تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804397322




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چه کسی در عزای عزیزانش شمشیر به مغز خود می کوبد؟


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: چه کسی در عزای عزیزانش شمشیر به مغز خود می کوبد؟ سخنان مقام معظم رهبری در حرمت قمه زنی * این سخنان در جمع روحانیون کهگیلویه و بویر احمد بیان شده بود. بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين . والصلاة والسلام علي سيدنا محمد وآله الطاهرين . درباره مسائل مربوط به محرم دو نوع مطلب وجود دارد : يكي سخن درباره نهضت عاشوراست . اگر چه درباره فلسفه قيام امام حسين عليه السلام بسيار گفته اند و نوشته اند و حرفهاي بسيار قيمي  در اين مقوله زده شده است ; اما حقيقتا يك عمر مي شود سخن از اين حقيقت درخشان گفت . هرچه درباره عاشورا و قيام امام حسين عليه السلام فكر كنيم متوجه مي شويم كه اين قضيه از ابعاد مختلف داراي كشش و گنجايش انديشيدن و بيان كردن است . يك مقوله ديگر كه به مناسبت محرم قابل بحث است و در اين زمينه كمتر صحبت مي شود مقوله عزاداري حسين بن علي عليه السلام و بركات احياي  عاشوراست . تحقيقا يكي از مهمترين امتيازات جامعه شيعه بر ديگر جوامع مسلمان اين است كه جامعه شيعه برخوردار از خاطره عاشوراست . از همان روزي كه موضوع ذكر مصيبت حسين بن علي عليه السلام مطرح شد چشمه جوشاني از فيض و معنويت در اذهان معتقدين و محبين اهل بيت عليهم السلام جاري گشت . اين چشمه جوشان تا امروز همچنان ادامه و جريان داشته است ; بعد از اين هم خواهد داشت و بهانه آن هم يادآوري خاطره عاشوراست . بيان ماجراي عاشورا فقط بيان يك خاطره نيست . بلكه بيان حادثه اي است كه ـ همان طور كه در آغاز سخن عرض شد ـ داراي ابعاد بي شمار است . پس يادآوري اين خاطره در حقيقت مقوله اي است كه مي تواند به بركات فراوان و بيشماري منتهي شود. لذا شما ملاحظه مي كنيد كه در زمان ائمه عليهم السلام قضيه گريستن و گرياندن براي امام حسين عليه السلام براي خود جايي دارد. مبادا كسي خيال كند كه در زمينه فكر و منطق و استدلال ديگر چه جايي براي گريه كردن و اين بحثهاي قديمي است ! نه ! اين خيال باطل است . عاطفه به جاي خود و منطق و استدلال هم به جاي خود هر يك سهمي در بناي شخصيت انسان دارد. خيلي از مسائل است كه بايد آنها را با عاطفه و محبت حل كرد و در آنها جاي منطق و استدلال نيست . شما اگر در نهضتهاي انبيا ملاحظه كنيد خواهيد ديد وقتي كه پيغمبران مبعوث مي شدند در وهله اول كه عده اي دور آنها را مي گرفتند عامل اصلي منطق و استدلال نبود. در وهله اول حركت حركتي احساسي و عاطفي است . البته در خلال هر احساسي كه صادق باشد يك برهان فلسفي وجود دارد. اما بحث سراين است كه نبي وقتي مي خواهد دعوت خود را شروع كند استدلال فلسفي مطرح نمي سازد; بلكه احساس و عاطفه صادق را مطرح مي كند. اول توجه را به ظلمي كه در جامعه جاري است ; اختلاف طبقاتي اي كه وجود دارد و فشاري كه « انداد الله » از جنس بشر و شياطين انس بر مردم وارد مي كنند معطوف مي سازد. اين همان عواطف و احساسات است . البته بعد كه حركت وارد جريان معقول و عادي خود شد نوبت استدلال منطقي هم مي رسد. حادثه عاشورا در ذات و طبيعت خود يك درياي خروشان عواطف صادق است . يك انسان والا، پاك، منور و بدون ذره اي شائبه