واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حجت الاسلام دكتر مرتضي آقاتهراني منتخب مردم تهران در مجلس هشتم در گفتگو با فارس، با گراميداشت ايام شهادت استاد مطهري، درباره مراجع فكري نسل امروز اظهار داشت: به فضل الهي افرادي به عنوان حجتهاي علمي معرفي ميشوند كه سنگ بناي اسلام هستند؛ البته آنها را بايد شناخت و از بركت وجودشان بايد سيراب شد. حضرت امام (ره)، كتابهاي شهيد مطهري را بدون چون و چرا معرفي كردند. حضرت آقا عين اين كار را انجام دادند و با توجه به اينكه در زمان حيات حضرت استاد (آيتالله مصباح يزدي) اين كار را انجام دادند از اين بابت خدا را شاكر هستيم. وي در پاسخ به سوالي درباره ريشه حب و بغض ها نسبت به آيتالله مصباح يزدي در برخي محافل روشنفكري و حتي در برخي رسانهها، گفت: در بين عمده مردم اينگونه نيست. حضرت امام، مقام معظم رهبري ، شهيد مطهري و آيت الله مصباح و افراد اينچنين در قلب مردم جا دارند. اما كساني كه دلداده احزاب و گرايشهاي خودشان هستند، هر چيزي را فقط از ديد خودشان مي بينند و به همين خاطر به نام امام و رهبري، حرف ديگري مي زنند و با امثال مطهري ها و مصباح ها مشكل پيدا مي كنند؛ همين ها روزي مطهري ها را ترور مي كنند و روز ديگر آيت الله مصباح يزدي را ترور شخصيت مي كنند. مشروح اين گفتگو در ادامه آمده است: در ايام سالگرد شهادت استاد مطهري قرار داريم. به نظر شما آيا هنوز مطهري ميتواند پاسخگوي نياز امروز ما باشد؟ چه كسي يا كساني در زمان حاضر ميتوانند خلاء حضور ايشان را پر كنند؟ چند تا از ويژگيهاي اين شهيد بزرگوار، آيتالله مطهري در ذهن بنده درشت و برجسته است. گذشته از وجهه علمي، معنوي و مردمي بودن، ايشان انساني بهروز بودند. همانطور كه حديث ميفرمايد:كسي كه به زمان خودش آگاه است، اشتباهات بر او هجوم نميآورد. خيلي از امور هم در گرو وقت خودش است يعني اگر زودتر يا ديرتر انجام شود، خراب ميشود. شناختن درست به همراه درك زمان و درست عمل كردن خيلي مهم است. وقتي شهيد مطهري حوزه را رها كرد و به دانشگاه رفت، وقتي دوباره به جمع جوانان باز ميگردد، با در نظر گرفتن زمانشناسي، ميبينيم كه ايشان دقيقا درست عمل كرد. خدا توفيق بدهد كه بتوانيم اينگونه باشيم. درك زمان و درك موقعيت خيلي مهم است. در مورد اينكه آيا نوشتههاي آن بزرگوار هنوز پاسخگو است يا نه، بايدگفت كه در آن دردها و آن چيزهايي كه شباهت با آن زمان داريم، بله. فكر ميكنم در بحث جهانبيني و ايدئولوژي و اينگونه موارد، پايههاي كار همان است كه شهيد مطهري بسته است. در حال حاضر آيا ما مراجع فكرياي در حوزه يا دانشگاه داريم كه جوانان بتوانند خودشان را از آنها سيراب كنند؟ زمين خالي از حجت نيست. آن حجت بزرگ، امام عصر (عج) است اما عدهاي هم هستند كه بعد از مقام امام عصر (سلام الله) در مراحل پايينتر، در هر زماني، همانند حجت براي مردماند. اكنون با وجود مبارك مقام ولايت فقيه، ايشان نعمتي هستند براي ما. يكي از نعمتهاي بزرگي كه خيلي بايد شاكر خداوند تعالي باشيم. گاهي در ايام قبل از انقلاب واقعا ميمانديم كه چه بايد بكنيم و وظيفه چيست. اما وقتي حضرت امام به ايران آمدند، ورودشان به كشور، نه تنها به جامعه بلكه حتي به مجامع علمي و فكري انسجام داد و به خوبي بستر و سمتوسوي كار مشخص شد. اكنون هم وجود مبارك حضرت آقا (دامتبركاته) واقعا نعمت ارزندهاي است كه بعد از وجود مبارك حضرت ولي عصر (عج)، نمي توان آن را با هيچ نعمتي مقايسه كرد، بايد قدر اين نعمت را دانست. ما اين نعمتها را از فضل الهي ميدانيم كه شايد بابتش زحمتي هم نكشيديم. خدا لطف كرد. درست است كه شهدا خون دادند و زحمات زيادي براي اين انقلاب كشيده شد ولي اين نعمت را بگذاريد يك طرف ترازو و ببينيد خدا خيلي سنگ تمام گذاشته است .در ديدگاه ما شهيد كه چيزي از دست نميدهد، بلكه بر مقامش افزوده ميشود و حيات مجددي مييابد. اما باز هم در مقابل اين شهدا و تلاشهاي مردم، خدا خيلي سنگ تمام گذاشته است.جالب است كه مردم هم خوب ميفهمند اين درك جمعي خيلي جالب است.ببينيد چه استقبالي از آقا (مقام معظم رهبري) ميكنند. در جامعه علمي هم به فضل الهي افرادي به عنوان حجتهاي علمي معرفي ميشوند كه سنگ بناي اسلام هستند؛ البته آنها را بايد شناخت و از بركت وجودشان بايد سيراب شد.حضرت امام (ره)، كتابهاي شهيد مطهري را بدون چون و چرا معرفي كردند. حضرت آقا عين اين كار را انجام دادند و با توجه به اينكه در زمان حيات حضرت استاد (آيتالله مصباح يزدي) اين كار را انجام دادند؛ خدا را شاكر هستيم. به نظر شما ريشه بغضها نسبت به آيتالله مصباح كه در برخي محافل شبه روشنفكري و حتي در رسانهها ديده ميشود، چيست؟ برخي مجامع خاص ديدگاههاي خاص دارند كه بايد اول از خودشان پرسيد. اما در سطح وسيع كه نگاه ميكنيم، در بين عمده مردم اينگونه نيست. حضرت امام، مقام معظم رهبري ، شهيد مطهري و آيت الله مصباح و افراد اينچنين در قلب مردم جا دارند و مردم آنها را دوست داشته و به گفته هايشان احترام مي گذارند. اما كساني كه دلداده احزاب و گرايشهاي خودشان هستند، هر چيزي را از چشم اين دلبستگي خود مي بينند و به همين خاطر به نام امام و رهبري، حرف ديگري مي زنند و به همين علت با امثال مطهري ها و مصباح ها مشكل پيدا مي كنند. ريشه حب و بغض ها به حضرت استاد (آيت الله مصباح) در برخي رسانه ها توسط برخي روشنفكرنماها را نيز در همين چارچوب مي توان تحليل كرد. آنها با ميزان خودشان همه چيز را مي سنجند و همين ها روزي مطهري ها را ترور مي كنند و روز ديگر آقاي مصباح يزدي را ترور شخصيت مي كنند. اخيراً يكي از كساني كه آثار آقاي مصباح را به صورت مغرضانه نقد ميكند، مدعي شده كه قرآن كلام وحي نيست و مخلوق پيامبر است. اين حرف، حرف جديدي در دنياي روشنفكري نيست. اما اينكه دوباره اين مباحث در جامعه طرح ميشود، به نظر شما چه علتي ميتواند داشته باشد؟ حدس شما چيست؟ طرح مجدد اين مباحث، مي تواند به خاطر اسلامهراسي و ترس از بيداري اسلام و ايجاد جنگ بين اسلام و مسيحيت باشد. دست صهيونيستها هم در اين مساله آشكار است. اينها با اسامي مشكل ندارند. اگر ما بگوييم اسلام، ولي محتوا نداشته باشيم كه كسي با ما مشكلي ندارد. از انقلاب، جمهوري اسلامي و ولايت فقيه بگوييم ولي واقعيت نداشته باشد كه كسي با ما مشكلي ندارد.يادم هست كه وقتي "هابرماس" را مركزگفتگوي تمدنها به ايران دعوت كرد، در يكي از محافل گفته بود كه اسم اسلام باشد، ولي واقعيتش را عوض كنيد، آنوقت ميبينيد به راحتي با سكولاريسم كنار آمده و يكي ميشود. يادتان هست كه امام (ره)، اسلام امريكايي و اسلام ناب محمدي (ص) را مطرح ميكردند و ميخواستند ايندو را از هم جدا كنند تا اشتباه نشود. ميدانستند آن چيزي كه از آن ميترسند، دقيقا ايدههاي خاتمانبياء وقرآن كريم است كه از وحي منشا گرفته است و دومي هم ندارد. ميبينيد كه قرآن حتي با انجيل و تورات هم قابل مقايسه نيست. آنها خودشان هم ادعا ندارند كه انجيل كاملا وحي است؛ اگر ديده باشيد، در اين كتاب برخي از خاطرات حضرت عيسي(ع) ديده مي شود كه گوياي اين است كه اين نوشته بعد از ايشان نوشته شده است. تنها كتابي كه خداوند آن را خالص و بدون دستبرد حفظ كرده و انشاءالله بعد از اين هم حفظ خواهد كرد، قرآن است. پس آنان تلاش ميكنند كه اين قرآن را خالي از محتوا كنند. سابقتر از اين، شعار مذهب عليه مذهب و دين عليه دين مطرح ميكردند. ميگفتند با نام دين بياييد تا به مقابلهات برنخيزند. بايد خيلي مراقب بود، ممكن است خيلي اسامي خوب و قشنگ مطرح شود اما بايد ديد كه محتوايش چيست. در جنگ جمل كه عدهاي خدمت اميرالمومنين (ع)، آمدند، افرادي هم آمدند كه مسلمانهاي خوبي بودند اما به حضرت ميگويند كه ما واقعا ماندهايم، يك طرف داماد پيغمبر، يك طرف همسر پيغمبر؛ شما عمارياسر را داريد كه صحابي پيامبر است و آن طرف هم طلحه را دارد كه صحابي پيامبر است. مالك اشتر و محمدبنابيبكر اين طرف است و آن طرف زيبر و افراد ديگر. جواب حضرت علي(ع) اين است كه "حق را بشناسيد، اهل حق را خواهيد شناخت". حق را كه با اشخاص و شخصيتها شناخته نميشود. در مورد قرآن هم همين طور است اگر به قرآن درست نگاه كنيد، كار تمام است. بله، طبيعي است كه اسمهاي مختلف بياورند، اما حق را بايد درست شناخت.من هجمه را همه جانبه ميبينم و آنها از هر طريقي كه بتوانند، هجوم ميآورند و البته طبيعي است و فقط مال امروز هم نيست. اما آنهايي كه مسلمانان، به واقع مسلماني كنند و حداقل دقيقا بفهمند كه اسلام چيست و پاي آن بايستند، آنوقت ديگر واقعا بحث اين شخص و آن شخص مطرح نيست. البته بين بزرگان، عدهاي هستند كه محكم ميايستند و عقبنشيني نميكنند و الگوهاي بسيار بزرگي هستند. حضرت آقا (رهبري) به خوبي در صحبتهايشان كد ميدهند واگر آدم اهل بازي نباشد، خيلي راحت متوجه ميشود كه ايشان چه ميگويند. ما زماني را به ياد نداريم كه اسلام مورد هجوم نبوده باشد. البته امروز چون ارتباطات خيلي قوي است، در چند دقيقه ميتوان مطالب را منتقل كرد و طبيعي است كه آنان براي هجمه به اسلام، بهتر استفاده كنند. چرا مردم تهران شما را به عنوان نفر دوم انتخاب كردند در حالي كه به جاي چهره سياسي نمادي از مباحث اخلاقي هستيد؟ خودم هم تعجب كردم. شايد جدا از نوع تفكر بعضي گروهها و بعضي افراد، مردم سياست را از ديانت؛ و اخلاق را از سياست جدا نميدانند. اينهايي را هم كه سياسي كاري ميكنند، دوست ندارند و در اينها مجموعهاي از انحرافات را ميبينند كه زير چتر و پر سياست آنها را مخفي مي كنند. طبع انسان از دورويي، دروغ، كلك، تزوير، مالخوري، دنياپرستي و ... بيزار و متنفر است. پس اين نباشيد تا محبوب خلق شويد، و اين وعده الهي است. من براي خودم ميترسم بيش از همه خوف دارم از اينكه مردم صداقت خودشان را نشان دادند، و ما بايد هميني كه مينماييم، باشيم. اي كاش اين شود. در انتخابات رياست جمهوري، شما فعاليت و نقش گستردهاي در انتخابات آقاي احمدينژاد داشتيد. به نظر شما اگر دكتر احمدينژاد رئيسجمهور نمي شد، چه ميشد؟ آقاتهراني: نميدانم، چون علم غيب ندارم. اما در همان اواخر دولت هشتم، خيلي دغدغه آينده را داشتيم، به ويژه از نظر فرهنگي.چون به واقع، فرهنگي واداده در برابر غرب سخت القاء شده بود اما به لطف خداوند به دست مردم و اين ملت مبارز، ناگهان ورق برگشت؛ تبليغات فراوان و تمهيدات مادي قدرت به ناگاه از كارآمدي افتاد و آقاي احمدي نژاد عليرغم نداشتن ابزار ظاهري، با صداقت جلو آمد. حالا هم كه يكباره همه چيز برگشت، آنهايي كه وارد معركه ميشوند، مراقب باشند. خودم را عرض ميكنم. بايد ببينم حالا كه آمدهايم، بايد چكار كنيم. نكند دوباره منيتها و نفسانيات مان گل كند و فرصت را از دست بدهيم. هميشه بايد با شيطان درون و برون مبارزه كرد. به همه ميگويم، به دولت، به مجلس، به نمايندگان، واقعا منصبي كه داريم، طعمه نيست، يك فرصت دو روزه است. اينگونه نشود كه بعد از 4 سال همان انتقاداتي كه به گذشتگان داشتيم، به خودمان هم وارد شود. اگر از خدا كمك بخواهيم، بايستيم و در حد توان مجاهدت كنيم، مي شود؛ خيلي خوبتر از اين هم مي شود. اگر ما هم مثل اين مردم، صادقانه به ميدان بياييم، خيلي موفق تر و پيروزتر خواهيم بود. يك آقايي ميگفت من و خانوادهام در روز رايگيري با وضو پاي صندوق حاضر شديم. نمايندهاي كه با چنين رايهايي به مجلس راه مييابد، اگر بخواهد ناپاكي كند، گيريم كه خدا هم ببخشد، ولي در قيامت چه ميخواهد بكند؟ در زمينه فرهنگي كه دغدغه ما بوده و هست، سعي و تلاش دكتر احمدي نژاد و دولت، براي حل نارساييها فراوان است اما كار برزمين مانده نيز براي پيشبرد اهداف نظام اسلامي همچنان باقي مانده كه تلاشها براي رفع آنها ادامه دارد. آقا (مقام معظم رهبري) هنوز از مظلوميت فرهنگي در كشور ناراحتند و بعيد نيست گفته شود عامل اصلي آن، نداشتن يك مهندسي فرهنگي و يك مديريت قوي در اين جهت است؛ در حالي كه مي دانيد كارهاي فرهنگي در كشور مدعيان زيادي دارد؛ وزارت ارشاد، صداوسيما، سازمان تبليغات، دفتر تبليغات اسلامي، مراكز هنري، مراكز علمي، حوزه هاي علميه، دانشگاهها، آموزش و پرورش و غيره . اما حتي در مسائل جزئي گاهي نميدانيد يقه چه كسي را بايد گرفت. به هر حال با اين وصف، از آنچه كه از نظام اسلامي توقع مي رود، فاصله داريم و توقع از امور تقنيني و اجرايي كشور نيز فراتر از اين است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]