واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ** مجالس حضرت امام حسين(ع) مي فرمايد: از پدرم درباره اخلاق و نحوه حضور پيامبر(ص) در مجالس پرسيدم، و ايشان فرمودند: آن حضرت در هيچ مجلسي نمينشست و بر نميخاست مگر به ياد خدا. در مجالس جاي مخصوصي براي خود انتخاب نميكرد و از اين كار نيز نهي مينمود. هرگاه به گروهي ميپيوست، هر جا كه خالي بود مينشست و ديگران را نيز دستور ميداد كه چنين كنند. حق هر يك از اهل مجلس را ادا ميكرد و كسي از آنان نميپنداشت كه ديگري نزد آن حضرت از او گراميتر است. با هر كس مينشست به قدري صبر ميكرد تا خود آن شخص بر خيزد و برود. هر كس از او حاجتي ميخواست باز نمي گشت مگر آنكه يا به حاجت خود رسيده بود يا به بيان خوشي از آن حضرت دلخوش گشته بود. خوي نيكش شامل همه بود به حدي كه مردم او را پدري مهربان ميدانستند و همه در حق، نزد او برابر بودند. مجلس او مجلس حلم و حيا و صداقت و امانت بود. در آن صداها بلند نميشد و آبروي كسي نميريخت و اگر از كسي لغزشي سر ميزد جاي ديگر بازگو نميشد. اهل مجلس با يكديگر عادلانه رفتار ميكردند و بر اساس تقوا با هم رفاقت و دوستي مينمودند. با يكدگر فروتن بودند، مهتران را احترام ميكردند و با كهتران مهربان بودند و نيازمندان را بر خود مقدم ميداشتند و از غريبان نگهداري ميكردند. ** رفتار با همنشينان امام حسين(ع) مي فرمايد: از پدرم در مورد روش رسول خدا(ص) با همنشينان سووال كردم و ايشان فرمودند: هميشه خوشرو و خوشخلق و نرمخو بود. خشن و درشتخو و پرخنده و سبكسر و بد زبان و عيب جو و چاپلوس نبود. از آنچه به آن ميل و رغبت نداشت غفلت ميورزيد. طوري بود كه آرزومندان از او مأيوس و نوميد نميشدند. خود را از سه چيز به سختي دور ميداشت: جدال و كشمكش، پرحرفي و ذكر مطالب بيفايده. نسبت به مردم نيز از سه چيز پرهيز داشت: كسي را نكوهش و سرزنش نميكرد، لغزش هاي كسي را جستجو نمينمود و عيب كسي را پي نميگرفت. ** سخن گفتن امام حسين(ع) در مورد نحوه سخن گفتن رسول الله(ص)، به نقل از پدر بزرگوار خود مي فرمايد: سخن نميگفت مگر در جايي كه اميد ثواب در آن ميداشت. هنگام سخن گفتن چنان اهل مجلس را جذب ميكرد كه همه سر به زير افكنده، گويي پرنده بر سرشان نشسته، آرام و بيحركت ميماندند، و چون ساكت ميشد آنان سخن ميگفتند و نزد آن حضرت بر سر سخني نزاع نميكردند. هر كه سخن ميگفت همه ساكت به سخنانش گوش ميدادند تا سخنش پايان يابد. و در محضر حضرتش به نوبت سخن ميگفتند. از چيزي كه اهل مجلس ميخنديدند، ميخنديد و از آنچه آنان تعجب ميكردند تعجب ميكرد. بر بيادبي غريبان در خواستهها و گفتارشان صبر ميكرد تا جاييكه اصحاب در صدد جلب اشخاص مزاحم برميآمدند. ميفرمود: چون حاجتمندي را ديديد او را كمك كنيد. مدح و ثناي كسي را نميپذيرفت مگر از كسي كه بخواهد تشكر نمايد. سخن كسي را نميبريد مگر آنكه از حد ميگذشت كه در آن صورت با نهي او يا برخاستن، سخن او را قطع ميكرد. ** سكوت آن حضرت امام حسين (ع) مي فرمايد: سپس از سكوت رسول خدا (ص) پرسيدم و پدرم فرمود: سكوت آن حضرت بر چهار پايه استوار بود: حلم، حذر، تقدير و تفكر. سكوتش در تقدير و اندازهگيري در اين بود كه همه مردم را به يك چشم ببيند و به گفتار همه يكسان گوش دهد. سكوتش در تفكر، آن بود كه در چيزهاي فناپذير و فناناپذير انديشه ميكرد. و سكوتش در حلم آن بود كه حلم و صبر را با هم داشت، بطوريكه چيزي او را به خشم نميآورد و از كوره به در نميبرد. سكوتش در حذر در چهار مورد بود: به كارهاي نيك ميپرداخت تا ديگران نيز از او پيروي كنند. كارهاي زشت را ترك ميكرد تا ديگران نيز از آن بپرهيزند. كوشش خود را به كار ميبرد تا براي اصلاح امت خود نظري درست ارائه دهد. و به آنچه خير دنيا و آخرت در آن بود اقدام مينمود. منبع: كتاب سنن النبي نوشته علامه طباطبايي فراهنگ ** 2006 ** 1071
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 568]