ترديد در شخصيت ملكوتي والاي او، براي هدفي كه همه منصفين عالم در صحت آن كه مبتني بر نجات جامعه از چنگ ظلم و جور و عدوان است متفقند حركت شگرفش را آغاز مي كند فلسفه حركت خود را مقابله با جور قرار مي دهد بحث بر سر مقدسترين هدفهاست كه همه منصفين عالم آن را قبول دارند. چنان انساني در راه چنين هدفي دشوارترين مبارزه را تحمل ميکند. دشوارترين مبارزه مبارزه غريبانه است . كشته شدن در ميان هياهو و هلهله دوستان و تحسين عامه مردم چندان دشوار نيست . چنان كه در يكي از جنگهاي صدر اسلام وقتي كه دو لشكر حق و باطل در مقابل هم صف كشيدند و پيغمبر از سپاهيان خود پرسيد : چه كسي حاضر است به ميدان برود و فلان جنگجوي معروف سپاه دشمن را از پاي درآورد جواني از سپاهيان اسلام داوطلب شد. پيغمبر دستي بر سر او كشيد و او را بدرقه كرد. مسلمانان هم برايش دعا كردند و او به ميدان نبرد رفت جهاد كرد و كشته شد.  اين يك نوع كشته شدن و جهاد كردن است . نوع ديگر جهاد كردن جهادي است كه وقتي انسان به سمت ميدان نبرد مي رود آحاد جامعه نسبت به او يا منكرند يا غافلند يا كناره مي جويند و يا در مقابلش مي ايستند. كساني هم كه قلبا وي را تحسين مي كنند ـ و تعدادشان كم است ـ جرات ندارند زباني به تحسينش بپردازند. حتي كساني مانند « عبدالله بن عباس » و « عبدالله بن جعفر » كه خودشان جزو خاندان بني هاشم و از همين شجره طيبه اند جرات نمي كنند در مكه يا مدينه بايستند فرياد بزنند و به نام امام حسين عليه السلام شعار بدهند. چنين مبارزه اي غريبانه است و مبارزه غريبانه سخت ترين مبارزه هاست . همه با انسان دشمن . همه از انسان رويگردان . در مبارزه امام حسين عليه السلام حتي برخي از دوستان هم معترض اند. چنان كه به يكي از آنها فرمود : « بيا به من كمك كن . » و او به جاي كمك اسبش را براي حضرت فرستاد و گفت : « از اسب من استفاده كن!»  غربت از اين بالاتر و مبارزه از اين غريبانه تر ! آن وقت در اين مبارزه غريبانه عزيزترين عزيزانش در مقابل چشمش قرباني شوند. پسرانش، برادرزاده هايش، برادرانش و پسرعموهايش ; اين گلهاي بني هاشم پرپر شوند و در مقابلش روي زمين بريزند و حتي كودك شش ماهه اش هم كشته شود! علاوه بر همه اين مصيبتها مي داند به مجرد اين كه جان از جسم مطهرش خارج شود عيالات بي پناه و بي دفاعش مورد تهاجم قرار خواهند گرفت . مي داند كه گرگهاي گرسنه به دختران خردسال و جوانش حمله ور مي شوند دلهاي آنها را مي ترسانند; اموال آنها را غارت مي كنند; آنها را به اسارت مي گيرند و مورد اهانت قرار مي دهند. مي داند كه به دختر والاي اميرالمومنين عليه السلام زينب كبري سلام الله عليها كه جزو شخصيتهاي بارز دنياي اسلام است جسارت مي كنند. اينها را هم مي داند. بر همه اينها تشنگي خود و اهل و عيالش را اضافه كنيد : كودكان خردسال تشنه . دختر بچه ها تشنه . پيرها تشنه . حتي كودك شيرخواره تشنه . مي توانيد تصور كنيد كه اين مبارزه چقدر سخت است انساني چنان والا پاك مطهر و منور كه ملائكه آسمان براي تماشاي جلوه او بر يكديگر سبقت مي گيرند و آرزومند تماشاي حسين بن علي عليه السلام هستند تا به او متبرك شوند; انساني كه انبيا و اوليا آرزوي مقام او را مي كنند در چنان مبارزه اي و با چنان شدت و محنتي به شهادت مي رسد. شهادت چنين شخصيتي حادثه اي شگرف است . كدام انساني است كه عاطفه اش از اين حادثه جريحه دار نشود ! كدام انساني است كه اين حادثه را بشناسد و بفهمد و نسبت به آن دلبسته نشود؟ يك وقت است كه كسي از داشتن نعمتي بي بهره است و در مقابل نعمت نداشته از او سوالي هم نمي شود. اما يك وقت كسي از نعمتي بهره مند است و از آن نعمتي كه دارد از وي سوال مي شود. يكي از بزرگترين نعمتها نعمت خاطره و ياد حسين بن علي عليه السلام ،يعني نعمت مجالس عزا ،نعمت محرم و نعمت عاشورا براي جامعه شيعي ماست . متاسفانه برادران غير شيعي ما از مسلمين خود را از اين نعمت برخوردار نكردند. اما مي توانند از اين نعمت بهره مند شوند و امكانش هم وجود دارد. اكنون كه ذكر محرم و عاشورا و ياد و خاطره امام حسين عليه السلام در بين ما رايج است از اين ذكر و خاطره و جلسات بزرگداشت چه استفاده اي بايد كرد و شكر اين نعمت چيست؟ اين همان مطلبي است كه مي خواهم   مطرح كنم . اين نعمت عظيم دلها رابه منبع جوشش ايمان اسلامي متصل مي كند. كاري مي كند كه در طول تاريخ كرد و ستمگران حاكم از عاشورا ترسيدند و از وجود قبر نوراني امام حسين عليه السلام واهمه داشتند. ترس از حادثه عاشورا و شهداي آن از زمان خلفاي بني اميه شروع شده و تا زمان ما ادامه يافته است و شما يك نمونه اش را در دوران انقلاب خودمان ديديد. در گزارشهاي برجا مانده از آن رژيم منحوس اشارتها بلكه صراحتهايي وجود دارد كه نشان مي دهد آنها با فرارسيدن محرم دست و پايشان را حسابي گم مي كردند. اين يك نمونه از جلوه هاي نعمت ماه محرم و مجالس ذكر و ياد امام حسين عليه السلام است كه شما ديديد. لذا هم مردم و هم روحانيون بايد از اين نعمت استفاده كنند. استفاده مردم اين است كه به مجالس عزاداري سيدالشهدا عليه السلام دل ببندند و اين مجالس را ـ در سطوح مختلف ـ هرچه مي توانند بيشتر اقامه كنند. مردم بايد مخلصانه و براي استفاده در مجالس عزاداري حسيني شركت كنند; نه براي وقت گذراندن يا به صورت عاميانه اي فقط به عنوان ثواب اخروی مسلما شركت در مجالس مذكور ثواب اخروي دارد; اما ثواب اخروي مجالس عزا از چه ناحيه و به چه جهت است ؟ مسلما مربوط به جهتي است كه اگر آن جهت نباشد ثواب هم نيست . بعضي از مردم متوجه اين نكته نيستند.  همه بايد در اين مجالس شركت كنند قدر مجالس عزاداري را بدانند از اين مجالس استفاده كنند و روحا و قلبا اين مجالس را وسيله اي براي ايجاد ارتباط و اتصال هرچه محكم تر ميان خودشان و حسين بن علي عليه السلام خاندان پيغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. اين از وظايفي كه در اين خصوص مربوط به مردم است . و اما در ارتباط با وظايف ،روحانيون مساله دشوارتر است . چون قوام مجالس عزا به اين است كه عده اي دور هم جمع شوند و يك فرد روحاني با حضور يافتن در ميان آنها اقامه عزا كند تا ديگران از اقامه عزاي او مستفيد شوند. يك روحاني چگونه اقامه عزا خواهد كرد؟ اين سوال من از همه كساني است كه نسبت به چنين قضيه اي احساس مسووليت مي كنند. به اعتقاد بنده مجالس عزاداري حسيني بايد از سه ويژگي برخوردار باشد : 1. چنين مجالسي باید محبت به اهل بيت عليهم السلام را زياد كند. چون رابطه عاطفي يك رابطه بسيار ذي قيمت است . شما روحانيون بايد كاري كنيد كه محبت شركت كنندگان در مجالس مذكور روزبه روز نسبت به حسين بن علي عليه السلام خاندان پيغمبر و مناشي معرفت الهي بيشتر شود. اگر شما خداي ناكرده در مجالس مذكور وضعي را به وجود آوريد كه مستمع يا فرد بيرون از آن فضا از لحاظ عاطفي به اهل بيت عليهم السلام نزديك نشد بلكه احساس دوري و بيزاري كرد نه فقط چنين مجالسي فاقد يكي از بزرگترين فوايد خود شده بلكه به يك معنا مضر هم بوده است . حال شما كه موسس يا گوينده چنين مجالسي هستيد ببينيد چه كاري مي توانيد بكنيد كه عواطف مردم براثر حضور در اين مجالس نسبت به حسين بن علي عليه السلام و اهل بيت پيغمبر عليهم افضل صلواه الله روزبه روز بيشتر شود. 2.بايد در اين مجالس، معرفت مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا روشنتر و واضحتر گردد. اين طور نباشد كه ما در مجلس حسين بن علي عليه السلام به منبر برويم يا سخنراني كنيم اما حضار آن مجلس ـ به اين فكر فرو بروند كه « ما به اين مجلس آمديم و گريه اي هم كرديم ; اما براي چه؟ قضيه چه بود؟ چرا بايد براي امام حسين عليه السلام گريه كرد اصلا چرا امام حسين عليه السلام به كربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟ » بنابراين به عنوان منبري يا سخنران بايد به موضوعاتي بپردازيد كه جوابگوي چنين سوالاتي باشد. بايد نسبت به اصل حادثه عاشورا معرفتي در افراد به وجود آيد. 3.سومين ويژگي لازم در اين مجالس، افزايش ايمان و معرفت ديني در مردم است . در چنين مجالسي بايد از دين نكاتي عنوان شود كه موجب ايمان و معرفت بيشتر در مستمع ومخاطب گردد. يعني سخنرانان و منبريها يك موعظه درست يك حديث صحيح بخشي از تاريخ آموزنده درست تفسير آيه اي از قرآن يا مطلبي از يك عالم و دانشمندبزرگ اسلامي را در بيانات خود بگنجانند و به سمع شركت كنندگان در اين مجالس برسانند. اين طور نباشد كه وقتي بالاي منبر مي رويم يك مقدار لفاظي كنيم و حرف بزنيم و اگر احيانا مطلبي هم ذكر مي كنيم مطلب سستي باشد كه نه فقط ايمانها را زياد نمي كند بلكه به تضعيف ايمان مستمعين مي پردازد. اگر اين طور هم شد ما از جلسات مذكور به فوايد و مقاصد مورد نظر نرسيده ايم . متاسفانه بايد عرض كنم كه گاهي چنين مواردي ديده مي شود. يعني بعضا گوينده اي در يك مجلس به نقل مطلبي مي پردازد كه هم از لحاظ استدلال و پايه مدرك عقلي يا نقلي سست است و هم از لحاظ تاثير در ذهن يك مستمع مستبصر و اهل منطق و استدلال ويرانگر است . مثلا در يك كتاب بعضي مطالب نوشته شده است كه دليلي بر كذب و دروغ بودن آنها نداريم . ممكن است راست باشد، ممكن است دروغ باشد. اگر شما آن مطالب را بيان كنيد ـ ولو مسلم نيست که خلاف واقع باشد ـ و با شنيدن آنها براي مستمعتان كه جوان دانشجو يا محصل يا رزمنده و يا انقلابي است ـ نسبت به دين سوال و مساله ايجاد مي شود و اشكال و عقده به وجود مي آيد نبايد آن مطالب را بگوييد. حتي اگر سند درست هم داشت ; چون موجب گمراهي و انحراف است نبايد نقل كنيد; چه رسد به اين كه اغلب اين مطالب مندرج در بعضي كتابها سند درستي هم ندارد. يك نفر از زبان ديگري مطلبي را مبني براين مي شنود كه من در فلان سفر فلان جا بودم كه فلان اتفاق افتاد. گوينده از روي مدرك يا بدون مدرك چنان مطلبي را مي گويد. شنونده هم آن را باور مي كند و در كتابي مي نويسد و اين كتاب به دست من و شما مي رسد. من و شما چرا بايد آن مطلب را كه نمي تواند در يك مجمع بزرگ براي ذهنهاي مستبصر و هوشيار و آگاه توجيه شود بازگو كنيم ! مگر هر مطلبي را هرجا نوشتند انسان بايد بخواند و بازگو كند ! امروز عموم جوانان كشور ـ از دختر و پسر گرفته تا زن و مرد و حتي غيرجوانان ـ ذهنشان باز است . اگر ديروز ـ قبل از انقلاب ـ جوانان دانشجو از اين ويژگي برخوردار بودند امروز مخصوص آنها نيست و همه مسائل را با چشم بصيرت و با استبصار نگاه مي كنند و مي خواهند بفهمند. يك بخش مهم از حادثه فرهنگي در جامعه امروز ما اين است كه اينها در معرض شبهات قرار مي گيرند. يعني دشمنان شبهه القا مي كنند. دشمنان هم نه ; منكرين فكر من و شما به القاي شبهه مي پردازند. مهم اين است كه مطلبي كه شما مي گوييد برطرف كننده شبهه باشد و آن را زياد نكند. بعضي از افراد بدون توجه به اين مسووليت مهم به بالاي منبر مي روند و حرفي مي زنند كه نه فقط گره اي از ذهن مستمع باز نمي كند كه گره هايي هم به ذهن او مي افزايد. اگر چنين اتفاقي افتاد و ما در بالاي منبر حرفي زديم كه ده نفر جوان يا حتي يك نفر جوان در امر دين دچار ترديد شد و بعد از پاي سخنراني ما برخاست و رفت و ما هم او را نشناختيم بعدا چگونه مي شود جبران كرد؟ آيا اصلا قابل جبران است؟ آيا خدا از ما خواهد گذشت؟ قضيه مشكل است . نمي گوييم همه منبرها بايد برخوردار از همه اين خصوصيات باشند و به همه موضوعات بپردازند; نه . شما اگر يك حديث صحيح از كتابي معتبر را نقل و همان را معنا كنيد كفايت مي كند. برخي منبريها بعضي اوقات يك حديث را آن قدر شاخ و برگ مي دهند كه معناي اصلي اش از بين مي رود. اگر شما يك حديث صحيح را براي مستمع خود درست معنا كنيد ممكن است بخش مهمي از آنچه را كه ما مي خواهيم داشته باشد. . اگر براي ذكر مصيبت كتاب « نفس المهموم » مرحوم « محدث قمي » را باز كنيد و از رو بخوانيد براي مستمع گريه آور است و همان عواطف جوشان را به وجود مي آورد. چه لزومي دارد كه ما به خيال خودمان براي مجلس آرايي كاري كنيم كه اصل مجلس عزا از فلسفه واقعي اش دور بماند ! من واقعا مي ترسم از اين كه خداي ناكرده در اين دوران كه دوران ظهور اسلام بروز اسلام تجلي اسلام و تجلي فكر اهل بيت عليهم الصلاه والسلام است نتوانيم وظيفه مان را انجام دهيم . برخي كارهاست كه پرداختن به آنها مردم را به خدا و دين نزديك مي كند. يكي از آن كارها همين عزاداريهاي سنتي است كه باعث تقرب بيشتر مردم به دين مي شود. اين كه امام فرمودند « عزاداري سنتي بكنيد » به خاطر همين تقريب است . در مجالس عزاداري نشستن روضه خواندن گريه كردن به سروسينه زدن و مواكب عزا و دسته هاي عزاداري به راه انداختن از اموري است كه عواطف عمومي را نسبت به خاندان پيغمبر پرجوش مي كند و بسيار خوب است . در مقابل برخي كارها هم هست كه پرداختن به آنها كساني را از دين برمي گرداند. بنده خيلي متاسفم كه بگويم در اين سه چهار سال اخير برخي كارها در ارتباط با مراسم عزاداري ماه محرم ديده شده است كه دستهايي به غلط آن را در جامعه ما ترويج كرده اند. كارهايي را باب مي كنند و رواج مي دهند كه هر كس ناظر آن باشد برايش سوال به وجود مي آيد. به عنوال مثال در قديم الايام بين طبقه عوام الناس معمول بود كه در روزهاي عزاداري به بدن خودشان قفل مي زدند! البته پس از مدتي بزرگان و علما آن را منع كردند و اين رسم غلط برافتاد. اما باز مجددا شروع به ترويج اين رسم كرده اند و شنيدم كه بعضي افراد در گوشه و كنار اين كشور به بدن خودشان قفل مي زنند! اين چه كار غلطي است كه بعضي افراد انجام مي دهند! قمه زدن نيز همين طور است . قمه زدن هم از كارهاي خلاف است . مي دانم عده اي خواهند گفت : « حق اين بود كه فلاني اسم قمه را نمي آورد. » خواهند گفت : « شما به قمه زدن چه كار داشتيد عده اي مي زنند; بگذاريد بزنند! » نه ; نمي شود در مقابل اين كار غلط سكوت كرد. اگر به گونه اي كه طي چهار پنج سال اخير قمه زدن را ترويج كردند و هنوز هم مي كنند در زمان حيات مبارك امام رضوان الله عليه ترويج مي كردند قطعا ايشان در مقابل اين قضيه مي ايستادند. كار غلطي است كه عده اي قمه به دست بگيرند و به سر خودشان بزنند و خون بريزند. اين كار را مي كنند كه چه بشود ! كجاي اين حركت عزاداري است؟! البته دست بر سر زدن به نوعي نشانه عزاداري است . شما بارها ديده ايد كساني كه مصيبتي برايشان پيش مي آيد برسروسينه خود مي كوبند. اين نشانه عزاداري معمولي است . اما شما تا به حال كجا ديده ايد كه فردي به خاطر رويكرد مصيبت عزيزترين عزيزانش با شمشير برمغز خود بكوبد و از سر خود خون جاري كند ! كجاي اين كار عزاداري است !  قمه زدن سنتي جعلي است. از اموري است كه مربوط به دين نيست و بلاشك خدا هم از انجام آن راضي نيست . علماي سلف دستشان بسته بود و نمي توانستند بگويند « اين كار غلط و خلاف است». امروز روز حاكميت اسلام و روز جلوه اسلام است . نبايد كاري كنيم كه آحاد جامعه اسلامي برتر يعني جامعه محب اهل بيت عليهم السلام كه به نام مقدس ولي عصر ارواحنافداه به نام حسين بن علي عليه السلام و به نام اميرالمومنين عليه الصلاه والسلام مفتخرند در نظر مسلمانان و غيرمسلمانان عالم به عنوان يك گروه آدمهاي خرافي بي منطق معرفي شوند. من حقيقتا هر چه فكر كردم ديدم نمي توانم اين مطلب ـ قمه زدن ـ را كه قطعا يك خلاف و يك بدعت است به اطلاع مردم عزيزمان نرسانم . اين كار را نكنند. بنده راضي نيستم . اگر كسي تظاهر به اين معنا كند كه بخواهد قمه بزند من قلبا از اوناراضي ام . اين را من جدا عرض مي كنم . يك وقت بود در گوشه و كنار چند نفر دور هم جمع مي شدند و دور از انظار عمومي مبادرت به قمه زني مي كردند و كارشان تظاهر ـ به اين معنا كه امروز هست ـ نبود. كسي هم به خوب و بد عملشان كار نداشت ; چرا كه در دايره محدودي انجام مي شد. اما يك وقت بناست كه چند هزار نفر ناگهان در خياباني از خيابانهاي تهران يا قم يا شهرهاي آذربايجان و يا شهرهاي خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشير برسر خودشان ضربه وارد كنند. اين كار قطعا خلاف است . امام حسين عليه السلام به اين معنا راضي نيست . من نمي دانم كدام سليقه هايي و از كجا اين بدعتهاي عجيب و خلاف را وارد جوامع اسلامي و جامعه انقلابي ما مي كنند ! اخيرا يك بدعت عجيب و غريب و نامانوس ديگر هم در باب زيارت درست كرده اند! بدين ترتيب كه وقتي مي خواهند قبور مطهر ائمه عليهم السلام را زيارت كنند از در صحن كه وارد مي شوند روي زمين مي خوابند و سينه خيز خود را به حرم مي رسانند! شما مي دانيد كه قبر مطهر پيغمبر صلواه الله عليه و قبور مطهر امام حسين امام صادق موسي بن جعفر امام رضا و بقيه ائمه عليهم السلام را همه مردم ايضا علما و فقهاي بزرگ در مدينه و عراق و ايران زيارت مي كردند. آيا هرگز شنيده ايد كه يك نفر از ائمه عليهم السلام و يا علما وقتي مي خواستند زيارت كنند خود را از در صحن به طور سينه خيز به حرم برسانند ! اگر اين كار مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مي نمود بزرگان ما به انجامش مبادرت مي كردند. اما نكردند. حتي نقل شد كه مرحوم آيت الله العظمي آقاي بروجردي رضوان الله تعالي عليه آن عالم بزرگ ومجتهد قوي و عميق و روشنفكر عتبه بوسي را با اين كه شايد مستحب باشد منع مي كرد. احتمالا استحباب بوسيدن عتبه در روايت وارد شده است . در كتب دعا كه هست . به ذهنم اين است كه براي عتبه بوسي روايت هم وجود دارد. با اين كه اين كار مستحب است ايشان مي گفتند « انجامش ندهيد تا مبادا دشمنان خيال كنند سجده مي كنيم ; و عليه شيعه تشنيعي درست نكنند. » اما امروز وقتي عده اي وارد صحن مطهر علي بن موسي الرضا عليه الصلاه والسلام مي شوند خود را به زمين مي اندازند و دويست متر راه را به طور سينه خيز مي پيماند تا خود را به حرم برسانند! آيا اين كار درستي است نه ; اين كار غلط است . اصلا اهانت به دين و زيارت است . چه كسي چنين بدعتهايي را بين مردم رواج مي دهد نكند اين هم كار دشمن باشد ! اينها را به مردم بگوييد و ذهنها را روشن كنيد. دين، منطقي است . اسلام، منطقي است و منطقي ترين بخش اسلام تفسيري است كه شيعه از اسلام دارد; تفسيري قوي . متكلمين شيعه هر يك در زمان خود مثل خورشيد تابناكي مي درخشيدند و كسي نمي توانست به آنها بگويد « شما منطقتان ضعيف است ».  اين متكلمين چه از زمان ائمه عليهم السلام ـ مثل « مومن طاق » و « هشام بن حكم » ـ چه بعد از ائمه عليهم السلام ـ مثل « بني نوبخت » و « شيخ مفيد » ـ و چه در زمانهاي بعد ـ مثل مرحوم « علامه حلي » ـ فراوان بوده اند. ما اهل منطق و استدلاليم . شما ببينيد درباره مباحث مربوط به شيعه چه كتب استدلالي قوي اي نوشته شده است ! كتابهاي مرحوم « شرف الدين » و نيز « الغدير » مرحوم « علامه اميني » در زمان ما سرتاپا استدلال بتون آرمه و مستحكم است . تشيع اين است يا مطالب و موضوعاتي كه نه فقط استدلال ندارد بلكه « اشبه شي بالخرافه » است ! چرا اينها را وارد مي كنند ! اين خطر بزرگي است كه در عالم دين و معارف ديني مرزداران عقيده بايد متوجهش باشند. البته: عده اي وقتي اين حرف را بشنوند مطمئنا از روي دلسوزي خواهند گفت « خوب بود فلاني اين حرف را امروز نمي زد». نه ; من بايستي اين حرف را مي زدم . من بايد اين حرف را بزنم . بنده مسووليتم بيشتر از ديگران است . البته آقايان هم بايد اين حرف را بزنند. شما آقايان هم بايد بگوييد. امام بزرگوار خطشكني بود كه هرجا انحرافي در نكته اي مشاهده مي كرد با كمال قدرت و بدون هيچ ملاحظه اي بيان مي فرمود. اگر اين بدعتها و خلافها در زمان آن بزرگوار مي بود يا به اين رواج مي رسيد بلاشك مي گفت . البته عده اي هم كه به اين مسائل دل بسته اند متأذی خواهند شد كه چرا فلاني به موضوع مورد علاقه ما اين طور بي محبتي كرد و با اين لحن از آن ياد نمود. آنها هم البته اغلب مردمان مومن و صادق و بي غرضي هستند; اما اشتباه مي كنند. وظيفه بزرگي كه آقايان روحانيون و علما در هر بخش و هرجا كه هستيد بايد برعهده داشته باشيد همانهاست كه عرض شد. مجلس عزاي حسين عليه الصلاه والسلام مجلسي است كه بايد منشأ معرفت و محل جوشش آن سه ويژگي كه عرض كرديم باشد. اميدواريم كه خداوند متعال شما را موفق بدارد تا آنچه را كه موجب رضاي پروردگار است با قدرت، با شجاعت، با تلاش و با جد و جهد پيگيري و بيان كنيد و ان شاء الله وظيفه خودتان را به انجام برسانيد. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن