واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: كاروان عاشورا كه با كاروان سالاري امام حسين (ع) و علمداري ماه بني هاشم در 28 رجب سال 60 هجري از مدينه به سمت مكه حركت كرده بود و پس از دعوت كوفيان با هزاران نامه پس از مكه راهي كوفه شده و در كربلا منزل كرده بود، پس از گذشت ماه ها باز به مدينه بازگشت. اما اين بار كاروان عاشورا نه سالار دارد و نه علمدار، نه موذن دارد و نه شيرخوار. كارواني كه با خود شيرخوار شش ماهه به همراه داشت اين بار با ياد كام تشنه طفل رباب و با حسرت قطره اي آب به مدينه رسيده است. هر چند بدن ها از ضربات شلاق و سيلي زخمي اند و پايها از رنج راه و خار بيابان تاول زده است اما داغ هايي كه اين سفر بر جگرها نشانده هيچگاه التيام نخواهد يافت. هر چند كاروان عاشورا به منزل رسيد و در مدينه النبي (ص) فرود آمد اما اين كاروان در هميشه تاريخ و در همه زمان ها و مكان ها جاري است كه گفته اند كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا و سيد شهيدان اهل قلم جريان عاشورا در طول تاريخ را چه خوب بيان كرده است: خون حسين(ع) و اصحابش كهكشاني است كه بر آسمان دنيا، راه قبله را مينماياند... اگر نبود خون حسين، جوشيدن، سرد ميشد و ديگر در آفاق جاودانه شب، نشاني از نور باقي نميماند. حسين سرچشمه خورشيد است... و بدان كه سينه تو نيز آسمان لايتناهي است با قلبي كه در آن خورشيد ميجوشد، و گوش كن كه حسين چه ترنم خوشي در تپيدن دارد. آن شراب طهور كه شنيدهاي بهشتيان را ميخورانند، ميكدهاش كربلاست و خراباتيانش اين مستانند كه اين چنين بيسر و دست و پا افتادهاند... آن شراب طهور را كه شنيدهاي تنها به تشنگان راز مينوشانند، ساقياش حسين است: حسين از دست يار مينوشد و ما از دست حسين. عالم همه در طواف عشق است و دايره دار اين طواف، حسين (ع) است. صحراي بلا به وسعت تاريخ است و كار به يك يا ليتني كنت معكم ختم نمي شود ، اگر مرد ميدان صداقتي، نيك در خويش بنگر كه تو را نيز با مرگ انسي اين گونه هست يا خير؟ اگر هست كه هيچ، تو نيز از قبله داران دايره طوافي، و اگر نه ... ديگر به جاي آنكه با زبان زيارت عاشورا بخواني، در خيل اصحاب آخرالزماني حسين، با دل به زيارت عاشورا برو. ضحاك بن عبدالله مشرقي را كه مي شناسي! عصر عاشورا بعد از آنكه صبح تا شام را در ركاب امام شمشير زده بود، از جبهه حق گريخت. خوف، فرزند شك است و شك، زاييده شرك و اين هرسه، خوف و شك و شرك، راهزنان طريق حقند ... كه اگر با مرگ انس نگيري، خوف، راه تو را خواهد زد و امام را در صحراي بلا رها خواهي كرد. فراهنگ**2006**1588
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]