تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نگاه مؤمن عبرت آميز و نگاه منافق سرگرمى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804746320




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به رنگ حاتمي کيا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به رنگ حاتمي کيا
به رنگ حاتمي کيا     پس از 5 سال فجر 28 به رنگ ارغوان در مي آيد   ابراهيم حاتمي کيا اين هفته با دو خبر در صدر اخبار سينمايي قرار گرفت؛ يکي سفر همراه با هيأت سينماگران ايراني به آمريکا و دومي هم رفع توقيف از فيلم پرحاشيه «به رنگ ارغوان»؛ فيلمي که در آخرين سال دولت هشتم ساخته شد و در اولين ماه هاي دولت دهم از توقيف بيرون آمد و در فهرست اوليه جشنواره فجر بيست و نهم قرار گرفت. به نظر مي رسد شمقدري ــ معاون سينمايي جديد ــ که در دوره مشاور رياست جمهوري هم سابقه بيرون کشيدن فيلمي مثل «درباره الي» را از فهرست توقيف دارد، مي خواهد در اولين ماه هاي نشستن بر صندلي معاونت سينما، خطوط قرمز فرهنگي دولت دهم را جابه جا شده و فراخ تر نشان بدهد. به هر حال آزاد شدن به رنگ ارغوان بعد از پنج سال خبر مسرت بخشي براي دوستداران سينماي حاتمي کياست. همه منتظرند ببينند فيلم نه چندان تازه ولي پر خبر او آن قدر ديدني هست يا گرد گذر ايام آن را بيات کرده. در اين چند صفحه سراغ اين فيلم و همه حاشيه هايش رفتيم تا شادي خودمان را از اين اتفاق مهم نشان بدهيم. به رنگ ارغوان از همان جنس فيلم هايي است که دوستداران ابراهيم حاتمي کيا توقعش را دارند. يک عاشقانه سياسي   آنهايي که به رنگ ارغوان را ديده اند، همگي بر اين باورند که اين ساخته حاتمي کيا کامل ترين فيلم کارنامه کاري او چه به لحاظ داستان پردازي و چه به لحاظ ساختاري است. حاتمي کيا موضوع ملتهب فيلمش را در قالب قصه عاشقانه آنچنان روايت کرده که مخاطب پس از تماشاي آن براي لحظاتي روي صندلي اش ميخکوب مي شود. حاتمي کيا هم جزو همان دسته کارگرداناني است که علاوه بر علاقه مندان معمولي سينما، يک سري طرفدار متعصب دارد که در هر شرايطي با تمام وجود از او و اثرش دفاع مي کنند و حتي اگر کار به جاهاي باريک تر هم بکشد، برايش دست به يقه هم مي شوند. حاتمي کيا بازها که خودم هم تا دوره اي در حلقه آنها بودم، برايشان فرقي ندارد که او «دعوت» ساخته يا «روبان قرمز» يا «حلقه سبز». در هر حال از او و کارش دفاع مي کنند؛ هر چند بدانند اثري که به دفاع از آن برخاسته اند، نسبت به آثار شاخص کارنامه حاتمي کيا اثر قابل توجهي نيست. اما او و طرفدارانش بعد از اتفاقات «به رنگ ارغوان» دوران تازه اي را تجربه کردند. بسياري از منتقدان که دوست دارند هميشه حاتمي کيا فيلم هايي فوق خوب بسازد، بعد از «به نام پدر» تئوري تازه اي را مطرح کردند که او وارد دوران خود تکراري شده و بعد از حلقه سبز و دعوت به اين نتيجه رسيدند که او براي فرار از خود تکراري به مرض دورافتادگي از خودش مبتلا شده است. نتيجه همه اين تئوري پردازي ها واکنش هاي تندي بود که حاتمي کيا در هنگام اکران فيلم «دعوت» از خود بروز داد.ورده است. اما روي واقعي ماجرا اين بود که طرفداران حاتمي کيا و ...از اين فيلم به اندازه آثار شاخص او مثل «از کرخه تا راين»، «خاکستر سبز»، «روبان قرمز»، «آژانس شيشه اي» و «ارتفاع پست» لذت نبرده بودند و اين واقعيتي بود که در دل خود ماجرايي داشت که خود حاتمي کيا و همه آدم هاي محدودي که به رنگ ارغوان را ديده اند، از آن باخبرند. اما اينکه چرا بعد از توقيف به رنگ ارغوان او با آثاري که مي سازد، متهم به خود تکراري و دور از اصل افتادگي مي شود؛ شايد کساني که از به نام پدر تا دعوت به قلع و قمع حاتمي کيا پرداختند، اگر به رنگ ارغوان را مي ديدند ديگر با اين شدت و حدت او را مورد تاخت و تاز قرار نمي دادند و کمي به او حق مي دادند که بعد از توقيف بهترين کارش وارد اين مسير شود. در اين دوران هيچ کس از خودش نپرسيد که چرا حاتمي کيا بلافاصله بعد از اتفاقات به رنگ ارغوان بدون هيچ وقفه اي خودش را سرگرم پروژه به نام پدر مي کند و در ادامه حلقه سبز را دست مي گيرد و با تمام کردن آن وارد پروژه دعوت مي شود. اين همه پر کاري و وصل کردن پروژه ها به يکديگد شايد به اين دليل بود که او خودش را از اتفاقات به رنگ ارغوان دورتر و دورتر کند. تلفيق خاکستر سبز و آژانس شيشه اي   اگر خاکستر سبز عاشقانه ترين فيلم کارنامه حاتمي کيا باشد و آژانس شيشه اي هم سياسي ترين فيلم او، به رنگ ارغوان تلفيقي است از هر دوي آنها که مي توان از آن به عنوان عاشقانه ترين فيلم سياسي سينماي ايران نام برد؛ فيلمي که در آن ديگر خبري از تندروي هاي حاج کاظم و سلحشور نيست و بهزاد (مأموريت وزارت اطلاعات با بازي حميد فرخ نژاد) و مافوق او (رضا بابک) پايه اصلي ماجراهاي فيلم هستند. ديالوگ هاي رضا بابک در سکانسي که با بهزاد روبه رو مي شود، بي شباهت به صحبت هاي سلحشور در آژانس شيشه اي نيست اما در اينجا صحبت ها از جنس ديگري هستند. اينجا هم بحث امنيت ملي مطرح مي شود اما ديگر آن سوي ماجرا بهزاد قرار نيست به خاطر کسي مثل عباس اين امنيت را به خطر بيندازد، اين سوي ماجرا دختري قرار دارد به نام ارغوان و اتفاقاً در اين نقطه است که به رنگ ارغوان در قياس با آژانس در رتبه اي بالاتر مي نشيند؛ چرا که ديگر در اينجا قرار نيست مخاطب به شکل احساسي به خاطر اينکه آن سوي ماجرا کسي است مثل عباس که روزي به خاطر کشور خودش را جلوي توپ و گلوله گذاشته، از شخصي مثل حاج کاظم دفاع کند چون اگر از او دفاع نکند به خاطر عباس دچار عذاب وجدان مي شود اما در به رنگ ارغوان او با بهزاد به خاطر عشق شخصي اش همراه مي شود و اگر او را همراهي نکند عذاب وجدان گريبانش را نمي گيرد. بازي پلان ها در فضاي محدود   به رنگ ارغوان به لحاظ ساختاري تکامل حرکت حاتمي کيا در به تصوير کشيدن قصه در فضايي محدود است. حرکتي که با آژانس شروع شد و با ارتفاع پست ادامه يافت و با به رنگ ارغوان به تکامل رسيد. در اينجا بخش عمده اي از داستان در کلبه اي که بهزاد در آن مستقر است اتفاق مي افتد. ريتم مناسب فيلم در اين سکانس ها به واسطه تعدد پلان ها و حرکت هاي دوربين اوج کار حاتمي کيا است. اين فيلم بدون شک يکي از بهترين فيلم هاي حاتمي کيا و به زعم خودم بهترين فيلم او با فاصله اي شگرف نسبت به آژانس شيشه اي و از کرخه تا راين است که اکران آن شايد فيلمساز محبوب ما را از سرخوردگي اي که به واسطه توقيف آن گريبانش را گرفته بود، نجات دهد. اتفاق ها   اکران اين فيلم چند اتفاق مهم در دل خود دارد؛ نخستين اتفاق ها به بازي هاي حيرت انگيز بازيگران فيلم بر مي گردد. امسال هم اگر داوران دچار بد سليقگي نشوند بايد يک سيمرغ براي حميد فرخ نژاد، خزر معصومي و رضا بابک کنار بگذارند. اتفاق ديگر فيلم هم حسن کريمي ــ مدير فيلمبرداري پروژه ــ است. به بهانه پروانه اي که بالاخره صادر شد حاشيه هاي زمان توليد   افشين رضايي* روز اولي که آقاي ساداتيان براي انجام امور روابط عمومي فيلم به «رنگ ارغوان» به من زنگ زدند و به دفترشان رفتم. فيلمنامه را دادند تا بخوانم. فرداي آن روز به ايشان گفتم اين فيلم، مهم ترين فيلم حاتمي کيا خواهد بود و مي تواند يک سر و گردن بالاتر از «آژانس شيشه اي» باشد. فيلم برداري شروع شد و به دنبال آن جنجال هايي که اصولاً حاشيه هاي معمول فيلم هاي حاتمي کياست هم آغاز شد... . با شروع فيلم برداري طي گفت و گويي با تهيه کننده و کارگردان به اين نتيجه رسيديم که اين فيلم خلاف فيلم هاي قبلي حاتمي کيا در سکوت خبري ساخته نشود اما اين بار بعضي از دوستان مطبوعاتي شيطنت هايي را شروع کردند که حاتمي کيا را دلخور کرد. در يکي از روزها حاتمي کيا به گروه توليد اعلام کرد براي سکانس فينال نياز به هلي کوپتر دارد و خبر آن توسط يکي از عوامل گروه ــ که اخبار جنجالي هيجان زده اش مي کرد ــ به مطبوعات رسيد و يکي از روزنامه هاي کثيرالانتشار با تيتر درشت نگراني خود را از اينکه چرا به حاتمي کيا هلي کوپتر تعلق مي گيرد و به داريوش مهرجويي نه! ابراز کرد. اين خبر، نگراني حاتمي کيا را تشديد کرد و نتيجه اين شد که تا پايان فيلم برداري هيچ خبري از توليد فيلم به مطبوعات درز نکند. من اما موافق نبودم چون مي دانستم اين امر امکان پذير نخواهد بود؛ چرا که مطمئن بودم همان دوستي که جزو عوامل فيلم بود کار خودش را خواهد کرد و ارتباطش را با دوستان مطبوعاتي حفظ خواهد کرد و همين طور هم شد؛ يعني چند روز بعد خبري که با خلاصه داستان فيلم همراه بود و فيلم را يک فيلم سياسي ــ جاسوسي عنوان مي کرد، روي تلکس خبر گزاري ها قرار گرفت و نگراني هاي حاتمي کيا و تهيه کننده را دو چندان کرد و اين جنجال ها تا پايان فيلم برداري همچنان ادامه داشت. پايان فيلم برداري همزمان شد با برگزاري بيست و سومين جشنواره فيلم فجر و بحث داغ و جنجالي ديگري بالا گرفت؛ مبني بر اينکه به رنگ ارغوان به دليل سوژه اش مي تواند اکران شود يا نه؛ تا جايي که در روزهاي آغازين جشنواره حضور يا عدم حضور فيلم در بين فيلم هاي منتخب به يکي از بحث هاي مهم جشنواره بدل شد و همان اوايل برگزاري جشنواره، نامه اي در مطبوعات منتشر شد مبني بر توقيف فيلم توسط وزارت اطلاعات که مانع از نمايش آن در جشنواره فيلم فجر شد. در پي انتشار اين نامه، حاتمي کيا هم از فرط خستگي روحي جوابيه اي را (خطاب به وزير اطلاعات وقت) به مطبوعات فرستاد با اين مضمون که به عنوان پدر معنوي فيلم اصراري به اکران فيلم در جشنواره ندارد. در همان ايام به درخواست سيد جمال ساداتيان ــ تهيه کننده فيلم ــ به رنگ ارغوان براي جمعي از دوستان وزارت اطلاعات در سينما کانون به نمايش در آمد و پس از نمايش فيلم تا پاسي از شب جلسه اي در همان سال برگزار شد که در نتيجه ــ به گفته تهيه کننده ــ باعث توقيف قطعي فيلم شد. خوشحالم از اينکه به رنگ ارغوان بالاخره مجوز اکران گرفت و نه پرواز نمايش؛ چرا که به گفته مسؤولان وزارت ارشاد پروانه نمايش آن خيلي پيش تر از اينها صادر شده بود ــ و خوشحالم از اينکه اين فيلم مي تواند روي پرده نقره اي براي علاقه مندان سينما و خصوصاً دوستداران سينماي خاص حاتمي کيا به نمايش عمومي درآيد و خوشحالي بعدي ام بابت اين است که شايد اکران موفق اين فيلم باعث شود تا حاتمي کيا به روزهاي اوج خود باز گردد و اين موفقيت ممکن است ساخت فيلم هاي محبوب ديگري را براي او و حتي علاقه مندان فيلم هايش به همراه داشته باشد. *مسئول روابط عمومي فيلم به رنگ ارغوان وقايع نگاري پرحاشيه ترين فيلم سينماي ايران به رنگ توقيف   «به رنگ ارغوان» سيزدهمين ساخته ابراهيم حاتمي کيا بيشتر از همه فيلم هايش خبرساز شد. سوژه فيلم در همان طرح دو خطي هم جنجالي بود. اما هيچ کس فکرش را هم نمي کرد که حاشيه هاي مربوط به فيلم آن قدر طولاني شود. اما بين توقيف «به رنگ ارغوان» در همان سال ساختنش يعني 1383 تا روز رفع توقيفش در سال 1388 پنج سال فاصله افتاد. «به رنگ ارغوان» نه تنها پروانه ساخت که پروانه نمايش عمومي هم داشت. کارگردانش که براي همه آشنا بود و تهيه کننده اش، سيد جمال ساداتيان هم از توليد کنندگان خوشنام سينماي ايران بود. با اين وجود وزير اطلاعات وقت، آقاي يونسي نمايش فيلم را صلاح ندانست و رايزني هاي اهالي سينما هم به جايي نرسيد. وزارت فرهنگ و ارشاد هم چه در زمان مسجد جامعي و چه صفار هرندي از خود سلب مسؤوليت کرد و همه چشم به وزارت اطلاعات داشتند تا ببينند سرنوشت يکي از مهم ترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران به کجا مي کشد. فيلم براي بيست و سومين جشنواره فيلم فجر سال 83 آماده نمايش بود اما به دستور مستقيم وزير اطلاعات نمايشش به تعويق افتاد و با نامه ابراهيم حاتمي کيا به يونسي در همان روزها جريان نامه نگاري ها براي رفع توقيف فيلم آغاز شد. هر چند اولين نامه حاتمي کيا خبر از همکاري او با وزارت اطلاعات داشت تا بتواند در فضاي منطقي مشکل فيلمش را بررسي و رفع کند و امکان نمايش عمومي آن را فراهم کند: «شهادت مي دهم که به عنوان پدر معنوي به رنگ ارغوان با ميل و خواست شخصي خودم، فيلم را از شرکت در جشنواره محروم مي کنم. مي دانم شما هم همچون من از اين اينکه حاصل زحمت يک سال از اهالي هنر در دولت هنر دوست آقاي خاتمي چنين سرنوشتي پيدا کرده، متأسف هستيد. من و يارانم منتظر روزي خواهيم بود که به رنگ ارغوان در فضايي صرفاً فرهنگي به همراه شما و يارانتان در منظر نگاه مخاطبان اصلي قرار گيرد. «نتيجه اينکه فيلم حتي براي اهالي مطبوعات هم اکران نشد. سال 84 دولت نهم به روي کار آمد و رايزني هاي ساداتيان شروع شد. اما همچنان که فيلم در توقيف باقي ماند شايعاتي هم حول و حوش آن قوت گرفت. از جمله اينکه مي گفتند تهيه کننده حقوق مادي و معنوي «به رنگ ارغوان» را به يک نهاد دولتي واگذار کرده است. شايعه اي که به سرعت از سوي تهيه کننده تکذيب شد. جالب بود که بعد از گذشت سه چهار سال يونسي در گفت و گويي اعلام کرد که «به رنگ ارغوان» هيچ گاه از سوي وزارت اطلاعات توقيف نشده بود!: «اين فيلم توقيف نشد، بلکه وزارت اطلاعات با همکاري تهيه کننده فيلم آن را خريد. آن زمان من از آقاي حاتمي کيا خواستم تغييراتي در فيلم بدهد، ولي ايشان نپذيرفت و گفت من فيلم فرمايشي نمي سازم». البته ساداتيان اين ادعا را هم تکذيب کرد. مهم ترين نامه ساداتيان شايد به آقاي احمدي نژادي بود که در آن درخواست کرده بود تا در آستانه انتخابات فکري به حال «به رنگ ارغوان» هم بکنند. فيلمي که به گفته ساداتيان همه در مورد آن از خود سلب مسؤوليت کرده بودند. با اين حال شمقدري به قول خودش درباره رسيدگي به وضعيت اين فيلم و «درباره الي» عمل کرد. همين شد که هفته گذشته منابع خبري نزديک به وزارت ارشاد از رفع توقيف «به رنگ ارغوان» بعد از پنج سال خبر دادند. حتي بعد از انتشار خبر هم منابعي صحت و سقم آن را زير سؤال بردند ولي با تأييد و تشکر ساداتيان از مسؤولان جديد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نشان داد که خوشبختانه خبر درست است و شمقدري در نهايت توانست به حاشيه هاي «به رنگ ارغوان» پايان دهد. کوروش تهامي در اولين تجربه همکاري با حاتمي کيا متفاوت ترين بازي خود را ارائه داده است يک اتفاق ارغواني   کوروش تهامي براي آنهايي که اهل تلويزيون ديدن هستند چهره خيلي آشنايي است. تازه ترين تصويري که از او يادمان مانده تصوير بازي خوبش در سريال «زير تيغ» محمد رضا هنرمند است. گرچه آنهايي که اهل تئاترند مي دانند کوروش تهامي بازيگري را از صحنه تئاتر شروع کرده و همزمان در تلويزيون و سينما هم توانايي هاي بازيگري اش را نشان داده. «به رنگ ارغوان» اولين تجربه حضور کوروش تهامي در فيلمي از ابراهيم حاتمي کياست. حضوري که خيلي ها معتقدند با اکران و ديده شدن فيلم، توانايي هاي پنهان کوروش به چشم خواهد آمد و مسيرش در سينما تغيير خواهد کرد؛ اتفاقي که البته مي توانست شش سال پيش بيفتد. حالا که خبر رفع توقيف به رنگ ارغوان رسيده با او درباره ويژگي کار با حاتمي کيا گپ کوتاهي زديم تا حرف هاي مفصل درباره نقشش بماند براي بعد. خبر رفع توقيف «به رنگ ارغوان» را اولين بار از چه کسي شنيديد؟   من الان سر کار آقاي يد الله صمدي هستم و بعضي از اعضاي گروه توليد اين کار، دوستاني بودند که در به رنگ ارغوان هم با هم همکاري داشتيم. اولين بار خبر را از همين دوستان شنيدم. انتظار چنين خبري را داشتيد؟   نه، واقعاً مطمئن نبودم که خبر صحت داشته باشد چون پرونده اين فيلم اين قدر بالا و پايين شده که تا با چشم هاي خودم آن را روي پرده سينما نبينم مطمئن نمي شوم. اما به هر حال با شنيدن خبر خيلي خوشحال شدم چون به رنگ ارغوان، حاصل زحمات گروهي در شرايط خاص بود و من هم يکي از آن اعضاي گروه هستم که خب براي کار خيلي زحمت کشيديم. خيلي خوشحالم که مي توانم کار را روي پرده ببينم ــ البته اگر دوباره اتفاق خاصي نيفتد ــ چون هنوز بعد از شش سال هيچ فرصتي پيش نيامده و کار براي عوامل نمايش داده نشده. اما دلم روشن است که کار خوب از آب درآمده. آنهايي که موفق شدند فيلم را ببينند، معتقدند اگر به رنگ ارغوان در زمان خودش به نمايش در مي آمد مي توانست مسير کاري آقاي حاتمي کيا را عوض کند. شما چقدر با اين نظر موافقيد؟   من هميشه آثار آقاي حاتمي کيا را پيگيري مي کردم و ايشان جزو کارگردان هاي محبوبم هستند و دوست دارم اين فرصت پيش بيايد که دوباره با ايشان همکاري کنم. من هم معتقدم اگر به رنگ ارغوان در زمان خودش نمايش داده مي شد اتفاق خيلي خوبي هم براي آقاي حاتمي کيا و هم براي همه گروه بود. به هر حال هر کارگردان و بازيگري دوست دارد باز خورد کارش را ببيند؛ چه از جامعه و چه از اهل فن و اگر نظرات مثبت باشد آن راه را ادامه دهد و کامل تر کند اما اين اتفاق بعد از به رنگ ارغوان نه براي آقاي حاتمي کيا و نه براي هيچ کدام از ما نيفتاد. در حالي که به رنگ ارغوان کاري بود پر از تجربه هاي نو و مي توانست نگاه جديد و ويژگي هاي جديدي در سنيما به وجود بياورد. براي خود شما چطور؟ به نظر مي رسد به رنگ ارغوان شکل متفاوتي از شما و توانايي هايتان را در سينما نشان مي دهد.   بله. از منظر بازيگري هم که به اين فيلم نگاه مي کنم براي خود من هم اتفاق خوبي در سينما بود و در صورت اکران به موقع و بازخوردش مي توانست روي روند کاري من هم تأثير بگذارد. اما اين شش سال تأخير روي کار همه تأثير معکوس گذاشته است. به هر حال من الان انرژي شش سال پيش را ندارم يا البته الان پخته تر شده ام و نگاهم متفاوت شده. اگر بازخوردها را مي گرفتم مي توانستم تصميم هاي متفاوتي بگيرم. باز هم طبق گفته هاي دوستاني که فيلم را ديده اند، به رنگ ارغوان جزو فيلم هاي سخت و متفاوت آقاي حاتمي کياست. شما اين ويژگي و فضاي متفاوت را حس کرديد؟   کاملاً. آقاي حاتمي کيا کارگرداني هستند که به راحتي از هيچ صحنه اي نمي گذرند و براي کارشان ارزش زيادي قائل هستند و حتي از جزئيات هم صرف نظر نمي کنند. آقاي حاتمي کيا براي کارشان شيوه خاصي دارند؛ هر سکانسي که مي خواستيم بگيريم، يک روز قبل از فيلم برداري آن با حبيب رضايي که بازيگردان بود و باقي بازيگران به لوکيشن مي رفتيم و سکانس را تمرين مي کرديم. بعد از گذشت يکي، دو ساعت هم آقاي حاتمي کيا مي آمدند و ميزانسن نهايي را که مد نظرشان بود مي گفتند و با دوربين هندي کم از زاويه هاي مختلف از تمرين فيلم برداري مي کردند. بعد بر اساس آن فيلم برداري ها سکانس را روي صحنه دکوپاژ مي کردند. تمرين هايتان بر اساس ميزانس هاي از قبل تعيين شده بود؟   نه. اصلاً. ابتدا فرضي تمرين مي کرديم و هر بازيگري بر حسب توانايي خودش نقطه نظراتي را که داشت اجرا مي کرد و چيزي ديکته نمي شد. فقط گاهي حبيب رضايي راهنمايي هايي مي کرد بعد آقاي حاتمي کيا روتوش نهايي را روي بازي ها انجام مي دادند. آن سکانس دکوپاژ شده که فيلم برداري مي شد با تمرين هايتان خيلي متفاوت بود؟   نه چندان. ما بعد از تمرين حدود 90ــ80 درصد مي دانستيم قرار است چه اتفاقي بيفتد اما به هر حال تا لحظه برداشت ممکن بود نکات تازه اي اضافه يا حدف شود. مثلاً خود من تا آخرين لحظه در جنب و جوش هستم و اگر سکانس جا داشته باشد خيلي خصوصي نظرم را با کارگردان در ميان مي گذارم. در به رنگ ارغوان هم اين اتفاق مي افتاد و آقاي حاتمي کيا اگر پيشنهاد در جهت پيشبرد سکانس بود آن را مي پذيرفت. چون به هر حال وقتي بازيگري پيشنهاد مي دهد بايد جز خودش، نقش هاي ديگر را هم درنظر بگيرد. اما کلاً من نمي توانم از کارم راحت بگذرم. مثلاً صحنه اي بود که در بالاخانه اي که محل زندگي حميد فرخ نژاد بود اتفاق مي افتاد ــ البته آن بالاخانه و قهوه خانه اصلاً وجود نداشت و محسن شاه ابراهيمي کاملاً آن لوکشين را ساخته بود ــ يک راه پله قهوه خانه به سمت بالاخانه بود که اين راه پله يک پنجره داشت. من بايد در اين راه پله مي ايستادم و يک ديالوگ به خانم خزر معصومي مي گفتم. بعد بر مي گشتم و با حس و حالي متفاوت يک ديالوگ به حميد فرخ نژاد مي گفتم که پشت پنجره ايستاده بود. صحنه خيلي سختي بود. فضاي حرکت خيلي تنگ بود. من هم براي اينکه سکانس خوب از آب در بيايد لابه لاي آن وضعيت نور چيدن و آماده کردن صحنه و ...