تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837573562
گفت وگو با يحيي فيوضي، معمار و نقاش- بخش اول با خودم نجوا مي كردم
واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: گفت وگو با يحيي فيوضي، معمار و نقاش- بخش اول با خودم نجوا مي كردم
توكا ملكييحيي فيوضي، متولد 1316، معمار و نقاش است. دكتراي خود را در سال 1345 از دانشگاه تهران دريافت كرد و در اين سال ها معماري و طراحي مجموعه هاي بسياري را برعهده داشته، كه آشناترين آنها سالن اجلاس سران در تهران است. وي همچنين در نمايشگاه هاي متعدد نقاشي و معماري در ايران، ايتاليا و امريكا شركت داشته است. يحيي فيوضي همچنين عضو هيات داوران ششمين دوسالانه نقاشي معاصر تهران بود. از 27 ارديبهشت تا 10 خردادماه نمايشگاهي از نقاشي ها و نگاره هاي او با عنوان «فراتر از اعداد و مربعات خيال» در فرهنگسراي نياوران برپا شده است. نگاره هاي او يادآور طلسم هاي ايراني است كه در آنها به طرزي اسرارآميز، مجموعه يي از اعداد و حروف را مي نوشتند. البته در پس اين تصوير رنگين رازآميز، نظمي از جهان رياضي نهفته بود. يحيي فيوضي خود اشاره مي كند كه ديدن يكي از همين طلسم ها، اولين كنجكاوي ها را در او برانگيخت. از آنجا كه او معمار است و با اعداد و ارقام به همان اندازه سر و كار دارد كه با خط و رنگ، پس توأمان به جست وجوي كشف منطق رياضي و زيبايي شناسي بصري اين جداول رفت. حاصل اين جست وجوي 30ساله، نقاشي هايي علمي يا علمي نقاشانه است. گرچه او خود معتقد است، رياضيات همچون هنر سرزميني خيال انگيز دارد. به مناسبت برپايي نمايشگاهش، با گريز به مقوله معماري با او گفت وگو كرده ايم. ---- معماران معمولاً به نوعي نقاشي گرايش دارند كه بيشتر به طراحي نزديك است، ولي كمتر اين جلوه هاي نقاشانه ذهن شان را به نمايش مي گذارند. چطور شد كه شما به نقاشي پرداختيد؟هنرمندان هنرهاي تجسمي مثل نقاشان و مجسمه سازان، يك فكر و پروژه را در هيئت و هيبتي فيزيكي ظاهر مي كنند. معماري هم به عنوان يكي از فرم هاي هنري همين كار را مي كند. معماران بايد با اصول طراحي، آناتومي، نقاشي و احجام معماري دست و پنجه نرم كنند. كشف جوهر اين نوع مواد جزء تمرين ها و آموزش هاي اوليه براي معماران است. در طول زندگي حرفه يي هيچ وقت اين جست وجو و كنكاش قطع نمي شود. به همين دليل بعد از تحصيلات آكادميك، اين نوع هنرمندان رنسانسي در آتليه هاي خودشان به تجربه زواياي مختلف هنر مي پردازند. خلاصه آنكه هنرمند رنسانسي بايد يك نوع آگاهي و اشراف به مسائل مختلف داشته باشد. - منظورتان از هنرمند رنسانسي چيست؟هنرمند رنسانسي هنرمندي تحت تعليمات قديمه است كه با هنرها و علوم مختلف آشنايي دارد. اين نوع نگاه در دوران رنسانس است كه شكوفا مي شود. به عنوان مثال اگر معمار يا مجسمه ساز است، موسيقي هم مي فهمد يا رياضي هم مي داند. نمونه بارز آن داوينچي يا ميكل آنژ است. هم اكنون مي توان «رنزو پيانو» -يكي از معماران معاصر كه آتليه يي در ميلان دارد- را هنرمندي رنسانسي برشمرد. در آتليه او معمارها، آهنگري، سنگ تراشي و نجاري هم مي دانند. خب، اين طريق با آنچه امروزه در آموزه هاي آكادميك مي بينيم، خيلي تفاوت دارد. - به نوعي هنرمند جامع الاطراف.بله. و او حكمت هر چيزي را بايد ياد بگيرد. مثلاً مبدع جدول اعداد 3+3 كه ابتدايي ترين و كوچك ترين نوع از اين جداول است، امپراتوري چيني است كه مي گويند مهندس آبياري يا همان هيدروليك بوده است. شما در اصفهان نگاه كنيد. آب زاينده رود در قسمتي از اصفهان از كوه ها سرچشمه مي گيرد، سپس آب با ميزان معيني سرازير مي شود، در يك مًلك آب تازه يي از زمين مي جوشد (به همين دليل به آن زاينده رود مي گويند) و بعد به ملك بعدي مي آيد كه متعلق به يك كشاورز است و باغي دارد و گندمي مي كارد. تعيين قدر و سهم هر كس از اين آب از نظر رياضي فوق العاده پيچيده است. عجيب ترين رياضيات و انتگرال و معادلات خيلي پيچيده را مي خواهد. «شيخ بهاء» اين مساله را به صورت قانون با علم و درايتي كه داشت، حل مي كند. او همان كسي است كه ساعت آفتابي و حمام معروفي را كه با يك شمع گرم مي شود، ساخته است. او كسي است كه به جوهر انرژي وارد است. اگر بخواهيد مساله زاينده رود و قدر و سهم كشاورزان از آن را با كامپيوترهاي امروزي محاسبه كنيد، زماني بسيار طولاني را مي طلبد. ولي «شيخ بهاء» از راه و روش هاي محدود خودش به جوهر اينها پي برد. اين همان ديدگاه علمي و تجزيه تحليلي داشتن است كه به عقيده من اصولاً هنرمند با اين ديدگاه كار مي كند. هنرمند حتي اگر خيلي عاشقانه و احساسي هم كار كند باز خميرمايه و جوهره آن عشق همان كنجكاوي هاست. به اين دليل است كه من فكر مي كنم آثار هنري خيلي والا و برجسته فقط يك بïعد ندارند بلكه ابعاد فراواني روي هم انباشته شده و از لابه لاي آن اثر هنري خودش را نشان مي دهد.- توجه هنرمندان به دستاوردهاي علمي زمان خودشان را پيشتر در تاريخ هنر ديده ايم. توجه امپرسيونيست ها به بحث نور و رنگ كه در علم مطرح مي شود، از آن جمله است. اينكه اينها كنكاش خود هنرمند در مسائل علمي است يا برگرفته از دستاوردهاي علمي زمان خود، بحث ديگري است. مي خواهم بدانم كجاست كه يك اثر هنري از اثري علمي جدا مي شود؟ كدام اثر پيامد يك تفحص علمي مي تواند باشد و از كجا به وادي هنر وارد مي شود؟سوال فوق العاده يي است. ببينيد، مرز خيلي خطرناكي است. آرنولد شونبرگ و بيشتر موسيقيداناني كه ديدگاه علمي شان را ادامه مي دهند، به يكباره اثرشان بي روح و خاكستري مي شود. زياد به دنبال علم رفتن سبب مي شود هنر از آن چاشني و نمك ديوانگي ها عاري شود. براي مثال به آخرين كارهاي «پيكاسو» يا «ميرو» كه به غايت كودكانه است، اشاره مي كنم. دنياي علم، دنياي نامتناهي و سرگرداني در فضايي پر از پارامترهاي ناشناخته است. هيچ وقت كشفيات علمي به پايان نمي رسند و ما هيچ وقت به كشف تمام رازهاي جهان غالب نخواهيم شد. در يكي از كارهايي كه شما در اين نمايشگاه مي بينيد، من سعي كردم همين كار را دنبال كنم. به اين معني كه جدولي 4+4 را ترسيم كردم و سعي كردم گزينه هاي مختلف آن را به وجود آورم و شروع كردم به كار كردن روي آن. بر اساس يك منطق رياضي كار كردم. مي خواستم تا بي نهايت ادامه بدهم كه به رنگ خاكستري منتهي مي شد. از يك بي نهايت محدود به يك بي نهايت نامحدود. خب مي دانيد خاكستري شدن، نماد سوختن است. ققنوس با سوختن جان دوباره مي گيرد. اما همان طور كه گفتم در آن صورت اثر هنري ديگر از آن ويژگي خود عاري مي شود. اينشتين در يادداشت هايش جست وجوهاي خيلي زياد خودش را به يك سرگرداني و بي نتيجگي مطلق تعبير مي كند و از كاري كه مي كند خيلي خوشحال نيست. از سوي ديگر والاترين و زيباترين نقاشي ها، خط نوشته ها، نگاره ها و معماري كه شما در اهرام اقوام مايا يا اهرام مصر مي بينيد، فلسفه، مذهب يا يك ايدئولوژي بهانه به وجود آمدن آنها بوده است. البته وقتي تم و انگيزه يي براي كنجكاوي هاي هنرمند وجود داشته باشد او تا جايي مي رود كه آن را به انتها برساند و نتيجه اش را ببيند. مثلاً نقاشي هاي فيگوراتيو و كلاسيك «مارك روتكو» درجه يك است. زماني مي رسد كه به خاطر جدا شدن از سرزمين مادري مي بيند، تنها فرم و فيگور پاسخگويش نيست و به دنبال اثر شيميايي رنگ، بوي رنگ و حس رنگ مي رود و از آنجا آثار آخرش شكل مي گيرد. اينجاست كه من علمي بودن قضايا را تا حدي مي پذيرم و همچنين احتياج دارم كه از اين كلاف سردرگمي كه هست، بيرون بيايم و نگاهي راحت تر و خاكي تر داشته باشم. - چطور به اين جداول اعداد علاقه مند شديد؟حدود سي و پنج سال پيش وقتي تالارهاي موسيقي تهران را طراحي مي كردم برايم شناخت موسيقي كلاسيك و علمي لازم بود و البته از جواني هم به آن علاقه خاصي داشتم. همان موقع با مكتب توليد سريال يا مجموعه موسيقي كه آرنولد شونبرگ از پيشگامانش بود، آشنا شدم. سريال ها معمولاً دنباله گيري يك تم خاص و كنكاش و غور در آن است، به طوري كه بتواني جوهر آن كمپوزيسيون ها را كشف كني. در نقاشان هم مي بينيم بعضي ها يكسري نقاشي با تمي واحد دارند، مثلاً زنده رودي يا تناولي واريته ها و گزينه هاي مختلف يك موضوع را كار كرده اند. در توليد سريال ها بايد يك تم و ايده، محور فكري و مركز تفكر باشد تا از تكرار آن ايده هايي را بتوان گسترش داد. هميشه به كار كردن روي تم ها علاقه مند بوده ام. مثلاً يك سري نقاشي با موضوع حمام دارم. نحوه ورود نور به حمام ها، جريان آب و نسبت آن با بدن آدمي برايم جالب بود. يك سري نقاشي هم درباره سازهاي ايراني دارم. آلات موسيقي ايراني كه در بغل گرفته و نواخته مي شود، نزديكي تن با ساز و فرم آنها برايم جالب بود. سال 1351 در سفري به كوير و شهر يزد در يك سمساري قطعه پارچه مندرس و تا شده اي توجه مرا جلب كرد. اين پارچه نازك جدولي از ده هزار عدد بود. مربعي تقسيم شده به 100+100 خانه، اعداد با نظم خاصي با مركب سياه و قرمز در داخل جداول قرار داشت. من مبناي كاربرد اين جداول و نمرات را نمي دانستم اما دريافتم كه وقتي اعداد رديف هاي افقي و عمودي را جمع مي كنم عددي ثابت مي شود. اين جدول سال ها فكر مرا مشغول كرد و فرصت اينكه عميقاً روي آن وقت بگذارم پديد نيامد. بعد از هفت سال يك روز در پاريس با حسين زنده رودي و فرهاد مشكوه قدم مي زدم كه صحبت اين جداول شد. به دنبال جداول اعداد و علوم غريبه و معاني آنها رفتم. وقتي با اين ايده سر و كار پيدا كردم 5 ، 6 بوم گرفتم و به يك باره با همه آنها شروع كردم به كار كردن. يك بوم تنها پاسخ من نبود و براي اينكه ايده ها فرار نكنند همزمان روي چند جدول كار مي كردم. يك جاهايي به بن بست مي رسيدم، آن تابلو را نگه مي داشتم و يكي ديگر را ادامه مي دادم. براي من خط و نقاشي خط جالب بود و پيشتر پدرم به دنبال اين كار رفته بود.- آيدين آغداشلو از پدرتان در كتاب «زميني و آسماني» ياد مي كند كه نوشته هاي رنگيني را روي كاغذهاي كوچك، پياپي و روي هم مي نوشته است. پدرم، محمد صابر فيوضي تنها به زيبايي حروف در نوشتن اكتفا نكرد. با اضافه يا كم كردن چيزهايي به كلمات، آنها را به صورت نجواهايي در آورد كه ذكر مطلق اند. از حروف، جملات پديد مي آيند و از جملات ادبيات و شعر. عدد هم همان نïت موسيقي، همان حرف است. از اعداد، معادلات و از معادلات، رياضيات پديد مي آيد و ادامه رياضيات به كشف كهكشان ها و فضا مي انجامد. «لوكور بوزيه» در عين حال كه معمار خيلي برجسته يي بود، با اعداد هم سر و كار داشت و البته نقاشي هاي فوق العاده يي هم دارد. او اصولاً يكي از كساني است كه فراتر از فرم هندسي و فرم هاي كوبيك مي رود. «جاسپر جونز» نقاشي هايي با محتواي يك عدد دارد كه آنها را به شكل فيزيكي بيان كرده است. براي من هم اعداد، يك عدد به تنهايي نبود. وقتي جداول اعداد را پيدا كردم، ديدم عجب دنياي وسيعي است. اينها تنها يك عدد نيستند و محتوايي دارند و وقتي آنها را كنار هم مي گذاريم، جملات و معادلاتي پديد مي آيد كه معرف يك فضاست. - وقتي مجموعه كارهايتان را مي ديدم اول فكر كردم شما اعداد را به رنگ ها برگردان كرده ايد. يعني براي هر عدد معادلي از رنگ پيدا كرده ايد كه وقتي كنار همديگر قرار مي گيرند يك ملودي و هارموني رنگي را مي سازند اما بعد ديدم، شما اين تجربه را با وارياسيون هاي مختلف انجام داده ايد. در اين باره بيشتر توضيح بدهيد.واقعيت قضيه اين است كه وقتي اين آثار را شروع كردم، سال هاي جنگ ايران و عراق بود. من بايد براي ادامه تحصيل دخترم به خارج مي رفتم. كارهاي معماري هم ديگر تعطيل شده بود. علاوه بر اين من كه دكترايم را در ايران گرفته بودم، دلم مي خواست تجربه هايم را با كار در كشورهاي ديگر گسترده تر كنم. به اين دليل رفتم پاريس. دوراني بود كه خيلي احتياج داشتم در خلوت خودم باشم. خيلي آسيب پذير شده بودم. مثل انگشت هاي دست كه وقتي پوست نداشته باشد، به هرچه مي خورد درد مي كشد. من هم خيلي در رنج بودم و احتياج به مداوا داشتم. يادم هست كه آن زمان شب ها در خلوت نقاشي مي كردم و روزها را با دوستان نويسنده و شاعرم سپري مي كردم. آن خلوت شبانه جوري بود كه نمي توانستم فقط به دنبال نقاشي مطلق بروم. براي من كار با جداول مثل يك نوع دارو و مسكن بود. با خودم نجوا مي كردم. اول فكر كردم اگر رنگ ها را عوض كنم چه مي شود. اين امتحان هاي بازيگوشانه ناگهان گستره عظيمي را رو به روي من قرار داد. - نام نمايشگاهتان را «مربعات خيال» گذاشته ايد. انتظار آدم از «خيال» سرزميني رويايي، آرماني يا باورنكردني است اما «اعداد» تصويري از يك سرزمين حساب شده و منطقي به دست مي دهد. من تا سال ها با ترجمه Magic Squares به «جداول جادويي» خيلي راحت نبودم. چند سال پيش كتاب Magic Lantern اينگمار برگمن فيلمساز سوئدي را ديدم كه با عنوان «فانوس خيال» ترجمه شده بود كه منظور همان دوربين فيلمبرداري است. به نظرم ترجمه قشنگي بود و بنابراين آن را تبديل كردم به «جداول خيال». خيال از جادو قشنگ تر است. در جادو كمي شعبده بازي و حقه بازي است كه ايرادي هم ندارد اما خيال زيباتر است. ولي درباره اعداد هم كه گفتيد خيلي منطق رياضي دارند، من اشاره اي مي كنم به سراي خرد يا همان دارالحكمه بغداد. اولين سده امپراتوري اسلام كه با رهاوردهاي علمي بزرگي رو به رو بود. متون فلسفي و علمي از لاتين ترجمه شد و دانشمندان ايراني و مسلمان آنها را با ساختار تفكر اسلامي تطبيق دادند. اين دوران بسيار پرشكوهي در تاريخ است كه حاصل آن آثار بي نظير معماري، نقاشي، موسيقي، ادبيات و خوشنويسي است. همچنين مهم ترين اكتشافات رياضي در اين دوران پديد مي آيد. مضرب مشترك، توان و توان منفي كه همان ريشه راديكال هاست توسط خوارزمي در اين زمان استقرار يافت. در اين دوران است كه قاضي اعظم سمرقند از خيام مي خواهد حالا كه ابوعلي سينا رساله معروف خودش را نوشته، تو هم رساله اي قوي تر پديد بياور. خيام رباعياتش را جلوي قاضي مي گذارد. قاضي مي گويد اينها شعر است، علمي نيست. خيام مي گويد اما اينها شعرهايي جاوداني اند. اينها معادلات رياضي جاودانه هستند. به هر حال دربار حكومت سمرقند نكته خيام را نمي فهمد و خيام رساله يي در جبر و مقابله مي نويسد و چند مساله لاينحل را هم مطرح مي كند. - برگرديم به اعداد. اعداد به اعتقاد من محتواي عميقي دارند كه به باورهاي مردم ربط دارد. در دارالحكمه بغداد، مأمون از دانشمندان خواست تا به تقويم ها و اعداد در تلفيق با حروف و معاني كلمات و جست وجوي راز گردش زمين، خورشيد و ستارگان بپردازند. حوادث آسماني را با اتفاقات زميني و بشري پيش بيني كرده، باورهاي عيني و غريزي از طول روز و شب، فصول چهارگانه و تقويم هاي شمسي و قمري را به تاريخ هاي معين، اعداد و راز اعداد مرتبط سازند. اعداد به خودي خود يك چيز خشكي است اما وقتي با اعتقادات مردم، زندگي روزمره و تجربه هايشان تلفيق پيدا مي كند، در فرهنگ ها و اقليم هاي مختلف، باورهاي مختلف را به وجود مي آورد. من پيشتر نمي دانستم كه ريشه حروف ابجد به مصر برمي گردد. فكر مي كردم ابداع فرهنگ اسلامي است. در كتاب «فرهنگ غرائب» ترجمه خانم فضايلي نوشته شده كه اينها ريشه در مصر دارد. حروف ابجد تاريخ ها و اسماي نيك خدا را به اعداد تبديل مي كند. اين بازي و حركت و در هم تلفيق شدن اين دو با يكديگر برآمده از باورهاي مردم است. هنرمندان در خلوت خودشان خواسته اند به راز اينها پي ببرند. مي بينيد كه سرزمين فوق العاده جذابي است. حاصل آن مثلاً همان پيراهن هاي طلسماني است كه جنگاوران مسلمان مي پوشيدند و به جنگ مي رفتند. معتقدم خيلي از آنها خرافات نيست بلكه واقعيت هايي است كه با ساختارهاي فيزيكي و طبيعي ما تبيين شده است.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها