واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: در آبهاي اقيانوس چه خبر است؟
جام جم آنلاين: «بيست هزار فرسنگ زير دريا» هم مثل تعداد ديگري از قصههاي ژولورن آنقدر در خودش جذابيتهاي زياد داشت كه صنعت سينما را وادار كند كه در مقاطع مختلف تاريخي، دست به توليد نسخهاي سينمايي از آن بزند.
يكي از معروفترين نسخههاي سينمايي اين اثر ماجراجويانه علمي تخيلي و درام، فيلمي است كه ريچارد فليشر كارگردان كهنهكار سينما در سال 1954 ساخت. كرك داگلاس نقش اصلي فيلم را بازي كرد و تهيه كنندهاش كمپاني خانوادگيساز والت ديزني بود. فيلم كه موفق به دريافت دو جايزه اسكار شد، بازيگران ديگري مثل جيمز ميس، پيترلوره، پل لوكاس، رابرت جي ويلك و تدر كورسيا را در ديگر نقشهاي اصلي و مهم دارد. داگلاس در فيلم نقش ندلند ماجراجو را دارد و قصه آن در اواخر سال 1860 رخ ميدهد. آبهاي اقيانوس در اين سال چندان مطمئن و بيخطر نيست. كشتيهاي زيادي در دل طوفانهاي آب اقيانوس گم شده و ديگر به ساحل برنگشتهاند.
دريانورداني كه زنده به ساحل برميگردند قصهها و روايتهايي را تعريف ميكنند كه ترسناك است و كمتر كسي آنها را باور ميكند. اين دريانوردان صحبت از يك موجود عجيب و غريب، وحشي و افسانهاي بهنام «ناروال» ميكنند.
اين حيوان يك نهنگ عظيمالجثه با فكهايي طولاني است. اين نهنگ تمام كشتيهايي را كه به محل زندگياش نزديك ميشوند غرق ميكند. در اين ميان يك پروفسور ماجراجو و طبيعتگرا بهنام پيير آروناكس (با بازي پل لوكاس) همراه با دستيارش كانسيل (با بازي پيترلوره) تصميم ميگيرند همراه كشتي به محل زندگي نهنگ سفر كنند. ندلند ( با بازي كرك داگلاس) كه متخصص زندگي نهنگهاست هم با آنها همسفر ميشود. ناخداي كشتي كه آنها با آن سفر ميكنند كاپيتان نيمو (با بازي جيمز ميس) است كه در همان ابتداي سفر مشخص ميكند همه بايد تحت فرمان او باشند. سفر اكتشافي اين گروه كه قصد رمزگشايي از يك ماجراي پيچيده و مرموز را دارد، شروع ميشود و اين در حالي است كه هيچ كس نميتواند عاقبت اين سفر شوم را پيشبيني كند.
صحنههاي مختلف اين اثر ماجراجويانه تماشايي در لوكيشنهاي هاوايي و باهاماس فيلمبرداري شدند. بيش از 400 تكنسين در پشت صحنه فيلم با فليشر همكاري ميكردند تا او بتواند صحنههاي اكشن فيلم را به شكلي طبيعي و مقبول فيلمبرداري كند. با آن كه فيلم چند بازيگر مشهور را در نقشهاي مهم خود دارد، اما بسياري كشتي بزرگي كه آنها را به سمت مقصد ميبرد ستاره اصلي مي‡‡دانند و ميگويند اين زيردريايي در دل اقيانوس بشدت تماشايي است.
فليشر بازيگران خوب و درستي را براي نقشهاي مختلف انتخاب كرده و همه آنها نقشهاي خود را بسيار طبيعي و زيبا بازي ميكنند. با آن كه فيلم در دهه پنجاه ميلادي توليد شده، ولي جلوههاي ويژه قوي و پيشرفتهاي دارد و باعث ميشود حتي امروز هم اثري تماشايي باشد. منتقدين در آن زمان كه فيلم ساخته شد، با توجه به جسارت سازندهاش در انتخاب چنين قصهاي و ساخت جذاب و حرفهاياش، به آن لقب يك شاهكار سينمايي را دادند. ژول ورن قصهاش را در قرن نوزدهم نوشت و پيشبينيهايي علمي در آن كرد كه سالها بعد همه آنها به واقعيت پيوست. فيلم به صورت همزمان هم تماشاگران نوجوان (خوانندگان اصلي قصههاي ژول ورن) را سرگرم و راضي ميكند و هم تماشاگران سختگير بزرگسال را، فيلم با لحن روايتي كلاسيك خود يك حمله تاريخي به يك نهنگ عظيمالجثه را به نمايش ميگذارد. لحظات فيلم سرشار از صحنههايي تماشايي است كه بيننده را همراه خود به يك دنياي خيالي ميبرد. قصه فيلم به سبك آثار فاجعهاي به آرامي شروع ميشود و پس از معرفي كاراكترهاي اصلي، راه خود را به سمت مقصد اصلي پي ميگيرد. هر چه كاراكترهاي فيلم به محل زندگي حيوان عظيمالجثه نزديكتر ميشوند، اضطراب موجود در فضاي قصه هم بيشتر ميشود و تنش اصلي افزايش مييابد. خط اصلي قصه فيلم از همان ابتدا مشخص است و نويسنده كتاب و كارگردان موانع زيادي براي رسيدن به نقطه اصلي ايجاد نميكنند. با آن كه زمان فيلم طولاني است، اما گذشت زمان در هنگام تماشاي فيلم اصلا احساس نميشود و اين امر به توانايي ژولورن در مقام قصهنويس و فليشر در مقام كارگردان برميگردد كه اوضاع را به گونهاي سامان داده و پيش ميروند كه عنصر زمان در هنگام تماشاي فيلم به راحتي به دست فراموشي سپرده ميشود. ماجراي اصلي در دقايق پاياني فيلم رخ ميدهد و پايان خيلي خوبي بر انتظار نفسگير تماشاچي است كه ميخواهد با ديدن يك اتفاق مهم، تجربه فيلم ديدنش را تكميل كند.
در حقيقت، بيننده از اول فيلم ماجراها را به اين اميد پي ميگيرد كه بتواند شاهد سكانس جذاب نهايي آن باشد. بسياري از منتقدان «بيست هزار فرسنگ زير دريا» را فيلمي خاص ارزيابي ميكنند كه قصهاي رويايي را به شكلي زيبا به تصوير كشيده و يك فيلمبرداري خيلي خوب دارد. فيلم هم مثل قصه ژول ورن جلوتر از زمان خود حركت ميكند. تماشاگران سينما هميشه فيلمهاي «هيولايي» را (خصوصا اگر در آب دريا اتفاق بيفتد) خيلي دوست داشتهاند، اما فيلم فليشر چيزي بيشتر از يك فيلم هيولايي (سرگرمكننده صرف) است و حرفهايي هم براي گفتن دارد. افتتاحيه فيلم در سانفرانسيسكو است جايي كه دريانوردان اخبار وحشتناكي درباره يك هيولاي دريايي تعريف ميكنند. اين شروع خوبي براي يك اثر دلهرهآور و مرعوبكننده است و از همين جاست كه تعليق و تنش شروع ميشود و تا نهايت خود ميرود. عنصر ويراني (كه اين بار توسط يك موجود دريايي است) به خوبي در دل قصه فيلم به تصوير كشيده ميشود و گسترش مييابد.
فيلم سينمايي بيست هزار فرسنگ زير دريا جمعه ساعت 30/22 از طريق برنامه صدفيلم از شبكه 3 سيما پخش خواهد شد.
كيكاووس زياري
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]