واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: آن شخصيت بينظير جهان اسلام...
حضرت امام خميني(ره)، رهبر و بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران را از جنبههاي گوناگون ميتوان شخصيتي ممتاز و استثنايي دانست كه انديشههاي ژرف و تابناكش، همواره راهنماي انسانها براي رسيدن به سعادت دنيوي و اخروي است و الگو و نمونه يك رهبر جامعالشرايط ديني و سياسي محسوب ميشود.
درباره سيره و شخصيت امام راحل تاكنون مقالههاي بسياري توسط انديشمندان ايراني و خارجي نوشته شده اما عليرغم تلاش فراواني كه در اين زمينه صورت گرفته است، هنوز به طور كامل و همه سويه نميتوان در مورد شخصيت والاي امام خميني(ره) به داوري نشست و ابعاد گوناگون آن را بازگو كرد.
آيتالله جعفر سبحاني، در مقالهاي پيرامون ابعاد شخصيت حضرت امام خميني(ره)، نكات قابل تاملي را بيان كرده است كه به مناسبت سالگرد ارتحال جانگداز بنيانگذار و رهبر فقيد جمهوري اسلامي ايران، فرازهايي از آن در پي ميآيد.
شخصيت ممتاز و كمنظير امام خميني(ره)
آفرينش انسان با دين و گرايش به ماورا طبيعت عجين و آميخته است و هرگز از او جدا نميشود و تا انسان انسان است، پيوسته طبيعت او با چنين كشش و تمايلات همراه است. طبعا حادثهاي كه پيوند مستقيم با تمايلات دروني و ابدي انسان دارد، هرگز به دست فراموشي سپرده نميشود، و اين يك اصل كلي است كه شرق و غرب نميشناسد.
روي اين اصل هرگز؛ جامعه اسلامي و تاريخ بشريت، شخصيت ممتاز و كم نظير حضرت امام خمينيقدس سره را كه با افكار و انديشههاي بلند و سعي و تلاشهاي صادقانه خود، مسير تاريخ را دگرگون كرد، فراموش نخواهد كرد. شخصيتي كه توانست در پرتو اعتماد به لطف الهي و ايمان به هدف، نظام كهن دو هزار و پانصد ساله را به زبالهدان تاريخ بريزد و به جامعه اسلامي هويت تازهاي بخشد و گرد خود فراموشي را از چهره آنان بزدايد و آنان را با شخصيت واقعي خود آشنا سازد.
اين شخصيت و اين رويداد به خاطر پيوندي كه با دين و ايمان مردم دارد، ثابت و پابرجا خواهد بود و گرد نسيان بر روي آن نخواهد نشست.
شخصيت حضرت امام، بنيانگذار انقلاب اسلامي و بيدار كننده مستضعفان و محرومان، ابعاد گوناگوني دارد كه هرگز نميتوان حق همه آنها را ادا كرد. او به طور خلاصه، انسان كاملي بود كه علم و عمل را به هم آميخته و عرفان و اخلاق را در خود مجسم نمود. او با فقاهت و اجتهاد واقع بينانه، بيانگر احكام و سياست و حقوق اسلامي بوده است.
حضرت امام(ره) نه تنها در مراحل علمي پيشتاز اين مسير، بلكه در مراحل اجتماعي و سياسي هم يك فرد آگاه از وضع زمان و آشنا به درد و درمان بود و نهيب او بر مستكبران و سلطه جويان، تازيانه اي بود كه پشت آنان را ميلرزاند و نقشههاي آنان را بر باد ميداد.
مقام عرفاني و فلسفي، فقاهت و اجتهاد، ذوق ادبي و آشنايي او به لطايف كلام، آگاهي از سياستهاي جهاني، اخلاق آموزنده و سازنده و مناجات تكان دهنده نيمهشبها همه و همه پرتوي از ابعاد گسترده شخصيت حضرت امام(ره) هستند، ولي آن چه ميتوان در اين باره گفت، اين است كه او داراي دو خصيصه گرانقدر بود كه همه آثار و تجليات را به دنبال داشت:
- ايمان به مبدا و معاد، ايمان اصيل و نيرومند، توگويي پردهها از جلوي ديدگانش كنار رفته و ماوراي طبيعت را به راي العين ديده است.
- عشق به اهداف و آرمانهاي اسلامي و ايثارگري همه جانبه در راه آن.
اين دو عنصر از صفات بارز و عناصر چشمگير شخصيت امام خميني(ره) به شمار ميرود. بر اين اساس، به برخي از ابعاد شخصيت امام راحل اشاره ميشود.
آگاهي از وضع جهان
يكي از ابعاد شخصيت حضرت امام، آگاهي او از وضع جهان و شرايط زمان بود و حركتهاي سياسي و الحادي را كه در جهان بر ضد اسلام در حال شكل گرفتن بود، به خوبي ميشناخت و همه را مد نظر داشت. اگر از دوران جواني، داراي چنين خصيصهاي نبود، هرگز در دوران پيري كه زمام امور را به دست گرفت، نميتوانست انقلاب اسلامي را با چنين صلابت و استواري، متجاوز از ده سال رهبري كند و دشمنان را به تعجب و شگفتي وادارد.
امام خميني(ره) به خاطر چنين خصيصهاي، از دوران جواني، رجال كشور را ميشناخت، رجال خائن و صالح را، و تا آن جا كه امكانات زمان اجازه ميداد، از طرق مختلف مسايل سياسي را تعقيب ميكرد.
در دوران پراختناق حكومت كه از سال 1304 شمسي آغاز شد و در شهريور 1320 به پايان رسيد، تمام وسايل در اختيار دولت بود و كمتر كتابي حتي دور از سياست به چاپ ميرسيد. ولي پس از شهريور20 و ورود متفقين به ايران و شعله ورشدن آتش جنگ جهاني، زنجيرها از قلم و بيان برداشته شد و حضرت امام از اين فرصت استفاده كرد و ضمن رد رساله ، به بيان حقايق پرداخت و پرده ها را بالا زد.
قلم شيوا و بيان لطيف و در عين حال شور انگيز كتاب توانست روح تازه اي در قلوب مسلمانان ايران بدمد. او تحت عنوان ، ماهيت حكومت رضاخاني را تشريح و مقام گرانقدر روحانيت را براي مردم روشن كرد.
اين كتاب كه در سال 1323 به چاپ رسيد، شورعظيم و موج بزرگي در ايران پديد آورد. كتاب ، نه تنها يك كتاب عقيدتي و فكري، بلكه يك كتاب كاملا سياسي نيز هست. با آن كه حضرت امام به خاطر دوري از تظاهر، آن را بدون ذكر نام مولف چاپ كرد و مايل نبود كه مولف آن شناخته شود، ولي به حكم اين كه هر عملي كه خالصانه براي خدا باشد بيشتر رشد ميكند، نشر كتاب بدون نام مولف، سبب اشتهار بيشتر نويسنده شد. در هر حال هر كس آن كتاب را بخواند اذعان ميكند كه حضرت امام از همان دوران ديرينه، داراي افكار بلند سياسي بوده و پيوسته ميخواسته است نظام اسلامي را جايگزين نظامهاي فاسد كند.
بعد فلسفي و عرفاني
آگاهي از بعد فلسفي و عرفاني امام خميني(ره) در گرو اين است كه سير رشد علمي امام را از دوران جواني تا دوران مرجعيتبه صورت فشرده بازگو كنيم.
امام در يك بيت علمي، در بيستم جمادي الثاني 1320 چشم به دنيا گشود. در دوران كودكي پدر را از دست داد و در تكفل برادر ارجمندش، جناب آيتالله پسنديده درآمد و در آغوش گرم او بزرگ شد. از همان دوران كودكي و نوجواني، بينش نافذ و پيشاني بلند و نگاههاي حساس او از نبوغ و استعداد خاص وي حاكي بود. حضرت امام ادبيات فارسي و عربي را تا معاني و بيان و بديع، در زادگاهش تحصيل كرد و سپس براي تحصيلات بالاتر در سال 1329 به شهرستان مهاجرت نمود. شهرستان اراك در آن روز شاهد تاسيس حوزه جديدي بود كه به وسيله بزرگمرد الهي، آيتالله العظمي حائري(قدس سره)، پيريزي شده بود. وي در سال 1332 اين حوزه را تاسيس نمود و تا 1340 آن را اداره كرد و فضلا را از اقطار و اكناف در آنجا گرد آورد.
حضرت امام پس از انتقال مرحوم حائري به قم و تصميم به تاسيس حوزه جديد در اين حرم اهل بيت، بلافاصله از اراك به قم مهاجرت كرد و سطوح عالي را از محضر اساتيد بزرگ، از جمله مرحوم آيتالله حاج سيد محمد تقي خوانساري (متوفي 1371 ه.ق) فرا گرفت. پس از چهار سال اقامت در قم، شايستگي آن را پيدا كرد كه از سال 1344 به درس آيتالله حائري راه يابد و تا سال 1355 از حوزه فقهي و اصولي مرحوم حائري بهرهمند شود. ايشان بخشي از درسهاي مهم استاد خود را به رشته تحرير درآورد، تا آنجا كه آخرين نظريات فقهي و اصولي آيتالله حائري را در كتابچه خاصي به نام گرد آوري كرد.
امام خميني(ره) در مسائل عرفاني و فلسفي، به حق استاد مسلم بود و برخلاف بسياري از اساتيد فلسفه و عرفان كه فقط به تقرير و تبيين مسايل اكتفا ميكنند و چه بسا خود نيز به كنه مطلب نرسند، مسايل الهيات را به حق چشيده بود و آنچه را ميگفت، از صميم دل بيان ميكرد و در برخي از مسايل به حد شهود رسيده بود.
او در عين علاقه به هر دو علم، كشش خاصي به عرفان نظري و عملي داشت. اثر ممتاز او در اين فن، نشانه نبوغ او است. بحثي عرفاني در اسما و صفات است كه به حق از نادرههاي زمان است و كمتر عارفي ميتواند به عمق آن نوشتهها پي برد.
بعد اخلاقي امام(ره)
پس از درگذشت مرحوم آيتاللهالعظمي حائري، معظم له عصرهاي پنجشنبه و جمعه درسي را به عنوان درس اخلاق آغاز كرد كه خاري در چشم حاكمان روز بود. او اين بحث را به عنوان درس اخلاق آغاز كرد و از نظر قانوني حكم ديگر دروس حوزه را داشت و چون در آن روز تمامي اجتماعات ممنوع بود جز تدريس، از اين جهت نميتوانستند جلوي آن را بگيرند.
امام در اين درس، نكات آموزنده اخلاقي آميخته با مسائل عرفاني و سياسي بيان ميكرد و گاهي به خاطر مزاحمت دستگاه و جلوگيري از تدريس، محل درس را از مدرسه فيضيه، به مدرسه حاج ملاصادق منتقل مينمود، در هر حال، در همان شرايط كتاب ارزندهاي را به نام نوشت كه عصاره درسهاي اخلاق او در روزهاي پنجشنبه و جمعه در سنوات پس از درگذشت آيتالله حائري تا سال 1358 هجري قمري بود. خوشبختانه اين كتاب كه بر اثر هجوم وحشيانه دستگاه به بيت امام ناپديد شده بود سالها بعد به دست آمد و به زيور طبع آراسته شد. كساني كه از اين درس و آن مجلس روحاني خاطراتي دارند، ميتوانند تاثير سخن امام را در دگرگوني قلوب و ارواح كاملا به يادآورند. يك نشست در آن درس اخلاق، آن چنان انسان را به دنيا و زخارف آن بيعلاقه ميكرد كه انسان فقط و فقط به معنويات ارج مينهاد. درس اخلاق حضرت استاد، آن چنان دگرگوني عظيمي در طلاب و فضلاي آن زمان پديد آورده بود كه مساله سير و سلوك به تدريج در ميان فضلا براي خود جايي باز ميكرد و غالبا كوشش ميكردند كه گفتار و رفتار خود را با اخلاق اسلامي وفق دهند.
بعد فقاهت و اجتهاد
حضرت امام(ره) يازده سال تمام از درس خارج فقه و اصول موسس حوزه بهره مند شد و پس از درگذشت او به تدريس سطوح عالي پرداخت و هيچگاه رشته بحث او درباره اين دو علم از هم نگسست. علاوه بر تدريس، با جمعي از فضلاي بزرگ حوزه مانند مرحوم آيتالله محقق داماد و آيتالله حاج سيد احمد زنجانيقدس سره مباحثه مشترك فقهي داشتند.
امام خميني(ره) متجاوز از دو دوره كامل، اصول را تدريس كرد و در هر دوره نظريات جديدي را در اصول عرضه مينمود. درسهاي معظم له با آخرين نظريات ايشان در سه جلد به نام منتشر شد و هم اكنون مورد استفاده مدرسان خارج اصول است.
بعد عبادي امام(ره)
حضرت امام از نخستين دوران جواني، با هر نوع رياكاري مخالفت ميورزيد و در عين حال كه در روز بسان ديگر طلاب و فضلا به تحصيل ميپرداخت و در مجالس انس شركت مينمود و در غالب پنجشنبهها و جمعهها براي تفريح به خارج قم ميرفت و از چنين مجالس بهره ميگرفت، ولي در دل شب بسان پرهيزكاران وارسته به راز و نياز با معبود ميپرداخت. از همان دوران جواني و از 27 سالگي تا لحظه اي كه توان داشت، نماز شب او ترك نشد و در سخت ترين لحظات، حتي شبي كه از پاريس به تهران بازميگشت، نماز شب را در هواپيما به جا آورد.
بعد ادبي و سبك نگارش
امام خميني(ره) از روز نخست، انسان با ذوقي بود كه با نگارش، رابطه خاصي داشت و از موهبت خط زيبا و نستعليق بهرهمند بود و خط او جزء خطوط درجه يك به شمار ميرفت.
حضرت امام از قريحه شعري خاصي برخوردار بود كه فقط اين ذوق را در خدمت اهل بيت(ع) به كار ميبرد. در ميلاد امام زمان(عج) زينت بخش محافل ادبي و ولايي حوزه علميه قم در دوران مرحوم آيتالله حائري بود. وي ديوان ضخيمي به اندازه ديوان حافظ داشت كه متاسفانه از خانه ايشان به سرقت رفت و تا كنون اثري از آن به دست نيامده است ولي در عين حال، ارادتمندان او برخي از بهاريههاي وي را استنساخ كرده و قسمتي از آنها به وسيله فرزند عزيزش، مرحوم حجتالاسلام والمسلمين سيد احمد خميني (رحمه` الله) گردآوري شده است.
امام خميني(ره) در نويسندگي از جملات كوتاه، ولي كوبنده بهره ميگرفت و از كلمات زيبا و روح افزاي عارفان، آميخته با شيوه پرخاشگري موحدان بر مشركان و ملحدان، استفاده ميكرد. اعلاميههاي او از آغاز نهضت تا آخرين روزها بر اين نكته گواهي ميدهند.
او علم عروض و قوافي را نزد مرحوم مولف كتاب آموخت و از هيات قديم و جديد اطلاع داشت.
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]