تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833135160
اساس انديشه امام در گفتوگو با سيد صادق طباطبايي
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: اساس انديشه امام در گفتوگو با سيد صادق طباطبايي
انديشهسياسي- محمدرضا طيراني:
با گذشت نزديك به نوزده سال از رحلت معمار انقلاب اسلامي ايران، ضرورتهاي كاوش در زواياي متعدد انديشه ايشان بيش از پيش احساس ميشود.
دكترسيد صادق طباطبايي، چهرة ناآشنايي نيست. با اوكه علاوه بر تعاملات رسمي، بهدليل رابطه خويشاوندي اش با بيت امام(ره)، از روابط نزديكتر و صميمانه تري با امام خميني(ره)، بهره مند بوده است، ازپير جماران گفتيم و شنيديم.
* امروزه، تحليلهاي گوناگوني درباره دلايل وقوع انقلاب اسلامي درايران وجود دارد.بهنظرشما چه تحليلي به واقعيت نزديك است و ميتواند نهضت مردم ايران به رهبري امام خميني(ره)راتبيين كند؟
يك مسئلهاي كه بهنظرمن، خيلي كم به آن پرداخته شده ونقدهم نشده است، طراحي و معماري فرهنگي انقلاب است كه در مدت خيلي كوتاه، پس ازتبعيد امام(ره) به وقوع پيوست. امروزه، گاهي، برخي از جوانان فكر ميكنندكه به هرحال، يك نارضايتي بوده، مردم، به خيابان هامي آمدند، امام هم ميگفتندكه باركالله، بيائيد و بعد هم براي مدتي بامشتهاي گره كرده و شعارالله اكبر، تظاهرات كرديم واينگونه بود كه شاه رفت.
از اين وقيحانه تر، اين است كه برخي ميگويند، همانطوركه متفقين، شاه را آوردند، خودشان هم اورا بردند. اوآدمي بودكه در اوايل كارش، وابسته بود، بيسواد و تحتتأثير بعضي از جريانات نيز بود. اما زماني كه بر اثر پول نفت، تعدادي مشاور خارجي به ايران آمدند و مقداري، عمران و آباداني دركشور رخ داد، كشور رشد و تعالي پيدا كرد و ميرفت كه به مرزهاي تمدن برسد.
سپس، شاه درخليج فارس هم، ادعاهايي پيدا كرد و به تدريج، شروع به شاخ و شانه كشيدن درمقابل غرب كرد.اين جا بودكه غربيها احساس خطركردند، همانطوركه شاه را آورده بودند، با به راه انداختن يك سري از جريانات؛ ازجمله اينكه، آقاي خميني را به پاريس بردند، رسانهها را در اختيارش قرار دادند، مردم را هم به خيابانها آوردند و بعدا خيلي راحت به شاه گفتند برو و او هم رفت!!! از اين تحليلها كم نميشنويد.
به هرحال، اين استدلالها، يك مقداري از بياطلاعي است. يك مقداري اش ناشي از كم كاري خودمان در اطلاع رساني به نسل جوان است. يك مقداري هم به خاطرنداشتن امكانات است. اما نكتهاي راكه ميخواهم بگويم، از سه منبع شنيده ام. يك بار از آقاي مطهري، يك بار از آقاي صدر و يك بار هم درگفتوگويي كه در يك سمينار با دكترچمران داشتم، ايشان مطرح كردند.
قضيه اين بودكه بعد از اينكه امام تبعيد شدند، عدهاي از ياران ايشان، از جمله آقاي مطهري، آقاي بهشتي، آقاي طالقاني يا نمايندة ايشان(ترديد از من است) و آقاي بازرگان، دو جلسه باهم برگزار كردند موضوع صحبتشان اين بودكه چه كنيم كه اين نهضتي كه شروع شده و فعلا با اين كشتار به سردي گرائيده است، خاموش نشود و از بين نرود؟ و اينكه چه برنامهاي را طراحي كنيم كه در كوتاه مدت و يا بلندمدت به پيروزي مقطعي و يا نهايي برسيم؟چرا در گذشتة ايران، جنبشهاي سياسي، شكست خوردند؟چرا مردم ايران، نسبت به حزب وكارحزبي، نگرش منفي دارند؟و اينكه چگونه بايد تدارك يك حركت بلندمدت را ديد؟ اينها دو جلسه بحث كردند و اجمالا به اين نتيجه رسيدندكه اولا هرحركتي كه درايران، ميخواهد به پيروزي برسد، منهاي مذهب، راه به جايي نميبرد. ثانيا حركتي كه ميخواهد بر پاية مذهب انجام بگيرد، بايد از اجتهاد مستمر و پويا، برخوردار باشد و اين، كار يك فرد نيست.
يك تيم وگروه، بايد نيازهاي جامعه را بشناسد، مشكلات را ارزيابي كنند، ببرند در چارچوب مكتب و با يك اجتهاد مستمر و پويا، راه حل برخورد با اين معضلات را از دل فقه بيرون بكشند.اين، گام اول است كه در اصطلاح، بعد عقيدتي و يا ايدئولوژيك، ناميده شد. بعد دوم، بعد سياسي است.اصولاچه چيزي سياسي است؟ شما ببينيد هر زماني كه يك فكر، طرح، برنامه و…در جامعه بازتاب پيدا كند، يك امر سياسي شكل گرفته است.
ما بايد مجموعة فعاليتهاي بعد اولمان را به جامعه منتقل كنيم. يعني اينكه مردم جامعه بايد سياسي بشوند. بايد مشكلات موجود را بفهمند، نابسامانيها را بفهمند، آيندة مطلوب را درك كنند و در جريان راه حل وضع موجود و رسيدن به وضع مطلوب، قرار بگيرند. بعد سوم، بعد دفاعي است. شما وقتي كه حركتي را روي اين 2 بعد شروع ميكنيد، دارندگان نظم موجود، متوجه ميشوند كه شما آنها را مورد هدف قرار داده ايد. لذا براي بقا خود، با شما واردكارزار ميشوند.در هر مقطعي ممكن است كه با حملاتي از سوي آنها مواجه بشويد.اين حركت، بايد آمادگي دفاع از خودش را در مقابل حملات دشمن داشته باشد.
زماني كه ما حركت خود را روي اين 3 بعد، آغاز كرديم، هر چقدر كه جلو ميرويم، از وضع موجود دور و به وضعيت مطلوب، نزديك ميشويم. تا اينكه به يك بزنگاه تاريخي برسيم. حال، سؤال اين است كه اين بزنگاه چه زماني است؟(توجه داريدكه اين مباحث در سال1343مطرح شده است.)يا دشمن مرتكب اشتباهي خواهد شد، يا شرائط و عوامل خارجي مستعد ميشوند و يا اينكه ابتكار عمل در دست خودمان است، ما دشمن را وادار به انجام اقدامات نامطلوبي عليه خودش ميكنيم و سپس بهره برداري ميكنيم. بايد هوشيار باشيم كه اين بزنگاه تاريخي، چه زماني است.
عناصر مستعد و لازم براي اين 3 بعد عبارتند از: وجود يك مرجع علي الاطلاق در رأس حركت. با وجود اين عنصر، ارتباط با مردم، انتقال دادهها و اطلاعات به درون مردم بسيارآسان است. اما اين مرجع الان در ايران نيست (تبعيدشده است). پس بايد پيوسته در جريان امور داخل كشور قرار بگيرد، از اوضاع داخل مطلع باشد و بايد رهنمودهاي كلي اش را منتقل كند، بنابراين، يك شبكة ارتباطي هم بايد با رهبر برقراركرد.
اين بحثها، حاصل جلسات اين آقايان بوددر سال 43و 44. و بر همين اساس، آقاي مطهري و بهشتي از قم به تهران آمدند و وارد مراكز آكادميك شدند. يادم است كه در سال43 علي شريعتي، مأمور شدكه به ايران برگردد.با اينكه ميدانستيم دستگيرمي شود اما او بايد ميآمد.
شريعتي كه به ايران آمد، پس از مدتي بازداشت شد.بعد از مدتي به او اجازه دادند كه در يك دهكده كوچك(مزينان) به تدريس بپردازد. اين حكم، بار تبليغاتي بسيارمنفياي را عليه رژيم به وجود آورد.فردي مثل شريعتي، با آن اعتبار بينالمللي، مجبور به تدريس در يك دهكده ميشود.
