واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: و او ناگهان غيب شد... آنچه كه در پرونده اين متهم جوان ديده ميشود، حكايت از آن دارد كه او در طول اين مدت در حالي كه وكلايش به حكم صادره معترض شدند، در دادگاه تجديدنظر با تاييد حكم، باز هم با شكست مواجه ميشود، اما پرونده با اعتراض مجدد به شعبه 26 ديوان عالي كشور رفته و اين بار نيز به دليل نقص تحقيقات به همان شعبه بازگشت و حكم صادره دوباره تكرار شد. اين گزارش با هدف نشان دادن آنچه كه در لابهلاي حوادث يك هفته گذشته رخ داده و پاسخ آنها احتمالا از اذهان جستوجوگر مخاطبان پنهان مانده است، توسط گروه «حوادث» ايسنا نگاشته شده و تنها به بررسي سير وقوع حوادث و گاهي نيز زدن تلنگري به اذهان خوانندگان ميپردازد. و او ناگهان غيب شد... به گزارش ايسنا، بنا بر شايعات گفته ميشود دو مامور كه اغفال شدهاند، در روز حادثه يكي از نمادهاي مفساد اقتصادي را از زندان تحويل ميگيرند و در بين راه، او عنوان ميكند كه قصد اجابت مزاج دارد و بعد به يك رستوران ميروند و ديگر مامورها ميمانند و متهم فراري ... البته اين شايعه اصلا نزديك به ذهن نيست، اما چون گفته شده بود ما هم به رسم امانتداري گفتيم. شايعه قويتر ميگويد: محكوم به اخلال در نظام صادراتي كشور ميخواست خانوادهاش را ببيند و به همين دليل وارد خانهاش شده و ديگر هيچكس او را نديد! انتخاب اين گزينه يا هر گزينه ديگري را بر عهده خودتان ميگذاريم، چون در نظر داشته باشيد اينها همه شايعه است و مراجع قضايي تا كنون نحوه فرار وي را به دليل نامعلومي تشريح نكردهاند و ادامه ماجرا... او در حالي كه در آخرين جلسه رسيدگي به پروندهاش با يقيين كامل چشم در چشم اصحاب رسانه گفته بود: «سارق فرار ميكند نه مسروق»، بنا بر اعلام رسمي مراجع قضايي متواري شد. نگاهي به سوابق گذشته او حاكي از آنست كه به دنبال برگزاري 25 جلسه در شعبه اول دادگاه عمومي تهران سرانجام بر اساس حكم دادگاه 27 آبان ماه سال 81، وي ميبايست 27 سال حبس تعزيري را (اخلال در نظام صادراتي كشور 20 سال حبس، پرداخت رشوه 3 سال حبس و جعل كارت معافيت خدمت 4 سال حبس) تحمل ميكرد و بدين ترتيب بند 6 اندرزگاه اوين شاهد ورود مهماني تازه بود؛ البته بعدها محل اقامت وي در زندان به نگين اوين معروف شد، چرا كه دست و دلبازيهاي او در تامين برخي هزينهها و برخي ايام خاص، وي را به چهرهاي دوست داشتني و قابل احترام در زندان بدل كرده بود كه البته به هيچيك از اينها ايرادي وارد نيست و غرض از گفتن اين بود كه او مشكلي طي مدت اقامتش در اوين نداشت. اين در حاليست كه اظهارات زيادي درباره مدت زمان طويل مرخصيهاي داده شده به اين محكوم مطرح است كه البته هيچ مقام رسمي قضايي در اين باره اظهار نظر نكرده است. آنچه كه در پرونده اين متهم جوان ديده ميشود، حكايت از آن دارد كه او در طول اين مدت در حالي كه وكلايش به حكم صادره معترض شدند، در دادگاه تجديدنظر با تاييد حكم، باز هم با شكست مواجه ميشود، اما پرونده با اعتراض مجدد به شعبه 26 ديوان عالي كشور رفته و اين بار نيز به دليل نقص تحقيقات به همان شعبه بازگشت و حكم صادره دوباره تكرار شد. اما ديوان عالي كشور در ادامه رسيدگي به اين پرونده، حكم را نقض و پرونده را جهت رسيدگي به مجتمع قضايي امور اقتصادي كشور فرستاد تا حكم قانوني با بررسي مجدد صادر شود و در نهايت در حالي كه گفته ميشد قاضي دو هفتهاي است مشغول انشاي رأي حكم او و 31 متهم اين پرونده است، ناگهان متهم متواري شد... چرا شهرام جزايري بايد 5 سال زندان را در آن شرايط تحمل كند و بنابر اظهارات برخي، از مرخصيهاي طولاني مدت برخوردار شود، تا مراحل نهايي صدور رأي هم پيش برود و بعد ناگهان متواري شود؟ آيا او در طول مرخصيهاي طويل المدتش امكان فرار را نداشت؟ اين درحاليست كه بنا به خواست موكلان اين متهم، تلاش براي فك قرار توقيف و تبديل آن به قرار وثيقهاي بالغ بر 100 ميليارد تومان در جريان بوده است، به طوري كه قرار بود در روز فرار، وي براي تفكيك اموال مشروع و نامشروع در محل كارشناسان حاضر شود. در هر حال اين اتفاق با پرسش افكار عمومي مواجه هست كه اميدواريم پاسخ مناسبي از سوي مراجع براي آن وجود داشته باشد، چرا كه در نهايت فراري ساده، اما بزرگ قطعا نيازمند پيشگيري با مراقبتهاي ويژهتري از متهمي با 120 اتهام بود. «نميتوانيم اظهارنظر كنيم» در هفتهاي كه گذشت شاهد سقوط دو بالگرد در يك محل بوديم كه باز هم ماجراي سقوط آن با ابهامات زيادي روبهرو شد. بالگرد اول متعلق به وزارت نفت كه تحتالاجاره سازمان زمينشناسي بود كه به همراه يك خلبان و دو كارشناس جهت انجام عمليات ژئوفيزيك از مبدا فرودگاه شيراز به سمت گلگهر سيرجان در ساعت 9 صبح از زمين بلند شد. گزارش دبير ستاد حوادث و سوانح غير مترقبه استان فارس حكايت از آن دارد كه يك ربع بعد، ارتباط بالگرد با مركز فرماندهي قطع شد. اين گزارش اشاره به اعزام سه بالگرد به منطقه دارد كه در نهايت مقارن ساعت 15:26 محل سقوط شناسايي و تيمهاي امدادي به محل اعزام شدند. اما اين تمام ماجرا نيست، بلكه ابهامات از آنجا شروع شد كه اورژانس اعلام كرد مقارن ساعت 9:24 يعني دقيقا 9 دقيقه پس از قطع ارتباط بالگرد، طي تماس يكي از اهالي روستايي كه عنوان كرده بود، شاهد سقوط يك بالگرد بوده، پيگيريهاي اوليه آغاز شده است. به دنبال اين تماس، اورژانس يك آمبولانس به محل اعزام و با همكاري محيطبانان، منطقه بازديد شده، اما چون چيزي مشاهده نميشود، محل را ترك ميكنند. با در نظر گرفتن اين موضوع، اين پرسش مطرح است، چرا در حالي كه با گذشت مدت زماني سه بالگرد جهت جستوجوها براي شناسايي موقعيت بالگرد ناپديد شده، اعزام شد، هيچيك از ارگانهاي مربوطه نسبت به اين موضوع، اطلاعي نداشتند و در نهايت در حالي كه جاي جاي منطقه جستوجو ميشود، از محلهاي احتمالي سقوط مطلع نشده بودند و حتي ماجراي بررسي اوليه اورژانس نيز گزارش نشده بود؟ بدين ترتيب اين حادثه در حالي رسيدگي ميشود كه فرداي همانروز براي بيرون كشيدن لاشه آن، بالگرد ديگري سقوط كرد و اين بار نيز دو تن خدمه پرواز كشته شدند و در نهايت رسيدگي به ماجراي دو سقوط بالگرد كه گفته ميشد به دليل نقص فني بوده است، با صحبتهاي پهلوانزاده، مدير روابط عمومي شركت هليكوپتري وزارت نفت كه گفته بود نميتوانيم هيچگونه اظهارنظر كارشناسي بكنيم، بينتيجه ماند. اين گزارش حاكيست كه پيگيريهاي رسانهاي براي يافتن علت حادثه از عملكرد كميته بررسي سوانح توسط مدير روابط عمومي هواپيمايي كشوري نيز با خودداري از هرگونه اظهارنظر همچنان در هالههاي ابهامآميز خود باقي ماند. قاتل رواني چگونه كنترل ميشد؟ اما ماجراي تكان دهنده ديگري كه در اين هفته عنوان شد قتل دلخراش دختر 21 سالهاي توسط يك بيمار رواني بود. اين بيمار رواني 35 ساله، 6 سال قبل (سال 79) خواهر و مادرش را در روز عاشورا حين خواب به قتل رسانده بود. وي كه داراي مدرك كارشناسي بوده و تدريس خصوصي ميكرده، در آخرين جنايت ارتكابي، دوست دخترش را در خانه مجردياش با ضربات پي در پي چاقو به قتل رسانده بود و بعد خود را به پليس معرفي كرد. نكته قابل توجه اين پرونده آنست كه وقتي در دادگاه تشخيص داده شد، قاتل به بيماري رواني اسكيزوئيد مبتلاست به بيمارستان روانپزشكي رازي منتقل شد، اما پس از سه سال با تشخيص كميسيون پزشكي قانوني مبني بر بهبود حالش با دستور قاضي آزاد شده بود. وي درباره انگيزه هر سه قتل، يك حرف را عنوان كرده بود و آن اين كه به مقتولان «شك» داشته است. جالب آن كه مقتول به واسطه حضور يكي از نزديكانش كه در رشته كارشناسي روانشناسي تحصيل ميكرده است، به بيمارستان رواني رفت و آمد و با قاتل آشنا و در نهايت دوست شده بود. به گزارش ايسنا بيماري اسكيزوئيد از بيماريهاي زير مجموع اسكيزوفرني كه يكي از شديدترين بيماريهاي رواني است. از نظر روانپزشكان، اسكيزوفرني درمان ندارد و تنها ميتوان با دارو و جلسات مشاوره بيمار را كنترل كرد، چرا كه از لحاظ رواني، بيمار واقعبيني خود را از دست داده و با توهمات و شكهايش دست به گريبان است. با اين توضيحات چگونه كميسيون پزشكي قانوني رأي به آزادي چنين بيماري از بيمارستان را داده بود؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 638]