تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833627558




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاملاتي نظري وتاريخي وعلل وانگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (23)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاملاتي نظري وتاريخي وعلل وانگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (23)
تاملاتي نظري وتاريخي وعلل وانگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (23)   نويسنده: دکتر سيد حميد روحاني(*)   تأويل هاي باطل درعمل ودعوي بي گناهي درگفتار   در خاطرات منسوب به آقاي منتظري «دم زدن از صدور انقلاب» مورد نكوهش قرار گرفته و آن را عامل حمله عراق به ايران و «وقوع جنگ هشت ساله» وانمود كرده است !! اولا بايد دانست كه اين ادعا كه دم زدن از صدور انقلاب موجب حمله عراق شد، سخن منافقان و گروهك هايي مانند «نهضت آزادي» است كه از زبان آقاي منتظري آورده شده است . اين گروهك ها از آنجا كه به انقلاب اسلامي ايمان نداشتند و به مصداق «خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو» از روي ناچاري و بيچارگي در صف مردم آمده و با انقلاب اسلامي همراهي نشان دادند و در واقع بوي قدرت آنان را به صف مردم كشانيده بود، در پي پيروزي انقلاب اسلامي در فرصت ها و مناسبت ها دم گرفته بودند كه ما نمي خواهيم انقلاب را صادر كنيم، ليكن چه كنيم كه خواه ناخواه و خود به خود در كشورهاي ديگر تأثير گذار خواهد بود! آنها چنين مي پنداشتند كه انگار بيماري واگيرداري وارد ايران شده است و چه بخواهيم يا نخواهيم به كشورهاي ديگر سرايت مي كند!! ليكن امام روي باورمندي به انقلاب اسلامي اعلام كرد كه ما انقلاب اسلامي ايران را به عنوان يك فرهنگ مقدس رهايي بخش و ضد زور و سلطه و استعمار به جهانيان عرضه مي داريم و دولت ها و ملت ها را به دريافت آن فرا مي خوانيم و كيست كه نداند صدور فرهنگ و انديشه با توپ و تانك و زور سر نيزه نشايد، بلكه با تبليغ وارشاد و بازگو كردن سرشت انقلاب و اهداف آن براي ديگر ملت ها مي توان به گسترش و فراگيري آن در ميان جهانيان كمك كرد. ثانيا اگر دم زدن از صدور انقلاب باعث تحريك ديگران و آغاز جنگ شد، چگونه آقاي منتظري در زماني كه در اريكه قدرت بود فراوان از صدور انقلاب سخن مي گفت؟ اگر از ابتدا اعتقاد به چنين چيزي نداشت آيا به مردم دروغ مي گفت و مردم فريبي مي كرد؟ و با اين كار جوانان مردم را جلوي گلوله مي فرستاد؟ مگر آقاي منتظري در پيام روز قدس سال 1358 در خصوص صدور انقلاب نگفت: ... از ويژگي هاي انقلاب اسلامي ايران كليت و شمول آن است كه نمي توان رسالت جهاني آن را محدوده خاص جغرافيايي و اقليمي زنداني نمود و در حقيقت انقلاب ما، انقلابي است اسلامي، نه ايراني و از اين رو بايد گفت انقلاب ما قدم اول پيروزي را برداشته و پيروزي نهايي وقتي است كه در كل جهان اسلام و مستضعفين آثاري از استعمار و استثمار باقي نماند...(1) مگر آقاي منتظري نويسنده پيام 1358/7/28 به اتحاديه انجمن هاي دانشجويان در اروپا نيست كه در آن اعلام مي دارد: ... بايد به گونه اي انقلاب را شكل داد كه در پشت هاي مرز و پيمان و اتحاديه و سازماني متوقف نگردد و جبهه مستضعفين كه مورد تأكيد مداوم امام است هر چه زودتر به وجه صحيح تشكيل شود...(2) مگر آقاي منتظري در مذاكره با اعضاي جبهه آزادي بخش مورو در 26 خرداد 1358 نمي گويد: ما خودمان را هنوز پيروز نيافته ايم، مادامي كه برادران مسلمان در فلسطين، فيليپين، اريتره و در جاهاي ديگر به دست امپرياليست ها و طاغوت ها گرفتار باشند ما هنوز پيروز نيستيم. پيروزي ما در وقتي است كه همه برادران مسلمان ما از دست امپرياليست ها و طاغوت ها نجات پيدا كنند و هنوز در حال مبارزه هستيم .(3) آقاي منتظري در مصاحبه اي اعلام مي كند: ... اعتقاد راسخ داريم كه انقلاب اسلامي در ايران انقلابي تنها براي ايران نيست، بلكه براي تمام مسلمانان جهان است ...(4) آقاي منتظري در نخستين خطبه نماز جمعه تهران در تاريخ 23 شهريور ماه 1358 در بهشت زهرا پس از فوت مرحوم آيت الله طالقاني اعلام مي دارد: ... ما اميدواريم اين انقلاب اسلامي كه در ايران است به تمام كشورهاي اسلامي ديگر به خوبي صادر شود...(5) ثالثا بايد دانست ادعاي اينكه شعار صدور انقلاب موجب هجوم صدام به ايران و «وقوع جنگ هشت ساله» شده است، ادعايي بي پايه و ريشه، ساده انديشانه يا مغرضانه است. ناظران سياسي و صاحب نظران آگاه و انديشمند به درستي مي دانند كه ايران انقلابي در آن روز چه از صدور انقلاب سخن مي گفت و چه از آرمان هاي انقلابي توبه مي كرد، هجوم رژيم بعث عراق به ايران اجتناب ناپذير بود زيرا؛ 1. صدام قرارداد الجزاير را از روي ناچاري و استيصال همراه با تحقير و سرشكستگي پذيرفته و مترصد فرصتي براي جبران حقارت و ذلت خود بود و دگرگوني اوضاع ايران كه به از هم پاشيدگي فرماندهي ارتش منجر شده بود از نظر صدام و حزب بعث عراق بهترين فرصت به شمار مي آمد تا بتوانند از ايران انتقام بگيرند و با حمله به اين كشور و تصرف خوزستان عقده گشايي كنند. 2. بعثي هاي عراق دير زماني بود كه در انديشه جدا كردن خوزستان از ايران بودند و حتي در آن روزگاري كه هنوز قدرت را در عراق در دست نگرفته بودند، در نوشته ها و سخنراني هاي خود از لزوم بازگشتن خاك به اصطلاح عربستان (خوزستان) به مام عربي دم مي زدند و مشتي مزدور را به نام «جبهه تحرير الاحواز» (جبهه آزادي بخش احواز) در عراق پديد آورده و به فعاليت هايي وا داشته بود.(6) بديهي بود كه صدام و حزب بعث عراق دنبال فرصتي بودند كه اين آرزوي ديرينه خود را تحقق بخشند و پيروزي انقلاب اسلامي كه موجب يك سلسله نابساماني، از جمله از هم گسيختگي در فرماندهي نيروهاي نظامي و انتظامي شده بود، براي آنان يك فرصت طلايي جهت پياده كردن اين نقشه شوم و شيطاني به شمار مي آمد. بنابراين در آن مقطع، ايران انقلابي چه از صدور انقلاب دم مي زدو چه از برادري و وحدت با سران كشورهاي عربي و اسلامي سخن مي گفت (چنان كه در پيام هاي امام فراوان از آن سخن رفته بود) هيچ گونه تأثيري در اجراي نقشه جنگ طلبانه و خوي كشورگشايي صدام نداشت. 