تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805664488




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي آينده نظام سياسي روسيه در ميزگردي با حضور كارشناسانآيا مدودف يك گورباچف ديگر خواهد بود؟ - ترجمه: سحر بغدادي


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بررسي آينده نظام سياسي روسيه در ميزگردي با حضور كارشناسانآيا مدودف يك گورباچف ديگر خواهد بود؟ - ترجمه: سحر بغدادي


شروع كار ديميتري مدودف به عنوان رئيس‌جمهور روسيه به نوعي محك زدن فرضيه‌هايي خواهد بود كه مفسران غربي به خاطر انتخاب مدودف توسط پوتين به عنوان جانشين خود، مطرح كرده بودند. ‌اين فرضيه‌ها بر اين مبنا پايه‌گذاري شد كه رياست مدودف باعث ادامه روند توسعه آزادي سياسي يا به تعبيري رشد تدريجي آزادي سياسي و نيز آزادي رسانه‌ها-كه در دوره رياست پوتين از محدوديت بيشتري برخوردار بودند- خواهد شد.

اين تئوري بيشتر بر مبناي پيشينه شخصي مدودف بنا شده است؛ چرا كه وي به عنوان پسر يك استاد دانشگاه و فردي تحصيلكرده و از نسل رشديافتگان در دوران پس از فروپاشي شوروي (زمان فروپاشي شوروي وي بيست و پنج سال داشت) شناخته مي‌شود. به علا‌وه سابقه او بسيار متفاوت از پرونده پوتين و خدمات وي در دستگاه‌هاي امنيتي شوروي سابق است. ‌

آندره اولمند، تحليلگر مسائل روسيه، در اين‌باره مي‌گويد:

به راستي نيز مدودف از زمان انتخاب به سمت رياست‌جمهوري طي سخنراني‌هاي خود به شيوه‌اي آشكار و موثر از استقلا‌ل قضات و تغيير در روند اقتصادي كشور و مبارزه با فساد حمايت كرده است. مدودف همچنين تمايل خود را نسبت به بازگشت شركت‌هايي كه پيش از اين در اختيار حلقه نزديكان پوتين قرار داشت به دولت اعلا‌م كرده است. ‌

مدودف همچنين در مصاحبه‌هاي متعدد خود، روش ملا‌يم‌تري را در مورد آزادي‌هاي سياسي در روسيه اتخاذ كرده است. وي با حمايت از مفهوم حركت تدريجي به سمت يك نظام چند حزبي (چهار تا پنج حزب اصلي)، مخالفت خود را با سيستم دوحزبي روسيه نشان داده است. او حتي به طرحي كه توسط سوركف، معاون سابق رياست‌جمهوري، در مورد روسيه به مثابه يك دموكراسي خودكامه مطرح شده بود، بي‌اعتنايي نشان داده است. ‌

به نظر مي‌رسد مدودف عقيده دارد رقابت بين احزاب، جامعه مدني نيرومند،كانال‌هاي چندگانه اطلا‌ع‌رساني و قوه قضاييه مستقل، اپوزيسيون مقتدر و انتقال قدرت به شيوه‌اي دموكراتيك، براي كشورش بسيار مناسب است. ‌

مدودف همچنين مواضع سياست خارجي خود را به دور از هر گونه دشمني و مقابله با غرب طرح‌ريزي كرده است. وي طي مصاحبه‌اي با مجله اگونك مي‌گويد:‌

به اعتقاد اولمند، غير قابل تصور نيست كه روزي سياست‌هاي مدودف با پوتين كه حامي بود، مغايرت پيدا كند. بنابر‌اين ممكن است ما بار ديگر شاهد ايجاد وضعيتي مشابه سال‌هاي حكومت گورباچف در روسيه باشيم كه بر خلا‌ف ميل كادر رهبري حزب كمونيست، دست به انجام اصلا‌حاتي دمكراتيك در اين كشور زد. ‌

آيا روي كار آمدن مدودف به منزله خواهد بود؟ آيا او عليه سيستمي اقدام خواهد كرد كه باعث به قدرت رسيدن وي به عنوان جانشين پوتين شد؟ آيا او به راستي معتقد به مباني ليبرالي است و منتظر فرصت مناسبي براي هدايت روسيه به سرمنزل ليبرال دموكراسي است؟ يا اين پيش‌بيني‌ها فقط يك تصور رويايي است كه بر مبناي تحليل‌هاي سرسري نسبت به پيشينه شخصي مدودف بنا شده كه بي‌توجه به خط‌مشي و قوانيني كه تحت نظارت پوتين پايه‌ريزي شده است ارائه مي‌شود؟ حتي اگر مدودف بخواهد اصلا‌حاتي مشابه اصلا‌حات دوران گورباچف را اجرا كند، آيا اراده سياسي و اختيارات لا‌زم براي اين كار را دارد؟ منابع و مدارك مورد نياز را چه‌طور؟ آيا پوتين از پيش تدابيري را براي ايجاد محدوديت در آزادي عمل مدودف انديشيده است كه مانع از اجراي چنين سياست‌هايي خواهد شد؟ آيا از يك ديگر نفعي عايد روسيه و شهروندان آن خواهد شد؟

در ادامه تحليل سه تن از مفسران مسائل روسيه درباره اين مسائل را مي‌خوانيد. ‌

‌ اريك كراوس، كارشناس مركز تحقيقاتي نيكيتسكي: مفسران غربي با ساده‌لوحي اصرار دارند تا به نحوي اين باور را ايجاد كنند كه با وجود تقابل موجود ميان شكست سياست‌هاي بوريس يلتيسن غرب‌گرا و موفقيت سياست‌هاي ملي‌گرايانه‌تري كه در دوران پوتين اجرا شد، طي دوران حكومت مدودف كه از سوي پوتين براي جانشيني خود انتخاب شده باز هم شاهد گرايش روسيه به سوي غرب خواهيم بود. ‌

با اينكه ممكن است غرب از روي علا‌قه‌اي كه به گورباچف دارد از وي خاطرات خوبي داشته باشد، اما در روسيه او و يلتسين بيشتر به خاطر نقشي كه در فروپاشي شوروي و تحقير و فلا‌كت روسيه داشته‌اند، در ذهن مردم باقي مانده‌اند. بنابراين بعيد است كه مدودف بخواهد- يا اجازه آن را داشته باشد- تا جا پاي آنها بگذارد. آن هم در حالي كه گورباچف خود يك حامي وفادار و هر چند منتقد پوتين محسوب مي‌شود.

اطلا‌عات اندك به دست آمده نشان مي‌دهد كه به اين زودي‌ها پاياني براي برنامه‌هاي طولا‌ني‌مدت پوتين متصور نيست. شايد حتي خود پوتين نيز نتواند زمان دقيقي براي پايان اين برنامه‌ها تعيين كند. گروهي اعتقاد دارند كه وي پس از هشت سال پيكار با مشكلا‌ت پرشمار روسيه به دنبال آرامش و استراحت است، در حالي كه افراد كمي يافت مي‌شوند كه با خشنودي و رضايت از قدرت دست بكشند. اين در حالي است كه اگر قانون اساسي روسيه اجازه انتخاب مجدد پوتين را مي‌داد و اين اختيار به مردم داده مي‌شد، او در يك چشم به هم زدن دوباره انتخاب مي‌شد. شايد پوتين اميدوار است كه مدودف بتواند برنامه‌هاي او را بدون احتياج به كمك شخص وي، پيش ببرد. نكته روشن اين است كه مدودف مامور شده تا بر اساس خطوط و سياست‌هاي تعيين شده از سوي پوتين، به مديريت مسائل و مشكلا‌ت بي‌شمار روسيه بپردازد. وظيفه مدودف ساخت و ايجاد نهادهاي مهم براي پايه‌گذاري يك نظام سرمايه‌داري مدرن است. ‌

روسيه نقش خود را فراتر از ضديت صرف با آمريكا مي‌داند و آرزوهاي بزرگ‌تري در سر مي‌پروراند. قدرت‌هاي بزرگ روابط و تعامل‌هاي پيچيده‌اي با يكديگر دارند. اين روابط گاهي حالت رقابتي و گاهي حالت مشاركتي به خود مي‌گيرد. منافع روسيه بايد در چارچوب روابط و تعاملا‌ت قدرت‌هاي سنتي آمريكا با قدرت‌هاي در حال شكل‌گيري آسيا تعريف شود. ‌

تصور اينكه روسيه روند سياسي موفق خود را در مقابل به عهده‌گيري نقش كشوري تابع و دنباله‌رو در اردوگاه غرب كنار بگذارد، غيرمنطقي است. اگر پوتين تصميم گرفته بود تا سياست خارجي خود را كه حالتي تهاجمي و خشن داشت تغيير دهد، ديگر نه سربازان روسيه به آبخازيا حمله مي‌كردند و نه عليه توسعه ناتو در كشورهاي همسايه روسيه جبهه مي‌گرفت. مدودف هشدار داده بود آنهايي كه تصور مي‌كنند من براي معامله با غرب بهتر عمل خواهم كرد، سخت نااميد خواهند شد. ‌

هيچ كشور در حال توسعه‌اي كه تحت يك نظام ليبرال واقعي بوده باشد، به عنوان يك قطب صنعتي در دنيا مطرح نشده است. مدودف رياست‌جمهوري كشوري را بر عهده مي‌گيرد كه نيمي از مسير تحول از يك نظام كمونيستي ناكارآمد را طي كرده است. بعد از شروع تجزيه شوروي و نيز حالت گريز از مركز نيروهايي كه باعث تهديد روسيه به عنوان يك كشور واحد شد، حال روسيه در مرحله ادغام سرمايه با قدرت، چه از نظر اقتصادي و چه از نظر سياسي، قرار گرفته است. ‌

در حالي كه شركت‌هاي تحت حمايت دولت در روسيه آشكارا از رقباي غربي‌شان ناكارآمدتر هستند، در عين حال همين شركت‌ها بسيار كارآمدتر از شركت‌هايي هستند كه در دهه پرهرج‌ومرج 1990 به وجود آمدند. همان‌طور كه تجربه چين نشان داد، يك سيستم فرماندهي متمركز در نهايت قادر به پاسخگويي به نيازهاي يك اقتصاد صنعتي پيشرفته نخواهد بود. اين شركت‌هاي معظم روسي پس از پايان ماموريت‌شان يا به حالت خصوصي درمي‌آيند و يا از ميدان خارج خواهند شد، اما اين مساله، مشكل دهه آينده خواهد بود. در حال حاضر اگر كسي مي‌خواهد خود را فريب دهد كه مدودف از پيروان اين روند خواهند بود، كافي است كه به حضور طولا‌ني‌مدت وي در گازپروم به عنوان يك شركت معظم خصوصي/ دولتي كه منافع زيادي را عايد روسيه ساخت و باعث پيشبرد سياست‌هاي ملي‌‌گرايانه در اين كشور شد، توجه كند. ‌

آنتني‌تي اسلويا، مشاور مخصوص معاون وزارت امور خارجه آمريكا در دولت ريگان: من به وجود تشابه ميان گورباچف و مدودف معتقد نيستم. اوضاعي كه مدودف با آن روبه‌رو است تفاوت بسياري با اوضاعي كه گورباچف در زمان خود با آن روبه‌رو بود، دارد. گورباچف نااميدانه براي نجات يك نظام كمونيستي مي‌جنگيد؛ نظامي كه حتي پيش از به قدرت رسيدن او، انعطاف‌پذيري تاكتيكي خود را - كه همان داشتن ظرفيت نوسان بين شبه‌حقيقت ايدئولوژيك و حقيقت روزمره و دنيوي است- از دست داده بود. اين نبرد نااميدانه به قول شوروي‌شناس بزرگ، آلا‌ين بسانشون، هميشه نقشي كليدي در موفقيت سياسي‌اش بازي مي‌كرد. ‌

‌ اين حزب بين كمونسيم جنگ (پيگيري همه‌جانبه شبه‌حقيقت ايدئولوژيك) و تاكيد دوباره بر حقيقت حقيقي نوسان داشت كه نتيجه آن اشتراكي شدن بازرگاني و صنعتي شدن اجباري (بازگشت به شبه‌حقيقت در قالب شبه‌كشاورزي و شبه‌صنعت) بود، فقط براي آنكه در عمل از ايدئولوژي خلا‌ص شود تا مشوق مردمان شوروي در مقابله با ماشين جنگي پيشرفته غرب (آنها براي روسيه مقدس مي‌جنگيدند و نه براي اتحاديه جماهير شوروي) باشد. ‌

‌ تحليل بسانشون چنين ادامه پيدا مي‌كند:

‌ ما در اينجا نمي‌توانيم به تحليل نيروهايي كه منجر به فروپاشي كمونيسم شدند بپردازيم. به همين بسنده مي‌كنيم كه آن رژيم يك چيز و تنها يك چيز بود: ايدئولوژي كه در واقع واژه‌اي (اشتباه) و زبان خشكي كه از طريق آن خود را بيان مي‌كرد. پيش از آنكه گورباچف به قدرت برسد، روح ايدئولوژي پيشاپيش از بدنه كشور جدا شده بود و به جاي ديگري رفته بود و پشت پوشش تهي شوروي را خالي كرده بود. ‌

‌ وصله‌زني بي‌منطق گورباچف اصلا‌حات نبود؛ بلكه تلا‌شي عبث و نااميدانه در جهت احياي يك جسد بود. پس از آن نوبت به بوريس يلتسين رسيد تا عهده‌دار آن شود و سپس به ولا‌ديمير پوتين رسيد تا اين خلا‌ را در مركز قدرتي كه به واسطه غياب اتحاد جماهير شوروي ايجاد شده بود، پر كند. ‌

‌ هم‌اكنون ديميتري مدودف اين مسووليت خلا‌قانه را بر دوش دارد. در راه پيوند زدن اصلا‌حات و مدرنيسم به ارزش‌هاي ميهن‌پرستانه و محافظه‌كارانه، پوتين و مدودف در نزد من بيشتر يادآور پيتور استوليپين بزرگ هستند تا يكي از رهبران حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي. ‌

‌ همانگونه كه تحليل فوق از ديناميسم‌هاي سياست كمونيستي نشان مي‌دهد، اتحاد جماهير شوروي پشيمان سال‌هاي آخر و روسيه‌پوتين و مدودف داراي دو حقيقت سياسي كاملا‌ متفاوت است. غرب بايد از اين موضوع خوشحال باشد و آغوش خود را براي روسيه به مثابه يك دوست و شريك باز كند. ‌

اين ايده كه روزي مدودف از خود تصويري به مثابه يك اصلا‌ح‌طلب ارائه دهد نيز به نظر من غيرمنطقي مي‌رسد، چرا كه بدين نحو حاميان سياسي خود را متحير و نااميد مي‌كند. ديدگاه‌هاي ليبرال مدودف بر پوتين پوشيده نيست- پوتيني كه بي‌شك روزنامه‌ها را مي‌خواند. چرا پوتين يك را به جانشيني خود انتخاب كرده است اگر ديدگاه‌هايش را مردود مي‌داند؟ تمامي شواهد حاكي از آن است كه پوتين خواهان انجام اصلا‌حات ليبرالي است. اگر مشاجره و اختلا‌في ميان پوتين و مدودف به وجود بيايد، بر سرانجام تدابير و قوانيني خاص خواهد بود و نه ايده كلي انجام اصلا‌حات در روسيه. ‌

اينكه آيا مدودف همانگونه كه در فوق گفته شد، را كنار بگذارد، به سياست غرب بستگي دارد. سخنراني‌هاي آتشين پوتين بر مبناي دشمني روسيه با غرب شكل نگرفته بود، بلكه بر اثر دشمني غرب با روسيه شكل گرفته بود. وقتي وي اولين بار بر مسند قدرت نشست، آماده بود تا رويكردي باز نسبت به غرب را پيش گيرد و متعاقب حملا‌ت تروريستي 11 سپتامبر، او يكي از حاميان ثابت‌قدم آمريكا بود. متأسفانه واشنگتن عادت به جبران و بازپس دادن ندارد. مي‌گيرد ولي پس نمي‌دهد. به روسيه فقط يك راه داد: يا خودت را راضي كن تا يكي از اقمار آمريكا باشي يا اينكه از نظر ما يك دشمن قسم‌خورده خواهي بود. اگر غرب به مواضع غيرمدبرانه و بي‌اثر خود ادامه دهد، چيزي جز روابط سرد با مدودف انتظار نمي‌رود. ‌

پروفسور استفان بلنك از كالج جنگ ايالا‌ت متحده:‌ هر چند اين احتمال وجود دارد كه مدودف به يك اصلا‌ح‌طلب مبدل شود، اما اين احتمال به چيزي جز خوشبيني و تفكر خوشبينانه متكي نيست. اين حقيقت كه والدين مدودف استاد دانشگاه بوده‌اند، هيچ چيزي را ثابت نمي‌كند. نمايندگان طبقه‌روشنفكر روسيه كه بر مسند قدرت بودند (ولا‌ديمير لنين و لو تروتسكي) يقينا اصلا‌ح‌طلب نبودند. حتي سخنراني‌هايش نيز قابل اتكا نيستند. در همه نقل‌قول‌هايي كه از مدودف در خصوص اصلا‌حات نقل مي‌شود، نقل قول‌هاي مشابهي از پوتين (و همچنين لنين)! نيز وجود دارد. ‌ ‌آنچه بيشتر مهم است، كارهايي است كه مدودف كرده است. در گازپروم، وي از هر نظر از سياست‌هاي گازپروم حمايت كرده است تا از رقباي داخلي و خارجي سلب مالكيت كند و به قول ولا‌ديمير ميلوف و بوريس نيمتسف، از نو پول نقد را به شركت‌هاي خصوصي مورد علا‌قه دولت واريز كند. او هيچ واكنشي در مورد سلب اختيارات مجلس دوما، قتل و ساكت كردن روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها و بحران حاضر در گرجستان نشان نداده است. او هيچ نوع مخالفتي با ديدگاه پوتين در اين خصوص كه اوكراين و گرجستان (و بنابراين باقي كشورهاي تازه استقلا‌ل‌يافته) دولت‌هاي مستقلي نيستند، ابراز نكرده است. ‌ هر چند ممكن است كه مدودف يك اصلا‌ح‌طلب از آب درآيد، اما تحليل اولند ديگر خارج از موضوع خواهد بود، چرا كه ابزارهاي اعمال قدرت دولت بدون هيچ نشانه آشكاري از اعتراض مدودف تحت كنترل پوتين در آمده است. مطمئنا اگر مدودف همان‌طور كه مدعي است يك وكيل خوب است، دور زدن قانون اساسي و بهره‌گيري از خلا‌هاي آن توسط پوتين و نزديكانش، بايد وي را به واكنشي عليه آنان ترغيب مي‌كرد، اما ما هيچ چيز نديده و نشنيده‌ايم. بنابراين وي ممكن است بر مسند رياست‌جمهوري‌اي تكيه زند كه در آن اختيار چنداني ندارد و قادر به انجام كاري جز اصلا‌حات سطحي نيست. ‌ همانطور كه گفتم، هيچكدام از اينها قطعي نيست. ما بايد درباره مدودف با استناد به اعمالش قضاوت كنيم و تاكنون وي در همه سياست‌هاي پوتين يك همدست و همراه مشتاق بوده است.

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 يکشنبه 12 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن