تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798495708




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازانديشي نهضت پانزده خرداد در پرتو تاريخ تحولات سياسي ـ اجتماعي دوران معاصر ايران (5)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بازانديشي نهضت پانزده خرداد
بازانديشي نهضت پانزده خرداد در پرتو تاريخ تحولات سياسي ـ اجتماعي دوران معاصر ايران (5)       دکتر حقاني: اين فکر که حوزه قم سياسي نبود، به نظر من يک فکر انحرافي است که توسط گروه خاصي در ايران رواج داده شد. دکتر نامدار: در مصاحبه آقاي صادق زيباکلام با آقاي هاشمي رفسنجاني که تحت عنوان «هاشمي بدون روتوش» منتشر شد وي تلاش مي کند اين تفکر را القا کند که حوزه تا قبل از نهضت امام هيچ نسبتي با سياست ندارد در حالي که مسئله برعکس است. يعني به دليل اينکه از نهضت تحريم ميرزاي شيرازي تا نهضت امام خميني حوزه با تمام ظرفيت در سياست وارد مي شود، از آموزش هاي اساسي که مقدمات ورود به سياست است باز مي ماند. به نظر من آنچه مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي و آيت الله بروجردي انجام مي دهند همين است که فضاي حوزه را براي اين مقدمات، آموزش ها، پژوهش ها و نيروسازي ها آماده مي سازند. همين زمينه هايي که فراهم مي شود بعدها بستر برنامه هاي امام مي گردد. دکتر حقاني: تاريخ نگاران غربي و آنهايي که بالاخره مسائل ايران را مطالعه و بررسي مي کنند عموماً به اين مسئله اذعان دارند که تنها نهاد مدني در ايران که ضد سلطنت هم هست، روحانيت شيعه است و اين را، هم از دوره مشروطه مي گويند هم بعد از مشروطه در دوره رضاخان و الان هم مي گويند. واقعاً شما وقتي چنين نهادي داريد که حتي مخالفان هم اذعان مي کنند اين نهاد، تنها نهاد مدني در ايران است، نشان مي دهد اين نهاد چقدر در حوزه سياسي وارد شده است ولي متأسفانه توسط برخي از افراد که به نحوي تز اسلام منهاي روحانيت را دنبال مي کردند اين نظريه مطرح شد که حوزه قبرستاني است که هيچ چيزي در اين قبرستان نمي رويد و نهايتاً وقتي با پديده اي نظير امام خميني مواجه مي شوند، مرحوم نائيني را مي بينند يا مرحوم مدرس را مي بينند، دچار يک نوع تناقض مي شوند که اگر مي گوييد قبرستان است پس اين چهره ها از کجا مي آيند؟ مي گويند اينها تک ستاره هايي هستند که در اين آسمان تيره و تار مي درخشند و درخششان هم به اين علت است که خودشان ويژگي ها و قابليت هايي دارند؛ اين دقيقاً همان تز اسلام منهاي روحانيت است. اما همان طور که آقاي دکتر روحاني اشاره کردند اساساً از دوره صفويه، روحانيت شيعه در ايران يک مجالي پيدا مي کند و از آن شرايط تقيه اي که به آن تحميل شده بود (حالا همان شرايط تقيه را هم شما بررسي کنيد که يک شرايط کاملاً سياسي است) وارد فضاي جديدي مي شود. به محض اينکه شرايط تقيه برطرف مي شود مي بينيد که علما در حوزه سياست فعال اند و از روش هاي مختلفي براي پيشبرد آرمان هاي ديني در اجتماع استفاده مي کنند. در نهضت تحريم تنباکو شما اين را مي بينيد. قبل از آن هم در مبارزات مرحوم حاج ملاعلي کني با قرارداد رويتر و فراموشخانه و زمينه هاي فراماسونري در ايران و هجوم استعمار در ابعاد مختلف اين را مشاهده مي کنيد. حضور علما در جنگ هاي ايران و روس حتي در خط مقدم نشان مي دهد که ما نمي توانيم واقعاً حوزه ديني را از سياست جدا کنيم. در مشروطه ما شاهد حضور گسترده علما هستيم. فرمان مشروطه وقتي گرفته مي شود که علما به حرم حضرت معصومه و شهر مقدس قم مهاجرت مي کنند و دربار از اين مهاجرت به وحشت مي افتد و نهايتاً مجبور مي شود زير بار خواسته مردم و علما برود. در خصوص خود حوزه علميه قم بايد عرض کنم که اتفاقاً تأسيس اين حوزه در شرايطي است که اين شرايط کاملاً سياسي است؛ يعني در شرايطي که رضاخان را انگليسي ها روي کار مي آورند و مأموريت رضاخان نابودي تشيع، اسلام، شعائر ديني و فرهنگ ريشه دار ملت ايران مي باشد. شما مي بينيد که حوزه علميه در ايران تأسيس مي شود. در سال 1301 هـ ش حوزه علميه قم توسط مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي در همين شرايط عجيب و غريب که همه صداها خفه شده است تأسيس مي گردد. دکتر نامدار: در حقيقت از آن طرف شخصي به نام رضاخان به کمک انگليس قدرت را در دست مي گيرد. مأموريتش اين است که دو مرجع قدرت در ايران را از بين ببرد؛ يکي دين و نهادهاي ديني و ديگري ايلات؛ اما درست در همين دوران حوزه علميه قم براي تقويت يکي از مراجع اقتدار ايران تأسيس مي شود، آن هم درست در دل حکومت کودتا. خوب، به تعبير غربي ها اين پارادوکس را چگونه مي توان حل کرد؟! قاعدتاً دولت کودتا نبايد اجازه بدهد که اين تمرکز ايجاد شود؛ اين را چگونه مي توان تحليل کرد؟ دکتر حقاني: سؤال بسيار مهمي است ولي من مي گويم دولت کودتا به شرطي مي تواند اجازه ندهد که پايه هايش محکم شده باشد و به يک اقتداري رسيده باشد که بتواند جلوي اين ماجرا را بگيرد. سابقه نشان مي دهد که اين طور نيست؛ حتي رضاخان براي اينکه از سردار سپهي و وزيرالوزرايي به شاهي برسد دست به تظاهرات مذهبي مي زند زيرا مي داند براي رسيدن به قدرت، داشتن چهره مذهبي در ايران تأثير دارد. در چنين شرايطي ممانعت از فعاليت مرحوم حاج شيخ عبدالکريم، ساده لوحي است. بنابراين، اين ادعا که قبل از نهضت امام در حوزه قم هيچ سابقه اي براي ورود به سياست وجود ندارد يا سوابق مبارزاتي در قم وجود نداشته، ادعاي بي مبنايي است و خلاف متن تاريخ است. حاج آقا هم اشاره کردند منتها ببينيد شرايطي در بين النهرين به وجود مي آيد که علما مصمم مي شوند پايگاه جدي تري در ايران و شهر مقدس قم ايجاد کنند. دوره، دوره گذار است. دوره گذار اين شرايط و امکان را به اصحاب کودتا نمي دهد که بخواهند بيايند و جلوگيري کنند. البته دولت کودتا شايد اين فکر را مي کرد که بعد از سوار شدن بر اوضاع مي توانند بساط يک نهال نوپا را جمع کنند و از بين ببرند. اتفاقاً اين راز مبارزه خاموش علماي قم است. مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري در همين فرصت گذار، نهاد نوپايي را تأسيس مي کند. آن هم در بدترين شرايط؛ يعني شرايطي که کودتا در ايران رخ داده و انگليسي ها آمده اند که همه چيز را جمع بکنند. حالا چطوري مي شود اين نهال را پرورش داد که طوفان کودتا آن را از بين نبرد؟ رضاخان ابتدا هنوز خودش جاي پاي محکمي نداشت و احتياج داشت که بيشتر اطمينان انگليسي ها را جلب کند. اين طور نبود که انگليسي ها بعد از اينکه رضاخان را انتخاب کردند يکدفعه همه امکانات را در اختيارش قرار دهند. او گام به گام پيش مي آيد. شما ببينيد حتي در ماجراي خزعل، انگليسي ها و رضاخان و خزعل و همچنين بختياري ها با همديگر بازي هايي دارند. هنوز انگليسي ها دارند آزمايش مي کنند که آيا مي ارزد که عوامل داخلي اي را که سياست گريز از مرکز دارند و در بسياري از وقايع به دليل همين سياست در اختيار منافع استعمار قرار داشتند زير پاي رضاخان قرباني کنند يا نه. آنها نهايتاً به اين نتيجه مي رسند که اين کار را بکنند. از طرف ديگر همان طوري که گفته شد خود رضاخان هم براي اينکه بتواند مشروعيت بگيرد مي خواهد خودش را به نحوي به نهاد ديني منتسب کند و اتفاقاً اين قدرت نهاد دين و نهادهاي ديني در ايران است. اينکه مي آيد تظاهرات راه مي اندازد و شام غريبان مي گيرد به همين دليل است. ظاهراً مي گويند که مراسم شام غريبان به اين شکلي که الان دارد در ايران اجرا مي شود مربوط به همين دوره است؛ يعني قزاق ها شروع کردند به گرفتن شام غريبان. آنها شمع روشن مي کردند و در خيابان ها راه مي رفتند. خود رضاخان جلوي دسته هاي عزاداري مي آمد و گل به سرش مي ماليد. بنابراين، او هنوز مي خواست پايه هاي خودش را محکم کند. او نمي توانست به مصاف جرياني بيايد که در ايران ريشه دارد. جريان کودتا جرياني است که استعمار در کشور ما به وجود آورد. جريان دين جرياني است که در کشور ما سابقه اي طولاني دارد و ريشه دار است. در هر صورت در همين دوره ما مي بينيم که حوزه به وجود مي آيد و در جاهايي هم قدرت نمايي مي کند؛ مثلاً در بحث جمهوري خواهي اين حوزه قم است که جلوي اين جمهوري قلابي رضاخان را مي گيرد. در همان ابتدا شما مي بينيد که واقعاً يک فضاي ضد استعماري و ضد استبدادي در ايران حاکم است. منابع آن دوره گزارش مي دهند که بعد از کودتا با توجه به اينکه حوزه قم هم تأسيس شده است و آن اتفاقات در بين النهرين مي افتد، ضد استعماري ترين شرايط در ايران حاکم بود. به واسطه حضور علماي مجاهد که از بين النهرين تبعيد شدند و به قم آمدند ظرفيتي در اين شهر به وجود آمد که خيلي تأثير گذار بود. ما اگر لابه لاي تاريخ را جست و جو کنيم مي بينيم که علما در همين دوره اي که متهم به سکوت هستند و ظاهراً هيچ کاري نمي کنند، دارند جلوي پيشرفت صهيونيسم را در ايران مي گيرند. بعد از آمدن رضاخان، جنبش صهيونيستي، فعاليتش را در ايران به شدت گسترش مي دهد. عمده مهاجرت ها از طريق ايران صورت مي گيرد. حداقل سه نشريه صهيونيستي در ايران منتشر مي شود. بعضي از آنها عکس هرتسل را مي زدند. بعد شما مي شنويد که مثلاً در محله يهودي ها در تهران درگيري بزرگي بين مسلمان ها و يهودي ها رخ داده است. اين درگيري ها بين طرفداران دو دين نيست. پشت اين درگيري ها تکاپوهاي صهيونيستي قرار دارد و علما هوشيارند که يک چنين اتفاقي دارد در ايران رخ مي دهد. اگر ما کمي وارد زواياي تاريک ايران در اين دوره بشويم مي بينيم برعکس آنچه گفته مي شود که خمودگي وجود دارد، فضاي مذهبي ها خيلي پوياست و به نظرم مبارزه خيلي هم عميق است. دکتر نامدار: يعني بيش از ظرفيتي است که هنوز در حوزه علميه قم پايه ريزي شده است؟ دکتر حقاني: بله. دکتر روحاني: در جريان وعده بالفور و توطئه گسيل صهيونيست ها به سوي فلسطين مي بينيم که آيت الله حاج شيخ عبدالکريم حائري طي تلگرامي به رضاخان، اعلام موضع مي کنند. دکتر حقاني: من اين را ديدم. مرحوم حاج شيخ عبدالکريم نکات ديگري هم دارد که به نظرم مي آيد اگر ما به تعبير حضرت امام در جواب آقاي شريعتمداري که مي گويد ما يک امکان و يک قدرتي داريم که از بمب بالاتر است و آن مردم هستند، توجه کنيم و آن را ملاک قرار بدهيم، آن موقع مي فهميم که حضرت آيت الله العظمي حائري و مرحوم آيت الله العظمي بروجردي چه کار بزرگي کردند؛ يک نهاد ديني پرقدرت در ايران تأسيس کردند و سعي کردند آن را در دوره رضاخان و دوره محمدرضا پهلوي از آفات دور نگه دارند و آن نهاد را که در دوره رضاخان ضربه خورده بود احيا و بازسازي کردند. همين نهاد بازسازي شده توسط آيت الله بروجردي، اتفاقاً معرفت ديني را در ايران گسترش داد و عميق کرد و اجازه نداد آن اتفاقي که در ترکيه رخ داد در کشور ما رخ بدهد. رضاخان بعد از تثبيت ديکتاتوري خود هميشه دنبال اين بود که حوزه علميه قم را به هر بهانه اي که شده سرکوب کند و از بين ببرد؛ اينکه با کفش وارد حرم حضرت معصومه مي شود و مرحوم حاج شيخ محمدتقي بافقي را مورد ضرب و شتم قرار مي دهد يک اتفاق ساده و معمولي نيست. معلوم بود که رضاخان دنبال بهانه است تا از حوزه زهرچشمي بگيرد. مي شنويم در قم به خانواده وي يک تشري زده شد، يا به قول خودشان اهانتي شد او رأساً با توپ و تانک به قم مي رفت تا يک طلبه ساده را دستگير کند! چه کسي باور مي کند که رضاخان آن رفتار وقيح و وحشيانه را فقط براي دستگيري مرحوم بافقي انجام مي دهد؟ در ماجراي قيام قم به رهبري حاج آقا نورالله و در ماجراي کشف حجاب، رضاخان متوجه شد با ساختار قدرتمند روحانيت روبه رو است. او تصميم گرفت که کلک حوزه علميه قم را بکند. مرحوم حاج عبدالکريم حائري در اين وقايع از دو جهت خيلي تحت فشار بود؛ يک جهت مؤمنان بودند که مي گفتند آقا يک چنين اتفاقي دارد مي افتد و نمي شود سکوت کرد، بايد رفت و به هر قيمتي که شده مبارزه کرد و يک طرف هم خود رضاشاه است. بدترين روش رضاخان براي تحقير حوزه اين بود که نزد مرجع تقليد شيعيان نماينده فرستاد که بگويد آقا من مي خواهم کشف حجاب بکنم. خوب اگر مي خواهي انجام بدهي برو انجام بده؛ چرا نماينده مي فرستي و به نماينده مي گويي برو به او بگو من مي خواهم اين کار را انجام بدهم! مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري خيلي با بي اعتنايي با نماينده رضاشاه برخورد مي کند و يک عبارتي را هم مي گويد که حالا اينجا جايش نيست که من عرض بکنم...مي گويند آن شخص موضوع را به رضاشاه مي گويد؛ البته ابتدا مي ترسد که به رضاشاه بگويد که رئيس حوزه چه گفته است ولي رضاشاه اصرار مي کند و اين فرستاده هم موضوع را تعريف مي کند. رضاشاه مي زند زير خنده و مي گويد اين شيخ خيلي زرنگه! من بارها خواستم او را بکشانم در موضعي که بزنم حوزه را درب و داغان کنم ولي هم خودش و هم حوزه را زير بار اين شرايط نمي برد. دکتر نامدار: اين مسائل داراي سند تاريخي است؟ من در مورد حاج آقا نورالله ديده بودم که رضاخان گفت مدرس کم بود حالا آخوندها هم در قم عليه من لشکرکشي کرده اند ولي اين ماجرا را نشنيده بودم. دکتر حقاني: بله؛ يک روايت ديگري هم هست که در فشاري که به حاج شيخ عبدالکريم حائري مي آيد که برود تا اين مبارزه خاموش را به يک مبارزه پر سر و صدا تبديل کند، مي گويند که آقا! رضاشاه دارد اين کارها را مي کند...حاج شيخ عبدالکريم حائري با تأثر زياد مي گويد که شما فکر مي کنيد ما با رضاخان طرفيم؟ و مي گويد پشت کودتا و پشت رژيم پهلوي، استعمار انگلستان قرار دارد و دشمن پر قدرت ما آنها هستند، فکر نکنيد ما با اين طرفيم. در هر صورت اينکه شما جامعه اي داريد که پادشاه آن مي آيد عزاداري را ممنوع مي کند، از سر زن ها چادر و روسري را با وقاحت و وحشي گري و بربريت تمام بر مي دارد و به هيچ کس احترامي نمي گذارد و اعتنايي ندارد، حتي مرجع بزرگ شيعيان را از بين مي برد. بعضي از حوزه هاي علميه شهرستان ها را تبديل به اصطبل و طويله مي کند و به هيچ منطق و قواعدي پايبند نيست، با او بايد با چه سياستي مواجه شد؟ ما يک جلسه خدمت حضرت آيت الله صافي گلپايگاني بوديم ايشان گفتند بعد از رفتن رضاخان پدرمان ما را صدا کرد و گفت برويد گلپايگان، حوزه را تحويل بگيريد. ما به اتفاق اخوي به آنجا رفتيم و ديديم حوزه اصطبل شده. تعداد زيادي کارگر آورديم و اين فضولات را بيرون ريختيم و دوباره آنجا را مثلاً گچ و خاک کرديم، گل مالي کرديم تا به شکل مدرسه در آمد. رضاخان چنين رفتاري با دين و اعتقادات مردم داشت. شما نگاه کنيد اگر مرحوم شيخ عبدالکريم حائري مي خواست برود وارد فضايي که رضاخان برايش تعريف مي کرد بشود اين نهادي که آن نيروي برتر از بمب را مي سازد عملاً در ايران از بين مي رفت. ما بايد اين را بفهميم و عظمت کار آيت الله حائري و آيت الله بروجردي را در نهضت امام درک کنيم. شما همين نگاه اسلام منهاي روحانيت را که امروز ترويج مي کنند ملاحظه بفرماييد؛ مهم ترين کينه اي که در دوران پهلوي از طرف غربگرايان نسبت به روحانيت ابراز مي شود اين است که مفاتيح الجنان مرحوم حاج شيخ عباس قمي را به عنوان مرامنامه تشيع صفوي يا تشيع غالي قلمداد مي کنند؛ مفاتيح در سال 1317 در ايران چاپ مي شود؛ يعني در بدترين شرايط، يعني در اوج قدرت رضاخان چنين متني گردآوري و چاپ مي شود که امروزه تمام دشمنان مذهب اهل بيت به آن تهاجم مي کنند. اين کتاب در دوراني منتشر مي شود که افرادي نظير شريعت سنگلجي، احمد کسروي، حکمي زاده و ساير دين ستيزان با حمايت رضاخان و تحريک وي به جان دين و ايمان مردم افتاده اند. اينها کساني هستند که از پشتوانه حکومت رضاخاني برخوردارند ولي در همين شرايط سخت شما تيراژ مفاتيح را نگاه کنيد! در همين دوره کتابي که شامل دعاها و دستورالعمل هاي عبادي است به يک محموله کاملاً سياسي تبديل مي شود؛ يعني شما وقتي مفاتيح مي خوانيد داريد با رژيم شاه مبارزه مي کنيد. مي گويند در سال 1319 تيراژ مفاتيح بالاي صد هزار نسخه بود. دکتر