3. صدام بر اين باور بود كه با هجوم به ايران و اشغال خوزستان مي تواند در دنياي عرب به عنوان يك قهرمان مطرح شود و رهبري جهان عرب را به دست گيرد و آن خلائي را كه پس از فقدان جمال عبدالناصر ميان امت عربي پديد آمده است پر كند و خوي برتري جويي خود را آرام سازد. 4. اصولا كشورگشايي و تجاوز به ديگر كشورها به عنوان يك استراتژي در برنامه حزب بعث عراق گنجانيده شده بود. حزب بعث عراق كه از ورشكستگي و بي آبرويي در ميان مردم عرب و برخوردار نبودن از پايگاه مردمي رنج مي برد، بر اين باور بود كه با تجاوز به كشورهاي مجاور و ضميمه كردن آن به خاك عراق مي تواند در ميان ملت عراق آبرو و اعتباري كسب كند و در ميان ديگر مردم عرب پايگاهي به دست آورد و از انزواي سياسي برهد. از اين رو، آنگاه كه صدام نتوانست از هجوم به ايران طرفي بربندد و از ملت ايران شكست سختي خورد، بي درنگ به كويت حمله كرد و آن كشور را به اشتغال خود در آورد، در صورتي كه دولت كويت نه تنها از صدور انقلاب! دم نزده بود، بلكه در دوران جنگ هشت ساله كمك هاي سنگيني به صدام كرده بود. 5. برخي از حاكمان سني مذهب عرب كه گرايش به وهابي گري دارند ومكتب تشيع را روي تعصبات خشك شيطاني و جمود فكري بر نمي تابند، از پيروزي انقلاب اسلامي احساس خطر مي كردند و از نفوذ انديشه هاي شيعه در ميان مردمان سني مذهب، سخت نگران بودند و چنين مي پنداشتند كه حمله صدام به ايران مي تواند اين خطر را برطرف سازد و موجب گرايش به مكتب تشيع در جهان اسلام را فرو نشاند، چنان كه اكنون نيز برخي از حاكمان كوردل عرب از حزب الله لبنان كه منادي اسلام محمدي و شيعه اثني عشري مي باشد به شدت وحشت كرده اند و با صهيونيست ها و امريكا و ديگر مرتجعين منطقه در راه ضربه زدن به حزب الله لبنان همدست شده اند، با آنكه حزب الله از صدورانقلاب سخني نگفته است! 6. سازشكاران كمپ ديويد كه در برابر رژيم صهيونيستي سر تسليم فرود آورده بودند موضع ضد صهيونيستي نظام جمهوري اسلامي را با منافع خائنانه و تسليم طلبانه خويش مغاير مي ديدند و براي حكومت لرزان خويش احساس خطر مي كردند، آنان نيز با رژيم صدام براي درهم شكستن انقلاب اسلامي ايران همدست و هم پيمان بودند. 7. با سقوط رژيم شاه امريكا و رژيم صهيونيستي، بزرگ ترين هم پيمان خود را در منطقه از دست دادند و افزون بر اين، بزرگ ترين پايگاه امريكا در كنار مرز شوروي از دست رفت. دست نفتخواران بين المللي از منابع غني نفتي ايران كوتاه شد. رژيم صهيونيستي از چپاول نفت ايران بي نصيب ماند. امريكا از جانب دولت هاي دست نشانده خود در منطقه مورد سرزنش قرار گرفت كه نتوانسته است شاه را سرپا نگاه دارد و از سقوط او پيشگيري كند، با اين وجود، ديگر رژيم هاي وابسته به امريكا، چگونه مي توانند به آن دولت براي استواري تاج و تخت و قدرت و حكومت خود اميد داشته باشند. كودتاي امريكايي، تحريم اقتصادي، ترورهاي كور داخلي، آتش زدن خرمن ها، به صحنه آوردن گروهك ها، دامن زدن به اختلافات و... نتوانسته بود انقلاب اسلامي را از پاي درآورد و زمينه را براي بازگشت استكبار جهاني و صهيونيسم بين المللي به ايران فراهم سازد. از اين رو، امريكا تنها راه مقابله را با ايران را حمله نظامي مي پنداشت، ليكن به خود جرأت نمي داد كه به شكل مستقيم به جنگ با ايران برخيزد، از اين رو، از خوي برتري جويي، كشورگشايي، كينه توزي و قدرت طلبي صدام بهره گرفت و او را براي حمله به ايران تجهيز و مورد حمايت همه جانبه قرار داد و ديگر دولت ها را نيز پشتيباني مالي و نظامي از رژيم صدام واداشت. در مورد نقش امريكا در واداشتن صدام براي حمله به ايران قرائن و شواهد زيادي در دست است كه در جا خود مي بايست مورد بررسي قرار گيرد و از مجال اين مقال بيرون است، ليكن آنچه ترديد ناپذير است اينكه صدام و حزب بعث عراق، برخي از رژيم هاي منطقه، دولت امريكا و ديگر ابرقدرت ها براي هجوم همه جانبه به ايران و به زانو در آوردن انقلاب اسلامي همدست بودند و به نوشته يكي از نشريات پارسي زبان برون مرزي جنگ ايران وعراق، تنها جنگ اين دو كشور نبود، جنگ سوم جهاني بود كه يك طرف آن ايران بود و طرف ديگر آن همه ابرقدرت ها و دولت هاي منطقه ايستاده بودند و ملت ايران در اين جنگ نابرابر سر بلند و پيروز بيرون آمد. آقاي منتظري مي گويد: «دم از صدور انقلاب زديم و آنان را عليه خود تحريك كرديم و بسا همين شعارها زمينه اي براي تحريك عراق و وقوع جنگ هشت ساله شد»!! بر فرض محال اگر دم زدن از صدور انقلاب مايه و عامل تحريك عراق و آغاز جنگ هشت ساله شد، آيا دم زدن از «نهضت هاي آزادي بخش» و كمك هاي همه جانبه به آنان در تحريك عراق و آغاز جنگ تأثيري نداشت ؟! آيا صدام از شعارهاي انقلابي تحريك شد ليكن از اسلحه و مهماتي كه از طريق شبكه حاكم در بيت آقاي منتظري در اختيار گروه هاي عراقي و ديگر گروه هاي مخالف دولت هاي ديكتاتوري قرار مي گرفت، تحريك نشد و به مقابله برنخاست و به حمله پيشگيرانه دست نزد؟ شايد آقاي منتظري به ياد داشته باشد كه صدام و رژيم بعث عراق آغاز جنگ ميان ايران و عراق را روز 29 شهريور ماه 1359 نمي دانستند، بلكه روز حمله «نهضت آزادي بخش عراق» به معاون رئيس جمهور آن كشور را كه قريب يك ماه پيش از حمله به ايران روي داد روز آغاز جنگ وانمودمي كردند و ادعا داشتند كه حمله به معاون رئيس جمهور عراق زير سر ايران بوده و در واقع ايران با اين حمله رسما به دولت عراق اعلام جنگ كرده است. بي ترديد صدام و ديگر دولت هاي دست نشانده و خودكامه بزرگ ترين خطر را براي قدرت و حكومت خون پايه و متزلزل خود حمايت ايران از حركت ها و نهضت هاي آزادي بخش مي دانستند كه توسط آقاي منتظري و شبكه وابسته به مهدي هاشمي از آنان آشكارا پشتيباني مي شد و پول و اسلحه و مهمات در اختيار آنان قرار مي گفت و مهدي هاشمي كه مي ديد در نظام جمهوري اسلامي از قدرت و موقعيت مورد دلخواه برخوردار نيست، با سرازير كردن سيل اسلحه و مهمات به سوي گروه ها و «نهضت هاي آزادي بخش» مي كوشيد اوضاع ايران را به هم ريزد دولت هاي همجوار را عليه ايران بشوراند و آتش جنگ را شعله ور سازد. او بر اين باور بود كه حمله نظامي يكي از كشورها عليه ايران نظام نوپاي ايران را از پاي در مي آورد و شيرازه كشور از هم مي پاشد و او در آن صورت مي تواند به نوايي برسد و به قدرتي دست يابد. اميدوارم كه آقاي منتظري به سبب كهولت و تشتت فكري، رسوايي مهدي هاشمي و باند او رادر جاسازي مواد منفجره در ساك ها و جامه دان هاي حجاج ايراني در مراسم حج كه به وسيله مقامات عربستان كشف شد از ياد نبرده باشد و ضربه هاي جبران ناپذيري را كه از اين ناحيه بر روابط ايران و عربستان وارد آمد، به خاطر آورد دريابد كه اين گونه كارهاي كودكانه و در واقع مرموزانه و شيطنت آميز بود كه رژيم عربستان را به كشتار حجاج ايراني واداشت ودولت هاي منطقه را افزون بر عواملي كه گفته شد برانگيخت كه دست در دست يكديگر دهند و عليه ايران بسيج شوند. اكنون چه شده است كه آقاي منتظري و شبكه حاكم در بيت او اين گونه فتنه انگيزي ها و آتش افروزي ها ي مهدي هاشمي و باند او را كه زير پوشش «حمايت از نهضت هاي آزادي بخش» صورت مي گرفت، از ياد برده اند و نقش اين گونه دسيسه ها را در وقوع «جنگ هشت ساله» ناديده گرفته اند و طبق القائات ليبرال ها و منافقان حاكم در بيت او كه از امام تودهني خورده اند و دل پركين و چركيني از آن مرد خدا دارند «دم زدن از صدور انقلاب اسلامي را» موجب و مسبب جنگ تحميلي مي دانند؟ اگر به راستي آقاي منتظري بر اين باور است كه شعارهاي انقلابي و دم زدن از صدور انقلاب اسلامي در جنگ هشت ساله ايران و عراق مؤثر بوده است و اين شعارها عامل ريختن خون هزاران نفر از جوانان مسلمان ايران شده است، بايد امروز پاسخگوي خون عزيزان اين ملت باشد. امام و ديگر مردان خدا طبق شناختي كه از ماهيت صدام، توطئه شيطان بزرگ و سياست نفتخواران بين المللي داشتند به درستي مي دانستند كه توطئه امريكا و ديگر جهانخواران و خوي كشور گشايي و برتري جويي صدام از عوامل اصلي آغاز جنگ تحميلي بود، ملت ايران چه دم از صدور انقلاب اسلامي مي زد يا نمي زد، چه با سازمان هاي آزادي بخش كشورهاي مختلف همراهي مي كرد يا نمي كرد اين جنگ اجتناب ناپذير بود، ليكن آقاي منتظري كه اكنون طبق تلقينات منافقان و ليبرال هاي مرموزي كه گرداگرد او حلقه زده و حرف هاي خود را از زبان او مي زنند اعتقاد دارد كه دم زدن از صدور انقلاب و شعارهاي ضد امريكايي و ضد صهيونيستي ملت ايران عامل ومسبب جنگ تحميلي بوده است، بايد پاسخگوي خون شهدايي باشد كه در اين جنگ به شهادت رسيده اند زيرا او بيش از هر كسي عليه دولت هاي همجوار ـ به ويژه رژيم عراق ـ قبل از آغاز جنگ ميان دو كشور، شعار داده، تهديد كرده و از صدور انقلاب دم زده است. بنابراين نه تنها در خون بي گناهاني مانند آيت الله شمس آبادي، حجت الاسلام شيخ قنبر علي صفر زاده، حشمت و دو فرزند بي گناهش و ده ها تن ديگر ـ كه با نقشه و نيرنگ مهدي هاشمي و باند او كشته شدند ـ شريك است بلكه مسئول خون هزاران شهيدي است كه در جنگ تحميلي به خاك و خون طپيدند و شربت شهادت نوشيدند. امروز خانواده هاي شهداي هشت سال دفاع مقدس حق دارند آقاي منتظري را مورد بازخواست و مؤاخذه قرار دهند كه خود اذعان و اعتراف داريد كه «شعارهاي تند عليه دولت ها داديم، دم از صدور انقلاب زديم و آنان را عليه خود تحريك كرديم و بسا همين شعارها زمينه اي براي تحريك عراق و وقوع جنگ هشت ساله شد»، بنابراين اين شعارهاي شما و سخنان تند و تحريك آميز شما بود كه آتش جنگ را شعله ور ساخت و عزيزان مارا به كشتن داد. ما در صفحات پيش گوشه هايي از سخنان تند و شعارهاي تحريك آميز و تهديد كننده آقاي منتظري را عليه دولت هاي مجاور و رژيم عراق بازگو كرديم، اكنون نيز بخش هاي ديگري از سخنان و شعارهايي را