واضح آرشیو وب فارسی:فارس: درباره پيش فروش بليت هاي كنسرت شجريان و سرگرداني هاي مردم چرا چنين شد
سيدابوالحسن مختابادخبر اين بود؛ باز هم تهيه بليت از طريق اينترنت براي مشتاقان صداي استاد شجريان درد سر آفرين شد و كثيري از علاقه مندان و متقاضيان بليت، ساعت ها سرگردان بانك و سايت شدند.اول؛ مي توان در يك واكنش لحظه يي، مقصر را طراحان سايت استاد و برنامه ريزان كنسرت لقب داد و خيال خود را راحت كرد، اما اين تمام ماجرا نيست و مقصر شناختن آنان پاك كردن صورت مساله و ديدن معلول هاست. چرا كه دست اندركاران سايت آقاي شجريان و بانك، علاقه مندند در كمترين زمان ممكن بيشترين فروش بليت را داشته باشند و البته در اين مسير سود افزون تري را هم كسب خواهند كرد و رضايت مشتريان هم در چنين نوع رفتاري فراهم خواهد شد. اما مشكل اين است كه بسترهاي چنين كاري از سوي دولت فراهم نشده است و به رغم سرمايه هاي فراواني كه در كشور وجود دارد، دولت و وزارت مخابرات همچنان ميزان سرعت و فضاي اينترنتي را به مردم و نهادهاي حقوقي و حقيقي مي بخشند كه به لحاظ فني كشوري باامكانات و سرمايه هاي فراوان چون ايران را همسنگ كشورهايي چون افغانستان و... مي كند. چنين خساست و بخل و بي اعتمادي دولت به مردمش، در نهايت به اين مي انجامد كه سر چنين ماجراهايي كه شهروندان مي خواهند اندك اوقات فراغتي هم داشته باشند، تن و جان و روان خود را بفرسايند و از هفت خواني بگذرند تا بتوانند بليتي ابتياع كنند.دوم؛ لايه دوم ماجرا كه علت اصلي هجوم و تقاضاي شگفت انگيز به كنسرت استاد شجريان در آن نهفته، البته عميق تراست و ريشه هاي پيچيده تري دارد كه بخشي از آن برمي گردد به نوع نگاه به هنر و به خصوص موسيقي از سوي دولت و نهاد حكومت(در تمامي دوره هاي آن) و بخشي ديگر بازمي گردد به بلاتكليفي رسانه ملي درباره موسيقي. اينكه موسيقي ارائه شده از سوي استاد شجريان همان موسيقي است كه دست اندركاران نظام جمهوري اسلامي از آن به عنوان موسيقي فاخر ياد مي كنند، تقريباً امري بديهي است. (نگارنده به اختلاف نظر شخصي آقاي شجريان با دولت و اينكه هيچ علاقه يي به هنرمند دولتي بودن و رسمي شدن ندارد كاري ندارد، بلكه نوع موسيقي ارائه شده از سوي ايشان را مورد توجه قرار مي دهد كه با گفتمان رسمي جمهوري اسلامي در تلائم و ملاطفت تام و تمام قرار دارد). در چنين بستري انتظار طبيعي اين است كه نظام براي تبليغ اين نوع موسيقي و مقابله با موسيقي غربي همان انرژي و تواني را صرف كند كه مثلاً براي ساختن يك جاده يا سد يا رساندن گاز به دورترين نقطه كشور صرف مي كند. اگر نظام پذيرفته است كه امكانات را بايد به يك شكل در سرتاسر كشور توزيع كرد، آيا امكانات فرهنگي و هنري جزء نيازهاي مردم نيست؟ و نبايد همانند ديگر امكانات اقتصادي و سياسي توزيعي عادلانه يابند؟يادم نمي رود دو سال قبل كه مردم زادگاهم ( روستاي امره در شهر ساري) به نصب يك دستگاه زباله سوز در جنگل نزديك روستا معترض شدند، نگارنده براي پيگيري ماجرا با آقاي توكلي ( نماينده مردم در مجلس) تماس گرفتم و از ايشان پرسيدم چرا دولت(در اينجا استانداري) به اعتراض مردم توجه نمي كند كه ايشان پاسخي به اين مضمون دادند كه نصب اين زباله سوز حكم همان راه و جاده كشيدن را دارد و نياز آن منطقه(براي دفع زباله هاي شهر ساري) است و لذا مردم يك روستا نبايد مقاومت كنند.حال همين سوال را از آقاي توكلي مي توان پرسيد كه چرا در همان شهر ساري وقتي هنرمندي چون مختاباد (عبدالحسين) با مجوز رسمي دولت خواستار اجراي موسيقي شد، برخي محافل و نهادهاي مخالف از برگزاري كنسرتش جلوگيري كردند. آيا ايشان و دولت محترم و... از خود پرسيده اند چرا هنرمندان ديگري چون آقاي شجريان، لطفي، عليزاده و ناظري و ديگران... كه خواستاران فراواني در شهرستان ها دارند، كمتر رغبتي به دادن كنسرت در خارج از تهران دارند؟ آيا مي دانند برخي از سرمايه گذاران اين گونه كنسرت ها به دليل عدم حمايت و ايستادگي دولت، در برابر رفتارهاي غير قانوني مخالفان، در آخرين لحظات كنسرتشان لغو شد و خود به پرداخت تعهدات سنگيني ملزم شدند(بدون هيچ درآمدي)،برخي به زندان افتادند و در نهايت مردم و شهروندان بخت برگشته محروم از ديدن يك تفريح سالم و هنرمندان شاخص اين مرز و بوم دست از پا درازتر مجبور به بازگشت شدند؟ آقاي توكلي و ديگر نمايندگان مردم و وزارت ارشاد مي دانند كه يك شب اجراي آقاي شجريان و گروهش در يك ورزشگاه 3 تا 5 هزار نفري در گوشه يي از خاك اين كشور، صرفه اقتصادي و رواني افزون تر از دادن 5 شب كنسرت در يك كشور خارجي دارد؟ اين گونه، تقاضاهاي شهرستاني ها از كنسرت هاي بزرگاني چون شجريان در همان منطقه پاسخ مي يابد و بازار به تعادلي مي رسد و سبب مي شود چنين هجوم هايي را براي خريد اينترنتي بليت ها شاهد نباشيم.به گمان نگارنده مظلوميت فرهنگي، به خصوص در حوزه موسيقي، بيش از آنكه به بودجه و امكانات وابسته باشد، به عدم حمايت قانوني و بي اقتداري دولت، دخالت برخي نهادهاي فشار فراقانوني و برخي مقررات دست و پاگير مرتبط است.در سوي ديگر صدا و سيما قرار دارد كه بعد30 سال از گذشت انقلاب و با وقوف به فتواي تاريخي حضرت امام(ره) در حليت موسيقي، هنوز تكليفش را با موسيقي مشخص نكرده است. براي همين است كه وقتي خواننده يي از آن سوي آب ها به دبي مي آيد و كنسرتي برگزار مي كند، هزاران نفر از داخل كشور بليت هواپيما و كنسرت را مي گيرند و به ديدن كنسرت مي روند. مي دانيد چرا؟ چون شبكه هاي ماهواره يي در تبليغ و رسانه يي كردن هنرمنداني از اين دست كم مايه نمي گذارند، اما صدا و سيماي خودمان حتي از بردن نام بزرگان موسيقي ما هم عاجز است. مگر كنسرتي كه بليت هاي آن در طرفه العيني به فروش مي رسد چه كم از مسابقه فوتبالي دارد كه هر هفته پخش مستقيم تلويزيوني دارد؟ اگر از بعد رسانه يي نگاه كنيم هم آن شموليت و تاثيرگذاري دارد و هم اين. پس هم فوتبال بايد پخش شود و هم كنسرت موسيقي.تمامي اين عوامل دست به دست هم مي دهند تا بازار تقاضا به شديدترين درجه خود برسد و در نهايت فروش بليت آقاي شجريان با چنين هجمه و تقاضاي شگفت انگيزي روبه رو شود.به نظر شما اگر اقتدار و حمايت دولت از برگزاري كنسرت در شهرستان ها، نمايش كنسرت از شبكه هاي رسمي و حمايت صدا و سيما به علاوه توسعه منطقي شبكه اينترنتي فراهم بود، شهروندان دچار چنين عذاب و المي مي شدند؟
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]