پس از مدتي به دانشگاه مشهد دعوت و سپس به تهران و حسينية ارشاد آمد. او به همراه آقاي مطهري از يك فضاي جامعه شناسي نهايت استفاده راكردند. چون همانطوركه ميدانيد شاخهاي از روحانيت با شريعتي درگير شدند.ساواك تصور ميكرد كه موقعيت خوبي به وجودآمده است كه اين دو جريان به جان هم افتاده اند، غافل از اينكه شريعتي، جاي ديگري را هدف گرفته است.برنامهها، سخنرانيها، جزوات و همة فعاليتهاي او متوجه دانشگاهها بود.
به هرحال، با يك چنين جرياني وحركت توفندهاي، حركت فرهنگي تا حدود زيادي، پيشرفت كرد و در عرض كمتر از4 سال، دانشگاهها برگشتند و به يك دانشگاه روشن و مذهبي تبديل شدند. حوزة علميه قم هم متحول شده بود.
عدهاي هم بودندكه به فعاليتهاي زير زميني روي آورده بودند و براي مقابله در بعد دوم، فعاليت ميكردند. همة اينها حول محور منزل امام در قم فعال بودند و احمد خميني، كه يك جوان18-20ساله بود، ارتباط اين هارا با پدرش محفوظ كرده بود. سازمانهايي كه به شكل زيرزميني و براي برنامههاي دفاعي فعاليت ميكردند، بهدليل شرايط خفقان آن روزها باهم مرتبط نبودند، هركدام، به شكل جداگانه، از طريق احمد آقا با امام مرتبط بودند.بنابراين، احمد آقا هم در جريان اقدامات مخفي قرار داشت و هم در جريان فعاليتهاي آشكار. به اين ترتيب، همة جرياناتي كه منجر ميشدند به برنامههاي فرهنگي، سياسي و دفاعي انقلاب، در بيت امام(ره)در قم متبلور بودند.
يك سري گزارشها از اروپا و از طريق ما به امام ميرسيد. چون راه مستقيم به عراق، وجود نداشت و راه اروپا آسان بود. ما هم كه ديگر قيد بازگشت به ايران را زده بوديم وديگر نميتوانستيم بيائيم. سالي يك يا 2 بار جلساتي در يك گوشة اروپا تشكيل ميشد، از ايران يك يا 2 نفر ميآمدند، مجموعهاي ازجريانات و روند كلي را به ما اطلاع ميدادند. روي قسمتي هم كه وظيفة ما بود، كار ميكرديم وگزارشاتي را كه بايد به امام منتقل ميكرديم را ارائه ميداديم.
اين مجموعه، يك مجموعةمنسجمي بودكه براساس اين تئوري سه بعدي كارخود را آغازكرد.
حالا شما براساس همين تئوري، جنبشهاي گذشتة تاريخ ايران را بررسي كنيد و ببينيدكه دليل شكستشان چه بوده است؟
جنبش مشروطه كه شكست خورد، به اين خاطر بودكه بعد اجتهاد پويا را نداشت.يعني اينكه راه حل نيازمنديها را از دل مكتب بيرون نياوردند. قانون اساسي را هم از بلژيك گرفتند يا در قيام جنگل بعد عقيده ودفاعي وجود دارد، اما مردم حضورندارند. امروز كه انقلاب اسلامي را تحليل ميكنيم، ميبينيم كه هر3 بعد را دارد و به همين دليل هم به پيروزي ميرسد.
* آن بزنگاه تاريخي كه فرموديد كجا بود؟
آن بزنگاه تاريخي، فوت حاج آقا مصطفي بود. بهدنبال رحلت ايشان، پيدايش زمينههاي عاطفي در مردم و سپس انتشار مقالة موهن روزنامة اطلاعات، سراسر ايران را ملتهب كرد و ديگر نتوانستند جلوي مردم را بگيرند.
امام موسي صدر هم در لبنان، براساس همين تئوري سه بعدي، حركتي را آغاز كرد و دركمتر از 10 سال به نتيجه رسيد. شيعه كه زماني يك قوم مفلوك، مهجور و فقير بود و در خود جامعة لبنان، تو سري خور بود، در كمتر از 10سال به جايي رسيد كه نه تنها در لبنان، بلكه دركل خاورميانه، حرف اول سياسي را بزنند و امروز كه 30سال از فقدان آقاي صدر ميگذرد، محصول كار ايشان، لبنان را در مقياس جهاني زنده و پويا نگاه داشته است.
* شما بهعنوان شخصي كه علاوه بر مناسبات رسمي، روابط نزديكتري نيز با امام خميني داشته است چه نكات مهم و متمايزي را در انديشة ايشان مشاهده كرديد؟
ببينيد، چند نكته در انديشة امام، بسيار بارز بود و وجوه تمايز ايشان با ساير مراجع و روحانيون نيز همين نكات است:
اول دين در انديشة امام؛ امام، دين را فقط براي آخرت نميخواست.آخرت را در اثر ساختن اين جهان ميخواست. يعني اينكه شما با داشتن زندگي سعادتمند اين جهاني، ميتوانيد آخرت سعادتمندي داشته باشيد. دوم نگاه امام به نقش اجتماعي خانم ها؛ امام، زنان را محصور در خانه نميديد. ممكن است كه كساني بگويند كه وظيفة خانمها، تربيت خانواده است. نه! آنهايي كه اين نگرش را دارند كه خانمها بايد درخانه بمانند، به تربيت فرزند وخانواده هم عنايت ندارند.
امام براي زن، يك نقش فعال اجتماعي قائل است.البته، طبيعي است كه قسمتي از وظايف زن، تربيت خانواده و فراهم كردن يك زندگي آرام خانوادگي است. در كنار اينها، خانمها نقش اجتماعي اشان را هم دارا هستند.
سوم نگاه امام به هنر؛ ايشان هنر را تجلي روح آفريدگاري انسان ميدانستند، غريزهاي ست كه خداوند در وجود انسان به وديعه نهاده است كه ابعاد مختلفي مثل شعر، موسيقي و...دارد. ميدانيد كه خود امام هم از اينها در مراتب عالي برخوردار بود. باشعرهاي ايشان كه همه آشنا هستند.
خب اين سه ويژگي امام، يعني نگاه اين جهاني به دين؛ اهميت دادن به نقش زنان در اجتماع و به رسميت شناختن هنر، باعث شد جوانهايي كه بهخصوص در غرب، با مكاتب اجتماعي روز آشنايي داشتند، حتي با بنيان گذاران اين مكاتب و صاحبان انديشه، رابطه و آشنايي نزديك داشتند، همه چيز را در غرب رهاكنند و به نجف بيايند و براي هميشه، دل سپردة ايشان شوند.
* بهطور مشخص، ارتباط شما با امام خميني(ره)، در چه زماني شروع شد؟
ارتباط من با امام، قبل از اينكه خواهر من، به عقد سيد احمد آقا در بيايد، شروع شد. در سال1347، من مسئول امور بينالملل انجمنهاي اسلامي شدم. اولين كاري كه كردم، تلاش براي ارتباط اتحاديه با امام بودكه به نجف رفتم.
* شايد بتوان گفت كه اولين چالش جمهوري اسلامي ايران در حوزة سياست خارجي، تسخير سفارت آمريكا در آبان 1358بود. مواضع امام خميني(ره)را در رابطه با اين اتفاق، چگونه تحليل ميكنيد؟
يك نكته كه در امام متبلور است، منطقي بودن او با خودش است.امام با خودش در تناقض نيست. ممكن است كه اظهار نظري بكند كه شما نپسنديد، ولي اين اظهار نظر در چارچوب خودشان، منطقي است؛يعني غيراز اين از امام، انتظارنمي رود.
خب امام نسبت به انقلاب خيلي حساس بودند زماني كه متوجه شدندكه بسياري از آشوبها در سفارت آمريكا طراحي ميشود، آنگونه موضع گرفتند.
* گاهي اينگونه اظهارمي شود كه حضرت امام(ره)، نسبت به رعايت عرف ديپلماتيك در عرصة نظام بينالملل، بياعتنا بودند. نظر شما چيست؟
امام، عرف ديپلماتيك و بينالمللي را پذيرفته بودند و براساس آن عمل ميكردند.در پاريس، ايشان تذكرات بسياري نسبت به رعايت قوانين فرانسه ميدادندكه بسيار معروف است.
زماني، شهيد رجايي، نامهاي تند به رئيسجمهوري وقت افغانستان كه آن زمان تحت اشغال شوروي بود، مينويسند.امام به ايشان تذكر دادندكه اينگونه مخاطب قرار دادن دولتها وظيفة شما نيست.شما جايگاه خاصي را داريد و بايد عرف ديپلماتيك را رعايت كنيد.
* عدهاي مواضع حضرت امام(ره) در ارتباط با واقعة تسخير سفارت آمريكا را مغاير عرف نظام بينالملل ميدانند. شما چه نظري داريد؟
نه! امام معتقد بودند كه اين سفارتخانه، خلاف عرف ديپلماتيك رفتار كرده است. جاسوسي، خرابكاري، حمايت از منافقين و...كه از وظايف سفارتخانه نيست. عكس العمل امام به اشغال لانة جاسوسي از اين ديدگاه قابل تحليل است كه اينها از عرف بينالملل عدول كردند، فلذا امام هم موافقت كردند.
* اگر بخواهيد اصول سياست خارجي از نگاه حضرت امام خميني(ره) را بيان كنيد، به چه نكاتي اشاره ميكنيد؟
در سياست خارجي، اصل اساسي امام، استقلال بود، براساس سياست موازنة منفي؛ نه به آمريكا امتياز ميدهيم و نه به شوروي. استقلال و شعار نه شرقي، نه غربي، اساس انديشة امام بود. ايشان، حركت در يك مسير توحيدي را دنبال ميكردند. در تمام طول جنگ هم، هر فرماني كه امام دادند، هرعكس العملي كه نسبت به هرجرياني نشان ميدادند، براساس همين ديدگاه استقلال طلبانه بود.
* يك سؤال ديگر وجود دارد وآن، ماجراي ديدار مهندس بازرگان با برژينسكي، معاون امنيت ملي كارتراست. در اين باره توضيح ميدهيد؟
در ماجراي اشغال سفارت آمريكا وجريان سفر الجزاير معروف، خود من، به امام عرض كردم كه آقاي بازرگان ميخواهند به الجزاير بروند، دكتر چمران و دكتر يزدي هم همراهشان هستند. در اين سفر هم ديداري با معاون امنيت ملي آقاي خواهند داشت.
* و عكس العمل امام(ره) ؟
امام سكوت كردند و هيچچيزخاصي نگفتند.
* در رابطة ايران و آمريكا يك نكتة ظريفي وجود دارد و آن، اين است كه روابط دو كشور از سوي آمريكا قطع شد. موضع امام بعد از اين اتفاق چه بود؟
بله، همينطور است.كارتر، روابط را قطع كرد. عكس العمل امام هم اين بود كه فرمودند: رابطةگرگ وميش به چه درد ما ميخورد؟ راهبردي را كه امام براي سياست خارجي تدوين كردند و فكر ميكنم كه در سال 1364 فرموله شد، ارتباط ما با غرب، منهاي وجود آمريكا در رأس بود.
* شما پيوند اعتقادات ايدئولوژيك با رفتارحضرت امام(ره)، در عرصة بينالمللي را چگونه توضيح ميدهيد. نمونة روشن و بارز آن، صدور حكم ارتداد سلمان رشدي است. براي امام(ره)چه چيزي در اولويت قرار داشت؟
آن چيزي كه در تفكر امام، بر همه چيز اولويت داشت، مصلحت اسلام و جامعه است.در شرايطي كه كسي ميآيد و اينگونه مباني اعتقادي شما را به تمسخرمي گيرد و ريشة همه چيز را ميزند، حاكميت و اصالت مكتبي كه در ذهن امام و انديشة ايشان، اولويت دارد، ايشان، باعث مي شود كه ايشان براي مكتبش همه كار بكند.
تاريخ درج: 12 خرداد 1387 ساعت 09:28 تاريخ تاييد: 12 خرداد 1387 ساعت 12:35 تاريخ به روز رساني: 12 خرداد 1387 ساعت 12:34
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]
-
گوناگون
پربازدیدترینها