حدود 40 باري ديالوگم را تمرين کردم. غافل از اينکه آقاي حاتمي کيا در بخش تاريک صحنه ايستاده بود و داشت اين تمرين را نگاه مي کرد. وقتي مي خواستيم فيلم برداري کنيم گفتند تو چقدر اين ديالوگ را تمرين مي کني؟! يادم هست آن سکانس را در يکي، دو برداشت گرفتيم و خوب هم شد. شما که تجربه بازيگري در تئاتر و تلويزيون را هم داريد، اين شيوه آقاي حاتمي کيا چقدر کمکتان مي کرد؟   من به عنوان بازيگر اين شيوه را به شدت مي پذيرم و مي پسندم اما متأسفانه در تلويزيون اين قدر فرصت نيست که براي هر صحنه با اين دقت تمرين کنيم و فقط بعضي کارگردان ها مثل آقاي هنرمند به اين اندازه براي تمرين فرصت و زمان مي گذاشتند؛ مخصوصاً در «زير تيغ» به شدت موافق تمرين قبل از فيلم برداري بودند. من از آن دسته بازيگرهايي نيستم که دوست داشته باشم بيايم سر صحنه، فيلمنامه را بگيرم و فوري بروم جلوي دوربين. چون در آن حالت نمي شود به لايه هاي نهفته در متن رسيد و از آن سکانس برداشت سطحي مي شود. اما وقتي درباره ديالوگ ها، پيام سکانس و ويژگي هاي شخصيت بحث مي شود شخصيت خيلي کامل تر شکل مي گيرد و اين اتفاقي بود که در به رنگ ارغوان مي افتاد. حالا بعد از شش سال کدام سکانس فيلم خيلي برجسته تر از باقي سکانس ها در خاطرتان مانده؟   يکي از مهم ترين و سخت ترين سکانس هايي که در به رنگ ارغوان وجود داشت سکانس جنگل بود؛ يک سکانس چهار دقيقه اي که بايد پشت سر هم مي گرفتيم ــ چون زمان يک کاست فيلم دوربين 35 ميلي متري دقيقاً چهار دقيقه است ــ بايد طوري سکانس مي گرفتيم که سر چهار دقيقه تمام مي شد. بنابراين اگر در دقيقه مثلاً دو؛ هر کدام از بازيگرها يا گروه فيلم برداري يا صدا و...اشتباهي مي کرد، بايد کاست را عوض مي کرديم. سکانس خيلي سخت بود اما حسابي تمرين کرده بوديم و با اينکه دوربين روي دست بود، شرايط آب و هوايي جنگل خيلي خوب نبود و فضاي عجيبي داشتيم اما در دو ــ سه برداشت سکانس را گرفتيم. سکانس سختي بود اما خيلي دوستش داشتم و دارم و فکر مي کنم خوب از آب در آمده. بااين ويژگي هايي که گفتيد و تقريباً همگي مثبت بودند، شما چه نمره اي به رنگ ارغوان مي دهيد؟   من هنوز کار را نديده ام. البته چون ما در شمال کار مي کرديم، سر بيشتر صحنه ها حضور داشتم و با چيزهايي که ديده ام معتقدم کار قوي شده؛ گرچه نسخه تدوين شده را نديده ام. بر مبناي شنيده هايم از معدود کساني که فيلم را ديده اند ــ هيچ کدام نظر منفي نسبت به کار نداشتند و تقريباً همه مي گفتند به رنگ ارغوان يک فيلم معمولي نيست و بر عکس کار بسيار خوبي است. چون هنوز فيلم اکران نشده، نمي توانيم درباره نقش خودتان خيلي حرف بزنيم اما در حد معرفي بگوييد نقشتان در به رنگ ارغوان چه ويژگي هايي داشت؟   نقش من در به رنگ ارغوان نقش جواني است به اسم محسن و براي اولين بار از شکل نقش کاملاً مثبت خارج شده ام. نقش محسن دو پهلو دارد و در يک جاهايي از فيلم خلق و خويي نه کاملاً منفي اما متفاوت پيدا مي کند. در به رنگ ارغوان اين فرصت را داشتم که خودم را در نقش متفاوت تري محک بزنم چون فيزيک صورت و آواي صداي من طوري است که مخاطب ــ به خصوص مخاطب تلويزيون ــ بيشتر دوست دارد من را در نقش هاي کاملاً مثبت ببيند اما در به رنگ ارغوان محسن فقط و فقط مثبت نيست. واقعاً دوست دارم فيلم ديده شود و هم مردم و هم اهل فن درباره نقش محسن و همين طور کليت فيلم نظر بدهند و اين وقفه شش ساله تمام شود. چرا «به رنگ ارغوان» فيلم مهمي است؟ نقطه عطف سوم سينماي حاتمي کيا   صوفيا نصرالهي حاتمي کيا بي شک يکي از بهترين فيلمسازان نسل دوم به حساب مي آيد. سينماي جنگ با حاتمي کيا مفهوم تازه اي پيدا کرد. او را شايد بتوان بنيانگذار نوعي از سينماي دفاع مقدس دانست که متعلق به همه مردم است و اقشار مختلف جامعه با طرز فکرهاي متفاوت مي توانند با فيلم هايش ارتباط برقرار کنند و همه اينها به نگاه تر و تازه خود حاتمي کيا بر مي گردد که خودش در جنگ بوده و نگاه متفاوتي به بسيجي و جنگ دارد. حاتمي کيا بعد از ساخت فيلم متوسطي مثل «وصل نيکان» يکي از بهترين ملودرام هاي جنگي تاريخ سينماي ايران را ساخت: «از کرخه تا راين» که نه تنها نقطه عطف اول کارنامه حاتمي کيا که يکي از فيلم هاي مثال زدني در حوزه سينماي دفاع مقدس است. اما سينمايي که بيشتر به تبعات جنگ و آدم هاي آن مي پردازد تا پرداختن صرف به مقوله اي به نام «جنگ». فيلمي که به شدت احساساتي است و هر چند امروزه ديگر بهترين فيلم حاتمي کيا نيست اما از دستاوردهاي مهم او به شمار مي رود. نقطه عطف دوم کارنامه حاتمي کيا قطعاً و بي هيچ ترديدي «آژانس شيشه اي» است. فيلمي که با وجود موضوع سياسي اش در گذر سال ها تاب آورد و هنوز سرنوشت حاج کاظم و سلمان براي مردم مهم است و هنوز خيلي ها به عباس فکر مي کنند. «آژانس شيشه اي» مي توانست فيلم خيلي تندي باشد اما حاتمي کيا آن قدر مصالح انساني و احساسي به آن اضافه کرد که هم از تندي اش کاسته شد و قابل نمايش شد و هم تأثير و ماندگاري اش دو چندان شد. اما امروزه نوبت به شاهکار ابراهيم حاتمي کيا رسيده است: «به رنگ ارغوان». فيلمي که محصول پختگي فيلمساز چه در فرم سينمايي و چه در طرز تفکر است. در اينکه موضوع فيلم، جنجالي و حاشيه برانگيز است هيچ شکي وجود ندارد. «به رنگ ارغوان» هر چند ماجراي يک مأمور امنيتي و درگير شدنش در يک ماجراي عاشقانه و ترديدش در انجام مأموريت است اما از سوي ديگر مي توان آن را چالش يک آدم با درونيات خودش دانست. چالشي که آن قدر دردناک است که فيلم را تبديل به يکي از تلخ ترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران مي کند. آدم هايي که بايد بين وظيفه و خودشان يکي را انتخاب کنند. خود حاتمي کيا جايي درباره «به رنگ ارغوان» گفته بود: «به رنگ ارغوان نگاهي تغزلي به موقعيت آدم هاي آرمانخواه دارد. آرمان هايي که در مقابل شرايط روز قرار مي گيرند». فيلمسازي که ساداتيان در نامه اش گفت که افکارش براي همه شناخته شده است. ساداتيان «به رنگ ارغوان» را يک نقد تند اجتماعي که رگه سياسي هم دارد، ناميد و گفت: «در زمان ساخت اين فيلم، مسؤولان همه از بالا تا پايين در جريان ساخت آن قرار داشتند. فيلم «به رنگ ارغوان» هم اکنون براي خود من به عنوان يک متر و معيار شناخته شده است. معياري که اگر نمره قبولي آورد من کار خود را ادامه مي دهم». منبع: همشهري جوان، شماره 233  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 508]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن