گفت وگو با دكتر محمد خوش چهره منتقدان چگونه حذف شدند

واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: گفت وگو با دكتر محمد خوش چهره منتقدان چگونه حذف شدند
اطلاعاتي را به دست آورديم كه در بسياري از نقاط تهران جفاهايي صورت گرفته و راي من در يكي از صندوق هاي پرراي، صفر اعلام شد كه برخي همرزمان در حال پيگيري آن هستندگروه سياسي، حامد طبيبي؛ از انجام قسمت اول گفت وگو در اتاق كوچك ساختمان قديمي دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران تا «گرفتن» بخش دوم آن در ساختمان هرمي شكل و پرسروصداي «مجلس بهارستان»، به اندازه برگزاري مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم و اعلام نتايج آن فاصله وجود داشت. بار اول، ابهامات در خصوص نحوه عملكرد دولت نهم در مديريت كلان كشور و چرايي رسيدن شاخص هاي سياسي، اقتصادي و مديريتي به عددهاي هشداردهنده كنوني محور سوالات بود. مرتبه دوم كه مقابل مرد اصولگراي منتقد سياست هاي دولت احمدي نژاد و شخص رئيس جمهور نشستيم اما هشدار درباره انحرافات انتخاباتي و برخي دخالت هاي سازمان يافته در جريان انتخابات به موضوع اصلي گفت وگو بدل شد. دكتر محمد خوش چهره در هر قسمت گفت وگو با موقعيت هاي متفاوتي روبه رو بود چه اينكه بار اول تنها كانديداي فهرست فراگير اصولگرايان بود كه با همه اما و اگرها به مرحله دوم راه يافته بود و در ديدار دوم، او از حذف قطعي خود و جريان اصولگرايان مستقل اطمينان يافته بود.نماينده تهران در مجلس هفتم در جريان انتخابات مرحله دوم رياست جمهوري نهم به عنوان مدافع شعارهاي اعلام شده از سوي محمود احمدي نژاد به مناظره معروف خود با محمدباقر نوبخت و نقد شعارها و عملكرد آيت الله هاشمي شتافت. طرفه آنكه تنها چند ماه زمان كافي بود تا اين بار صحن بهارستان شاهد انتقادات خوش چهره و ساير همفكران گذشته دولت از «بي برنامگي»، «انحراف از شعارها» و «تصميمات خلق الساعه» دولت نهم باشد.گستردگي مباحث مطرح شده با استاد اقتصاد دانشگاه تهران سبب شد گفت وگوي «اعتماد» با وي بيش از دو ساعت به طول بينجامد. بخش نخست اين گفت وگو اكنون در معرض قضاوت مخاطبان است.-بسياري شما را به عنوان تبيين كننده شعارهاي اقتصادي رئيس جمهور در دوران تبليغات انتخابات رياست جمهوري نهم مي شناسند و هنوز خاطره مناظره با دكتر نوبخت در گفت وگوي خبري شبكه دو در ذهن ها باقي است؛ مناظره يي كه تاثير زيادي در مرحله دوم انتخابات داشت. اكنون از آن فعاليت خود دفاع مي كنيد؟من معمولاً در همايش ها يا نشست هاي پرسش و پاسخ با اين سوال مواجه مي شوم. البته بايد در اينجا يك نكته تكميلي را ذكر كنم. در جريان انتخابات رياست جمهوري به جز يك مورد كه همان مناظره معروف بود، من وارد تبليغات يا دفاع از هيچ كانديدايي نشدم. در مرحله اول تعدادي از كانديداها از طيف هاي مختلف به طور مستقيم با من تماس گرفته و تقاضاي همكاري در ستادهاي انتخاباتي را مطرح كردند. اما اعتقاد داشتم آن تعداد زياد كانديدا بايد به سمت يك همگرايي حركت كرده تا نوعي دوقطبي شكل بگيرد چون تعدد در كانديداهاي انتخاباتي مانند رياست جمهوري قابل تاييد نيست.- اما به خاطر دارم تيم تبليغاتي آقاي احمدي نژاد به دليل سابقه همكاري شما در شهرداري تهران با وي، شما را جزء مشاوران انتخاباتي اعلام مي كردند.يك سابقه همكاري 5/2 ماهه در شهرداري تهران به عنوان مشاور عالي شهرداري وجود داشت. البته اين درخواست از سوي شهردار وقت به من ارائه شد. ماحصل آن نيز مشاوره هايي بود كه در حد بضاعت علمي در مباحثي مانند مديريت شهري، ترافيك و اولويت بندي مسائل كلان شهر به شهردار ارائه شد كه برخي از آنها مانند ساماندهي ورزش شهري براي جلوگيري از بزهكاري اجرا شد و در دوره فعلي هم پيگيري مي شود.- پس جز حضور در آن مناظره، همكاري ديگري ميان شما و رئيس جمهور فعلي نبود؟خير، در خصوص آن مناظره هم بايد گفت كه يك ربع مانده به شروع برنامه، آقايان چمران، علي احمدي و خانم سلطان خواه با من تماس گرفته و به دليل فاصله كمي كه منزل ما با جام جم دارد در آن برنامه شركت كردم. در واقع من وظيفه معلمي خود را انجام دادم. خود آقاي احمدي نژاد البته پيش از آن مناظره با من تماس گرفته و درخواست حضور در برنامه را داشتند. سوال من اين بود كه چه برنامه مدون اقتصادي، فرهنگي و سياسي طراحي شده كه من از آن دفاع كنم؟ آن شب هم وقتي با من تماس گرفته شد همين ابهام را مطرح كردم.حامد طبيبي- پس جز حضور در آن مناظره، همكاري ديگري ميان شما و رئيس جمهور فعلي نبود؟خير، در خصوص آن مناظره هم بايد گفت كه يك ربع مانده به شروع برنامه، آقايان چمران، علي احمدي و خانم سلطان خواه با من تماس گرفته و به دليل فاصله كمي كه منزل ما با جام جم دارد در آن برنامه شركت كردم. در واقع من وظيفه معلمي خود را انجام دادم. خود آقاي احمدي نژاد البته پيش از آن مناظره با من تماس گرفته و درخواست حضور در برنامه را داشتند. سوال من اين بود كه چه برنامه مدون اقتصادي، فرهنگي و سياسي طراحي شده كه من از آن دفاع كنم؟ آن شب هم وقتي با من تماس گرفته شد همين ابهام را مطرح كردم.- برنامه يي به شما ارائه شد كه پذيرفتيد در آن مناظره شركت كنيد؟خير، برنامه اقتصادي نداشتند. اعلام كردند كه شما استاد هستي و من به آنها گفتم در صورت حضور در آن برنامه، حرف خودم را خواهم زد و واقعاً در آن برنامه هم همين گونه شد. در آن مناظره تاكيد كردم كانديداي رياست جمهوري كه به عنوان نماينده وي در اين گفت وگو شركت كرده ام، اعلام كرده اين حرف ها را به عنوان برنامه مي پذيرد. چون براي بسياري از نزديكان اين ابهام پديد آمد كه به هرحال من حرف ها و برنامه هاي موردنظر خود را اعلام مي كنم يا مواضع كانديداي رياست جمهوري را؟- قرار بر اين بود كه حرف ها و برنامه هاي شما در صورت پيروزي احتمالي آقاي احمدي نژاد در دستور كار دولت نهم قرار بگيرد؟بله، چون آنها اين مساله را پذيرفته بودند. در واقع يكي از دلايلي كه پس از آغاز به كار دولت تاكنون، در موارد بسياري نسبت به عملكرد دولت هشدار داده مي شود اين است كه برخي با توجه به سخنان من و اينكه اين جهت گيري ها مورد تاييد آقاي احمدي نژاد هم قرار گرفته، به وي راي دادند. بايد اعلام مي كردم كه نسبت به قرارها و وعده هاي داده شده بي توجهي شده است.- به نظرتان كمي دير نبود؟ به هرحال اقشار مختلف مردم - به درست يا غلط- فكر مي كردند آن شعارها و برنامه ها، وضع آنها را مطلوب تر از قبل مي كند.به هر حال اين اتفاق افتاده بود و من از همان ابتداي شروع به كار دولت نهم در اوج دوستي از آنها جدا شدم. اگرچه برخي پيشنهادات درخصوص وزارت امور اقتصادي و دارايي يا مشاور اقتصادي رئيس جمهور مطرح بود اما من يادآوري كردم كه به عنوان يك نماينده مجلس وارد دولت نمي شوم. بعدها برخي از طيف هاي افراطي- كه خود را حاميان دولت مي نامند- تلاش كردند هر نوع انتقاد برخي اصولگرايان از دولت نهم را به پست نگرفتن در دولت ربط دهند. بنابراين بايد قبل از طرح اين سوال به اين نكته هم توجه شود كه آسيب شناسي انتخابات و خصوصاً انتخابات رياست جمهوري موضوعي كاملاً كليدي است. -آسيب شناسي ساز و كار و شيوه تبليغات يا عدم ارائه برنامه مدون؟شاكله انتخابات رياست جمهوري ما، همان ساختار اولين انتخابات برگزار شده در اول انقلاب است. به اين مفهوم كه در سال هاي ابتدايي انقلاب به دليل ساقط شدن يك نظام چندهزار ساله شاهنشاهي، جهت گيري هاي جديد نظام مطرح مي شود. به جاي وابستگي، تصميم بر استقلال كشور بود. به جاي اختلاف طبقاتي، رسيدن همه اقشار به سطح زندگي مطلوب و عدالت مدنظر نظام بود. مردم ابتدا به اين جهت گيري ها راي مي دادند. در واقع هنگام شروع به كار مجلس و دولت اول هنوز برنامه خاصي براي تحقق اين شعارها وجود نداشته و مردم هم به دليل نوپا بودن نظام، انتظار زيادي نداشتند. اكنون و در حالي كه دهه سوم انقلاب در حال پايان است نبايد صرفاً روي شعارها تمركز كرد. اين اشكالي كه شما به موضع گيري هاي من در آن مقطع وارد مي كنيد به اين مساله برمي گردد كه در ايام انتخابات، كانديداها جهت گيري هايي كردند كه اتفاقاً بسياري از آنها به هم نزديك بود؛ شعارهايي مانند عدالت... اين اشكال بيشتر متوجه نظام انتخاباتي است تا افرادي كه در آن به دفاع از يك كانديدا مي پردازند. -در مرحله دوم آن انتخابات آيت الله هاشمي رفسنجاني هم حضور داشتند؛ فردي شناخته شده با برنامه مشخص. آيا برنامه يا سابقه عملكرد ايشان نسبت به كانديداي مورد حمايت شما شناخته شده تر نبود؟من شناخت كافي از آقاي هاشمي داشتم. ايشان در مديريت بحران، تدبر، ادبيات و مديريت سياسي نمره بالايي مي گرفتند. اما در اقتصاد از نظر رشد و تعادل و توزيع عادلانه و مناسب ثروت و درآمد نمره پاييني مي گرفتند.-يعني شما به اين دليل به عنوان منتقد آقاي هاشمي وارد صحنه شديد؟ آيا به نكات مثبت ايشان توجهي نكرديد؟قبل از اينكه منتقد ايشان باشم، بين دو نفر كه يكي عرضه شده و سابقه كاري وي كاملاً مشخص است و كانديدايي كه در عرصه حاكميت عرضه نشده و شعارهايي كه مورد توجه قرار داده است، وزن بيشتر به آقاي احمدي نژاد تعلق مي گرفت.-مي گويند در ايران، مردم به افراد جديد بيش از افراد داراي تجربه اقبال نشان مي دهند. آيا شما هم به عنوان يك استاد دانشگاه بايد همين گونه مي انديشيديد؟ از كجا مشخص بود كه كانديداي مورد حمايت شما همان چند نمره مثبت را كه به آقاي هاشمي داديد كسب مي كرد؟من در همان مناظره هم از آقاي هاشمي به نيكي ياد كردم. فقط در حوزه اقتصاد از كليت آنچه به عنوان شعارهاي اقتصادي كانديداي رقيب آقاي هاشمي مطرح شد دفاع كردم. تاكيد مي كنم كه قرار بود آنچه اعلام مي كنم به عنوان برنامه در دستور كار دولت نهم قرار بگيرد و چون اين گونه نشد، بلافاصله به عنوان منتقد سياست هاي دولت نهم و رئيس آن موضع گيري كردم. من در آن مناظره با نوعي ادب انتخاباتي از آقاي هاشمي به عنوان عزيز و سرمايه انقلاب نام بردم اما از نظر من ايشان داراي ضعف هايي در عرصه اقتصاد بود.- شما در مجلس هفتم در اعتراض به آنچه كه موج سواري برخي بازيگردان ها لقب داديد از فراكسيون اصولگرايان جدا شده و فراكسيون اصولگرايان مستقل را پايه گذاري كرديد كه نتيجه آن نقدهايي بعضاً تند به عملكرد دولت نهم بود، چه اتفاقي افتاد كه خود اصولگرايان سعي مي كنند اين جريان را به طور مستقيم يا غيرمستقيم از صحنه سياسي، اقتصادي و قانونگذاري كشور حذف كنند؟اين يكي از صريح ترين سوالاتي است كه نسبت به اين پديده مطرح شده چه اينكه همانطور كه اشاره داشتيد كليه اعضاي هيات رئيسه فراكسيون اصولگرايان مستقل به شيوه هاي مختلف از راهيابي به مجلس هشتم بازماندند. آقاي افروغ با شرايطي كه براي ايشان ايجاد شد و به دليل فشارهاي وارده و ديدن برخي تحركات پشت پرده تصميم به عدم كانديداتوري گرفت و ساير چهره ها مانند دكتر سبحاني، آقاي مدني، محمدي و خود من هم در جريان انتخابات به خارج از صحنه هدايت شدند. ما از همان ابتدا نسبت به همين واژه اصولگرايي انتقاداتي را مطرح كرديم. سوال ما اين بود كه اين واژه به چه معناست؟ چه مشخصاتي دارد و از كي به وجود آمده است؟ در اولين ديداري كه مجلس هفتم با رهبر انقلاب داشت ايشان موضوعي را مورد بحث قرار دادند كه سال ها بر گلوي برخي از ما كه در دانشگاه حضور داشتيم سنگيني مي كرد. ايشان عنوان كردند كه اين واژه نامانوس «ذوب در ولايت» داراي چه مفهوم و معنايي است كه به عنوان شاخص از سوي برخي افراد مطرح مي شود؟ اين واژه نه داراي مبناي اسلامي است و نه توجيه منطقي دارد. همانطور كه مشاهده شد سال ها برخي افراد با اين عنوان - كه آن را شامل حال خود مي دانستند- به نفي بقيه جريان هاي درون نظام پرداخته و برخي سوءاستفاده هاي سياسي را نيز از آن صورت مي دادند. اين واژه منكوب شده از سوي رهبر انقلاب به سرعت مي تواند پوشش ها و رنگ و لعاب ديگري به خود بگيرد. برخي از چهره هايي كه در قالب برخي جريانات سياسي فعاليت كرده و بعدها هم به عنوان بازيگردانان اصلي مجلس هفتم وارد عمل شدند در آن جلسه صورت هاي جالب توجهي داشتند. آنها پس از آنكه ديگر امكان مطرح كردن خود تحت عنوان «ذوب در ولايت» را نداشتند، اين بار نام اصولگرا را انتخاب كردند. نكته جالب توجه در اين است كه آن چهره معروف و برخي ديگر از همفكران وي همگي جزء بازيگردانان سياسي بوده و به تنها تفكري هم كه پايبند نيستند همين توجه به اصول انقلاب است. در واقع تئوري «هدف، وسيله را توجيه مي كند» - كه از سوي برخي جريانات التقاطي مطرح مي شد - اكنون اساس كار آنها است. البته در سلامت نفس برخي افراد حاضر در آن جريان شكي نيست اما برخي بازيگردانان اصلي آن به هيچ وجه به شاخص هايي مانند اصولگرايي و مبارزه عادلانه سياسي اعتقادي ندارند. - در برهه يي كه انشعاب از فراكسيون اصولگرايان را اعلام كرديد، به طور واضح به دلايل تشكيل فراكسيون اصولگرايان مستقل اشاره نشد. دليل اين كلي گويي چه بود؟دليل اصلي ما بده بستان هاي سياسي بود كه از سوي برخي از چهره هاي بانفوذ اكثريت صورت مي گرفت كه نتايج مستقيم آن نزول محسوس مجلس از راس امور به يك نهاد غيرمقتدر بود. در واقع برخي نمايندگان با موج سواري در راستاي گرفتن امتياز از دولت، جايگاه مجلس را پايين آوردند. در آن موقع اصولگرايان مستقل روي يكسري واژگان تاكيد زيادي داشتند؛ اينكه مبادا «مجلس راس امور» جاي خود را با «مجلس تحت امور» عوض كرده و شخصيت ارزشمند «وكيل المله» تا حد «وكيل الدوله» تنزل يابد. - اين بده بستان ها در كجاها صورت مي گيرد؟ مصداق روشن آنها مي تواند در هنگام معرفي وزرا يا هنگام استيضاح آنها صورت گيرد، اينكه براي دفاع از دولت برخي سهم خواهي ها صورت بگيرد. البته ما فقط يكسري علائم و نشانه ها را شاهد هستيم و اين دو طرف اصلي اين «معامله» هستند كه از آنچه مورد مبادله قرارگرفته اطلاع دارند. گرفتن سمت هاي دولتي، قرار دادن نزديكان خود در پست هاي استاني و معرفي برخي وابستگان فاقد صلاحيت براي اداره برخي سازمان ها يا ادارات كل از جمله اين موارد است. -اما واژه مستقل در ادبيات سياسي چندان معمول نيست به هر حال هر فرد يا جرياني داراي ديدگاه مشخص است؟ منظور ما از طرح نام «مستقل»، اصولگراياني بودند كه وامدار قدرت نيستند. البته من پيشنهاد كردم نام اين جريان را اصولگرايان غير طيف فلاني (يكي از بازيگردانان معروف مجلس) بگذاريم كه البته چندان مورد پذيرش قرار نگرفت. اگر مورد پذيرش واقع مي شد يك تابلوي باز و كاملاً مشخص مي شد. از ابتداي شكل گيري اين جريان، از لحاظ نوع و شدت حملات مي شد حدس زد كه چندان به مذاق برخي خوش نيامده است. به طور معمول در يكي از جريانات سياسي، ابتدا پياده نظام خود را وارد صحنه مي كنند، اما اين بار خود فرماندهي اين جريان وارد عمل شده و به طرز جالب توجهي تلاش داشت يادآوري كند جريان ما فقط از يك يا دو نماينده تشكيل شده و در صورت ترك فراكسيون اكثريت، هيچ اتفاق مهمي رخ نخواهد داد. آنها اما پس از اينكه مدتي از فعاليت هاي ما گذشت به مرور احساس خطر كردند. -حدس مي زديد كه با چنين مشي و روشي در انتخابات بعدي، امكان حذف جريان شما وجود خواهد داشت ؟البته اين پيش بيني در ميان دوستان وجود داشت اما شدت برخوردها و شدت وقاحت برخي بازيگردانان سياسي مدعي را تا اين حد ارزيابي نمي كرديم. به شخصه فكر مي كردم كه آنها براي حفظ ظاهر هم كه شده سنجيده تر عمل مي كنند. البته بايد بر اين واقعيت تاكيد كنم اگرچه آنها فكر مي كنند كه با رفتارهاي تماميت خواهانه خود موفق شده اند جريانات مخالف خود با هر نوع تفكري را حذف كنند اما اين باور آنها تنها در كوتاه مدت به سودشان خواهد بود و در بلندمدت آسيب هاي جدي را براي بازيگردانان برخي جريانات به ظاهر اصولگرا به همراه خواهد داشت. اگر نوعي تدبير سياسي در آنها وجود داشت به اين ناپختگي عمل نمي شد. - چرا در انتخابات مجلس هشتم تشكلي كه با نام «جبهه متحد اصولگرايان» خود را از حيث حضور همه گروه هاي اصولگرا «جامع» مي دانست، حتي حاضر به حضور يك نماينده از شما در گروه ملقب به 6«5 نشد؟البته اين يك امر دو طرفه بود يعني ما هم علاقه چنداني به حضور در فهرست آنها نداشتيم چه اينكه رد پاي برخي سهم خواهي ها و زدوبندهاي سياسي در آن مشهود بود. پس از مشخص شدن نتايج آراي تهران مشخص شد كه حتي برخي از دوستان اصلاح طلب با ابراز لطف نام من را هم به ليست آراي خود افزوده بودند. پس از آن اما اعلام برخي شبهات ايجاد شده در خصوص نتايج سران اين جبهه يا همان گروه 6«5 را به چالش كشيد. در بازديدهايي از صندوق هاي تهران مشاهده كردم در بيش از 200 صندوق، آراي من «صفر» حساب شده بود در حالي كه در برخي از آنها چندصد راي اصلاً خوانده نشده بود. پس از آن بود كه اعضاي گروه 6«5 دست به توجيه زده و اعلام كردند اين اصولگرايان مستقل بودند كه دعوت ما را نپذيرفتند.-در انتخابات مجلس هشتم شاهد ردصلاحيت بسياري از چهره هاي شاخص اصلاح طلب كه سابقه سال ها مبارزه در قبل از انقلاب و مسووليت هاي مختلف پس از انقلاب را داشتند، بوديم. درخصوص سلامت انتخابات و صيانت از آرا هم كه خود شما شبهاتي را مطرح كرديد. چرا به عنوان يك جريان مستقل نسبت به اين بدعت ها واكنش خاصي نشان نداديد؟ما به عنوان يك هسته يا جريان در مجلس فاقد عقبه تشكيلاتي يا امكانات رسانه يي براي بيان مواضع خود هستيم، در حالي كه چه اقليت و چه اكثريت در بيرون از مجلس داراي حزب، رسانه و امكانات بهتري نسبت به ما هستند. ما امكان موضع گيري سيستماتيك و سازمان يافته را به مفهوم رايج آن نداشتيم اما در حد موردي و چند نفري اظهارنظرهاي جدي داشته ايم و حتي به عملكرد هيات هاي اجرايي و شوراي نگهبان هم اشاراتي داشتيم. اعلام كرديم همه ردصلاحيت ها قابل انتقاد نيست اما نسبت به برخي از آنها اما و اگرهاي جدي وجود داشت. اشاره يي داشتم كه به جز مواردي كه به فساد اقتصادي و اخلاقي افراد بازمي گشت- كه درخصوص چند نماينده دور هفتم هم وجود داشته و باعث ردصلاحيت آنها شد- و خصوصاً ردصلاحيت به دليل گرايشات سياسي جاي نگراني دارد. درخصوص صيانت از آرا و سلامت انتخابات هم تا حد ممكن موضع گيري هايي صورت گرفت. اطلاعاتي را به دست آورديم كه در بسياري از نقاط تهران مانند شهرك شهيد محلاتي يا نقاط مركزي شهر مانند اطراف دانشگاه تهران جفاهايي صورت گرفته و راي من در يكي از صندوق هاي پرراي، صفر اعلام شد كه برخي همرزمان در حال پيگيري آن هستند. با اطلاعاتي كه از سوي روساي صندوق و دست اندركاران انتخابات داده شده و نحوه عجيب شمارش و اعلام نتايج آرا، شبهات زيادي را ايجاد كرد. پس از برخي بازرسي ها اما اطلاعات تاسف برانگيزي به دست آمد كه بروز برخي تخلفات در نحوه شمارش و اعلام آن را محتمل مي سازد.- اصلاح طلبان خصوصاً در تهران نسبت به آراي خود معترض هستند و آراي چهره هاي شاخص خود را با توجه به شناخت جامعه از آنها، تعجب برانگيز مي دانند.براي بسياري از ناظران، راي اين چهره هاي ارزشمند جناح اصلاح طلب كه داراي سوابق ارزنده يي در خدمت به نظام و انقلاب بوده و مورد قبول مردم هستند، عجيب است. البته خيلي از بداخلاقي ها و اعمال سلايق در شعب اخذ راي بروز مي كند. ما نام اينها را تخلفات متعارف نادرست مي گذاريم.اما آنچه سبب بروز نگراني جدي است اين است كه يك جريان سازمان يافته منسجم بخواهد به نام و ميل خود در نتيجه انتخابات دخالت كند. اگرچه در ادوار گذشته هم تخلفاتي بروز كرد اما شواهد و قرائن نشان مي دهد آنچه امروز در حال رخ دادن است بسيار گسترده تر و غليظ تر از آن دوره است. اين نگراني را در برخي سخنراني ها و گفت وگوها بيان كردم كه مبادا دولتي به فناوري بيرون آوردن نماينده مدنظر خود از صندوق راي دست پيدا كند. اگر شرايط به سمتي پيش برود كه راي مردم به عنوان امانت، ملعبه دست برخي محافل و جريان ها - حتي با پشتوانه مردمي هرچقدر محدود- شود، يك هدف و سرمايه استراتژيك هدف قرار گرفته است. اين سرمايه، همان سرمايه اجتماعي است كه در مباحث كلان مديريت استراتژيك، بر سرمايه مالي و تكنولوژيك برتري يافته است. عملكرد امام در اوايل انقلاب در قالب صداقت رفتار و گفتار سبب ايجاد باور و اعتماد عمومي در ميان آحاد مردم شده بود. به طور طبيعي عقبه اين اعتماد هم مشاركت گسترده مردم در صحنه هاي مختلف مانند انتخابات است. اگر اين جريان خاص به باور و اعتماد عمومي ضربه بزند، خروجي آن كاهش مشاركت مردم و به تبع آن آسيب رساندن جدي به سرمايه اجتماعي كشور خواهد بود. اگر مسوولان يك انتخابات نتوانند از آراي مردم صيانت كنند، اتفاقي كه به طور نسبي در اين دوره شاهد آن بوديم يعني كاهش مشاركت عمومي به وقوع خواهد پيوست. نقطه مطلوب آنجاست كه يك نظام مشروعيت خود را در جريان انتخابات و با اعتماد عمومي به سلامت كاركرد بگيرد، نه اينكه خداي نكرده مبناي آن را بر سوءاستفاده از اعتقادات مذهبي جامعه بنا كند؛ اينكه ليستي اعلام شود كه حتماً بايد به آن راي داده شود و گرنه نوعي معصيت را مرتكب شده اند و ما شاهد بوديم برخي جريانات تلاش داشتند از اين منظر، حذف رقبا و تلاش هاي غيرقانوني خود را توجيه كنند. مسوولان نظام بايد با هر نوع انحراف در صيانت از آراي مردم مقابله كنند. من در نامه يي خطاب به يكي از مسوولان ارشد خواستار بررسي آراي خود شده و تاكيد كردم كه حتي در صورت اعلام تخلف در قرائت آرا به مجلس نخواهم رفت اما متخلفان به هر جريان و محفلي كه متصل هستند بايد اعلام و مجازات شوند. از نظر من شواهدي وجود دارد كه راي امثال آقاي انصاري بالاتر از آنچه اعلام شد به صندوق ها ريخته شده بود چون حتي در اكثر ليست هاي تلفيقي هم نام ايشان به چشم مي خورد. ادامه دارد...
دوشنبه 13 خرداد 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]

[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]