ميکنم.مقاومت نمادي از استراتژي در دو زمينه را نشان داد. استراتژي آزادسازي و اخراج اشغالگر و استراتژي دفاع از ميهن و ملت در مواجهه با تجاوز و تهديد. اين دو استراتژي و دو ديدگاه در آزادسازي و دفاع مطرح است و اين رسالت و پيام عيد امروز ما به لبنان و جهان عرب و اسلام است. اين رسالت و پيامي مشترک است که از طرف تمامي مجاهدان به تمامي برادران فلسطيني و تمامي مجاهدان عراقي ارسال شده و پيامي واضحي به امت است.هنگامي که اسراييل به جنوب لبنان در سال 1978 حمله کرده و بخشي از جنوب را اشغال کرد، شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه 425 را تصويب کرد. ما در لبنان در انتظار اجراي قطعنامه بوديم و بر جامعه بينالمللي تکيه داشتيم. در آن زمان در لبنان نياز به استراتژي دفاعي عربي مطرح شد؛ چرا که لبنان به تنهايي قادر به مواجهه با اسراييل نبود. هيچکدام از اين دو خواسته برآورده نشد. جامعه بينالمللي تلاشي براي اجراي قطعنامه 425 نکرد و جامعه عربي نيز تلاشي براي ايجاد استراتژي دفاعي نکرد چرا که اين جامعه اراده مواجهه را از دست داده بود.ولي تکيه در اينجا فقط بر جامعه بينالمللي و کشورهاي عربي نبود چرا که امام موسي صدر (كه خدا انشا الله به سلامت برش گرداند) گزينه ديگري را ايجاد کرد که گزينه مقاومت لبناني بود. مقاومت با بازوهاي اهالي جنوب و کل لبنان و توکل به خدا و استفاده از امکانات ذاتي قابل استفاده فعاليت خود را پيش برد.نتيجه تکيه اشتباه بر شوراي امنيت چه بود؟ اسراييل لبنان را تضعيف کرد و اين سخن را مطرح کرد که لبنان از مقاومت عاجز است و به همين دليل در سال 82 به شکل گسترده به لبنان حمله کرد تا اين کشور را از بين ببرد و نکبت عربي ديگري ايجاد کند.در برابر تجاوز اسراييل، لبنانيها درست به مانند تمامي ملتها در جهان و تاريخ دچار دودستگي شدند. در طول تاريخ هنگامي که کشوري مورد تجاوز قرار ميگرفت اهالي کشور به گروههاي مختلفي تقسيم ميشدند. اين وضعيت در لبنان و فلسطين و عراق و در طول تاريخ تکرار شده است.در مقابل اشغالگري اسراييل و چگونگي رفتار با آن، مردم به گروههاي مختلف تقسيم ميشوند. گروه بزرگي از مردم بيطرفي را حفظ ميکنند و در انتظار ميمانند. گروهي ديگر در برابر آنچه ميگذرد بيتفاوت هستند و مهمترين موضوع براي آنها تفريح و گردش است و برايشان هيچ اهميتي ندارد که کشور در چه وضعيتي است. گروه سوم مزدوراني مانند ارتش آنتوان لحد هستند. گروه چهارم منافعشان با اشغالگر همخواني دارد. گروه پنجم گروهي شکستخورده در داخل و مايوس هستند ولي به همکاري با دشمن با استدلال کاستن از خسارتها چشم دوختهاند. گروه ديگر با اشغالگري از نظر سياسي و رسانهاي مخالف هستند ولي حاضر به پرداخت بهايي در اين زمينه نيز نيستند. گروه آخر بر اين باور است که واجب انساني و اخلاقي و ديني (هر ديني) و ملي و ميهني ايجاب ميکند که زمين را به هر بهايي از چنگ اشغالگر آزاد کرده و آماده پرداخت بهاي آن نيز هستند. اين مجموعه همان مقاومت است که ايمان دارد و مبارزه ميکند.اين تجزيه و چند دستگي طبيعي و اجتماعي است و منحصر به لبنان نيست. از نمونههاي بارز آن فقدان توافق ملي در هر موضوعي است. برخي ميگويند توافقي در مورد مقاومت در سال 82 يا در فلسطين و عراق وجود ندارد. اين موضوع درست است؛ ولي در مقابل توافقي ملي در مورد مزدوري و بيطرفي و همکاري با متجاوز و بيتفاوتي وجود ندارد. هر مجموعه گزينه خود را در پيش گرفته و در آن پيش ميرود.من به شما و هر ملتي که مورد اشغالگري قرار ميگيرد، ميگويم که مقاومت نبايد منتظر توافق ملي باشد و بايد سلاح به دست گرفته و زمين و اسرا را پس گرفته و با اهداي خون خود و فداکاري به هدف خود نايل آيد.اين همان چيزي است که در لبنان رخ داد. مقاومت که بخشي از مردم لبنان و نه همه آن بود، از طوائف مختلف جمع شده و به اراده و جهاد و قدرت خود تکيه کرد. جهان عرب و اسلام بايد به آن کمک ميکردند. بسياري از آنها شانه خالي کردند، ولي سوريه و ايران پيشقدم شدند و در کنار آنها بسياري از نيروهاي زنده و پويا در جهان اسلام و عرب همراه شدند و اولين پيروزي در 1985 به دست آمد و سپس پيروزي تاريخي در 25 مي 2000 رخ داد که پيروزي کاملي براي مقاومت و شکستي آشکار براي اسراييل و طرح بزرگ آن موسوم به «از نيل تا فرات» بود که در لبنان قطع شد. ارتش اسراييل با ذلت از لبنان خارج شد و هيچ دستاوردي نداشت. در اينجا استراتژي آزادسازي مقاومت موفق شد.اين در حاليست که استراتژي مذاکره هيچ نتيجهاي نداشت. استراتژي انتظار نيز باعث ضعف ما و قدرت دشمن شد. در سال 2000 و در چنين روزهايي استراتژي آزادسازي از طرف مقاومت با موفقيت روبرو شد.در فلسطين بعد از نکبت در سال 1948 مردم اين کشور در انتظار برادران عرب خود بودند تا استراتژي عربي يکساني ارائه شود. فلسطينيان در انتظار جامعه بينالملل بودند، ولي اين انتظار فايدهاي نداشت؛ تا زماني که اولين عمليات مسلحانه رخ داد و از اولين نتايج آن اين بود که مردم تمامي دنيا و اشغااگران فلسطين به ياد آوردند که ملتي فلسطيني و سرزميني به نام فلسطين وجود دارد که آرماني داشته و به هيچ بهايي از حق خود کوتاه نميآيد. اين شعار و اين قدرت هنوز وجود دارد و فلسطين در هر گذرگاه تاريخي در درجه اول به لطف مقاومت و جهاد مسلحانه موفق به پيشروي شده است. تا اينکه موفقيتي بزرگ در سايه تغيير معادلات جهان به دست آمد و نوار محاصره شده غزه موفق به شکست ارتش اسراييل شد و براي دومين بار پس از لبنان، ارتش اسراييل را مجبور به عقبنشيني از غزه بدون هيچ پيششرط و دستاوردي کرد. بار ديگر استراتژي آزادسازي نزد مقاومت پيروز شد؛ در حالي که مذاکرات به دنبال آزادسازي وجب به وجب خاک بود و بهاي سنگيني نيز ميخواست بپردازد. بدين ترتيب تاکنون از لبنان تا فلسطين، تجربه ثابت کرده که تنها راه ما اعراب و مسلمانان براي خروج از نکبت و پيامدهاي نظامي و امنيتي و فکري و سياسي و اجتماعي آن، مقاومت و راه و فرهنگ و اراده آن است.در مورد عراق و به شکل خلاصه بايد بگويم که اشغالگري آمريکا به شکل روشني وجود دارد. آمريکا بر عراق سلطه يافته و ظرف سالهاي گذشته دست به بازي دموکراسي و اشغالگري زده و امروز اهداف دموکراسي آمريکا در عراق فاش شده است.در مرحله پس از اشغالگري آمريکا، ملت عراق مانند ديگر ملتهايي که آنها را برشمردم به دو دسته بزرگ تقسيم شد. گروهي که به عمليات سياسي اعتقاد داشتند و گروه ديگري که خواستار مقاومت مسلحانه بودند. طبيعي است که ما در حزبالله از هواداران مقاومت مسلحانه در عراق باشيم؛ چرا که اين تجربه را پشت سر گذاشتيم. هواداران مذاکره در عراق تجربه خود را پشت سر گذاشته و اکنون در برابر گذرگاه دشواري قرار گرفتهاند و آن معاهدات بينالمللي است که آمريکا از دولت عراق انتظار دارد آنها را تصويب کند. اينجا نيت واقعي آمريکا از بازي دموکراسي روشن ميشود. آنها در بازي دموکراسي، مجلسي انتخاب کردند و دولتي روي کار آمد تا امروز به جايي برسد که از مجلس و دولت بخواهد اشغالگري را قانوني جلوه داده و توافقي را امضا کند که به امريکا قدرت سيطره بر نفت و سرمايه و جامعه عراق را بدهد. اينجا ثابت ميشود که مذاکرهکنندگان و آنهايي که به مذاکره اعتقاد داشتند شکست خوردهاند. شما ميگوييد که در عمليات سياسي شرکت کرديد تا از خسارت بيشتر جلوگيري کنيد و با اشغالگري مبارزه کنيد. امروز شما در برابر امتحان قرار گرفتهايد. آيا شما عراق را تا ابد به آمريکا تحويل خواهيد داد يا تصميمي بر اساس انسانيت و اخلاق و دين ميگيريد؟ما امروز از طرف تمامي کساني که اينجا جمع شدهاند و از طرف تمامي آزادگان عرب و مسلمان از رهبران عراقي ميخواهيم تا موضعگيري تاريخي اتخاذ کرده و از سقوط نهايي عراق در دست اشغالگر جلوگيري کنند. همانطور که مقاومت در لبنان و فلسطين موفق شد، مقاومت در عراق نيز موفق خواهد شد تا ارتش آمريکا را پشت سر هم شکست دهد. از عراق ميخواهيم تا دست به مقاومت مسلحانهاي بزند که در لبنان و فلسطين امتحان شده و بدين ترتيب عراقي قوي به ملت آن بازگردانده شود.پيش از خاتمه بحث در مورد مقاومت، ميخواهم بگويم که ما همچنين نمونهاي در استراتژي دفاع ارائه داديم. جنگ سال 2006 نمونه بود. چگونه مقاومتي ملي ميتواند مطابق گفته قاضي وينوگراد در برابر قدرتمندترين ارتش خاورميانه ايستادگي کند؟ بنا بر اين ما بر اساس استراتژي دفاعي موجود در کتابها سخن نميگوييم؛ بلکه از استراتژي سخن ميگوييم که آزمايش شده و دشمن را شکست داده است. جنگ تابستان 2006 دشمن را شکست داده و معادلات زيادي را در منطقه تغيير داد.پايداري و شهامت و شجاعت و مقاومت شما از احتمالات جنگ در منطقه کاست. در مورد جنگ آمريکا عليه ايران، پس از درسي که در لبنان گرفتند احتمال آن کم شد. احتمال جنگ اسراييل عليه سوريه نيز پس از تجربه لبنان از بين رفته است. اما جنگ اسراييل يا فرعون زمان جورج بوش عليه لبنان با مقاومت شرافتمندترين مردم مواجه خواهد شد. ما در لبنان با هر تجاوزي در آينده مقابله خواهيم کرد.پس از جنگ تابستان 2006 شاهد اجراي استراتژي مقاومت در نوار غزه هستيم. اسراييل قادر به تجاوز به نوار غزه نيست؛ نه به اين دليل که از افکارعمومي مردم ميترسد، چرا که اسراييل از طرف جورج بوش به عنوان فرعون اين زمان چراغ سبز گرفته ولي اسراييل هزار حساب و کتاب در مورد مردم قدرتمند و غيور فلسطين در نوار غزه دارد که در محاصره بسر برده و گرسنه هستند، ولي اسراييل در برابر آنها عاجز و ناتوان شده است.در اينجا نيز استراتژي دفاعي در لبنان و غزه پيروز شد هر چند که هيچ توازني در نيرو و قدرت نظامي و حمايت بينالمللي بين آنها وجود ندارد. به همين دليل ميبينيم که جورج بوش به عنوان فرعون زمان هنگامي که به فلسطين آمده و نکبت مردم فلسطين را ناديده گرفته و از اسراييل به شکل کامل حمايت کرد، با مقاومت در لبنان و فلسطين و عراق مواجه شد. اسراييليها به همه وعده دادند که صد و بيستمين سالگرد خود را جشن ميگيرند. آنها همه در اشتباه هستند؛ چرا که اسراييل رو به زوال و فروپاشي است. بوش به همه وعده داد که حزبالله و تمامي جنبشهاي مقاومت شکست خواهند خورد. من به بوش و رايس که از شکست حزبالله سخن گفت، ميگويم تا زماني که حزبالله به خدا تکيه کرده و شرافتمندترين مردم را دارد، اين شما هستيد که شکست خوردهايد.برادران و خواهران؛در هشتمين عيد مقاومت و آزادسازي از ملتها و حکومتهاي عربي ميخواهم تا استراتژي آزادسازي و دفاع را با توجه به موازنه قوا در منطقه به خوبي بررسي کنند. ما در لبنان همواره خواستار ايجاد استراتژي دفاع ملي هستيم، ولي در عين حال نياز به استراتژي براي آزادسازي مزارع شبعا و بلنديهاي کفرشوبا داريم. ما نياز به برنامهاي براي آزادسازي آنها در کنار اسرا داريم.اسرا و آزادسازي آنها وعده صادقانه ما است و بايد بگويم که اسرا زودتر از آنچه تصور کنيد به لبنان و ميان خانواده خود باز خواهند گشت.اکنون قصد دارم به موضوع لبنان و شرايط آن بپردازم، ولي من وضعيت لبنان را از 25 مي 2000 بررسي ميکنم. در آن سال در بنت جبيل مردم حاضر شدند و من از طرف آنها سخنراني کرده و پيروزي آنها را اعلام کردم. آن پيروزي را به تمامي لبنان و فلسطين و امت اسلام هديه کرديم.برادران و خواهران؛هنگامي که در بنتجبيل سخنراني کردم، گفتم که ما به واجب خود عمل کرديم و به رضايت خدا بسنده ميکنيم و هيچ هديه يا پاداشي از طرف هيچکس نميخواهيم. من گفتم که ما نيازي به سلطه نداريم. اين سرزمين که با خون جهادگران آزاد شده متعلق به دولت لبنان است که بايد مسئوليت آن را به شکل کامل به عهده بگيرد. ما نميخواهيم که مسئوليت امنيت يا اداره آن را بر عهده بگيريم.آيا گفته ما با عملمان تفاوت داشت؟ ما هيچ مزدوري را مجازات نکرديم. هيچ ظهور مسلحي نيز نداشتيم. ما دو چيز را خواستيم؛ يکي اينکه مناطق جنوب مورد بازسازي قرار گيرد و مناطقي که محروم بود از قبيل بعلبک و هرمل و عکار مورد توجه قرار گيرد. شما چه کرديد؟ هشت سال است که شما خواستار گسترش حاکميت دولت در مناطق جنوب هستيد. چه کسي مانع شما شده بود؟ لبنانيها ميدانند که مناطقي در کشور وجود دارد که هيچ نشانهاي از دولت به جز اخذ ماليات و پليس در آنها وجود ندارد.من در آن روز گفتم که خواستار تعديل نظام لبنان و پيمان طائف نيستيم و سهميهاي در سلطه نميخواهيم. ما هيچ چيز نخواستيم. اين در حالي بود که ما را با مقاومت فرانسوي و ويتنامي مقايسه کردند و گفتند مقاومت پس از آزادسازي، سلاح خود را تحويل داد. من ميگويم تمامي مقاومتهايي که در تاريخ پيروز شدند، پس از پيروزي سلطه و حکومت را گرفتند؛ در حالي که ما اصلا خواستار چنين چيزي نبوده و نيستيم. ما به آنها گفتيم سلطه و حکومت مال شما، ولي تکروي نکرده و عادل باشيد و به مردم اهتمام داشته و مشکلات آنها را حل کنيد. ما حتي خواستار مشارکت در سلطه و حکومت نشديم. چه کسي ميتواند غير از اين حقيقت را بگويد؟من امروز اين قول را تکرار ميکنم که حزبالله سلطهاي براي خود نميخواهد و قصد ندارد بر لبنان سيطره يافته و بر آن حکومت کند و طرح خود را بر مردم لبنان تحميل کند؛ چرا که ما ايمان داريم لبنان کشوري ويژه و چندصدايي است. هيچ دستاوردي در لبنان وجود نخواهد داشت مگر اينکه همه با هم همراه بوده و توافق داشته باشند و ما نيز خواستار همين هستيم.خيليها سعي کردند از طريق رسانههاي خود اين حقيقت را تغيير داده و بگويند که «حزب ولايت فقيه» ما را تهديد ميکند. فکر مي کنند که اگر به ما بگويند حزب ولايت فقيه اين توهيني به ماست. من امروز اعلام ميکنم که باعث افتخار من است که عضوي در حزب ولايت فقيه باشم؛ فقيهي عادل و عالم و دانا و شجاع و صادق و مخلص، و به آنها ميگويم که همين ولي فقيه به ما ميگويد که لبنان کشوري چند صدايي است که بايد اين چند صدايي و تنوع را حفظ کنيم.در حوادث اخير صحبتهاي زيادي شد. گفته شد که اين حادثه در واقع سيطره يک گروه بر لبنان است. گفتند که کودتا شده است. گفتند که دولت قرار است تغيير کرده يا سوريه به لبنان باز گردد. آنها همانند زمان جنگ تابستان 2006 صحبتهاي زيادي کردند. آمريکا در آن زمان ميگفت که لبنان شاهد تولد خاورميانه جديد است و آنها ميگفتند که مقاومت براي دادگاه بينالمللي و پرونده هستهاي ايران ميجنگد.ولي امروز از طريق عملکرد اپوزيسيون مشخص ميشود که اينها دروغ بوده است. هنگامي که دولت از دو مصوبه غيرقانوني خود عقبنشيني کرده و مقاومت در دوحه ثابت کرد که کودتايي را سازماندهي نکرده و خواستار سلطه و حکومت نيست و حرف خود را تغيير نداده است. اين حق اپوزيسيون است که سقف سياسي خود را پس از حوادث اخير بالا ببرد، ولي ما هيچ حرفي را تغيير نداده و سقف خواستههاي خود را نيز بالا نبرديم. ما به دوحه رفتيم چون قصد داشتيم لبنان را از نبرد ارتش و مقاومت نجات دهيم. قصد داشتيم لبنان را از فتنه طائفهاي و «تابستان داغ» نجات دهيم که ديويد ولش و روساي او وعده آن را داده بودند.ما آنچه که رخ داد را در عرصه سياست به کار نگرفته و خواستار دستاوردي براي خود نبوديم؛ هر چند که اتهامات زيادي به ما وارد شد و من قصد ندارم وارد اين موضوع شوم.آيا اين تجربه کافي نيست که آنهايي که ما را متهم به روياي سلطهگري ميکنند بدانند که در اشتباه هستند؟در عيد مقاومت و آزادسازي مانند بنتجبيل من بار ديگر خواستار مشارکت ملي واقعي ميشوم که در آن هيچکس پيروز و شکست خورده نبوده و هيچکس کنار گذاشته نشود و به همه لبنانيها فرصت داده شود تا دولتي عادل و حقيقي را تشکيل دهند که در آن نمايندگان واقعي مردم با ائتلافهاي صادقانه انتخاب شوند. بدين ترتيب فرصت کار مشترک براي لبنانيها به دور از دستورات خارجيها فراهم ميشود.چند روز قبل کابينه عربستان خواستار اجراي تعديلات قانوني در لبنان شد تا هويت قانوني آن تغيير داده نشود و هيچ کشور خارجي نتواند در واقعيت سياسي و اجتماعي لبنان دست ببرد.من به شخصه از طرف حزب ولايت فقيه با اجراي تعديل قانون اساسي که تنوع لبنان را تضمين کرده و از دخالت ديگران در لبنان جلوگيري کند، موافقم. ما در اپوزيسيون ملي لبنان در روي زمين و در مذاکرات دوحه خود به تنهايي تصميم گرفتيم و هيچکس هيچ چيزي را بر ما تحميل نکرد.برادران و خواهران؛در مورد حوادث اخير من امروز در برابر دو گزينه قرار دارم. يا اينکه به شکل کامل آنچه که پيش از تصويب دو مصوبه دولت گذشت را توضيح دهم و پيامدها و اهداف آن را شرح دهم. من ميدانم که اين موضوع باعث بازگشت تنش و خفقان به عرصه لبنان ميشود و من قصد ندارم خوشحالي لبنانيها از اين عيد و توافق و انتخاب رييسجمهور جديد در لبنان را خدشهدار کنم. گزينه دوم اين است که من تمامي اين بحثها را به تعويق انداخته و بدين ترتيب برخي امور نزد مردم مبهم باقي ميماند؛ ولي من ترجيح ميدهم اين گزينه را انتخاب کنم و هر اتهام ظالمانهاي عليه مقاومت را به جان تحمل کنم.با اين حال در برابر اين حوادث اخير بايد برخي موارد را توضيح دهم. بايد بگويم که بله، زخمهايي عميق ايجاد شده است. زخمي نزد ما و زخمي نزد آنها. ما و آنها در برابر دو گزينه قرار داريم. يا زخم را گسترش دهيم و يا اينکه به خاطر لبنان اين زخمها را ترميم کنيم. ما گزينه دوم را انتخاب ميکنيم. اين موضوع نياز به حرف و عمل دارد و ما آماده آن هستيم. مهم اين است که تجربه اندوزيم. من امروز قصد سخن گفتم از تجربهها را ندارم که اين باور ايجاد شود که من از موضع طرف پيروز سخن ميگويم. اين موضوع را در زماني ديگر بحث ميکنيم که فضا آرامتر بوده و شرايط براي درمان زخمها فراهم شده و مرحلهاي جديد در لبنان شروع شود که «مرحله پس از 25 مي 2008» نام دارد. مرحله جشن لبناني، عربي و بينالمللي که روز گذشته در مجلس نمايندگان شاهد آن بوديم.در برابر تمامي اين دادهها بايد نکات زير را بگويم:از طرف تمامي شما لبنانيها از برادران عرب، اتحاديه عرب، هيئت وزارتي عرب، رهبري و ملت قطر و تمامي کشورهاي برادر و دوست و در راس آنها سوريه و ايران و تمامي دوستان لبنان که به ايجاد اين توافق کمک کردند، تشکر ميکنم.در مورد موضوع سلاح بايد بگويم که من امروز بار ديگر تاکيد ميکنم که با بند مطرح شده در توافق دوحه مبني بر عدم استفاده از سلاح براي کسب دستاوردهاي سياسي در داخل لبنان موافق هستم و بر آن تاکيد دارم. هنگامي که وارد بحث شويم، صحبت خواهيم کرد.سلاح مقاومت براي مواجهه با دشمن و آزادسازي زمين و اسرا و دفاع از لبنان است نه براي کسب دستاوردهاي سياسي. اما در مقابل اين موضوع را نيز مطرح ميکنم که سلاح دولت به مفهوم سلاح ارتش و نيروهاي امنيتي براي دفاع از ملت و ميهن و حقوق مردم و گسترش امنيت است. استفاده از سلاح مقاومت در داخل مجاز نيست؛ ولي همچنين استفاده از سلاح دولت براي تسويه حساب با گروهي سياسي مجاز نيست. استفاده از سلاح دولت براي پيشبرد طرحهاي خارجي که باعث ضعف لبنان در برابر اسراييل ميشود نيز جايز نيست و از اين سلاح نبايد عليه مقاومت استفاده شود. هر سلاحي بايد در خدمت هدف آن باشد، خواه سلاح مقاومت يا سلاح دولت باشد.سوم در مورد قانون انتخابات. ترديدي نيست که قانون تصويب شده در دوحه، بهترين قانون در قياس با ديگر قوانين به خصوص قانون 2000 است. ما اين قانون را برگزيديم چرا که بهترين نوع نمايندگي را در قياس با قوانين ديگر تامين ميکرد. ما نميگوييم که اين قانون بهترين قانون است. قانون کنوني، قانون حل و فصل است تا گروههاي داخلي بتوانند لبنان را از مشکلات آن نجات دهند. اميدواريم روزي برسد که رهبران لبناني به دور از تنش دور يکديگر نشسته و قانوني عادلانه را تصويب کنند.همه ميگويند که قصد بناي لبنان و دولت را دارند ولي نيت آنها در زمان بررسي قانون انتخابات مشخص ميشود. در لبنان نقطه آغاز تقويت دولت و گسترش حاکميت آن، قانون انتخابات است. هنگامي که برخي از ما قانون انتخابات را بر اساس نظر شخصي خود يا منافع احزاب يا طائفه خود پيش ميبرد، بايد بداند که دروغ ميگويد و خواستار پيشرفت کشور نيست. او خواستار مزرعه است نه دولت.در هر حال اين راهحل ممکن بود که اميدواريم در آينده توسط لبنانيها اجرا شود.چهارم. انتخاب ميشل سليمان به عنوان رييسجمهور. ما به لبنانيها اميد ميدهيم که عهد و دورهاي جديد شروع شده است. سخنراني روز گذشته جناب رييسجمهور اين باور را ايجاد کرد که مرحلهاي جديد و سرشار از توافق را پيش رو داريم.پنجم دولت وحدت ملي. از طريق مشارکت واقعي اکثريت و اپوزيسيون اين دولت تشکيل ميشود. اين موضوع بيانگر پيروزي اپوزيسيون نيست؛ بلکه پيروزي لبنان و اتحاد ملي است. امکان ندارد لبنان پايداري و پيشرفت کند، مگر در حالتي که توافق در آن وجود داشته باشد.هنگامي که شما در مرکز بيروت دست به تحصن زده بوديد من سخنراني کرده و گفتم که ما تحصن کرديم، زيرا خواستار دولت وحدت ملي هستيم. من مانند هميشه به شما قول دادم که بار ديگر پيروز خواهيد شد. منظور من پيروزي يک گروه بر گروه ديگر نبود. من ايمان داشتم که پيروزي لبنان از طريق تشکيل دولت وحدت ملي ايجاد خواهد شد. هنگامي که در دوحه تصميم به تشکيل دولت وحدت ملي گرفته شد، لبنان مانند سال 2000 پيروز شد و اين پيروزي متعلق به همه ملت و همه گروهها است.از نظر دولت بايد بگويم که ما با تمام صداقت و جديت در تشکيل اين دولت تسريع ميکنيم. من پيش از اين وعده داده بودم که نمايندگان اپوزيسيون همه در دولت مشارکت ميکنند و اين مشارکت منحصر به حزبالله و امل و جريان آزاد ملي نميشود و فرصت در برابر گروههاي ديگر نيز فراهم ميشود؛ حتي اگر اين موضوع منجر به کاسته شدن از سهم حزبالله شود، زيرا متاسفانه لبنان کشور تقسيمبندي طائفهاي است.اميدواريم دولت جديد، دولتي جدي باشد که قصد حل و فصل مشکلات بزرگ لبنان را داشته باشد، چرا که لبنانيها زمان زيادي را از دست دادهاند. بايد دولتي مسئول و جدي بر روي کار بيايد.موضوع ديگر اين است که من با صداقت تمام از جريان هوادار شهيد رفيق حريري ميخواهم تا از تجربيات اين مرد بزرگ و تفکر استراتژيک او براي لبنان استفاده کنند. وي با ذهنيت و قلبي بزرگ توانست مقاومت و بازسازي را در کنار هم حفظ کند.مقاومت با عقل شهيد رفيق حريري توانست بگويد که ما از کسي تقليد نميکنيم؛ نه هنگکنک و نه هانوي، بلکه ما لبنانيهايي هستيم که خود نمونه خلق ميکنيم. ما ميتوانيم به جهان کشوري را معرفي کنيم که بازسازي و اقتصاد و دولت و شرکتها و مشارکتها در آن وجود دارد و در کنار آن مقاومتي حضور دارد که مسئوليت دولتي به عهده نداشته، بلکه در کنار دولت مسئوليت آزادسازي زمين و دفاع از ميهن را بر عهده دارد.اين همان روشي است که به عنوان مقاومت با رفيق حريري تجربه کرديم. هر کسي که ارث رفيق حريري را با خود دارد بايد اين دعوت را اجابت کند. اين دعوت به منزله ائتلاف دوگانه يا سهگانه يا چهارگانه نيست. ما تنها خواستار مشارکت همگان و عدم سلطهطلبي و تکروي هستيم.برادران و خواهران؛من به قدرت شما ايمان دارم و از خدا ميخواهم که لبنان تابستاني آرام توام با شکوفايي داشته باشد. بياييد همکاري کنيم. دو رويا وجود دارد: يک روياي لبناني و يک روياي آمريکايي. روياي لبناني از تابستاني آرام ميگويد و آمريکايي تابستاني داغ را وعده ميدهد. بيايد روياي خود را جامه عمل بپوشانيم.من به همه لبنانيها و جهانيان وعده ميدهم که تمام تلاش خود را به کار گرفته و حساسيتها و زخمها را پشت سر گذاشته و دست در دست يکديگر لبنان را بنا کنيم.از کسي نام نميبرم چرا که نامهاي زيادي در لبنان و خارج لبنان وجود دارند که بايد از آنها تشکر کرد. اکتفا ميکنم به اينکه از رهبران سياسي و مذهبي سني در لبنان و جهان اسلام و عرب تشکر ميکنم که با موضعگيريهاي شجاعانه خود طرح آمريکايي را با شکست مواجه کردند. آنها هميشه سعي دارند درگيريها را درگيري مذهبي جلوه دهند.از رهبران سياسي و مذهبي و گروههاي مختلف درزي جبل لبنان به خاطر موضعگيريهاي ملي آنها تشکر ميکنم که از بروز اين فکر جلوگيري کردند که آنچه جريان دارد فتنهاي شيعي ـ درزي است.از رهبران مسيحي تشکر ميکنم.خيليها گفتند که حزبالله شهيد داده و از بيان آن خجالت ميکشد. ما از شهداي خود خجالت نميکشيم. ما در حوادث اخير 14 شهيد داديم که به همه آنها افتخار کرده و سر خود را به خاطر آنها بالا ميگيريم. دو شهيد از گردانهاي مقاومت و برخي شهدا از جنبش امل و حزب سوري قومي اجتماعي و حزب دموکراتيک بر خاک افتادند که از مسلمانان و مسيحيان بودند. اين شهدا باعث افتخار ما هستند. طبيعي است که به خاطر تمامي قربانيان گروه ديگر متاسف شويم. بايد به خانواده تمامي کساني که عزيزي را از دست دادند بگويم که خون عزيزان شما باعث خروج لبنان از تاريکي شد. اگر اين فداکاريها نبود برخي در خارج ميخواستند لبنان را به نقطهاي برسانند که اثري از آن باقي نماند.از تمامي اين شهدا تقدير ميکنيم که لبنان را در برابر تابستان آرام و مرحله و زندگي جديدي قرار دادند.برادران و خواهران؛بيروت پايتخت پايدار و با افتخار ما، جبل عزيز، جنوب مقاوم، بقاع عزيز و تمامي روستاهاي لبنان، تمامي احزاب و طائفههاي لبنان، تمامي گروههاي لبناني. تمامي محبت و احترام ما و دستان دراز شده ما براي بناي لبناني قوي و عزيز و پايدار و مقاوم تقديم شما باد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]
-
گوناگون
پربازدیدترینها