واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: ايسكانيوز از دادگاه كيفري تهران گزارش مي دهد سايه مرگ ، روي سر نقاش جنايتكار
تهران - خبرگزاري ايسكانيوز: نقاش جوان كه پدر و دختر نگون بخت را در تهران قرباني دستبرد كرد امروز در دادگاه كيفري ، محاكمه شد.
*گزارش و عكس : فروغ طباطبايي
به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار گروه حوادث ايسكانيوز:زنگ تلفن همراه بازپرس بهروز هنرمند (كشيك دادسراي جنايي تهران) عصر 26 اسفند 1385 به صدا درآمد و از مركز فوريت هاي پليس 110 خبر رسيد پدر و دختري به نام هاي «عباس» و «ليديا سعيدي» در خانه شان – خيابان مرزداران – قرباني جنايت شده اند.
اين مقام قضايي خيلي زود به ساختمان مورد نظر رفت و تجسس براي شناسايي عامل يا عاملان جنايت را در دستور كار افسران دايره 10 اداره آگاهي مركز قرار داد.
با كشف سر نخها ، رد يك نقاش ساختمان به نام «احمد» كه در خانه عباس كار مي كرد در پرونده به چشم خورد و رسيدگي ، وارد مرحله تازه اي شد.
«احمد» 29 ساله يك هفته بعد از جنايت در لنگرود – شمال ايران – رديابي و دستگير شد و او كه ابتدا منكر جرم بود وقتي با مدرك هاي دادگاه پسند رو به رو شد لب به اعتراف گشود.
جاني در بازجويي ها، دوستش «سياووش» و برادر بزرگ تر خود را همدستانش خواند و بدين ترتيب دو متهم به اداره آگاهي احضار شدند.
با انتقال «احمد» به دادسراي جنايي پايتخت مشخص شد برادرش و «سياووش» هيچ نقشي در جنايت نداشتند و براي كم تر شدن مجازات ، پاي آنان را به شعبه بازپرسي كشانده است.
مجرم دروغگو در شعبه چهارم دادسراي ناحيه 27 به تشريح جزييات ماجرا پرداخت:«آن روز براي نقاشي به خانه عباس رفتم و ساعتي با او صحبت كردم. بعد در فرصتي مناسب با چوبي كه همراه داشتم به سر او كوبيدم. وقتي از پا درآمد جنازه را روي تخت گذاشتم و روي آن پتو كشيدم.زمان زيادي نگذشته بود كه ليديا به خانه آمد و گفتم پدرش مريض است.او داخل اتاق خواب شد كه با چوب به جانش افتادم، دست و پايش را بستم و دستمال داخل دهانش فرو كردم تا خفه شود.»
«احمد» ادامه داد: سه ميليون و 500 هزار تومان كه داخل كمد و كيف «ليديا» بود برداشتم و ابتدا به خانه ام و سپس به شمال رفتم كه دستگير شدم. گزارش ايسكانيوز مي افزايد، با بازسازي صحنه جنايت، كيفرخواست از سوي قاضي آرش سيفي (داديار شعبه اظهار نظر دادسراي جنايي) صادر و به دادگاه كيفري استان فرستاده شد.
روز چهارشنبه «احمد» در شعبه 74 دادگاه كيفري تهران به رياست قاضي «حسيني كوه كمره اي» و با حضور چهار مستشار ، پاي ميز محاكمه نشست.
در اين نشست ، نماينده دادستان (آرش سيفي) به تشريح كيفرخواست پرداخت و اعلام كرد:چون سه فرزند عباس ، خارج كشور هستند و امكان دسترسي به آنان ممكن نيست از طرف دادستان براي جاني ، حكم اشد مجازات (قصاص نفس) مي خواهم.
سپس عمومي «ليديا» در جايگاه ويژه قرار گرفت و در حالي كه اشك مي ريخت اظهار داشت:سه دختر و پسر برادرم ، خارج از كشور زندگي مي كنند و با پدرشان هيچ ارتباطي نداشتند ؛ به همين خاطر آدرسي از آنها ندارم.
نوبت دفاع به احمد كه رسيد جنايت را گردن گرفت:«مدتي بود در خانه عباس كار مي كردم و با او صميمي شده بودم.آن روز (26 اسفند) مواد كشيده بودم و نشئه بودم؛ نمي دانم چه طور دستم به خون پيرمردو دخترش آلوده شد!
*قاضي: چگونه عباس را كشتي، توضيح بده؟
*مجرم : چهار ماه است كه ترك كرده ام و تازه مي فهمم به چه جنايتي دست زدم.آن موقع حال طبيعي نداشتم و از جنايت چيزي به يادم نيست.من نان و نمك عباس را خوردم و حالا پشيمانم.
*قاضي: اعتراف هايت در بازجويي مقدماتي را قبول داري؟
*مجرم: بله قبول دارم.
*قاضي: پولها را از كجا دزديدي؟
*مجرم: پنجاه هزار تومان روي ميز بود كه آن را برداشتم. وقتي به اتاق ليديا رفتم چشم به سه ميليون تومان افتاد و وسوسه شدم.در حقيقت ، اعتياد مرا به آدمكشي وا داشت.به گزارش ايسكانيوز ، با پايان حرف هاي نقاش جنايتكار ، رييس و چهار مستشار دادگاه كيفري وارد شور شدند تا به انشاي راي بپردازند.گفته مي شود حكم مرگ «احمد» صادر شده است و هفته آينده ابلاغ مي شود.525/120
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]