تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 28 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854110852




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتي كه در سايه نفت قد مي كشيديم


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: وقتي كه در سايه نفت قد مي كشيديم
مينو گلهآرمين خواهرزاده ام را تماشا مي كنم، در پوستش نمي گنجد. هديه روز تولدش را كه مامان خريده، با لذت بغل زده و به طرف اتاق پذيرايي بزرگ ترين فضاي خانه مي دود تا سير بازي كند.هديه اش يك ماشين كنترلي ساخت يك كشور اروپايي است؛ قرص و محكم، خوشگل، خوش آب و رنگ و حسابي. ساخته شده از پلاستيك از پركاربردترين محصولات مشتقات نفتي. اما آرمين كوچولو نمي داند ماشين بازي اش قبل از اينكه ماشين باشد شكل ديگري داشته و در گذشته هاي دور دور توي دل زمين جا خوش كرده بود. به آرمين گفتم؛ «مثل تو توي شكم مامانت. بهش مي گن نفت، يك مايع سياه و غليظ، توي زمين هاي همين اطراف، نزديك خانه تان خوابيده بود. تا اينكه خارجي ها آمدند و به پدربزرگ و پدربزرگ هاي ديگر ياد دادند كه چه طوري زمين را بكنند، سوراخ كنند و آن را از زمين بيرون بياورند.»پرسيد؛ «بعدش چي شد؟» گفتم؛ «فقط همين.» سال ها پيش كه در يك جزيره كوچك بعدازظهرهاي خنك را به گردش با پدر به غروب مي رساندم، عاشق تاسيسات عظيم الجثه يي بودم كه با لوله هاي چاق و لاغر ( من هميشه آنها را به ماكاروني تشبيه مي كردم ) و بسيار طولاني انگار كه دنبال يكديگر كرده باشند به هم وصل شده بودند و دست آخر هم به دريا مي رفتند، براي آبتني. هميشه از خودم مي پرسيدم اين لوله ها به كجا مي روند و اصلاً كي اون ها را توي دريا نگه مي داره؟ گاهي كه مي خواستم با فكرهاي ترسناك بازي كنم، پيش خودم مجسم مي كردم، يه كسي داره از توي اين لوله ها دزدي مي كنه.هرگز فكر نمي كردم اين مشغله ذهني و كودكانه ام روزي به يك مطالعه و كار جدي در قالب يك پروژه دانشگاهي تبديل شود، آن هم «طرح تاسيس موزه نفت» و با عشقي كه هنوز از كودكي ام باقي مانده بود ولي خبر نداشتم، تاريخ نفت كشورم را خواندم؛ تاريخ مسجد سليمان، شهري كه به اولين چاه نفت خاورميانه آبستن بود، آبادان كه مهر اولين پالايشگاه را بر پيشاني داشت و... و تاريخ روزهاي گرم و طاقت فرساي اكتشاف، حفاري و استخراج كه برگ هاي زندگي بسياري از ما جنوبي ها را پر كرده است. لباس هاي كار خوش دوخت و رنگارنگ پدرم را به خاطر مي آورم كه هميشه نفتي بود و آن كلاه هاي ايمني خوش آب و رنگ كه وقت خواب ظهرش دزدكي سر مي كردم.آن شورولت آبي كه هميشه به خودم مي گفتم اين قوي ترين و پرسرعت ترين ماشين دنياست، با كودكي بسياري از ما گره خورده است. براي طرحم مجبور بودم به صد سال عقب تر برگردم، ابتدا بايد تاريخ اكتشاف نفت در جهان و ايران را ورقي بزنم كه بدون تاريخ سياسي خاورميانه غيرممكن بود، تاريخ استقلال طلبي هاي كشورهاي اين منطقه پرماجرا و استعمار كه شكل و لباسش را عوض مي كرد؛ تاريخ دهه هاي پرآشوب 20و 30 در كشورمان و جريان ملي شدن صنعت نفت، از جان گذشتگي هاي دكتر مصدق و همراهانش براي بازگرداندن حقوق ملت كه آن هم در كودتاي 28 مرداد گم شد. تحولات ابزار و روش هاي اكتشاف، حفاري و استخراج را هم در كنارش گذاشتم، حفاري در دريا و... بعد هم محصولات و فرآورده هاي نفتي را چاشني اش كردم، به ياد آن دكل ها، اسكله ها و سازه هاي عظيم الجثه هم بودم. كودكان را هم از قلم نينداختم، در واقع از مهم ترين بخش هاي كارم بود. مي خواستم آنها با نفت دوست بشوند و رد پاي نفت را در زندگي ببينند. فكر كردم كمي هم مناطق نفت خيز را معرفي كنم تا ملاتش بيشتر شود. اوضاع و احوال توليد و صادرات را هم به آن اضافه كردم اما كافي نبود. وقتي جلوتر رفتم ديدم نشاني از زندگي مادران و پدران مان و ما كه در سايه نفت قد كشيديم در آن به چشم نمي خورد.آن اصطلاحات و كلمات خارجي قلنبه سلنبه كه پدر يا حتي مادربزرگم هنوز بلغورش مي كنند، چه مي شود؟ گويشي كه با اين كلمات، نفتي شده بود، جايش كجاست؟به ياد خانه مادربزرگم افتادم كه در آشپزخانه اش يك سكوي سنگي عظيم و مكعب بود و يك شعله از لوله يي گاز در آن با صداي حجيمش مي سوخت و خاله جان چه غذاهاي دلچسبي روي اين اجاق عجيب و غريب مي پخت.خيلي چيزهاي ديگر، رفتارهاي اجتماعي و... از اين تحولات بي نصيب نمانده بود. معماري و شهرسازي هم از كشف نفت و ورود خارجي ها متاثر بود. پيش تر كه رفتم ديدم نفت زندگي عشاير كوچ نشين را هم متحول كرده بود. جامه ها، گويش، ابزار زندگي، آمد و شدهايشان و... سياه چادرها را خانه هاي سنگي بلعيده بودند. در اين مدت خاطراتي هم از افراد مسن و پير مي شنيدم كه قابل تامل بود. از مهارت خلاقيت هاي كارگران ايراني حين انجام كار. وقتي دستگاه ها و راه حل هاي گذشته پاسخگو نبود. اين قطعه ديگري از پازل تاريخ معاصر بود. حالا بخش تاريخ شفاهي هم به مردم شناسي اضافه شده بود. بله، زندگي در سايه نفت، ورق زدن تاريخ اجتماعي، سياسي منطقه از زبان كساني كه در تحول اين صنعت موثر بودند، كساني كه با نفت زندگي كردند و با آن صدساله مي شوند. نفت كه آمد، زندگي سرشار از طراوت شد، مدرسه، سينما، باشگاه، بيمارستان، امكانات رفاهي و...امروز مي انديشم كه پدرم آن روزها احتمالاً با خودش مي گفت؛«قيمت نفت خوب است چون زندگي ما خوب است.» و من امروز با خودم مي گويم؛ «به من چه كه قيمت نفت چقدر است، مگه فرقي هم مي كنه؟،»
 دوشنبه 13 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن