واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سيناي فقاهت - آيتالله محمدجواد فاضل لنكراني
در آستانه گذشت يك سال از غروب چهره پرفروغ و هميشه تابناك آسمان علم و فقاهت، امين رسالت نبوي، حافظ مكتب علوي، مروج خستگيناپذير مذهب جعفري، مجاهد و مرجع تقليد عام شيعيان و استوانه جهاد و سياست حضرت آيتالله العظمي فاضل لنكراني - رضوانالله عليه- هستيم. شخصيتي كه در همه ميدانهاي بزرگ حضوري ويژه و بسيار حساس داشت. مهارت بسيار گسترده او در فقاهت، موشكافي در استخراج حقايق فقهي و ديني، تبيين دقيق احاديث ائمه طاهرين - عليهالسلام- احاطه كمنظير و عميق و بسيار جامع بر همه مكاتب و مدارس اصولي، تسلط بر آخرين انديشههاي اصولي قم و نجف، انس فراوان با كتاب خداوند و تفسير و تاويل و خصوصا آيات فقهي آن، مجموعا از او فقيهي كمنظير، صاحبنظري ژرفانديش و مجتهدي توانا و عالمي جامع ساخته بود.
جديت و هوش سرشار و نبوغ آشكار او، بيان كمنظير و مثال زدني او در تدريس، قلم و تحرير افكار و انديشهها و آراي او، از او استادي توانا و مدرسي ماهر و مولفي موفق ساخت. علاقهمندي و دلسوزي او به اعتلا و عظمت روحانيت و خصوصا حوزههاي علميه، برنامهريزي جهت تكامل و استفاده بهينه از طلاب و توجه به رشد علمي و عميق آنان، نافع بودن فضلا و استفاده هرچه بيشتر جامعه و مردم از آنان رشد سياسي و بالندگي و زنده بودن حوزه در مقابل توطئهها و جريانهاي استعماري از او زعيم و مرجعي آگاه ساخت. او هميشه دغدغه استقلال و تحول و پويايي حوزه را داشت. ميتوان دوران رياست او بر شواري عالي حوزه به مدت 10 سال قبل از شروع مرجعيت را نقطه عطفي در تاريخ حوزه علميه به حساب آورد كه با دقت و درايت و پشتكار، حوزه را به همراه جمعي از بزرگان به پيش برد و با وجود حمايت خاصي كه از انقلاب و نظام اسلامي داشت و خود شيفته و پيرو مخلص حضرت امامخميني- قدسسره- بود اما مانع از ورود جريانهاي حزبي و جناحي به پيكره آن شد. در آخرين ملاقات با مسوولان محترم شوراي عالي با صراحت تمام بر لزوم تدوين برنامههاي جديد و عدم تكيه بر برنامههاي سابق اصرار ورزيد و مانند هميشه تاكيد مجدد بر استقلال حوزهها داشت و به شدت با بهره جستن از امكانات دولتي مخالف بود. مانند استاد خود حضرت امام (ره) معتقد بود كه به هر نحو ممكن حوزهها بايد از طريق سهم مباركامام-عليهالسلام- اداره شوند و از اين طريق همواره ارتباط بين روحانيت و همه اقشار مردم را حفظ كنند. در دوران پانزده ساله مرجعيت خويش، تاثير فراوان و بسزايي در اين مجموعه علمي داشتند و با فكر روشن و زنده خود، طرح مركز فقهي ائمه اطهار (ع- ) اولين مركز تخصصي فقه و اجتهاد- را در سال 1376 ش براي تقويت بنيه فقهي فضلا و جذب طلاب با استعداد و بها دادن به ظرفيتهاي وسيع آنان، پايهريزي كردند و از اين طريق خط فقاهت و اجتهاد را بر پايه همان روشهاي اصلي و سنتي و با هدف توانمندي در رويارويي با مسائل جديد استمرار بخشيدند. هيچگاه از امور اخلاقي و تهذيبي طلاب، غافل نبود و همگان را به آن توصيه ميكرد. خود با سپري كردن مراحل بسيار و منازل متعدد در اين وادي از ويژگيهاي مهم اخلاقي برخوردار بود. به وضوح مصداق روشن و كامل بود. درس و بحثش، تاليف و تحقيقش، همه و همه براي خدا و در مسير جلب رضايت حق تعالي بود؛ حتي منصب عظيم و معنوي مرجعيت براي او به خودي خود ارزشي نداشت. ميفرمودند: ارزش اين مسووليت در صورتي است كه بتوان براي دفاع از اين دين و نشر و حقايق آن بهره جست و گاه اظهار ميداشتند اگر مرجعيت نتواند تاثيرگذار در حفظ دين و عقايد مردم باشد، چه فايدهاي دارد؟ همگان به خوبي ديدند كه او از اين منصب الهي چگونه براي تقويت دين بهره جست و در مقابل انحرافها و كجرويها ايستاد. حساسيتهاي مهم ايشان به وضع كنوني دنياي اسلام، پيگيري حوادث مهم و در عصر حاضر و در عالم اسلام، تيزبيني دقيق در سياستهاي استعماري و نقشههاي درازمدت دشمنان دين، موضعگيريهاي عالمانه و هوشمندانه در مورد حوادث جاري از او فقيهي آگاه به زمان و زمانشناسي خبير ساخت. حمايت بيدريغ و اصولي و متكي بر اعتقادات عميق علمي و فقهي او از امام خميني و افكار و اهداف او از انقلاب اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران زبانزد عام و خاص است. مجاهدي بود كه در بحرانهاي حساس با حضور سرنوشتساز خويش به جريان انقلاب جان تازهاي ميبخشيد و هميشه دغدغه حفظ و بقاي اين امانت الهي را داشت و با بيخرديها و كجفكريها و حركتهايي كه احتمال ميداد به اين مولود عزيز لطمهاي وارد سازد، به شدت برخورد ميكرد. پيامهاي تاريخي و موضعگيريهاي بسيار هوشمندانه و به موقع و عالمانه او، هيچگاه از خاطرهها محو نميشود و براي آيندگان الگويي بسيار مناسب خواهد بود. زندگي بسيار ساده او، برخوردهاي صميمي و دوستانه او با همه اقشار، نصايح و تذكرات پدرانه و دلسوزانه او به مسوولان و طبقات مختلف مردم، خلوص و تقواي حقيقي و واقعي او، توجه به مشكلات مردم و مستضعفان كه گاه خواب را در طول شبانهروز از وي ميربود و با چشمي اشكبار به مناجات برميخاست و از خداوند براي حل آنها استفاده ميجست، از او عالمي خدوم و خدمتگزاري دلسوز به مردم و جامعه ساخته بود.
***
اي پدر عزيز و اي استاد بزرگ و اي مرجع شيعيان چگونه غروب تو را باور كنيم؟ در اين يكسال در هر لحظه و در هر مكاني خود را در محضر تو ميديدم و مانند گذشته، همچو عبدي خادم در پي اجراي منويات و وصاياي تو بودم. هرگاه به كنار قبر تو آمدم، گويا مانند زمان حيات، چهره نوراني و ملكوتي تو را در جلوي ديدگانم مشاهده ميكردم و ميشنيدم كه از حوزه سوال ميكني؛ از مردم و گرفتاريهاي مردم نگراني؛ براي غربت اهل بيت - عليهمالسلام - و مكتب ائمه معصومين اشك ميريزي؛ از دشمنيها با ولايت و اهل بيت عصمت و طهارت و از نقشههاي مخالفان مكتب ميپرسي. ميشنيدم كه دستور ميدهي: آرام نباشيد؛ به فكر احياي اهل بيت و زدودن مظلوميت آنان باشيد. ميشنيدم كه با قاطعيت و صلابت در مورد حفظ انقلاب و نظام اسلامي و حفظ خط محكم اجتهاد و فقاهت توصيه ميكني. من هيچگاه غروب تو را باور نخواهم كرد. اي مربي بزرگ و اي مشفق ناصح و اي ملجا و پناه ما، اكنون تربيتها و دستورالعملهايي كه براي من و امثال من، براي حوزه و حوزويان، براي مجاهدان و عاشقان انقلاب و نظام ترسيم فرمودي چراغي است در پيش روي ما. تو هميشه استاد و مربي ما خواهي بود. تو هميشه فريادگر و مدافع مردم و انقلاب خواهي بود، چگونه خاموشي تو را باور كنيم؟
اي مرجع هميشه باقي، و اي مجتهد آشنا به زمان و اي مفسر كتاب خدا، فتاواي تو براي مقلدان و كتب علمي و فقهي تو براي صاحبنظران و فريادهاي رساي تو براي احياي كتاب خدا و زدودن غبار از انفس هميشه باطراوت و شاداب و زنده خواهند ماند. چگونه رفتن تو را باور كنيم؟ پدر عزيزم، نبودي و نديدي - گرچه بهتر از ما ديدي - كه مردم در غروب تو چه وفايي از خود به اسلام و مرجعيت نشان دادند و چگونه در روز عزاي فاطمه زهرا - سلامالله عليها - از اين مدافع بزرگ تجليل نمودند! پير و جوان، كوچك و بزرگ، مرد و زن، روحاني و دانشگاهي و همه طبقات چگونه ميگريستند! شاهد بودم كه برخي از بزرگان و مراجع بر صورت خود ميزدند و ميفرمودند، آيا حوزه علميه چنين شخصيتي را خواهد توانست كه تربيت كند؟ بهخدا قسم، در آن روز از زهراي مرضيه خجالت كشيدم و از محضر نوراني او معذرت خواستم و عرض كردم؛ اگر آن روز و آن شب شيعيان تو در تشييع تو نبودند، امروز از يك فقيهي كه افتخار خادمي مكتب شما و اولاد طاهرين شما را دارد، چنين تجليل به عمل آوردند و در حقيقت خواستند گذشته را جبران كنند، كه البته هيچگاه تا قيامت جبران نخواهد شد و خواستند وفاداري شما و پدر بزرگوارت كه از بدو ورود به قم در حدود هفتاد سال پيش در بيت خود خيمه عزاي فاطميه را برپا داشتد و اين را از افتخارات خود ميدانستند، مجلس و محفلي كه بزرگاني از مراجع همچون محقق بروجردي و امام خميني و ديگران در آن شركت داشتند و تا آخر بر عهد خود با آن حضرت باقي مانديد و چه مزد خوبي از آن حضرت دريافت نموديد. پدرم، در آخرين روزهاي عمر شاهد بوديم كه در بستر بيماري با آن بانوي بزرگ نجوا ميكردي و هر از چند گاهي خطاب ميكردي كه: ندانستيم كه آن سلام، سلام ورود تو بر آن عالم و حضور تو در آن خيل نوراني پيامبر و آل پيامبر(ص) است. گوارا باد بر تو اين ورود و اين حضور. والسلام عليك يوم ولدت و يوم مت و يوم تبعت حيا.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 397]