واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: روايت 19 سال فراق
روزنامه- در نوزدهمين سالگرد رحلت امام خميني، برخي از روزنامهها ويژهنامههايي را منتشر كرده و ضمن نقل خاطراتي از زندگي بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي، به درج نكاتي درباره محورهاي مختلف شخصيتي ايشان پرداختهاند.
نه اصولگرا، نه اصلاح طلب
روزنامه تهران امروز سرمقاله خود را به مناسبت رحلت امام راحل به اين موضوع اختصاص داده و نوشته است:به نيمههاي خرداد كه نزديك ميشويم تپش قلب زمان نيز شنيده ميشود. مردم ايران و ميليونها نفر از مردم آزاده و عدالتخواه جهان در سوگ خورشيد جماران به سوگ مينشينند و ياد حضرت امام خميني(ره) را گرامي ميدارند.
او هنوز سالها پس از هجرت ابدي محبوب است و هر آنكه او را ديده و نديده است مجذوب شخصيت با عظمت و پرصلابت او است. هركه او را در اندازههاي معرفت خويش ميشناسد و براي او تصويري از خوبيها ترسيم ميكند ولي باز هم همه ميدانند كه خميني فراتر از اين توصيفهاست.
او سراسر انديشه و احساس بود، انقلابي بود، فقيه بود، آزاده بود، شجاع بود، زاهد بود، عارف بود، وطن دوست بود، مردمگرا بود، شاعر بود، اخلاقي بود و...
همه اين توصيفات درباره مردي كه بزرگترين انقلاب قرن بيستم را رقم زد و نظام فاسد و ديكتاتوري و مستبدانه و وابسته شاهنشاهي را سرنگون ساخت اگرچه درست است و بيهيچ گفتوگو پذيرفتني اما بالاتر و والاتر از همه اين اوصاف بايد گفت امام يك انسان كامل بود، او يك مسلمان واقعي بود.فهم و درك ايشان از اسلام و وظايف يك مسلمان در حوزههاي شخصي و در ساحت اجتماعي برآمده از تعاليم اسلام و فقه جواهري و اجتهاد علوي بود.
اسلامي كه هميشه و در همه حال در كنار مظلومان و عليه ظالمان و ستمگران است. اسلامي كه با زراندوزان و مستكبران، ستيزي تمامناشدني دارد و در عوض در برابر محرومان و مستضعفان خاضع و خاشع است.اسلامي كه هم به ظاهر دين اهميت ميدهد و هم به باطن دين.
اسلامي كه بهشدت با خرافه و جهل به مبارزه ميپردازد و در عين حال به شدت از مرزهاي اعتقادي دفاع ميكند. اسلامي كه بر محكمات ميايستد و همزمان مقتضيات زمان را نيز رصد ميكند. اسلامي كه مردم را بندگان خدا ميداند و خدمت به آنها را عبادت. اسلامي كه براي كرامت انسانها ارزش قائل است و حاضر نيست به هر دليل كوچك و بزرگي انسانها را از حقوقشان محروم سازد و به حكم همين اسلام است كه حكومت تشكيل ميدهد و با وجود هياهوي انديشههاي كوتاه متحجر و مدرن و پسامدرن، جمهوري اسلامي را بهعنوان يك نظام حكومتي معرفي ميكند....و دريغ و صدها افسوس كه دست اجل مهلت نداد تا با زواياي ديگري از اسلام اين مرد بزرگ تاريخ اسلام و ايران آشنا شويم.
نه پيرو مكتب نجف بود و نه پيرو مكتب قم بود. او فقيهي نوگرا بود. نه اصولگرا بود و نه اصلاحطلب! اصلاً به اين حرفها باور نداشت. او ناب بود. زلال بود. او همه چيز را براي خدا و مردم ميخواست. خميني تجسم عيني اسلام ناب محمدي(ص) بود. اسلامي كه درمان همه دردها و آلام بشر عصر حاضر است....
فاتح دلها
روزنامه جوان نيز در اين مورد نوشته است: شايد اين سؤال را از خود پرسيده باشيم كه چگونه امام توانست در زماني كه دين به حاشيه رانده شده بود و منورالفكران و مدعيان روشنفكري آموزههاي خود را در اعراض از دين جست وجو ميكردند، خالق يك انقلاب ديني باشد.
پاسخ به اين سؤال بهدليل وسعت نظر انديشه و افكار امام از زواياي گوناگون قابل بررسي است، اما چيزي كه بيش از هر چيز توانست مؤثر واقع شود و دلهاي ميليونها مسلمان ايراني و ميليونها مسلمان و غيرمسلمان در سراسر دنيا را مجذوب جذبهخود نمايد، نگاه الهي امام و مؤثر ديدن خدا در كليه امور از جانب ايشان بود. حكيم سفر كرده ما به ابهت و هيمنه شيطانهاي شرق و غرب بياعتنا بود و قدرت آنها را پوشالي ميدانست تجلي قدرت خدا را مردمي ميدانست كه مغضوب ديكتاتورها و كاخهاي سلاطين و ابرقدرتها بودند.
امام، همان زاهدي است كه بياعتنا به زخارف دنيا و اندوختههاي مادي، بهعنوان رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي در حسينيهاي قرار ميگيرند كه از همان مكان بيدارگر ملتهاي خفته و به حركت در آورنده محرومان و مستضعفان ميشوند. امام فاتح بود اما نه فاتح سرزمينها و ابعاد خاكي، بلكه ايشان فاتح و تسخيركننده دلها بود.
چه كساني ميخواهند امام را از خانه بيرون كنند؟!
روزنامه كيهان با اشاره به اظهارات اخير افرادي كه امام را قابل نقد دانستهاند، نوشته است: اگرچه طبق اصول اوليه نقد، منتقد بايد در درجه علمي و تخصصي بالاتر و حداقل همسطح با نقدشونده قرار داشته باشد و نقد انديشههاي امام راحل از سوي كساني كه حداقل ظرفيت نقد و بررسي انديشههاي جريان متبوع خود را هم نداشتند، غيرممكن است اما، اين سؤال اساسي را مطرح ميكند كه «اصولا كداميك از انديشهها و راهبردهاي امام خميني(ره) نيازمند نقد و بررسي است؟»
آيا مواضع امام راحل در قبال اسلام، اجراي احكام و حدود الهي، دين و سياست، ولايت مطلقه فقيه، حقوق مردم، روابط با آمريكا، صهيونيسم جهاني، ملي گراها، ليبرالها و نهضت آزادي بايد در بوته نقد آقايان قرار گيرد؟! و يا ديدگاههاي جهانشمول ايشان در قبال محرومان، مستضعفان و ستمديدگان عالم روشن نيست و داراي ابهام است؟!
در طول دهه اول پس از پيروزي انقلاب، جهتگيريهاي حضرت امام(ره) جاي هيچگونه شبهه و ترديدي را در قبال مسائل كلان و اساسي نظام به جاي نگذاشته است و اگر كسي امامخميني(ره) را بشناسد، به خوبي ميداند كه در قبال همه اين موارد مواضع و ديدگاههاي ايشان بسيار صريح و شفاف بود و در آستانه گذشت دو دهه از ارتحال آن رهبر فرزانه در مواجهه با مسائل و مشكلات سياسي و اجتماعي كشور با مراجعه به صحيفه نور درمييابيم كه بيانات گهربار امام(ره) در 3 دهه پيش، راهگشاي بسياري از مشكلات امروز است!
اينجاست كه عمق بيانات مهم مقام معظم رهبري در جمع اعضاي ستاد برگزاري نوزدهمين سالگرد رحلت امام(ره) آشكار ميشود كه فرمودند: «مرزهاي سياسي و اعتقادي همانند مرزهاي جغرافيايي است كه اگر كمرنگ شوند و يا حساسيتها در قبال آنها كم شود، ممكن است برخي خوديها بدون آنكه متوجه باشند وارد حريم بيگانگان، يا برخي بيگانگان و غيرخوديها وارد حريم انقلاب اسلامي شوند. متأسفانه اين اتفاق در كشور ما افتاد و بر اثر غفلتها، در برخي مواقع، اهتمام جدي براي حفاظت از مرزهاي فكري، عقيدتي و سياسي نشد و در نتيجه كساني كه از خانواده انقلاب و عاشق امام بودند به تدريج و بدون آنكه متوجه شوند از مرزها عبور كردند و بر اثر تنفس در فضاي خارج از اين مرزها، دچار دگرگوني و تغيير شدند. البته از آن طرف هم كساني ناروا و بدون هيچ مشكلي داخل مرزها شدند، بنابراين همه بايد مراقب باشند و همواره براي حفظ و برجسته باقي ماندن مرزهاي اعتقادي و محدوده جغرافيايي سياسي نظام جمهوري اسلامي تلاش كنند!»
ثانيههاي بي امام(ره)
روزنامه حزبالله نيز در سرمقاله خود آورده است: سالهاي تلخي است بيامام بودن و نه به سال نميرسد، ثانيهها را هم ميشود حس كرد كه چه تلخ است. رهبر و مقتدايي كه تا بود دشمنان نظام و انقلاب لحظهاي از دشمني دست برنداشتند و نهال تازه روييده انقلاب و باغبان آن را لحظهاي از جور و تطاول راحت نگذاشتند.
سالهايي سخت و پرآشوب كه از ترورهاي ناجوانمردانه و كور آغاز شد و به جنگ تحميلي كه به دفاع مقدس مبدل گشت ادامه يافت و با جرعهاي از آن جام تلخ همراه شد.
در تمام آن روزها با اشك امام(ره) گريستيم و نميدانستيم چرا حتي لبخندهاي او اشك بر چشمان ما ميآورد. ميدانستيم چراغي كه از ثبات و امنيت براي جمهورياسلامي ايران برافروخته است، سرانجام به ما خواهد رسيد اما چه حيف كه امروز در نبود او در تشعشع اين تابش نوراني به سر ميبريم.
در حالي به ايران 1404 و افق بلند پيشرفت ميهن ميانديشيم كه پايهگذار اين حركت پرفراز و كمنشيب امروز در جمع ما نيست.
امروز در حالي انرژي هستهاي به عنوان بزرگترين دستاور قرن بهرغم مخالفت همه قدرتهاي جهان در دست ملت ايران است كه بزرگ معلم ما، او كه يادمان داد آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند در جمع ما نيست.
اينها را ميگوييم و يك به يك دستاوردهاي بزرگ انقلاب كه امروز از دل ويرانههاي جنگ و ترور سر برآورده است را برميشمريم و دلمان ميسوزد كه باغبان نيست تا ميوههاي باغ را ببويد و بر سايهسار آن لحظهاي، فقط لحظهاي بياسايد.
سوز دل هست، تمام هم نميشود،اما اميد هم هست و رجاء به رهبري كه امروز پرچمدار علم خميني(ره) است. او كه هم درد و غمخوار امام(ره) بود و خود زخم خورده آن سالهاي تلخ. نميدانم ثانيههاي بيامام (ره)، اگر نبود رهبر، آيا ميگذشت؟
اعتبارنامههاي منتظر تاييد
روزنامه اعتماد اسامي 8 نفر از 12 نمايندهاي كه تاكنون اعتبارنامههاي آنها به تاييد نرسيده را به شرح زير اعلام كرد:
1 - عبدالناصر ايزدي از حوزه انتخابيه گرگان
2 - خليل حياتمقدم از حوزه انتخابيه ماهشهر
3 - سلمان خدادادي از حوزه انتخابيه ملكان
4 - سيروس سازدار از حوزه انتخابيه مرند و جلفا
5 - هادي شوشتري از حوزه انتخابيه قوچان
6 - حسن ملكمحمدي از حوزه انتخابيه دامغان
7 - حاجيمحمد موحد از حوزه انتخابيه بهبهان
8 - حسين نجابت از حوزه انتخابيه تهران
يكصدايي در دولت نهم
روزنامه ايران با اشاره به اينكه يكصدايي و مسئوليتپذيري ويژگي اصلي كابينه نهم است مينويسد: از مزيتهاي دولت نهم نسبت به دولتهاي قبل، يكصدايي و مسئوليتپذيري كابينه در برابر تصميمات و مصوبات هيأت دولت است.
موفقيت تصميمات كلاني همچون ايستادگي بر حقوق هستهاي كه در واقع اكثر قريب به اتفاق وزارتخانهها و دستگاههاي دولتي را درگير ميكرد، نمونه خوبي از اين يكصدايي است.
سفرهاي استاني ديگر پروژه كلان دولت نهم بود كه تمامي اعضا و اجزاي كابينه را درگير ميكرد، اما به پشتوانه حمايتهاي صريح رهبر حكيم انقلاب، انگيزه خدمترساني در سفرهاي استاني روزبهروز در دولت بيشتر ميشود. اما از ابتداي سال 87 و با خروج وزير سابق اقتصاد از كابينه و عدم مسئوليتپذيري او در مقابل اقدامات 30 ماه گذشتهاش، جنگ رواني جديدي عليه تيم اقتصادي دولت به وجود آمد. مصاحبههاي متعدد برخي مديران اقتصادي با رسانههاي مخالف دولت، نمود ديگري از اين جنگ رواني است. هدف جنگ رواني جديد مخالفان دولت، وانمود كردن گسستگي در مديران ارشد اقتصادي دولت است. دعواي جعلي بانك مركزي با وزارت اقتصاد و وزارت كار در صدر برنامههاي تئوريسينهاي جنگ رواني عليه دولت است اما مقابله با اين جنگ رواني كه تعادل ذهني اعضاي كابينه و افكار عمومي را نشانه رفته است را ميتوان در استقبال رئيسجمهور از داشتن يك سخنگوي واحد اقتصادي براي دولت يافت.
همچنين با توجه به اينكه مديران اقتصادي دولت همگي و بالاتفاق از كارشناسان خبره اقتصادي هستند، ميتوانند نظرات تخصصيشان را در محافل تصميمساز و تصميمگير دولت ارائه كنند و اختلافات كارشناسيشان مانند رابطه نرخ سود بانكي و تورم را در محافل كارشناسي به بحث و نقد بگذارند، چرا كه قطعاً ارائه اين نظرات در رسانههاي مخالف دولت، حتي اگر با گفتههاي مديران اقتصادي همراه و همپوشان باشد، سوءاستفاده مخالفان دولت و تشويش اذهان عمومي را در پي خواهد داشت. و در نهايت همراهي اعضاي اقتصادي كابينه و معاونان آنها با تصميمات رئيسجمهور و كميسيون اقتصادي دولت به عنوان مرجع نهايي تصميمگيري در دولت ميتواند آب سردي بر پيكر تفرقهافكنان ريزد.
تاريخ درج: 13 خرداد 1387 ساعت 12:07 تاريخ تاييد: 13 خرداد 1387 ساعت 15:21 تاريخ به روز رساني: 13 خرداد 1387 ساعت 15:16
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 495]