نامدار: يعني در دوره اي که حکومت رضاخان دارد براي وهابيت تبليغ مي کند و بسياري از متون را از طريق عواملي چون شريعت سنگلجي، احمد کسروي و حکمي زاده و امثال اينها از صحنه خارج مي سازد ناگهان کتاب گرانقدري مثل مفاتيح الجنان نوشته مي شود. يکي از اسنادي که من درباره مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري ديدم و نشان از هوشياري بالاي او در عدم ورود به مناقشاتي است که رضاخان براي او و حوزه تدارک مي ديد، سندي است درباره انکار رجعت ائمه در زمان ظهور امام زمان توسط شريعت سنگلجي؛ مي دانيد که دولت کودتاي رضاخان براي سرکوب مذهب و مذهبي ها کساني شبيه کسروي، سنگلجي، حکمي زاده و...را وارد صحنه مي کرد و از اين فضا براي تشتت نيروهاي مذهبي استفاده مي کرد. ظاهراً در اين واقعه شخصي از مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري سؤال مي کند که نظر شما در مورد انکار رجعت جسماني ائمه در زمان ظهور چيست؟ حاج شيخ در پاسخ به اين سؤال، هوشمندانه جواب مي دهد که «احقر به واسطه کثرت اخبار اعتقاد به رجعت دارم ولي اين مطلب نه از اصول دين و مذهب است که فرضاً اگر کسي معتقد به آن نباشد خارج از دين يا مذهب شمرده شود و نه از مسائل عمليه است که بر افراد مکلف، لازم باشد اجتهاداً يا تقليداً به دست آورند.» آنچه در اين پرسش و پاسخ اهميت دارد و نشان از هوشمندي و آگاهي کامل اين مرجع بزرگ به مقتضيات زمان است دنباله اين پاسخ است که مي فرمايد «در مثل اين زمان بايد به نحو ديگري حفظ ديانت مردم نمود و گفت و گوي اين نحو از مطالب به جز تفرقه کلمه مسلمين و ايجاد عداوت مضره بين آنها فايده ندارد.» يعني همان روشي است که در دوره رهبري امام خميني عده اي مي خواستند در خصوص مسئله کتاب شهيد جاويد و مسئله دکتر شريعتي و مسئله سازمان مجاهدين خلق و...ايجاد شبهه کنند و امام وارد اين گونه داستان ها که عموماً به نفع استبداد و ديکتاتوري تمام مي شد و موجب تفرقه مسلمانان در آن شرايط سخت مبارزه مي گرديد، نمي شد. دکتر حقاني: آيا اين مبارزه نيست؟ آيا با اين مقاومت ها مي توان گفت حوزه ساکت و از سياست، گريزان است؟ ما اسم مبارزه در اين شرايط را مي گذاريم مبارزه خاموش. البته در دوره مرحوم آيت الله بروجردي، ايشان فراتر از مبارزه خاموش عمل مي کند؛ يعني يک جاهايي واقعاً به شاه تشر مي زند و از شاه چيزهايي مي خواهد. ظاهراً تا سال 1339 اين روند به رغم تلخ بودن آن ادمه دارد. مرحوم آيت الله بروجردي راضي نيست که به شاه چيزي بنويسد و از او چيزي بخواهد. در اسناد ساواک که مربوط به سال 1339 مي شود آمده که آيت الله بروجردي در جريان يک صحبت گفته ديگر از دست اين شاه خسته شدم هر چه به او مي نويسم و هر کاري مي کنيم راه خود را مي رود. مخصوصاً آن سال هاي آخر که شاه مأموريت پيدا مي کند اصلاحات امريکايي را در ايران اعمال کند. اينها همه زمينه هاي ورود به نهضت حضرت امام است. خود حضرت آيت الله بروجردي در اواخر عمرشان مي گويد که با آن روش ها ديگر نمي شود جلوي اين روند را که رژيم دارد مي رود گرفت. منبع: نشريه 15 خرداد شماره 23  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن