واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: گزارشي از بازديد«خواجهپيري» از مراكز قرآني سيستان و بلوچستان/ بخش سوم و پايانيهمايشهاي بيرويه، قرآنآموزان بي سرپناه
گروه فعاليتهاي قرآني: بخش نخست و دوم اين گزارش به بازديد دكتر خواجهپيري، مشاور قرآني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از مراكز قرآني شهرستانهاي زهك، زابل و ايرانشهر از توابع استان سيستان و بلوچستان پرداخته است، بخش سوم اين گزارش را كه به سفر به بزمان و دلگان اختصاص دارد بخوانيد.
شب را زودتر خوابيديم چون قرار بود ساعت 5 بامداد روز بعد عازم بزمان و دلگان، دو منطقه محروم ايرانشهر شويم 100 كيلومتري را طي كرديم تا به بزمان رسيديم، بازديدمان از بزمان با ديدار امام جمعه آغاز شد و با بازديد از مسجد مخروبهاي كه مقام معظم رهبري در دوران تبعيد گاهي در آن نماز ميخواندند خاتمه يافت، مسجدي كه به نظر ميرسد استفادهاي از آن نميشود و بركهاي در جلوي آن است كه جوانكي وقتي هنوز خورشيد كاملا خود را از پس ابرها به بيرون نكشيده بود در آن آب تني ميكرد.
بخش دوم را اينجا بخوانيد
بزمان شهر محرومي است كه به گفته حجتالاسلاموالمسلمين علي بزماني، امام جمعه اين شهر با وجود اينكه داراي 108 سال سابقه بخش بوده است هنوز هم نه آب آشاميدني و نه برق مناسبي دارد و همين موضوع هم سختي كار فرهنگي را دو چندان ميكند.
ديدار با امام جمعه بزمان هنوز به انتهاي خود نرسيده بود كه مدير اداره كل آموزش و پرورش و مسئول كميته امداد شهر و ... به جمع حاضر اضافه شدند، در نهايت هم امام جمعه قول داد زمين مناسبي را تهيه كند تا با كمك وزارت ارشاد هرچه سريعتر سرپناهي براي قرآنآموزان ساخته شود؛ حجتالاسلاموالمسلمين شاهسوني كه چند شعبه از موسسه بيتالاحزان را در دلگان(شهر همسايه بزمان) راهانداخته است هم قول داد تا در صورت فراهم شدن امكانات، مربياني را از موسسه بيتالاخران به بزمان بفرستد و كار آموزشي قرآن به صورت جدي پيگيري شود.
بعد از بزمان نوبت به دلگان يكي ديگر از شهرهاي ايرانشهر رسيد، شهري كه 60- 70 هزار نفر جمعيت را در خودجاي داده است اما تا چند سال قبل حتي سرپناه كوچكي براي اينكه علاقهمندان، قرآن ياد بگيرند نداشت؛ حجتالاسلاموالمسلمين عظيم بامري، امام جمعه اين شهر ميگفت: اين شهر دو حوزه علميه مخصوص بانوان دارد و طي چند سال اخير با راهاندازي 4 شعبه از موسسه بيتالاحزان در اين شهر و روستاهاي اطرافش 800 قرآنآموز تربيت شدهاند.
اگر چه حضور موسسه بيتالاخزان در اين شهر و راهاندازي 4 شعبه روح اميد را در دلهاي كودكان و نوجوانان دلگاني كاشته است اما محروميت اين منطقه قصه ديگري است حتي در شعبه مركزي بيتالاخزان دلگان به اندازه كافي قرآن در دسترس قرآنآموزان نيست چه رسد به نوار و سيدي و ساير وسايل كمك آموزشي. ساختمان شعبه كه ماجراي ديگري دارد و بس اسفانگيز است، 20- 30 قرآنآموز در اتاقي كه نه برقي داشت و نه نور كافي و نه جاي زيادي براي نشستن دور هم جمع شده بودند و قرآن را حفظ ميكردند؛ خودشان ميگفتند بومي هستيم و ميتوانيم تحمل كنيم اما استادمان نميتواند تحمل كند. استادشان هم ميگفت من به عشق قرآن اين سختيها را تحمل ميكنم اما حداقل امكانات مثل كولر، فضاي مناسب و نوار و ... كه حق اين بچهها است.
شعبههاي حسين آباد بالا و پايين موسسه بيتالاخران هم وضعيت بهتري نداشت، قرآنآموزان زيادي از كودك هفت ساله گرفته تا پيرزن 60 ساله و از بيسواد تا با سواد و تحصيلكرده به علت نبود مكان مناسب در بيغولهاي كه بيشتر به كپر ميماند مشغول فراگيري قرآن بودند، اتاقي كه تحمل 10 دقيقه گرما و شرايط نامناسب آن براي خيلي از ساكنان شهرهاي بزرگ دشوار و حتي ناممكن است اما عجيب اينكه با همه اين شرايط حافظان چند جزئياي تربيت شده بوند كه با تسلط، هر آنچه آموخته بودند ارايه ميكردند و حجتالاسلاموالمسلمين شاهسوني هم با اميد فراوان ميگفت چندين نفر تا پايان امسال حافظ كل قرآن خواهند شد.
بعد از بازديد مراكز قرآني دلگان جلسهاي با حضور امام جمعه و بيشتر مسئولان محلي در خانه معلم دلگان تشكيل شد و نهايتاً هم مقرر شد تا 14 ميليون براي شعبههاي بيتالاخزان دلگان(حسين آباد بالا و پايين) 4 كولر، دستگاه تكثير، ضبط صوت، آبسرد كن و يخچال تا سقف يك ميليون و 800 هزار تومان اختصاص يابد و 30 ميليون تومان هم به موسسه نيمه ساخته بيتالاحزان كه قرار است سرپناهي براي 800 قرآنآموز دلگاني باشد اختصاص يافت.
بيش از 350 كيلومتر طي طريق لازم بود تا از گردنههايي دشوار و ناامن، از ايرانشهر به چابهار برسيم، جايي كه بر خلاف بزمان و دلگان ديگر خبري از بيسرپناهي قرآنآموزان نبود بلكه سرپناههايي بود كه انتظار قرآنآموزان را ميكشيدند. موضوعي كه خانم «اسدي» مسئول مركز قرآني بشارت چابهار هم بر آن تاكيد داشت و ميگفت: جمع كردن قرآنآموزان در چابهار با توجه به گرمي هوا و شرايط اين شهر بندري كار بسيار سخت و دشواري است و مستلزم حمايت و همكاري همه دلسوزان.
هنوز كيف و چمدان بازگشت به تهران را نبسته بودم كه دوستي زنگ زد و از برپايي همايشي خبر داد، همكار ديگري از همايشي ديگر و در خبرها هم خواندم همايش سومي با موضوعي ديگر برگزار ميشود پنداري كشور همايش باران شده است، همايشهايي كه نميدانم با هزينههاي ميليوني چقدر به حال اين كشور و مردمش مفيد است و اين در حالي است كه بچههاي خردسال و نجيب دلگاني و بزماني در آرزوي سرپناهي كوچك براي فراگرفتن كلامي هستند كه ميتواند آينده دنيا و آخرت آنان را تضمين كند.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]