تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسا روزه‏دارى كه از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى كه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831320928




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گم شده بودم من


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: گم شده بودم من


چهره‌ها- چنگيز محمودزاده:
تمام شعر، همين چهار خط است. نه يك كلمه بيشتر و نه يك كلمه كمتر.

سكوت
سكوتي عميق تر
وقتي جيرجيرك ها
ترديد مي كنند *

وقتي شعر را تا پايان مي‌خوانيد انگار هيچ‌چيز غيراز سكوت در ذهن نمي‌ماند و بايد يكبار ديگر از سكوت اول شروع كرد تا به ترديد آخر رسيد. لئونارد كوهن اين شعر را سال‌ها پيش و زماني كه هنوز جوان بود سرود اما انگار همخواني آن با زندگي امروز او، بسيار بيشتر از سال‌هاي گذشته است.

وقتي به آخرين آلبوم اين ترانه‌سرا و آهنگساز گوش مي‌كنيد انگار باز هم زمزمه‌هاي همان سكوت را مي‌شنويد. لئونارد كوهن حالا 74سال دارد و شايد به همين دليل بايد به او حق داد كه قطعه‌هايي بسازد كه بسيار آرام است و به لالايي‌هاي يك پدربزرگ براي نوه‌اش شباهت دارد. خاربن دوست‌داشتني نام آخرين آلبوم اين هنرمند است و حتي در متن ترانه‌ها نيز مي‌توان حضور پيرمردي را احساس كرد كه از گذشته و حال خود به آرامي سخن مي‌گويد. اما به‌نظر مي‌رسد پيرمرد هنوز قدرت آن را در خودش مي‌بيند كه يكبار ديگر به راه بيفتد و در گوشه و كنار دنيا به اجراي برنامه زنده بپردازد. آخرين‌باري كه او به چنين كاري دست زد 15 سال پيش بود يعني زماني كه 59 سال داشت و آلبوم‌هاي پر شوري منتشر مي‌كرد.

بعد از آن سال، اتفاق‌هاي زيادي در زندگي او روي داد و حتي چند سالي از فرزندانش لوركا و آدام دور شد تا به زندگي در كنار يك راهب بودايي 88 ساله و تحت تعاليم او بپردازد. در معدود عكس‌هايي كه از اين دوران زندگي او برجامانده، مي‌توان كوهن را با سري از ته تراشيده، عينكي بر چشم و كتابي دردست ديد. 5 سال را به همان شيوه زندگي كرد تا دوباره به دنيايي برگشت كه ساليان سال، ترانه‌هاي غمگين خود را براي آن سروده بود. اما خيلي چيزها در موسيقي و شعر كوهن تغيير كرده بود. انگار آرامشي كه به‌دنبالش مي‌گشت چنان در تار و پودش نفوذ كرده بود كه ساختار موسيقي ويژه او را تغيير داد.

انگار صدايش از سال‌هاي قبل باز هم بم‌تر و عميق‌تر شده بود و حالا با آن صداي جادويي مي‌خواند:
بعضي‌ها مي‌گويند
حقمان همين بود
به خاطر گناهاني كه كرديم
به خاطر جنايت‌هايمان در جهان.
اما من چيزي نمي‌دانم
من فقط اين دژ را حفظ كرده‌ام
از همان روزي كه
به نيويورك زخم زدند.
شايد چندان جاي تعجب نبود اگر ديگر هم‌نسلان او مثل باب ديلان يا بروس اسپرينگ‌استين اين ترانه را مي‌سرودند؛چراكه آنها هم مانند او در سال‌هاي پيري به قصه‌گوهايي شبيه شده‌اند كه با صداي غمگين و پرطنين خود، داستان‌هاي جن وپري تعريف مي‌كنند.

اما كوهن يك دهه پيش از خواندن اين ترانه در يكي از پرفروش‌ترين آلبوم‌هاي خود خوانده بود:
به 20 سال اندوه محكومم كردند
به خاطر تلاشم براي تغيير دنيا از درون
حالادوباره مي‌آيم
مي‌آيم تا پاداششان را بدهم.
اول منهتن را فتح مي‌كنيم
بعد برلين را.

*******
سال‌ها وقت لازم بود تا لئونارد كوهن خواننده شود. هر چند مانند ديگر هم‌نسلانش از كودكي به يادگيري خودآموخته گيتار پرداخت اما درست برخلاف ستاره‌هاي دهه 1960، در جواني هيچ جايي در دنياي موسيقي نداشت. ديگر هم‌نسلان او در 20 سالگي، موقعيت خود را به‌عنوان يك خواننده، ترانه‌سرا يا آهنگساز تثبيت كرده بودند. اما او در آن سنين، فقط مشغول نوشتن بود؛ يا داستان مي‌نوشت يا اينكه شعرهايش را در قالب كتاب چاپ مي‌كرد.

كوهن سال 1934 در خانواده‌اي متوسط از مهاجران مونترال به دنيا آمد. هر چند پدرش را كه صاحب يك مغازه لباس فروشي بود در 9 سالگي از دست داد اما ميراث پدر براي خانواده كوهن آنقدر بود كه بتوانند زندگي خود را بدون سختي پشت سرگذارند. لئونارد كوهن از دوران دبيرستان سرودن اشعارش را آغاز كرد و سال 1951 به دانشكاه مك گيل وارد شد. در آن سال‌ها با خواندن آثار ويتمن و هنري ميلر به شدت تحت‌تأثير قرار گرفت. 5 سال بعد اولين مجموعه شعر خود را با نام بگذار اساطيرمان را مقايسه كنيم، منتشر كرد.

همين كتاب بود كه راه او را به كشور يونان باز كرد. مجموعه شعر او برنده جايزه‌اي از دولت كانادا شد كه سفر به دور اروپا بود. او كه پيش از آن به‌دنبال راه نجاتي از سرماي هميشگي مونترال مي‌گشت، راه اروپا را در پيش گرفت. در لندن هر چه صبر كرد چيزي غيراز باران و مه نديد تا اينكه به گفته خودش يك روز در خيابان‌هاي لندن مردي سبزه‌رو را ديد و از او پرسيد اهل كجاست. همين پرسش از يك مرد يوناني موجب شد شاعر جوان با قايق، خود را به سرزمين اسطوره‌ها و فيلسوفان كهن برساند. كوهن در آنجا خانه‌اي اجاره كرد و مدت‌ها ماندگار شد.

پس از آن باز هم فعاليت‌ خود را به‌عنوان يك شاعر ادامه داد و با دومين مجموعه شعرش در كانادا به شهرت بيشتري رسيد. بازي‌هاي جذاب و گل‌هايي براي هيتلر مجموعه‌هايي بودند كه در سال‌هاي 1963 و 1964 منتشر كرد و دو سال بعد هم نوبت به اولين رمانش رسيد كه زيبارويان بازنده نام داشت. كوهن با اين آثار توانست چند جايزه ادبي را به دست بياورد و خود را در ميان اديبان انگليسي زبان معاصر مطرح كند.

در سال 1967 محل زندگي خود را تغيير داد و از كانادا به آمريكا رفت. هدف اصلي او از اين كار، سرودن ترانه‌هايي براي موسيقي فولك بود. در اين كار نيز موفقيت به سرعت به سراغ كوهن آمد و ترانه‌ سوزان كه يكي از معروف‌ترين ترانه‌هاي او تا به امروز است مورد توجه قرار گرفت. اولين بار اين ترانه توسط جودي كالينز اجرا شد. اما باز هم فرصت بيشتري لازم بود تا خود او به‌عنوان يك خواننده مطرح شود و ترانه‌هايش را خودش اجرا كند. شايد اين اتفاق، زياد هم عجيب نبود چون حتي حالا كه كوهن براي خودش به‌عنوان خواننده‌اي صاحب نام و صاحب سبك مطرح شده، نمي‌توان به ترانه‌هاي قديمي او گوش داد و از صداي زير و تيز او تعجب نكرد. اجراي او در چند جشنواره موسيقي فولك در كنار كالينز، اولين تجربه‌هايش به‌عنوان يك خواننده بود. با همين اجراها، توجه كمپاني كلمبيا را به‌خود جلب كرد و اولين آلبومش را در سال 1967 با عنوان آهنگ‌هاي لئونارد كوهن به بازار موسيقي فرستاد.

جالب اينجاست كه اين آلبوم نه تنها در سرزمين اصلي موسيقي فولك بلكه حتي در انگلستان نيز مورد توجه قرار گرفت و به‌مدت يك سال در جدول آثار پرفروش باقي ماند. 2 سال بعد، آلبوم‌ آهنگ‌هاي يك اتاق را منتشر كرد كه ترانه معروف پرنده‌اي روي يك سيم در آن بود و نام كوهن را در سراسر جهان بر سر زبان ها انداخت. آهنگ‌هاي عشق و نفرت (1971) و پوست جديد براي مراسم قديمي (1974) آلبوم‌هاي بعدي او بودند. لئونارد كوهن در طول دهه اول حضور خود در دنياي موسيقي 5 آلبوم منتشر كرد اما اين روند در سال‌هاي پس از آن، كندتر و كندتر شد به‌طوري كه در طول 40 سالي كه از انتشار اولين اثر او مي‌گذرد، تنها 11 آلبوم استوديويي از خودش بر جا گذاشته است.

تا سال‌هاي پاياني دهه 1980 او به‌عنوان يك ترانه‌سرا و خواننده موسيقي فولك به فعاليت‌هاي خود ادامه مي‌داد ؛ هر چند در آمريكا زندگي مي‌كرد اما آثارش بيشتر در اروپا و كانادا طرفدار داشت. در سال 1988 چرخش مهمي در شيوه كار او روي داد. آلبوم من مرد تو هستم را منتشر كرد. آلبومي كه در وهله اول با صداي او كه به شدت بم‌تر از قبل شده بود از ديگر آثارش متمايز مي‌شد.

موسيقي هم تغيير پيدا كرده بود و صداي سينتي‌سايزر در سراسر آلبوم به گوش مي‌رسيد. اين تحولات نه تنها آسيبي به روند كاري او وارد نكرد بلكه موجب شهرت دوباره او شد و همين آلبوم به پرفروش‌ترين اثرش تا به امروز تبديل شد. هر چند در اغلب آهنگ‌هاي من مرد تو هستم ديگر صداي گيتار كوهن شنيده نمي‌شد اما او در كنار استفاده از سازهاي الكترونيك، نو آوري‌هاي ديگري انجام داد كه عمق و جاذبه اثرش را افزايش داد. يكي از اين خلاقيت‌ها در قطعه همه مي‌دانند بود كه استفاده از ساز عود در آن موجب شد موسيقي كوهن رنگ ديگري به‌خود بگيرد.

آثار كوهن در اين آلبوم با تغيير ديگري نيز همراه بود كه به مضمون ترانه‌هاي آن مربوط مي‌شد. اولين ترانه آن اول منهتن را فتح مي‌كنيم بود كه در آن بيش از ديگر آثارش به موضوع‌هاي اجتماعي مي‌پرداخت و همين تم در ديگر قطعه‌هاي آلبوم ادامه داشت.در 4 آلبومي كه كوهن از سال 1988 تا امروز منتشر كرده، لحن آثارش تغيير چنداني غيراز آرام‌تر و حزن انگيزتر شدن پيدا نكرده است.

با گوش دادن به آخرين آثار او بيش از هر چيز به ياد اين شعر دوران جواني او مي‌افتيد كه:
من گم شده بودم،
وقتي تو را در راه لاريسا ديدم.
- جاده‌اي كه از سروي آغاز مي‌شود،
و به سروي ديگر پايان مي‌يابد-.
تو گمان كردي من مرد جاده‌ام،
عاشقم شدي.
اما من مرد جاده نيستم
وقتي تو را در راه لاريسا ديدم،
گم شده بودم من.*

*ترانه‌هاي ستاره‌دار از گزيده اشعار لئونارد كوهن با ترجمه پيام بهتاش برگرفته شده‌اند.

تاريخ درج: 8 خرداد 1387 ساعت 11:43 تاريخ تاييد: 8 خرداد 1387 ساعت 15:21 تاريخ به روز رساني: 8 خرداد 1387 ساعت 15:19
 چهارشنبه 8 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن