واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: حزبالله مانند جراحي ماهر لبنان را از مرگ نجات داد
خاورميانه- دكتر حيدر بوذر جمهر:
از 18 ماه پيش كه دولت فواد سنيوره با استعفاي برخي از وزراي جناحهاي مخالف مشروعيت خود را از دست داد تا كنون، لبنان به اصليترين موضوع خاور ميانه تبديل شده و حتي صلح اسرائيل و فلسطين و وضعيت سرزمينهاي اشغالي را نيز تحت الشعاع قرار داده است.
در اين بين همه هم و غم آمريكاييها تضعيف مقاومت اسلاميلبنان به رهبري سيد حسن نصرالله بوده است كه جز سرفرازي و سربلندي براي لبنانيها و بلكه براي اعراب در رويارويي با اسرائيل به همراه نداشته و البته اوج نگراني آمريكاييها و متحدان داخلي آن همين نكته بوده است.
با اين همه روند دخالت آمريكاييها در لبنان و پايان صبوري احزاب مخالف در چند ماه گذشته ميرفت تا اين كشور را به صحنه درگيريهاي داخلي بكشاند خصوصا اينكه مخالفان جريان حاكم از نافرمانيهاي مدني و تحصنها و اعتصابهاي مكرر در ميادين اصلي شهر طرفي نبسته بودند و جريان حاكم حاضر به شنيدن صداي به حق مخالفان نشده بود. اوج درگيريها كه نهايتا به برگزاري نشست دوحه منجر شد زماني بود كه جريان حاكم در اقداميتوطئه مانند رئيس امنيت پرواز فرودگاه بيروت را از كار بركنار كرد و تصميم به قطع شبكه ارتباطي حزبالله لبنان گرفت كه به گفته سيد حسن نصرالله بخشي از سلاح مقاومت است. واكنش شديد و بلادرنگ حزبالله به اين اقدامات سبب شد تا جريان حاكم پي به عمق حساسيت موضوع ببرد و براي اولين بار در 18 ماه گذشته در برابر مخالفان عقب نشيني كند.
اقدام حزبالله سبب شد تا نشست دوحه بهمنظور حل بحران داخلي اين كشور تشكيل شود و نهايتا طرفين توافق كردند كه ميشل سليمان فرمانده ارتش اين كشور كه توانسته است در همه برههها وطن پرستي خود را ثابت كند بهعنوان رئيس جمهور برگزيده شود و دولتي متشكل ازهمه گروهها كه هيچ يك برتري مطلق نداشته باشند تشكيل شود. آنچه در پي ميآيد گفتوگويي است كه همشهري با طلال سلمان سردبير روزنامه السفير انجام داده تا نظر او را كه از كارشناسان زبده سياسي لبنان و منطقه است، جويا شود.
* اوضاع كنوني لبنان را پس از توافق دوحه چگونه ارزيابي ميكنيد؟
از آنجا كه لبنان كشوري طائفهاي است، داراي تنوع و جامعه چند صدايي است. از اينرو برخورد با چنين جامعهاي بايد بسيار ظريف و حساس باشد. لبنان به هر حال از كشورهاي منطقه تاثير ميگيرد و فراموش نكنيد كه اشغال عراق از سوي آمريكا، پيامدهايي براي لبنان داشت و جنگ 33 روزهاي كه اسرائيل به كشور ما تحميل كرد و حزبالله لبنان و مقاومت اسلامي توانست از اين جنگ پيروز بيرون بيايد همگي تاثيرات خاص خود را بر لبنان داشت.
پيروزي حزبالله موضوع بسيار مهمي بود چه اينكه در همه جنگهاي قبلي اعراب و اسرائيل، اعراب هميشه شكست ميخوردند حال آنكه مقاومت توانست اسرائيل را به زانو در آورد. در اين بين جريانات همسو با آمريكا كوشش كردند دولت پيشين را كه مشروعيت نداشت و كوشش ميكرد مقاومت اسلامي را به زانو در آورد از طريق اعمال فشارهاي بيروني بهخصوص از طرف آمريكاييها سرپا نگه دارد و گروههاي مختلف لبناني نيز به ناچار براي حفظ يكپارچگي و وحدت به شيوههاي دمكراتيك مانند تحصن در ميدان مركزي شهر و نافرماني مدني روي آوردند. با اين همه پس از گذشت مدتي ادامه اين روند امكان پذير نبود و با اتفاقاتي كه پيش از نشست دوحه افتاد لبنان ميرفت كه قرباني جنگهاي داخلي و طائفهاي شود. در واقع اگر دقيق و تيز بين باشيم اقدام حزبالله، براي لبنان خير كثيري به همراه داشت و همين عاملي شد كه نشست دوحه صورت بگيرد و نهايتا به وضعيت كنوني و توافق خوبي كه ميان گروهها به دست آمد، برسيم. در واقع حزبالله دست به يك عمل جراحي محدود و حساب شده و دقيق زد و لبنان را از مرگي حتمي نجات داد.
اين عمل كمك كرد كه نشست دوحه نتايج مثبتي بدهد. نشست دوحه از اين جهت اهميت دارد كه لبنانيها اعم از همسو و مخالف به اين نتيجه رسيدندكه اگر به توافق دوحه در قطر كه منافع خاصي در لبنان ندارد تن ندهند، ناچار بايد وارد جهنمي شوند كه راه برون رفت از آن وجود ندارد. از اينرو آنها ناچار بودند به شرايطي كه در توافقات دوحه مطرح شد تن دهند و اين حزبالله و ديگر گروههاي مخالف بودند كه با واكنش خود به اقدامات جريان حاكم، شرايط را براي رسيدن به اين توافق در دوحه فراهم كردند. اين توافق نه تنها از حمايت گروههاي مختلف در لبنان برخوردار شد بلكه حتي از حمايتهاي منطقهاي، عربي و بينالمللي نيز بهرمند شد و سبب شد تا ميشل سليمان در پارلمان لبنان با بيشترين حمايت نسبت به همه رؤساي جمهور قبلي مواجه شود.
و چنين موفقيتي بالتبع حمايتهاي داخلي، عربي، منطقهاي و حتي بينالمللي را براي او به ارمغان آورده است.
در مورد اشغال عراق توسط آمريكاييها نيز بايد گفت كه اين يك امر شكست خورده است. آمريكاييها تلاش ميكردند با تصرف عراق سلطه خودشان را در منطقه گسترش داده و تحكيم كنند اما اكنون در يك روند فرسايشي درگير شدهاند.
* عواملي كه ممكن است اين توافق را بر هم بزند چيست؟
اميدواريم كه همه طرفها به حساسيت اوضاع در چنين زماني آشنا باشند و سعي نكنند اين توافق را بر هم بزنند زيرا اگر اين توافق به هم بخورد لبنان در شرايط بسيار بحراني و پيچيدهاي قرار خواهد گرفت.
* آيا اميدي به ثبات سياسي طولاني مدت در لبنان هست؟
من اميدوارم، اما واقع امر اين است كه نميتوان درخصوص مسائل سياسي، خيلي قاطعانه اظهارنظر كرد و گفت كه فتنهاي از جايي به وجود نخواهد آمد. اين موضوع به عوامل بسياري بستگي دارد ولي اجمالاً گروههاي سياسي با اين واقعيت آشنا هستند كه در شرايط كنوني گزينهاي جز توافق ندارند زيرا اگر غيراز اين عمل كنند بايد در انتظار شرايط بسيار پيچيده و وحشتناكي باشند و وارد تونل سياهي شوند كه فرار از آن امكان ندارد. از اينرو و با اين فرضيات بايد به ثبات سياسي لبنان اميدوار بود.
* آيا در بيانيه دولت جديد موضوع مقاومت و حمايت از حزبالله مطرح خواهد شد؟
من اطمينان دارم كه در بيانيه دولت جديد موضوع حزبالله و حمايت از مقاومت منتشر خواهد شد، اما درخصوص ساز و كار موضوع مقاومت كه دولت براي دفاع ملي در پيش خواهد گرفت و نحوه و چگونگي آن نيازمند گفتوگو، مذاكره و نشستهايي هستيم. به هرحال آنچه مسلم است اينكه مقاومت توانسته براي لبنان عزت و اعتبار بياورد و بيترديد وجود يك چنين مقاومت اسلامي در شرايطي كه رژيمي مانند اسرائيل كه در شرارت و غصب زمينهاي ديگر كشورها نمونهاي از آن را در تاريخ نميتوان سراغ گرفت د ركنار ما حضور دارد لازم و حياتي است و بالتبع لزوم حمايت از مقاومت در مقابل اين رژيم سفاك كاملا ضروري مينمايد.
* نقش ايران و عربستان پس از توافق دوحه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
آقاي فيصل و آقاي متكي وزيران امور خارجه عربستان و ايران بعد از توافق دوحه به لبنان سفر كردند و بيترديد نقش ايران در اين زمينه پررنگتر و حضورش مؤثرتر خواهد شد و اين كاملا براي ما مشهود است. ايران همواره از توافق و همزيستي مسالمت آميز ميان گروهها و طوائف مختلف لبنان حمايت كرده و ميكند. در اين دوره نيز آقاي متكي با روساي احزاب مختلف سياسي بهطور جداگانه گفتوگو و حمايت ايران از وحدت سياسي لبنان را اعلام و تصريح كرد كه كشورهاي ديگر نبايد در امور داخلي لبنان دخالت كنند. اما آقاي فيصل بعد از انتخاب ميشل سليمان به رياستجمهوري، بيروت راترك كرد و حاضر نشد با روساي احزاب گفتوگو و ديدار كند.
* با وجود تلاشهاي آمريكا براي سرو سامان دادن به اوضاع فلسطين به اعتقاد شما آيا اسرائيل از كرانه باختري بيرون خواهد رفت؟ و آيا به دولت خودگردان اختياراتي را واگذار خواهد كرد؟
به هيچوجه. نبايد به سياستهاي اسرائيل و آمريكا دلخوش كرد و محمود عباس و دولت خودگردان نيز از سياستهاي بوش و اسرائيل در منطقه انتقاد كردند و معتقدند كه اسرائيل و آمريكا به حرفهايي كه ميزنند و مواضعي كه اعلام ميكنند، عمل نميكنند و نبايد به حرفهاي اسرائيل و آمريكا اميد بست. آنها بايد مقاومتي كه در لبنان عليه اسرائيل شكل گرفته را الگو قرار دهند و به آن اعتماد داشته باشند. اسرائيل دولتي نيست كه امتياز بدهد و تنها در برابر قدرت امتياز ميدهد. فلسطينيها هم با لابيهاي سياسي بيحاصل چيزي به دست نميآورند. همانطور كه تاكنون چيزي به دست نياوردهاند.
* مذاكرات غيرمستقيم سوريه و اسرائيل با ميانجيگريتركيه را چگونه ارزيابي ميكنيد و آيا اسرائيليها حاضرند جولان را به سوريه پس بدهند؟
من به هيچ وجه به اين مذاكرات خوشبين نيستم چون اسرائيليها نشان داده اند كه هيچ وقت از زمينهاي اشغال شده بيرون نرفته اند و اصولا اسرائيل نه چيزي پس ميدهد و نه امتيازي به اعراب و سوريها ميدهد. سوريه هم آگاه است كه اسرائيل چيزي را به آنها نخواهد داد. اما دليل اينكه وارد چنين مذاكراتي شدهاند شايد اين باشد كه بهانه به دست كشورهاي عربي و به ويژه اسرائيل ندهند كه، بله، آنها خود خواهان بازپس گيري زمينهايشان نيستند. مضافا به اينكه اولمرت با توجه به اتهام فساد مالي كه الان متوجه اوست و شكستي كه كابينه كنوني در سال 2006 از حزبالله متحمل شده در ضعيفترين و بدترين وضعيت خود قرار دارد و چنين كابينهاي نه توان بازپس دادن چيزي را دارد و نه چنين اميدي را سوريها دارند. بنابراين اين اقدام بيشتر به يك مانور سياسي از سوي اسرائيل شبيه است. نكتهاي ديگر آنكه اسحاق رابين وقتي وارد مذاكره جدي با سوريها در زمان خود شد بلافاصله به قتل رسيد و مورد تصفيه فيزيكي قرار گرفت و به واقع اگر اسرائيليها علاقهمند بازپس دادن چيزي هم باشند نياز به طرح جديدي وجود ندارد چرا كه از قبل اين طرح آماده شده است.
دولت آمريكا نيز در مدت باقيمانده از حيات خود ميكوشد با توسل به روشهاي جنونآميز اقداماتي را انجام دهد و حتي بوش به منطقه سفر ميكند و كوشش ميكند با انجام ملاقاتهاي مشترك ميان اولمرت و عباس به دولت خودگردان اميد بدهد كه حتي در اين كار هم موفق نبوده است. لذا بهنظر ميرسد كه در نهايت تنها اين اقدام يك بازي سياسي باشد و نه سوريها به اين گفتوگوها اميد دارند و نه اسرائيليها در اقدام خودشان جدي هستند. ضمن آنكه دولت كنوني آمريكا در شرايطي نيست كه وارد اين بازي سياسي شود و تنها تلاش ميكند تا وجهه خود را در ميان كشورهاي عربيترميم كند و آن را مثبت جلوه دهد.
* آيا تهديدات آمريكا عليه ايران جدي است و اصولا اين تهديدات را چگونه ارزيابي ميكند؟
دولت بوش دولتي بيتدبير است كه حتي در ماههاي باقي مانده نيز به كارهاي جنونآميز دست ميزند. اما بايد گفت كه ايران كشوري بزرگ، مقتدر و توانمند است و طبعاً جنگ با ايران در واقع قرار گرفتن در باتلاقي است كه هيچ مفري براي آمريكاييها از آن متصور نيست. بنابراين طرح اين موضوع كه هر از چندي مطرح ميشود بيشتر يك گاف سياسي است تا يك اقدام جدي و سياست تدبير شده و دولت جمهوري اسلامي ايران از آنجا كه داراي ساختار مقتدر و منسجمي است به خوبي اين تهديدات را هدايت ميكند و جدي نميگيرد. بلكه آنها را در چارچوب كاستن از فشارهاي مختلف آمريكاييها بر خود ارزيابي ميكند.
* الان كه با شما گفتوگو ميكنم نزديك به سالروز رحلت امام خميني (ره) است. شما بهعنوان اولين كسي كه در پاريس به ديدن امام رفتيد و با امام مصاحبه كرديد شخصيت ايشان را چگونه توصيف ميكنيد؟
به اعتقاد من امام شخصيتي ارزشمند و عظيم هستند كه توانستند ميان دين و دولت همزيستي به وجود بياورند چرا كه تا پيش از انقلاب اسلامي ايران، دين موضوعي خارج از محافل سياسي، اجتماعي و فكري و با تحولات روز بيگانه بود. ايشان توانستند يك همزيستي و آشتي ميان دين و سياست بهوجود بياورند و با شخصيت كاريزماتيك خود ايراني كه تا پيش از امام هيچگونه همسويي با كشورهاي منطقه نداشت را به دامن كشورهاي منطقه بازگردانند. اين فرصت ارزشمندي بود براي كشورها و حكومتهاي منطقه تا از دستاوردهاي ارزشمند انقلاب اسلامي و ساختار حكومتي كه پس از 30 سال در ايران شكل گرفته بهرهبرداري نمايد.
تاريخ درج: 13 خرداد 1387 ساعت 12:15 تاريخ تاييد: 13 خرداد 1387 ساعت 14:41 تاريخ به روز رساني: 13 خرداد 1387 ساعت 14:38
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]