كه او پيش از حمله عراق به ايران مطرح كرده است، در پي مي آوريم تا براي نسل امروز و نسل هاي آينده و تاريخ به درستي روشن شود كه چه كساني سخنان تند و شعارهاي تهديد آميز و تحريك كننده دادند و چگونه اكنون به تحريف تاريخ نشسته اند. آقاي منتظري در خطبه نماز جمعه عيد قربان در تاريخ 1358/8/10 با عنوان دو سه تذكر لازم صريحا اعلام مي كند: ... تذكر اول: شعار به جاي خود، ملت بايد به وسيله همين اجتماعات، به وسيله همين شعارها دوست و دشمن خودش را مشخص كند...(7) او در خطبه نماز جمعه در تاريخ 11 آبان ماه 1358 چنين سخن سرايي مي كند: ... اي مسلمانان جهان بيدار شويد. ببينيد ملت ايران با دست خالي ولي با اتحاد و وحدت كلمه و همبستگي، طاغوت زمان را سرنگون كرد، حكومت 2500 ساله را از ميان برداشت، براي اسلام فداكاري كنيد، ديگر زماني نيست كه ظاغوت ها قادر باشند بر شما حكومت كنند. اي كساني كه در كشورهاي اسلامي حكومت مي كنيد، من به شما دوستانه تذكر مي دهم از اين وضع كه براي حكومت ايران پيش آمده عبرت بگيريد. بياييد به دامن اسلام پناه ببريد، ظلم و تعدي استبداد نكنيد. اين كارهايي كه الان داريد مي كنيد: كتاب پاره كردن، مجله پاره كردن، عكس پاره كردن و نظاير آن، ساواك ايران خيلي قدرتش از اداره هاي امن عام عراق و ديگر نقاط بيشتر بود. ملت ايران با دست خالي به حساب ساواك رسيد. در اينجا هم خيلي عكس و اعلاميه پاره شده است ... اين كارها را حالا دارند در آن مملكت مي كنند. اين راهش نيست، طغيان نكنيد، خبر رسيده كه تعدادي از برادران مسلمان ما در عراق اعدام شده اند، نقشي را كه محمدرضا در اينجا اجرا مي كرد حالا آن آقا درعراق دارد مي كند، دارد ژاندارم خاورميانه مي شود، عليه ايران توطئه مي كند، سفيرش در بيروت عليه ايران اعلاميه صادرمي كند. جاي پاي آنها در كردستان عزيز و خوزستان پيدا شده، به آنهايي كه اسلحه داده و كارهاي ديگري كه عليه انقلاب ما مرتكب شده است. اي آقايي كه در عراق حكومت مي كني از قدرتي كه داري پايين تر بيا. ملت عراق هم ملت مسلمان اند. ملت مسلمان تاكي مي تواند صبر كند؟ برگرد با ملت آشتي كن، طغيان يعني چي؟ تو قدرتت بيشتر از محمدرضا نيست، راهي كه محمدرضا و سازمان امنيت طي كرد، نتيجه اي نداد و باز هم نتيجه نخواهد داد...(8) پي‌نوشت‌ها:   *- مورخ انقلاب اسلامي 1ـ همان، ص 194. 2 ـ همان، ص 211. 3 ـ همان، ص 256. 4 ـ همان، ص 256. 5 ـ همان، ص 336. 6 ـ در پي حضور هيأتي از ايران در كنفرانس نفت در بغداد در سال 1339، حزب بعث عراق كه در آن روز نقش اپوزيسيون را در رژيم عبدالكريم قاسم داشت، طي اعلاميه اي به دعوت نمايندگان ايران در اين كنفرانس اعتراض كرد. در اين اعلاميه آمده بود: «نفت كرمانشاه متعلق به اكراد و نفت جنوبي متعلق به اعراب است كه ايرانيان آن را غصب كرده اند و نبايستي نمايندگان ايران را در اين گونه كنفرانس ها راه داد...»!! 7 ـ همان، ص 380. 8 ـ همان، ص 386، 387. تكيه روي فرازها از اين نگارنده است.   منبع:فصلنامه تخصصی 15 خرداد ش 9 ادامه دارد... /ج  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 552]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن